ادبیات مقاومت و مقاومت ادبیات - روزنامه رسالت | روزنامه رسالت
شناسه خبر : 54797
  پرینتخانه » فرهنگی, مطالب روزنامه تاریخ انتشار : ۰۴ آذر ۱۴۰۰ - ۶:۱۶ |
نگاه مقاومتی برخلاف نگرش امنیتی، دید باز می‌طلبد

ادبیات مقاومت و مقاومت ادبیات

پنجمین سری از ستون میدان فردوسی را با مقدمه ای نسبتا طولانی آغاز می کنیم؛ چراکه در هفته بسیج هستیم و به همین مناسبت به عنوان دوستدار این مکتب، شاید نیاز باشد نسبت خودمان را با پدیده ای همچون شاهنامه فردوسی، خاصه در این برهه از تاریخ روشن کنیم.
ادبیات مقاومت و مقاومت ادبیات

گروه فرهنگی
پنجمین سری از ستون میدان فردوسی را با مقدمه ای نسبتا طولانی آغاز می کنیم؛ چراکه در هفته بسیج هستیم و به همین مناسبت به عنوان دوستدار این مکتب، شاید نیاز باشد نسبت خودمان را با پدیده ای همچون شاهنامه فردوسی، خاصه در این برهه از تاریخ روشن کنیم. بسیج کلمه‌ای است که در جهان گفتمانی و معنایی مقاومت معنا می‌شود. این مقاومت، خاص مقاومت اسلامی نیست؛ بلکه هر جا مقاومتی علیه یک قدرت مهاجم بزرگ‌تر صورت بگیرد، لاجرم جوششی مردمی به‌دوراز قواعد مرسوم نیز شکل می‌گیرد که ما امروز آن را بسیج می‌خوانیم. بسیج اگر باروح مقاومت تغذیه نشود، ریشه‌هایش سست خواهد شد، محل خود را از دست خواهد داد و تبدیل به سازمانی تشریفاتی می‌گردد. وقتی جنگ و هجوم مستقیم و سخت به پایان می‌رسد و شیوه هجوم، عمیق‌تر می‌گردد لاجرم شیوه مقاومت نیز باید عمیق‌تر شود. در هجوم زمینی و نظامی، ما رگ گردن خود را نمایان می‌کنیم که مبادا یک وجب از خاکمان را به تاراج ببرند. اما وقتی فرهنگمان مورد هجوم قرار می‌گیرد، این غیرت بسیار کمتر دیده می‌شود. در این حوزه هم اگر آنچه موردتهاجم قرارگرفته، مؤلفه‌های دینی با سنتی را هدف قرار داده باشد، واکنش شدیدتری می‌انگیزد نسبت به زمانی که چیزی مانند زبان مورد هجوم قرار گیرد. این در حالی است که در تاریخ بارها ما خاک خود را ازدست‌داده‌ایم، اما با زبانمان، که بستر علم، معارف و دین ما است، مهاجم را در خود مستحیل ساخته‌ایم. وقتی به این بیندیشیم که زبان فارسی، دومین زبان اسلام و نخستین زبان تشیع است و در هیچ زبانی به‌اندازه این زبان در مدح و منقبت پیامبر خدا و اوصیاء او شعر و نثر خلق نشده و این ادبیات، جلوه گاه عرفان و اخلاق اسلامی-ایرانی-شرقی است؛ دیگر به فردوسی و حافظ و سعدی طور دیگری نگاه می‌کنیم. آن‌ها را قلعه‌بان‌هایی می‌بینیم که از معارف و فرهنگ ما پاسداری می‌کنند. ایران را دریاها، کوه‌ها، جنگل‌ها و صحراها تشکیل نمی‌دهند. ایران یعنی رشته‌کوه شصت‌هزار بیتی شاهنامه فردوسی، قله دماوند دیوان حافظ، دریای آرام و خروشان مولوی و گلستان و بوستان سعدی. این‌ها از بین نمی‌روند، چون از جنس روحند و روح از بین نمی‌رود. کار هنر هم جز این نیست؛ تبدیل وقایع و آدم‌ها و سرزمین‌ها به روح، بیرون کشیدن جان و روح یک واقعه و ماندگار کردن آن. زبان، روح یک فرهنگ و یک کشور است و باید از زبان بسیجی‌وار دفاع کرد. زبان فارسی پشتوانه ما است و اگر به اهمیت آن بیندیشیم، دیگر نه‌تنها به فردوسی و حافظ و سعدی، بلکه به کسانی چون محمود دولت‌آبادی و نادر ابراهیمی و دیگر نویسندگان یا شاعران معاصر هم جور دیگری خواهیم نگریست. اینان را همچون سردارانی می‌بینیم که چه بخواهند و چه نخواهند، دارند از در زمین مقاومت فرهنگی و زبانی ایران اسلامی، نقشی فوق‌العاده ایفا می‌کنند. اکنون زمان آن رسیده که در کنار ادبیات مقاومت، به مقاومت ادبیات نیز توجه کنیم. در مقاومت ادبیات، هر اثر ادبی و زبانی که فرهنگ اصیل ایرانی-اسلامی پایبند باشد، در پازل مقاومت قرار می‌گیرد. اصولا وقتی در نظر داشته باشیم که ما باید در قامت یک کشور با گستره فرهنگی و اجتماعی وسیع به مقاومت برخیزیم، حتی به آشپزی و ورزش کشور نیز به‌عنوان ابزارهای مقاومتی نگاه می‌کنیم و این موضوعی است که نگاه امنیتی به فرهنگ، مخل آن است. نگاه صرفا امنیتی به فرهنگ در عمق و کنه خود، ضد امنیت است چراکه عملا در جهت فرهنگ‌زدایی و پوک کردن ساختار کشور گام برمی‌دارد. نگاه مقاومتی، با خود دید باز به همراه می‌آورد و نگاه صرفا امنیتی، نگرش‌ها را به سمت تنگ شدن می‌برد. 
