اسیر در‌چنگال زباله‌ها - روزنامه رسالت | روزنامه رسالت
شناسه خبر : 28316
  پرینتخانه » اجتماعی, مطالب روزنامه, ویژه تاریخ انتشار : ۱۱ شهریور ۱۳۹۹ - ۷:۲۹ |
خطه سبزی که درحال غرق شدن در پسماندهاست و جایی برای دفن ندارد؛

اسیر در‌چنگال زباله‌ها

شمال زیبا با جنگل‌های سرسبز و دریای‌آبی و ویلاهای زیبایش روی دیگری هم دارد. رویی که نه زیباست و نه زیبنده این خطه و آن انبوه زباله‌هایی است که در جنگل‌ها و ساحل رودخانه‌های این منطقه دپو می‌شوند.
اسیر در‌چنگال زباله‌ها

گروه اجتماعی
شمال زیبا با جنگل‌های سرسبز و دریای‌آبی و ویلاهای زیبایش روی دیگری هم دارد. رویی که نه زیباست و نه زیبنده این خطه و آن انبوه زباله‌هایی است که در جنگل‌ها و ساحل رودخانه‌های این منطقه دپو می‌شوند. کارشناسان منابع طبیعی جنگل‌های شمال را شریان تنفسی کشور می‌دانند اما حالا سال‌هاست در کنار صدای اره‌برقی‌هایی که به جان درختان جنگل‌ها می‌افتند، دپو زباله‌ها در دل کوه و کمر و ساحل نیز راه این شریان حیاتی را بسته‌اند و اگر فکری به حال این اوضاع بحرانی نشود سرطانی به نام زباله و شیر آبه ناشی از دپوی آن جان‌این خطه سبز شمالی را خواهد ستاند. 
 دست زباله بیخ‌گلوی خطه شمالی کشور  
روزانه حدود ۳ هزار و ۱۵۰ تن  زباله در استان مازندران تولید می‌شود. شهر رشت نیز به‌عنوان یکی از شهرهای مهم شمال کشور روزانه حدود۵۰۰ تن تولید زباله دارد. البته این اعداد در ایام تعطیلات که حجم زیادی مسافر به این استان‌ها وارد می‌شوند به ۳ برابر نیز می‌رسد. این حجم از زباله غالبا در جنگل‌ها و کنار رودخانه‌ها دپو می‌شوند. مثلا ساحل «محمودآباد» در استان مازندران یکی از مناطقی است که بیش از سه دهه است به محل دپوی زباله بدل شده است و یا  منطقه جنگلی اندر گلی شیرگاه که در دل جنگل‌های هیرکانی قرار دارد محل دفع غیراصولی زباله است و این جنگل‌های ثبت یونسکو را با خطر خشک شدن درخت‌هایش مواجه کرده است. بهمن میربابلسر نیز یکی از سایت‌های دپوی زباله است که در ۱۰۰متری دریا  واقع‌شده است و شیرابه‌های ناشی از این دپو قطعابه آب دریا می‌ریزد، جایی که مسافران بی‌خبر در آن به شنا می‌پردازند. همچنین روزانه ۴۰۰ تن زباله بیمارستانی و دورریزهای خانگی و صنعتی در منطقه گوی چاله در مرز استان‌های مازندران و سمنان دپو می‌شوند. طبق گفته معاون نظارت و پایش اداره کل حفاظت محیط‌زیست مازندران برای هر تن زباله ۵۰۰ لیتر شیرابه خطرناک و آلوده تولید می‌شود. محمدعلی بهمنیار، عضوهیئت‌علمی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری به ایسنا می‌گوید: « پسماند در جنگل علاوه بر آلودگی و تهدید جنگل، موجب نفوذ شیرابه‌ها به آب‌های زیرزمینی و سطحی می‌شود. سرازیر شدن شیرابه این زباله‌ها علاوه بر آلودگی، موجب فرسایش و سست شدن خاک و حتی رانش زمین‌های اطراف آن می‌شود. » به‌عنوان‌مثال در سراوان که بالادست شهر رشت قرارداد، در هر ثانیه ۷ لیتر شیرابه فاضلاب وارد رودخانه زرجوب و پیربازار و درنهایت تالاب بین‌المللی انزلی و دریای خزر می‌شود.  
