تهران و ریاض دو رقیب مکمل - روزنامه رسالت | روزنامه رسالت
شناسه خبر : 86281
  پرینتخانه » بین الملل, سیاسی, مطالب روزنامه, ویژه تاریخ انتشار : ۰۱ خرداد ۱۴۰۲ - ۶:۲۴ |
تاریخ غرب آسیا حاکی از نقش محوری ایران و عربستان در این منطقه است

تهران و ریاض دو رقیب مکمل

حیات کشور عربستان سعودی را می‌توان نتیجه مرزبندی‌های مصنوعی پس از فروپاشی امپراتوری عثمانی در پایان جنگ جهانی اول و لابی‌های پنهانی انگلستان با قبایل عرب منطقه حجاز دانست. پس از گذشت چند سال از نبود انسجام در منطقه غرب آسیا و در فقدان سرپرستی برای کشورهای اسلامی تازه تأسیس، عربستان سعودی به‌واسطه وسعت جغرافیایی و به پشتوانه قبله‌گاه مسلمین جهان شروع به توسعه سیاسی و اقتصادی کرد.
تهران و ریاض دو رقیب مکمل

محمدصادق رحیمی
حیات کشور عربستان سعودی را می‌توان نتیجه مرزبندی‌های مصنوعی پس از فروپاشی امپراتوری عثمانی در پایان جنگ جهانی اول و لابی‌های پنهانی انگلستان با قبایل عرب منطقه حجاز دانست. پس از گذشت چند سال از نبود انسجام در منطقه غرب آسیا و در فقدان سرپرستی برای کشورهای اسلامی تازه تأسیس، عربستان سعودی به‌واسطه وسعت جغرافیایی و به پشتوانه قبله‌گاه مسلمین جهان شروع به توسعه سیاسی و اقتصادی کرد. این ظهور یکی از قدرت‌های منطقه‌ای در غرب آسیای تازه تأسیس با مرزهای مصنوعی و دست‌ساز انگلیسی بود که کنترل آن مانند دیگر کشورها در دست یک خاندان و در قالب یک پادشاهی سنتی و موروثی قرار گرفت. نقطه عطف در توسعه سیاسی و اقتصادی عربستان را باید اعتماد همراه با جسارت و تیزهوشی آمریکا دانست که مجرای اجرای آن سفر نیکسون به غرب آسیا و بنای دکترین نیکسون و طراحی آن توسط کیسینجر دانست. با اجرای سیاست «دو ستون» ایران و عربستان توسط آمریکا به یکدیگر پیوند زده شدند تا ضمن کنار گذاشتن همه اختلافات مذهبی، سیاسی و اقتصادی در کنار یکدیگر بازیگر نقش دو ستون استوار و دوقلو به نفع منافع آمریکا باشند. به‌این‌ترتیب قرار بر آن شد که آل سعود در عربستان نقش تأمین‌کننده منافع مالی و انرژی آمریکا و متحدانش باشد و در همین راستا نیز تأسیس و توسعه شرکت آرامکو را می‌توان مشاهده کرد. از طرفی دیگر قرار بود پهلوی در ایران نقش ژاندارم منطقه و بازوی سیاسی-امنیتی آمریکا در منطقه غرب آسیا باشد که مؤید اصلی آن سرازیری فروش تسلیحات روز دنیا به حکومت پهلوی و رشد چشمگیر بورسیه‌های تحصیلی و آموزشی برای افسران نظامی در آمریکا است. به این شکل بود که درنهایت، سیاست «دو ستون» نیکسون منجر به تقویت جایگاه ایران و عربستان در جغرافیای سیاسی غرب آسیا و همچنین در پهنه جهان اسلام به‌عنوان دو کشور مرجع و تعیین‌کننده شد. جایگاه مرجعیت و تأثیرگذاری ایران و عربستان در دهه‌های بعدی نیز به‌واسطه تحولات مختلف به شکل روزافزونی افزایش یافت که مهم‌ترین این تحولات را توسعه اقتصادی عربستان و به عهده گرفتن نقش ریاست کشورهای عربی خلیج‌فارس و نقش محوری جمهوری اسلامی ایران پس از انقلاب اسلامی در ایجاد محور مقاومت و تقابل با آمریکا و اسرائیل می‌توان برشمرد.