دیدار با نویسندگان در هفته بسیج؛ اقدام در خور تقدیر رئیس مجلس
رویکرد فرهنگ‌مبنا به هویت و تاریخ انقلاب را می‌شد در سخنان اخیر قالیباف با جمع نسبتا کثیری از نویسندگان رصد کرد. خود این رخداد که رئیس پارلمان در هفته بسیج، نویسندگان را فراخواند و بسیج را بیش از هر چیز یک فرهنگ بخواند، بسیار امیدآفرین بود. وقتی می‌گوییم رویکرد امنیتی به فرهنگ، در واقع ضد امنیت است یعنی این سخن قالیباف در دیدار با نویسندگان: «با گوشت و پوست و استخوان خود می گویم جز با اتکا به فرهنگ و باورهای خود، مقابل دشمن نجنگیدیم.» او همچنین گفت: «با چشم خود دیدیم یک نوجوان ۱۷ ساله تخریبچی در معبر افتاده و پایش قطع شده است و یک خرج
 آر پی چی هم پشت او بود که آتش گرفته بود و بالای هزار درجه هم حرارت داشت و پشت او را سوزانده بود اما وقتی خواستیم او را از معبر درآوریم می گفت به من دست نزنید فقط مراقب باشید این بخش از محور پاک سازی نشده، رزمندگان روی مین نروند. آیا آموزش و نظامی گری اینها را به او یاد داده است؟ آیا این جز فرهنگ محرم و صفر و عاشورا است؟ آیا این جز سنت های الهی است؟» محمدباقرقالیباف در ادامه، از اهمیت زیربنایی امر مقدس فرهنگ در اقتصاد سخن گفت. به گزارش خبرگزاری مجلس شورای اسلامی؛ قالیباف با بیان اینکه امروز با مشکل فرهنگ اقتصادی مواجه هستیم، یادآور شد:در دفاع مقدس عنصر انسان و رزمندگان تنها موضوع مهم در جنگ بود اما آیا امروز شهروندان و مردم در تصمیمات مهم هستند و یا صرفا برای خالی نبودن عریضه به آنها نگاه می شود؟ به عنوان یک مدیر می گویم برای اصلاح شرایط، ۲ نیاز داریم که یکی از آنها فناوری است؛ فناوری تحولی را ایجاد کرده که در این عصر هر مدیری باید درک دقیق و درستی از این بستر داشته باشد و تحولات عظیمی ایجاد کند و سامانه های ۱۱۰ پلیس و ۱۳۷ شهرداری یک نمونه آن است؛ فناوری سبک زندگی دیگری است که حتی فرهنگ را نیز تحت تأثیر قرار داده است. رئیس قوه مقننه افزود: موضوع دیگری که مدیریت در ابعاد دفاعی، امنیتی، اقتصادی، اجتماعی،  محیط زیست
 که هر کدام از استراتژی های حکمرانی است به آن احتیاج دارد، فرهنگ است؛ و از قضا من معتقدم کار فرهنگی کار درازمدت نیست بلکه هم به لحظه جواب می دهد و هم تمدن سازی می کند،
 هرچقدر زحمت بکشید تا همان شب نتیجه آن را می بینید. وی اضافه کرد: زمانی که به نیروی انتظامی رفتم در جلسات اول با فرماندهان در ماه نخست کاری از من پرسیدند برنامه شما برای نیروی انتظامی چیست؟ در آن جلسه گفتم که همه ما مدرسه رفته ایم
 و می دانیم که از دانش آموز می پرسیدند پدرت چه کاره است؛ من کاری می کنم که وقتی فرزند شما در مقطع ابتدایی در کلاس حاضر شد و معلم درباره شغل پدرش از او پرسید، پسر و دختر شما اضطراب نگیرد، لحظه شماری کند تا نوبتش شود و با افتخار بگوید پدر من پلیس است. قالیباف اضافه کرد: دو ماه بعد از آن جلسه، در دانشگاه با جامعه شناسان صحبت کردم که پرسیدند در نیروی انتظامی قصد داری چه کنی که من گفتم قصد دارم رویکرد امنیت تهدیدمحور را به رویکرد «امنیت جامعه محور» تغییر دهم و از آن ها