عیسی کلانتری، رئیس سازمان محیط‌زیست ضمن تأیید وضعیت نامناسب پسماند در شمال کشور در اظهارنظری گفته است: «متأسفانه شمال کشور در حال  غرق شدن در پسماندهاست و جایی برای دفن نداریم. » وی همچنین شروع مشکل پسماند در شمال کشور را ناشی از یک محاسبه اشتباه درگذشته عنوان کرده و اظهار داشته بود: « عده‌ای دنبال این بودند که  پس از تفکیک، از زباله برق تولید شود. با توجه به این‌که رطوبت در شمال زیاد است، هزینه تولید برق از زباله بسیار بیشتر از حد معمول و غیراقتصادی است. » وی بابیان این‌که در شمال باید با خود پسماند مبارزه کرد، می‌گوید: « شمال کشور قربانی پسماند است باید پسماندها سوخته شود و تقاضا داریم بی‌خیال تولید انرژی شوید.» 
اسماعیل کهرم، مشاور اسبق سازمان محیط‌زیست احداث زباله‌سوز در سه استان شمالی را راهکار مناسبی برای از بین بردن زباله‌ها دانسته و می‌گوید: « احداث زباله‌سوز در سه استان شمالی و استفاده از حرارت حاصل از آن برای گرم کردن خانه‌ها می‌تواند راهکار مناسبی برای از بین بردن مشکلات باشد. » 
این در حالی است که محمد درویش، کنشگر محیط‌زیست معتقد است زباله سوزها اوضاع شمال را وخیم‌تر می‌کند و آلاینده‌های محیط‌زیست و سهم ایران از تولید گازهای گلخانه‌ای را افزایش می‌دهد: « بدترین کار زباله‌سوزی است. اتحادیه اروپا اجازه این را به هیچ‌یک از کشورهای عضو نمی‌دهد درنتیجه آن‌ها تلاش می‌کنند با اغوای کشورهای جهان سوم، تکنولوژی زباله‌سوز را بفروشند.  زباله‌سوز آب فراوان نیاز دارد و خود به‌تنهایی از مؤلفه‌های انتشار گازهای گلخانه‌ای است. سازمان محیط‌زیست باید از اجرایی شدن آن جلوگیری کند. » این کنشگر محیط‌زیست راه‌حل موضوع را در تفکیک زباله از مبدأ می‌داند. 
  ریشه اصلی زباله‌های شمال کشور مدیران ناآگاه و ساختار مدیریتی معیوب است
«عزیر عابسی»، عضو هیئت‌علمی گروه محیط‌زیست دانشگاه نوشیروانی بابل در گفت‌وگو با « رسالت » ضمن برشمردن ویژگی‌های مثبت منطقه شمالی کشور، علاقه‌مندی توریست‌ها و مسافران به این منطقه را یکی از دلایل تولید زباله زیاد و فراتر از میانگین کشور دانسته و می‌گوید: « این خطه از یکسو تا بخش‌هایی از ترکیه، از بالا تا  بخش‌هایی از روسیه، از طرفی دیگر تا نزدیکی‌های نپال و کوه‌های اورست و از پایین تا هرکجا که بروید تنها منطقه‌ سبزی که وجود دارد حاشیه‌ جنوبی دریای خزر است. لذا این منطقه، منطقه‌ای باریک حاصلخیز و بسیار ویژه‌ است که ده‌هامیلیون سال است با مشخصات مثبتی ازجمله جنگل‌های قدیمی،  منابع کشاورزی، آب، جمعیت مستعد و  پتانسیل‌های توریستی همراه است و در کل منطقه‌ای بکر است.  این منطقه‌ خاص
 حاصلخیز، باریک، کم مساحت؛ اما پر از منابع باعث شده است تمرکز جمعیت در آن به نسبت کل کشور زیاد باشد و بعد از کلان‌شهرها  بیشترین تراکم جمعیت را دارا باشد. از طرفی علاقه‌مندی توریست‌ها و مسافران به این منطقه زیاد است. آمارها از چیزی حدود ۲۰ میلیون مسافر در سال حکایت دارند.  همه این‌ها باعث شده است زباله زیادی در شمال کشور تولید شود.  خب مسافر آب‌معدنی، جوجه‌کباب، سفره یک‌بارمصرف و نوشابه‌اش را از شهر مبدأ خود خریده است و می‌آید اینجا می‌اندازد یا از همین‌جا می‌خرد و همین‌جا زباله تولید می‌کند. این مسافر یک هفته است و برمی‌گردد اما زباله‌اش اینجا می‌ماند.»  
