بیــداد سنتـــور - روزنامه رسالت | روزنامه رسالت
شناسه خبر : 85844
  پرینتخانه » فرهنگی, مطالب روزنامه, ویژه تاریخ انتشار : ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۲ - ۶:۵۰ |
مشکاتیان آهنگ‌سازی بود که سنتورنوازی را به اوج رساند

بیــداد سنتـــور

موسیقی سنتی ایرانی همواره در بند آواز بوده است. این نکته‌ای است که محمدرضا شجریان، استاد مسلم آواز ایرانی نیز  اذعان دارد و می‌توان آن را در مصاحبه‌ای که توسط مجله «اندیشه پویا» منشتر شد پیدا کرد. بخش اعظم موسیقی سنتی ایرانی در تملک آواز بوده است و گویی موسیقی، اساسا ارگانی است در خدمت شعر. موسیقی انگار وظیفه و رسالتش به اجرا در آوردن و زنده کردن ابیات غنایی شاعران سده‌های پنجم تا دهم است.
بیــداد سنتـــور

گروه فرهنگی
موسیقی سنتی ایرانی همواره در بند آواز بوده است. این نکته‌ای است که محمدرضا شجریان، استاد مسلم آواز ایرانی نیز  اذعان دارد و می‌توان آن را در مصاحبه‌ای که توسط مجله «اندیشه پویا» منشتر شد پیدا کرد. بخش اعظم موسیقی سنتی ایرانی در تملک آواز بوده است و گویی موسیقی، اساسا ارگانی است در خدمت شعر. موسیقی انگار وظیفه و رسالتش به اجرا در آوردن و زنده کردن ابیات غنایی شاعران سده‌های پنجم تا دهم است. حافظ و سعدی و مولوی و صائب و خواجوی کرمانی و دیگران. این در حالی است که موسیقی هنری است مجرد از کلام. حتی وقتی کلامی را بر مرکب موسیقی سوار می‌کنیم، خود آن مرکب که مجموعه‌ای از ملودی‌ها و الحان است از کلام مجرد است. موسیقی را درست به دلیل همین رهایی از کلام و نطق و اندیشه و مایه گرفتن صرف از احساسات، هنر ناب نامیده‌اند. بسیاری ازما آن جمله معروف که بر خلاف گمان مشهور از بتهوون نیست را شنیده‌ایم: «وقتی کلام باز می‌ماند موسیقی آغاز می‌شود». درست است که شعر در هنر ایران پادشاهی می‌کند و هنرهای مختلف در خدمت آن قرار دارند اما منحصر کردن موسیقی به شعر، محدود کردن آن است. همین می‌شود که ما خواننده‌ها را بسیار بیشتر از سازنده‌ها و خالقان اثر می‌شناسیم. شجریان را خیلی‌ها می‌شناسند اما نام پرویز مشکاتیان، برای بسیاری ناآشناست. 
مشکاتیان، استاد مسلم سنتورنوازی است. اما پیش از تمام افتخاراتش هنرمندی آهنگ‌ساز است. آهنگ‌سازی ارتباطی است از قلب به قلب. آهنگ‌ساز، مترجم جهان است. صبح را ترجمه می‌کند، غرب را ترجمه می‌کند، دریا را ترجمه‌ می‌کند، قله‌ها را ترجمه می‌کند. مثل ویوالدی که چهارفصل را ترجمه کرد. مثل بتهوون که مهتاب‌شبی را ترجمه کرد و مثل مجید انتظامی که داستان خرمشهر را. در این ترجمه‌ها، اتفاقات و پدیده‌های جهان به زبان احساس و عاطفه ترجمه می‌شوند تا روح آن‌ها استخراج شود و ماندگار بماند. مشکاتیان نیز باری صبحگاه یک کوهستان را با مدد از دستگاه چهارگاه ترجمه می‌کند و نام اثر خلق‌شده را چکاد می‌گذارد و خود در مورد آن می‌گوید: «خرداد هر سال با یاران همدل و همزبان و علاقه‌ مند به طبیعت، به دامنه‌ دماوند می‌رفتیم و یک هفته چادر می‌زدیم. دیگر سال‌هاست که با خاطرات آن روزها، خرداد را در خیال می‌گیریم و گاه به یاد بام آسمان این سرزمین، مژه‌ها بر گونه می‌دود. سال ۱۳۶۱ بود و بیداد در شُرف ضبط بود. رحل اقامت در دامنه‌ دماوند افکندیم. شب تا صبح این سیاه‌ بخت فرزند با مادر سرسپید دردِ دل آغازید و پگاه، آن‌ دم که یاران بر دل کوه زدند، این سیاه‌ بخت فرزند کاغذی برداشته و بر پیشانی آن نگاشت: «چکاد». مادر سرسپید کلاه بر سر نهاده بود؛ دستان به روی کاغذ می‌ آمد. پسر مش‌ احمد توچالی که برای انجام کارها در چادر مانده بود پرسید: چه می‌نویسی؟ و این چه خطی است؟ گفتم: خاطرات سفر را به خط میخی می‌نویسم! کار تمام شد و این‌ گونه بود که چکاد در چکادِ دماوند آفریده و ماندگار شد. در این اثر، همچون آثار دیگرم، پا را فراتر از استبدادِ عروضی و ریتمی گذاشتم و از تسلسل ردیفی عبور کردم. هیچ‌ یک از کارهای من در یک دستگاه نیست. در این قطعه ۶ دستگاه عوض شده و هیچ‌ گاه با تصمیم قبلی این کار انجام نشده است».     
این هنرمند که در دامنه دماوند قطعه موسیقی خلق می‌کرد، خود دماوندی در عرصه سنتور بود. سنتور بعد از مشکاتیان هرگز آن اقبال بلند را نداشت که توسط دستان توانمند مشکاتیان ضرب ببیند. سنتور ساز عجیبی است. صدای آن گویی صدای ایران است. چراکه در خود غم و شکوه را با هم دارد و غزل و حماسه را با هم. سنتور هم قله دماوند است و هم دامنه سرخ شقایق‌پرور آن. عمیق است و متین که دست آهنگساز را برای ارائه طیف وسیعی از اصوات باز می‌گذارد. این ساز قاعده‌مند و دشوار که کوک کردن آن تنها از اساتید بر می‌آید، شباهتی به ساز غربی پیانو دارد و نوایش، همان آرامش پیانو را. برای درک هنر مشکاتیان و زیبایی سنتور، آلبوم بیست قطعه برای سنتور او شنیدنی است. اما شاهکار مشکاتیان کار مشترکی است که با شجریان انجام داد: «بیداد». قطعه مقدمه این آلبوم، نشان می‌دهد وقتی از مشکاتیان و سنتور حرف می‌زنیم، از چه حرف می‌زنیم.

|
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : ۰
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.