 کمک خواستم؛ آیا این  جز فرهنگ است؟
با اتمام این مقدمه طولانی، به سراغ فردوسی برویم. او که در مسیر مقاومت ادبیات، گامی ابدی برداشته است. در شاهنامه شخصیتی هست به نام شهرسب که تنها چهار بیت به او پرداخته می‌شود اما نقشی مهم و معماگونه دارد. این شخصیت، وزیر سومین شاه شاهنامه یعنی طهمورث است. فردوسی در داستان نخستین شاهان شاهنامه، روایت‌گر شکل‌گیری تمدن بشری است و مدام به ریشه و سرمنشاء پدیده‌ها اشاره می‌کند که به یک شاه‌باز می‌گردد. این قسمت از شاهنامه، ازآنجا روایت اساطیر ایرانی از تاریخ تمدن بشر است اهمیتی ویژه دارد. در تاریخ تمدن اسلامی، تمدن بشری از حضرت آدم آغازشده و با پیامبران بعدی، رشد یافته و پیشرفته می‌شود. تاریخ تمدن‌های غیرتوحیدی، با منطق تکامل پیش می‌روند و پیدایش کشاورزی و دیگر مؤلفه‌های تمدنی را ناگهانی و با سرمنشاءهایی ناپیدا می‌شمارند. اما روایت اساطیری شاهنامه از شکل‌گیری تمدن بشری توحیدی است یا غیرتوحیدی؟ شاهان ابتدایی شاهنامه به ترتیب؛ کیومرث، هوشنگ، طهمورث و جمشید هستند. در مورد نبی بودن این شاهان حدس و گمان‌هایی هست، غیرازاین، در شاهنامه اساسا شاهان تا زمانی که شکرگزار درگاه الهی باشند با فره ایزدی همراه‌اند. اما برای قضاوتی دقیق‌تر، شخصیت شهرسب بیشتر به کار می‌آید. وزیر طهمورث دیوبند که خصوصیاتی شدیدا پارسا و پیامبرگونه دارد: 
مر او را یکی پاک دستور(وزیر) بود
که رایش ز کردار بد دور بود
خنیده به هر جای شهرسپ نام
نزد جز به نیکی به هر جای گام
همه‌روزه بسته ز خوردن دو لب
به‌پیش جهاندار برپای شب
چنان بر دل هرکسی بود دوست
نماز شب و روزه آیین اوست
سرمایه بد اختر شاه را
دربسته بد جان بدخواه را
همه راه نیکی نمودی به شاه
همه راستی خواستی پایگاه
چنان شاه پالوده گشت از بدی
که تابید ازو فره ایزدی
برفت اهرمن را به افسون ببست
چو بر تیزرو بارگی برنشست
وجود این شخصیت در کنار طهمورث دیوبند، نشان از مسیر الهی و توحیدی شکل‌گیری تمدن در جهان‌بینی شاهنامه دارد. همان‌گونه که دیدیم، نماز شب و روزه که می‌توان آن را مجاز از کلیت عبادت گرفت، یادگار شهرسب است. این‌چنین احتمال پیامبر بودن شهرسب بسیار تقویت می‌شود. طهمورث دیوبند باقدرت‌گیری و با تحقیر دیوان، ایشان را علیه خود می‌شوراند اما درنهایت بر آن‌ها پیروز می‌گردد. سپس آن‌ها را به بند می‌کشد و دیوان برای فرار از کشته شدن پیشنهاد می‌دهند که نوشتن را به او بیاموزند. باید دانست فردوسی به نقل اساطیر وفادار است و خودش مؤلف بی‌چون‌وچرای شاهنامه نیست. به‌این‌ترتیب، طهمورث از دیوان نوشتن را می‌آموزد و آن را به دیگران می‌آموزاند. نوشتن در شاهنامه، قدرتی است جادویی که در چنته دیوان بود و طهمورث به یاری خدا آن را به میان انسان‌ها آورد. باید قدر یادگار دیوان را دانست!

|
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : ۰
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.