 قرابت‌های کم‌نظیر دو همسایه
آنچه که موجب شد تا ایالات‌متحده آمریکا، ایران و عربستان را برای بنای پادشاهی خود در غرب آسیا انتخاب کند دلایل قابل‌تأملی بودند که خیلی بی‌شباهت به وضعیت این روزها نیست. بررسی اجمالی وضعیت ایران و عربستان در حوزه‌های گوناگون نشان از وجه تشابه‌های فراوان دارد. شکل و قالب حکومت در ایران و عربستان در سال ۱۹۷۲ که نیکسون در قامت رئیس‌جمهور به ایران سفر کرد، به شکل پادشاهی و موروثی بود. علاوه بر این دولت‌های ایران و عربستان هر دو وابستگی شدیدی به حمایت‌های خارجی داشتند و اساسا با تصمیم‌گیری دولت‌های خارجی سیاست‌های کلان کشور تعیین می‌شد‌. نکته قابل‌توجه دیگر در زمینه نظامی و امنیتی بود که هم ایران و هم عربستان توانمندی خرید تسلیحات نظامی سنگین و متعدد را داشتند و خود را محتاج این تسلیحات می‌دیدند. از طرف دیگر شروع به کادرسازی نظامی و امنیتی گسترده و ایجاد ساختارهای نوین و به‌روز نظامی و امنیتی کردند. امروزه نیز وضعیت سیاسی-امنیتی ایران و عربستان حاکی از آن است که هر دو با تغییر و تحول ساختارهای سیاسی در جهت تطبیق خود با شرایط جدید جهانی و ارتباط بیشتر با مردم حرکت کردند که البته ایران به‌واسطه انقلاب اسلامی در این زمینه با سرعت بیشتری پیشتاز بوده است. در زمینه نظامی نیز همچنان ایران و عربستان جزو کشورهای با بیشترین کادر و تجهیزات نظامی و به‌روزترین استفاده‌کنندگان این تجهیزات هم در منطقه و هم در سطح دنیا هستند. در سطح امنیتی هم هر دو کشور توانسته‌اند سازمان‌های تخصصی با سطح مهارتی بالا تربیت کنند و هر دو مبتنی بر توان اطلاعاتی و امنیتی خود، حوزه‌های نفوذ متعدد تعریف کرده‌اند. در حوزه فرهنگی نیز دین مبین اسلام به‌عنوان دین رسمی ایران و عربستان بر تشابه این دو کشور افزوده است و از طرف دیگر حکم‌فرمایی ارزش‌های اسلامی همراه با تأکید بر ارزش‌های سنتی و بومی هر منطقه قابل‌توجه است. همچنین افق نگاه و دغدغه‌مندی کلان برای همه مسلمین جهان و توجه ویژه به نقش‌آفرینی در سطح منطقه و سطح جغرافیای اسلامی از دیگر نکات مشترک ایران و عربستان است. امروزه همچنان این نکات مشترک فرهنگی و اجتماعی در هر دو جامعه جریان دارد. همچنین بررسی روند تحولات فرهنگی-اجتماعی هر دو کشور حاکی از آن است که تحت تأثیر رسانه‌ها و جنبش‌های مشترکی هستند که منجر به تحولات عمده در نسل جوان شده است. و اما در حوزه اقتصاد شاهد بیشترین قرابت درگذشته و حال هستیم. ایران و عربستان هر دو کشورهای ثروتمند نفتی و دارای اقتصاد مبتنی بر صادرات انرژی هستند که در تمامی دهه‌های گذشته با همین مدل توسعه مبتنی بر نفت رشد کرده‌اند. از زمان قاجار و کشف نفت در ایران و آغاز شکل‌گیری دولت رانتیر در ایران و نفتی شدن اقتصاد کلان سراسر منطقه غرب آسیا تاکنون توسعه اقتصادی کشورهای این منطقه همواره با اتکا بر صادرات انرژی پیش رفته است. ایران و عربستان نیز از گذشته تا امروز با همین نقشه جلوآمده‌اند و تلاش سال‌های اخیر ایران نیز نتوانسته است تفاوت عمده‌ای در تغییر ریل‌گذاری اقتصادی ایجاد کند. بنابراین امروزه هر دو دارای اقتصاد نفتی و وابسته به صادرات انرژی هستند. البته‌ نکته بسیار ظریف و ویژه درباره ایران و عربستان آن است که شباهت‌های ساختاری و ذاتی در سیاست، فرهنگ و اقتصاد منجر به آن شده است که از گذشته تاکنون این دو کشور همواره نقش رقبای بالقوه را برای یکدیگر داشته باشند. از همین جهت انتخاب ایران و عربستان برای تعامل و همکاری و ایجاد سنگ بنای امپراطوری دوستونه در غرب آسیا نه‌تنها به دلیل ظرفیت‌ها و پتانسیل‌های بالا و بی‌بدیل آن‌ها است بلکه به دلیل توانمندی بالقوه آن‌ها در درگیری و تنش به دلیل شباهت‌های ذاتی فراوان نیز است.