وی مدیریت زباله در کشور را بسیار مهم دانسته و علت این‌که بیشتر زباله‌ها در ایران از نوع مرطوب است را سبک زندگی ما ایرانیان معرفی می‌کند و بیان می‌دارد: « من سال‌ها آمریکا زندگی کردم و آنجا درس ‌خواندم، در آمریکا ما هر دو هفته‌ یک‌بار زباله‌مان را بیرون می‌بردیم چون پر از قوطی و ظرف‌های بسته‌بندی  بود. اما اینجا در  شمال کشور، اگر من دو روز در میان یا یک روز در میان زباله‌ها را بیرون نبرم، بویش خانه را برمی‌دارد. چرا؟ چون ما همه‌چیز را خام مصرف می‌کنیم زباله‌هایمان آلی است. در همه جای دنیا سیب‌زمینی پوست‌کنده، گوجه سرخ‌شده و گوجه پخته‌شده را به‌صورت کنسرو مصرف می‌کنند. اما ما اینجا ‌کیلو‌کیلو این‌ها را می‌خریم و یا مثلاهندوانه را دو، سه تا زیر بغلمان می‌زنیم و یا در فصل نارنج که آب‌نارنج می‌گیرند اگر به زباله خانه‌ها نگاهی بیندازید ده‌ها کیلو زباله نارنج می‌بینید یا در فصل غوره همین‌طور. در اینجا صنایع بسته‌بندی به آن معنا وجود ندارد. لذا زندگی سنتی و روش‌های غیرمدرن نتیجه‌اش تولید زباله‌های تر و آلی به میزان زیاد است. نکته دیگر این‌که هیچ برنامه تفکیکی نیز وجود ندارد. این زباله‌ها به‌علاوه زباله‌های خشک شامل بسته‌بند‌ی‌ها و ظرف‌های یک‌بارمصرف و ظرف‌های نوشابه و زباله‌های خطرناک از قبیل لامپ‌های کم‌مصرف،باتری،سرنگ و دارو همه باهم هستند. بنده ۶ سال است در دانشگاه نوشیروانی نتوانسته‌ام بحث تفکیک را انجام بدهم چه برسد به یک شهر و کلان‌شهر باآن‌همه دلالی و لابی‌هایی که برای زباله خشک وجود دارد. نهایتازباله‌های تفکیک نشده باهم وارد سطل آشغال می‌شوند و زباله گردها بخشی از آن را به شکل آلوده تفکیک می‌کنند.  خب این زباله‌ای که ترکیبی از زباله خشک ، سمی ، خطرناک و البته هفتاد درصدش هم زباله آلی است را باید یک بلایی سرش آورد. بدترین کاری که می‌شود کرد همین است که الان دارند انجام می‌دهند و آن دپو زباله در وسط یا نزدیکی ساحل است. کاری که در بابلسر و فریدون‌کنار انجام می‌دهند. لودرها در چند صد متری دریا و در ارتفاع ۱۰ متری دارند زباله‌ها را  پخش می‌کنند. » 
عابسی معتقد است تا زمانی که ساختار مدیریتی معیوب، مدیران ناکارآمد و مافیای زباله وجود دارد نمی‌توان کار زیادی انجام داد. وی در این زمینه خاطرنشان می‌کند: « اگر قرار است کاری صورت بپذیرد اولا باید مدیران ما آگاه و متخصص شوند. شما مهندس عمرانی را که کارش محاسبه ساختمان است را می‌گذارید مسئول زباله‌های‌شهر خب این شخص نمی‌تواند هیچ کاری کنددست خودش هم نیست. باید یک متخصص از این حوزه و چند متخصص از حوزه‌های مختلف تصمیم بگیرند و کنار هم باشند. آنگاه ببینید که هزار کار می‌شود انجام داد. » این عضو هیئت‌علمی دانشگاه اولین اقدام برای حل این معضل را موضوع تفکیک زباله از مبدأ می‌داند و در این رابطه توضیح می‌دهد: « هر چه زودتر این کار را شروع کنیم بهتر است.  