بار ما بر دوش دشمن! - روزنامه رسالت | روزنامه رسالت
شناسه خبر : 73741
  پرینتخانه » فرهنگی, مطالب روزنامه تاریخ انتشار : ۱۶ مهر ۱۴۰۱ - ۶:۵۱ |
برای پیشبرد اهداف الهی همواره یکی از اسباب خیر، خود دشمن است

بار ما بر دوش دشمن!

کار خدا را می‌بینی؟ هر از گاهی چیزی می‌شود که آدم فکر می‌کند گند خورده به زندگی‌اش! ولی بعدش می‌بیند همچین هم بد نشد و بعدترش می‌فهمد خیلی هم خوب شد.
بار ما بر دوش دشمن!
سید مقدام حیدری
کار خدا را می‌بینی؟ هر از گاهی چیزی می‌شود که آدم فکر می‌کند گند خورده به زندگی‌اش! ولی بعدش می‌بیند همچین هم بد نشد و بعدترش می‌فهمد خیلی هم خوب شد.
در وقت بدی یک‌باره بدحال می‌شود و برنامه‌هایش به هم می‌ریزد. بعد که چکاپ می‌دهد، تازه شستش خبردار می‌شود که این بدحالی وسیله بود برای چکاپ دادن و خبردار شدن از بیماری فوری‌فوتی دیگری که اگر دیرتر فهمیده بود، کارش تمام بود. یک‌باره میانه‌اش با مدیر اداره‌اش به هم می‌خورد و کم‌کم می‌فهمد دیگر آنجا، جایش نیست. می‌زند بیرون و بی‌کار می‌شود. نگو شغل بهتری در انتظارش بود که تا شغل اول را از دست نمی‌داد، آن دیگری را پیدا نمی‌کرد. بین زن و شوهر دعوای اساسی پیش می‌آید، که مجبور می‌شوند سنگ‌های هم را وا بکنند و همین باعث آشتی عمیق و رابطه‌ بهتر می‌شود. طرف ورشکسته می‌شود، آن وقت مجبور می‌شود کلی مطالعه کند و چیز یادبگیرد و تفحص و تحقیق کند و در نتیجه کاروبارش را از نو و این بار خیلی اساسی‌تر از چیزی که از اول می‌خواست، راه می‌اندازد و می‌ترکاند. بچه استعداد درس خواندن ندارد و هر چه پدر و مادر خرج درسش می‌کنند بیهوده از آب درمی‌آید. آخر اخراج می‌شود و همین باعث می‌شود یک اوستاکار فنی کاربلدی شود که کم‌تر دکتر و مهندسی درآمدش را داشته باشد.
ادیسون اگر از مدرسه‌اش اخراج نمی‌شد، فوقش کارمند می‌شد؛ نه مخترع برق. یوسفِ نبی(ع) اگر هجران نمی‌کشید، عزیز مصر نمی‌شد. رسول ترک اگر آن شب از هیئت دک نشده بود و دندان روی جگر نمی‌گذاشت، رسول ترک نمی‌شد. سید علی خامنه‌ای اگر پدرش نابینا نمی‌شد و با همه‌ تعلقی که به قم داشت، به مشهد برنمی‌گشت تا عصای دست پدر باشد، مقام معظم رهبری نمی‌شد. مراحل تربیت حضرت موسی(ع) را ببین؛ از لحظه‌ تولدش، با چالش و تعقیب و گریز شروع شد تا آن آخر. انگار بدون آن سختی‌ها و دربه‌دری‌ها و آوارگی‌ها، نمی‌توانست پیامبر شود. حتی درست قبل از لحظه‌ باشکوه بعثتش باید با خانواده راه را گم می‌کرد و دربه‌در می‌شد.
به صورت کلان هم که ببینی همین است. سکوی پرشِ جامعه، چالش‌ها است؛ خواه در عرصه‌ علم و بهداشت و فناوری و صنعت و امنیت باشد، خواه در بصیرت و هدایت و تعالی. یا بهتر بگویم گاهی مسیر رسیدن به اهداف، غیر مستقیم است. هدفی را که جامعه دنبال می‌کند، به خودی خودش که باشد حالاحالاها نمی‌رسد. اما کافی است دشمن همان هدف را ناجوانمردانه و وحشیانه بزند؛ درجا پادزهری در جامعه تولید می‌شود که به سرعت به همان هدفی که سال‌ها بل‌که قرن‌ها دنبالش بودند، می‌رسانَدشان. 
قانون پیچیده‌ای است که بازی را همیشه سه – هیچ به نفع جبهه‌ حق تمام می‌کند. به صنعت‌های کشورمان نگاه کن؛ در همان‌هایی که دشمن بیشتر حرص و جوش خورده که نابودشان کند پیشرفته‌تریم. امنیت‌مان تقریبا از همه‌ دنیا بهتر است خصوصا وقتی آن را به نسبت منطقه‌ای که در آن قرار گرفته‌ایم می‌سنجیم. چرا؟ شاید چون به امنیتِ هیچ کشوری به اندازه‌ ایران حمله نشد. سطح مقبولیت مردمی حکومت ایران هم واقعا بالا است. البته که اعتراض‌ها را حاشا نمی‌کنم، ولی با وجود همین اعتراض‌ها باز سطح مقبولیت بالاست. این هم لابد به خاطر این است که برای هیچ کشوری دشمن، همچین آشی برای شکاف بین مردم و حاکمیت نپخته است. این همان مفهوم پادشکنندگی است. یعنی سیستمی با مورد چالش قرار گرفتن، مقاوم‌تر شود. بدن ما پادشکننده است؛ به همین دلیل چیزی به نام واکسن وجود دارد. روان انسان پادشکننده است؛ به همین دلیل سختی و ریاضت در مکاتب تربیتی گوناگون جای خودش را دارد. راه حق هم پادشکننده است؛ لیوانی شیشه‌ای است که هرچه به زمین می‌خورد نه تنها نمی‌شکند بلکه مستحکم‌تر می‌شود. 
این بار هم حدس می‌زنم هم امنیت و آرامش‌مان، و هم اقتدار و محبوبیت پلیس‌مان و حتی حجاب زنان و دختران‌مان چند پله بهتر شود. کافی است ما در راه حق آنچه توان داریم بکوشیم؛ از آن به بعدش با خداست و اسباب و مسببات او که حتی می‌تواند خود دشمن باشد. زحمات مادر موسی(ع) در حفظ فرزندش مأجور و مشکور، الباقی‌اش با خود فرعون!
نویسنده : سید مقدام حیدری |
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : ۰
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.