 همکاری مشترک در مجامع بین‌المللی
بررسی تجارب تاریخی همکاری و تعامل ایران و عربستان در ساحت بین‌المللی ما را به مواردی نسبتا موفق می‌رساند که توانسته‌اند به‌خوبی با هم‌افزایی سازنده منجر به گسترش و ارتقاء دیپلماسی شوند. دو نمونه بارز تاریخی را می‌توان در جریان تشکیل سازمان اوپک و سازمان کنفرانس اسلامی مشاهده کرد. هر دو تجربه به‌خوبی این موضوع را نمایان ساخت که اگر موضوعی مورد اتفاق‌نظر ایران و عربستان به‌عنوان دو کشور داعیه‌دار رهبری جهان اسلام باشد به نتیجه می‌رسد و دیگر کشورهای اسلامی نیز از آن تصمیم و راهبرد تبعیت می‌کنند. در جریان تأسیس اوپک حدود ۶۰ سال قبل، ایران و عربستان دو عضو مؤسس و پایه‌گذار اوپک بودند که نتیجه تعامل و همکاری‌شان نیز انتخاب نماینده ایران به‌عنوان اولین دبیرکل اوپک بود. در جریان تشکیل سازمان کنفرانس اسلامی نیز ایران و عربستان در کنار مراکش از مؤسسان سازمان بودند و در سال‌های بعدی هم حول موضوعات مشترک مانند مسئله فلسطین در کنار یکدیگر موضع‌گیری کردند. همسویی‌های دو کشور در سیاست‌های اوپک که ناشی از منافع ملی مشترک بود و همکاری‌های سیاسی-امنیتی در قالب کشورهای اسلامی که ناشی از اراده مشترک برای کنترل و اداره منطقه غرب آسیا بوده است امروزه هم پس از طی نوسانات و التهابات فراوان همچنان ادامه دارد و علاقه‌مندی‌های مشترک ایران و عربستان در سازمان‌های منطقه‌ای و جهانی را به‌صورت مشترک شاهد هستیم. ایران به‌تازگی به عضویت رسمی در سازمان همکاری شانگهای درآمد و عربستان علاوه بر آنکه به‌عنوان عضو ناظر حضور دارد یکی از نامزدهای جدی عضویت در این سازمان است. نکته دیگر تلاش بی‌وقفه هر دو کشور برای عضویت رسمی و کامل در سازمان بریکس است که آن‌ها را وارد یک صف‌آرایی جدید در مقابل کشورهای صنعتی و اروپایی می‌کند که شاید به توان آن را تقابل با گروه ۷ یا گروه ۲۰ دانست. بنابراین آنچه به‌وضوح قابل‌مشاهده است سبک‌رفتاری مشابه و علاقه‌مندی‌های مشترک هر دو کشور در برابر سازمان‌های بین‌المللی است که تجربه تاریخی نیز نشان داده است هرجایی که هر دو در کنار یکدیگر و در مقام همکاری ظاهرشده‌اند نتیجه نسبتا راضی‌کننده‌ای برای هر دو طرف به ارمغان آورده است که عمدتا نتیجه طبیعی منافع ملی و منطقه‌ای مشترک است.

نویسنده : محمدصادق رحیمی |
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : ۰
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.