کشورهای دیگر ۵۰ سال است این کار را می‌کنند. باید به مردم آموزش داد زباله‌های خطرناکی مثل باتری را کنار پوست موز نیندازند.  هر باتری‌ای که نگاه کنید پشتش یک عکس سطل زباله دارد که رویش ضربدر کشیده شده است و پایینش نوشته‌شده است EU، این در اتحادیه اروپا یعنی انداختن این باتری در سطل زباله جرم زیست‌محیطی است.  من و شما چه‌کار می‌کنیم؟ این را می‌اندازیم داخل سطل آشغال. پنجاه‌سال هم هست می‌اندازیم. این تفکیک مسئله پیچیده‌ای نیست. حتی در همین تهران هم کنار فروشگاه‌های بزرگ یکسری جعبه گذاشته‌اند که مردم زباله‌های خطرناکی مثل باتری را در آن بیندازند. یا  در مغازه‌هایی که باتری می‌فروشند از همین جعبه‌ها وجود دارد. ۹۰ درصد باتری بدین طریق از زباله خارج می‌شود و برای دفع مناسب تحویل کارخانه‌ باتری‌سازی داده می‌شود. همین داستان برای وسایل الکترونیکی و موبایل‌های قدیمی که باتری‌های سربی و کادمیومی دارند نیز صادق است. همچنین باید به مردم آموزش بدهیم پلاستیک‌ها و ظروف آب‌معدنی‌ خود را کنار پوست میوه نگذارند. » 
عابسی اقدام دوم را متوجه شهرداری‌ها دانسته و معتقد است برای دفع ایمن زباله‌ها در محیط‌زیست چندراه کار وجود دارد که باید باهم انجام شوند و هرکدام به‌تنهایی جوابگو نخواهد بود: « الان در شمال کشور افتاده‌اند دنبال این‌که زباله‌سوز بسازند.  فرض کنید زباله‌سوز را ساختید و زباله‌ خانه‌ خودتان را در همین فصل تابستان انداختید داخلش آیا می‌سوزد؟ وقتی ۷۰ درصد این زباله پوست هندوانه و خربزه و  مواد آلی است چه طور می‌سوزد؟ شما جادو بلدید؟ اگر در خارج از زباله‌سوز استفاده می‌کنند،۱۰ تا ۲۰ درصد زباله‌شان ماده آلی دارد. اگر اعتبار یک عدد از همین زباله‌سوز‌ها را فی‌المثل زباله‌سوز ساری را به یک فرد مطلع می‌دادند کل مشکل زباله کشور حل می‌شد. صحبت صدها میلیارد تومان اعتبار است. من در جلسه‌ای شاهد بودم که ۱۲۰ میلیارد تومان برای بخشی از این توسعه اختصاص دادند. » 
وی مشکل زباله شمال کشور را دفع ناایمن یعنی نداشتن محل دفن درست دانسته و می‌گوید: «لندفیل بهداشتی یا  sanitary landfill  محل دفن زباله یا خاکچال است. جایی که به‌صورت مهندسی برای پذیرش و دفن زباله ساخته می‌شود. در این سازه غشاهای مختلفی می‌گذارند که شیرابه زباله‌ها به درون زمین و آب‌های زیرزمینی نفوذ نکند و سرش را نیز با مواد برزنتی می‌پوشانند که باران داخلش نرود. فقط یک جبهه فعال است همان جبهه را وقتی کارهای دفنشان انجام شد هرازگاهی مثلاماهی یک‌بار کامل می‌پوشانند که دیگر باران در آن نرود.  به‌این‌ترتیب نه باران زیاد داخلش می‌رود و نه اگر برود توی آب زیرزمین نفوذ می‌کند. این شیرابه‌ها در یک حوضچه پایین‌تر جمع‌آوری می‌شوند و دیگر از آن لندفیل، هیچ شیر اب‌هایی خارج نمی‌شود. این شیرابه‌ها که داخل حوضچه جمع می‌شود را با تانکر می‌برند تصفیه‌خانه، یا همان‌جا تصفیه می‌کنند. 
هزینه تمام‌شده یک لندفیل بسته به محل دفن، شیبنوع خاک، منابع قرضه در دسترس و غیره می‌تواند از چند میلیاردتا چند ۱۰ میلیارد متغیر باشد که ده‌ها تا صدها برابر کم‌تر از هزینه صدها میلیاردی زباله سوزهاست. با آن صدوبیست میلیارد مشکل دوازده  لندفیل اصلی استان می‌تواند حل شود. ساخت لندفیل به جهت تأثیر جدی آن بر حفظ محیط‌زیست نه‌تنها اولویت دارد بلکه یک الزام قانونی ذکرشده در قوانین کشور است که متأسفانه از آن عدول شده است. لذا ساماندهی و ساخت لندفیل‌ها هم الزام‌آور و هم در مقایسه با زباله‌سوز مؤثرتر و کم‌هزینه‌تر است. در شرایطی که میلیون‌ها تن زباله در همه جای استان و کشور رها هستند ساماندهی لندفیل‌ها در اولویت است و ساخت یک زباله‌سوز مشکل زباله‌های رهاشده طی ۶۰-۵۰ سال گذشته در کشور را حل نمی‌کند. ولی خب وقتی شما کار را دست افراد سو استفاده‌گر یا بسیاری از این شرکت‌های وابسته به دولت می‌سپارید که اتفاقااز این محل منفعت عایدشان می‌شود مشکل حل نخواهد شد.حتماشما بیشتر از من گزارش‌هایی را دیده‌اید که پسماند به چه شکل خریداری می‌شود، کارت ویژه‌ پسماند می‌دهند سه میلیون تومان به زباله گردها می‌دهند که زباله‌های منطقه را جمع کنند. ما اطلاعاتی داریم از لندفیل‌های شهرستان‌ و زباله‌هایی که در محل لندفیل، توسط کارگرها جمع می‌شود
هرروز چندین کامیون زباله پلاستیکی از لندفیل خارج می‌شود که هر کامیون، چند۱۰میلیون قیمت زباله‌اش است. همه‌ این‌ها باعث می‌شود کسی همکاری نکند و اصلاکسی آگاه هم نباشد. بنده خودم طرفدار زباله‌سوز هستم، ولی نه به این شکل که همین‌طور زباله‌ها را از شهر با کامیون بیاورند و برود داخل زباله‌سوز. باتری و لامپ‌یک‌بارمصرف و چرم و سفال و همه‌چیز هست، همه‌چیز هم می‌سوزد. کلی هم زباله‌ است. زباله‌سوز برای جایی است که یک قواعد تفکیکی و تکنولوژیکی حداقلی را دارا هستند. ما نمی‌توانیم مسائل ساده کشور را جلو ببریم. ما هم امیدواریم زباله ساز بتواند مشکل را حل کند اما زباله‌سوز در همه جای دنیا یک‌بخشی از یک زنجیره است. زباله‌سوز وقتی می‌سوزد تا۲۰ درصد، اَش یعنی خاکستر تولید می‌کند. سفال، ظرف کریستال و آن‌ چیزهایی که در خانه‌ شما می‌شکند و از زباله‌دان سر درمی‌آورد، آنجا نمی‌سوزد و اش می‌شود. البته من با این شرط که زباله ارزش حرارتی داشته باشد و بسوزد می‌گویم. حالا دوستان می‌خواهند با این خاکستر موزاییک درست کنند. می‌گوییم آقا شما با باتری یا کریستال می‌خواهید موزاییک درست کنید؟ این‌ها آلوده‌اند. شما باید این‌ها را ته لندفیل دفن کنید. یعنی شما با زباله‌سوز در بهترین شرایط ۸۰- ۷۰درصد حجم زباله را می‌توانید کم کنید. در شرایطی که دوستان به حرف ما گوش نمی‌دهند و نمی‌توانیم با یکدیگر صحبت و تعامل داشته باشیم ما فقط امیدواریم و منتظر که ببینیم چه اتفاقی می‌افتد. » 
عابسی در پاسخ به این دیدگاه که مشکل اصلی زباله‌ها در شمال کشور عدم مشارکت مردم و مدیران ناآگاه و ساختار مدیریتی معیوب است می‌گوید: « متأسفانه در کشور ما عمدتاشهروندان جلوتر از دولت‌مردان حرکت می‌کنند. یعنی درصد شهروندانی که مستعد رعایت این مسائل هستند خیلی بیشتر  از درصد مدیرانی است که آگاه به چگونگی پیشبرد مسائل هستند. شما الان در هر خانه‌ای جوان‌های تحصیل‌کرده‌ دانشگاهی دارید که همه‌شان کار با اپلیکیشن‌های مختلف را می‌دانند حال فکر می‌کنید این آدم نمی‌تواند و نمی‌فهمد و نمی‌تواند تفکیک زباله کند؟ بنده خودم الان ۶ سال است که به ایران برگشتم باتری‌های خانه‌ خودم را همیشه جمع می‌کنم اما درنهایت نمی‌دانم چه‌کارشان کنم، این می‌شود که نایلون را گره می‌زنم و می‌اندازم داخل سطل زباله. اخیراباتری‌ها را داخل بطری‌های آب‌معدنی می‌اندازم، سرش را محکم می‌کنم و بعد می‌اندازم در سطل زباله که حداقل ایمن باشد. نمی‌دانم به کجا تحویل بدهم! به شهرداری می‌گویم، آن‌ها متوجه نیستند. آموزش، تهیه زیرساخت، این‌ها همه به هم وصل است. من فکر نمی‌کنم از طرف مردم آن‌قدر مشکل وجود داشته باشد که از طرف مدیران دولتی است. تجربه نشان داده است مردم آگاه‌ترند. بنده در دانشگاهی که تدریس می‌کنم اجازه ندارم بروم به بچه‌ها این مسائل را یاد بدهم. هر موقع اجازه خواستم بروم خوابگاه سخنرانی کنم برای بچه‌ها که زباله‌ها را چه جور تفکیک کنند، به من اجازه ندادند! پنج سال است در دانشگاه خودم نمی‌توانم این چیزها را به دانشجوها یاد بدهم و بروم داخل خوابگاه‌ها و برایشان جلسه بگذارم. چرا؟ چون رئیس دانشگاه فکر می‌کند تفکیک زباله چیز مهمی نیست و مسائل مهم‌تری ازجمله مقاله‌نویسی و بالا رفتن رتبه‌بندی وجود دارد.  این بحث تفکیک زباله کمی لوکال است و خیلی باز نشده است. ما باید در رابطه با زباله‌های منطقه خودمان بحث داشته باشیم. دانشجویان هم  خوشبختانه مستعد و آگاه هستند. اما خب متأسفانه اساتید دانشگاه دو روز در هفته دانشگاه می‌آیند و ۶ روز دیگر از ارتباطات دانشگاه استفاده می‌کنند و در بیرون پروژه می‌گیرند. از نماینده مجلس تا شهردار فلان‌شهر دانشجو دکتری ما شدند. برای این سیستم چیزهای دیگری مهم است و اصلابه این چیزها فکر نمی‌کنند. » 

|
برچسب ها
, , ,
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : ۰
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.