آسیب‌های غلبه اخبار منفی به مثبت - روزنامه رسالت | روزنامه رسالت
شناسه خبر : 44157
  پرینتخانه » اجتماعی, مطالب روزنامه, ویژه تاریخ انتشار : ۰۵ خرداد ۱۴۰۰ - ۶:۳۴ |
لزوم پرهیز رسانه‌ها از زنجیره سازی خبرهای بد واکاوی شد

آسیب‌های غلبه اخبار منفی به مثبت

بعید نیست که بذر اضطراب، خشونت، ناامیدی و عصبانیت را همین خبرهای بد در دلمان کاشته باشند. همه ما روزانه در محاصره اخبار بد و منفی قرار داریم و برخی رسانه‌ها نیز برای جذب کلیک و ممبر و کسب تبلیغات بیشتر، در انتشار این‌گونه اخبار افراط می‌کنند و شاید یکی از علل آن، اقبال جامعه باشد. بالطبع اخبار هیجانی و بد از دیرزمان مشتری‌های پروپاقرصی داشته و حتی خیلی‌ها روزشان را با مطالعه‌ خبرهای حوادث  آغاز می‌کنند.
آسیب‌های غلبه اخبار منفی به مثبت

گروه اجتماعی- مریم رمضانی 
بعید نیست که بذر اضطراب، خشونت، ناامیدی و عصبانیت را همین خبرهای بد در دلمان کاشته باشند. همه ما روزانه در محاصره اخبار بد و منفی قرار داریم و برخی رسانه‌ها نیز برای جذب کلیک و ممبر و کسب تبلیغات بیشتر، در انتشار این‌گونه اخبار افراط می‌کنند و شاید یکی از علل آن، اقبال جامعه باشد. بالطبع اخبار هیجانی و بد از دیرزمان مشتری‌های پروپاقرصی داشته و حتی خیلی‌ها روزشان را با مطالعه‌ خبرهای حوادث  آغاز می‌کنند؛ اخباری که برخی معتقدند پرداختن به آن‌ها احساس ناامنی ایجاد می‌کند و سبب می‌شود قبح برخی رفتارهای زشت در جامعه فرو بریزد. مثلا در ماجرای قتل بابک خرمدین، بسیاری از رسانه‌ها بدون رعایت اصول و ارزش‌ها، به‌گونه‌ای این خبر را درج کردند که گویی باید از تمامی والدین ترسید و انگار چنین مسئله‌ای گستردگی دارد، حال‌آنکه در عالم واقع چنین نیست. اما هیاهوی بیشتر دیده شدن، گاهی رسانه‌ها را به دام خبرهای منفی، بزرگنمایی و اغراق می‌اندازد. 
بر این اساس هرروز اخبار منفی شبکه‌های تلویزیونی و رسانه‌ها بیشتر از قبل می‌شود و سلامت روانی و فکری جامعه را در معرض خطر قرار می‌دهد. سالیان مدید است که همه ما در محاصره اخبار بد از سراسر نقاط جهان هستیم و این روان ماست که هرروز با این اخبار بمباران می‌شود. در این روزهای پرالتهاب ایران و جهان، روزهایی که خبر کرونا و واکسن و سیل، زلزله، تورم و مشکلات اقتصادی، تحریم و هزاران خبر مهم و غیرمهم دیگر زندگی ما را احاطه کرده‌اند، دیدن چهره‌های غمگین و درخود مانده مردم چیز عجیبی نیست. شنیدن اخبار یکی را نگران رونق کارش کرده و دیگری را به فکر نجات جان انداخته است. اما در این میان، این موضوع قابل‌چشم‌پوشی نیست که برخی رسانه‌ها برای جذب مخاطب بیشتر، با انتشار اخبار هیجانی با یکدیگر به رقابت می‌پردازند اما این رقابت، سالم نیست. اگرچه رسانه‌ها با این ترفند، مخاطب را به سمت خود جذب می‌کنند اما لزوما نمی‌توانند مخاطب را با خود همراه سازند. بر اساس مدل ارتباطی «لاسول» ما در ارتباط با مخاطب یاد گرفته‌ایم که مخاطب آن زمانی که با ما همراهی می‌کند پایدار است. زمانی که مخاطب ما را انتخاب می‌کند به معنای این نیست که با ما همراهی می‌کند. این دست از اخبار ممکن است که مخاطبان را به سمت رسانه سوق دهد اما به معنای این نیست که آن رسانه در جهت انتخاب آن مخاطب قرار گرفته و می‌تواند با آن همراه باشد. 
سرگرم کردن افراد بر هدف انتشار اطلاعات پیشی گرفته است
به هر ترتیب، شبکه‌ها و رسانه‌های خبری به برانگیخته کردن عواطف مردم رو آورده‌اند تا عواقب منفی این‌گونه اقدامات را به آن‌ها یادآور شوند. اما به خطرات ناشی از تأثیر روانی این دسته اخبار بر روی سلامت روان افراد جامعه بی‌توجهی می‌کنند. ازآنجاکه ما امروزه پوشش خبری ۲۴ ساعته در ۷ روز هفته داریم، می‌توان از تمام خبرهای گوشه و کنار جهان در کسری از ثانیه خبردار شد. در این میان، رقابت شبکه‌های خبری برای جذب مخاطب باعث شده سرگرم کردن افراد بر هدف انتشار اطلاعات پیشی بگیرد. شبکه‌ها و رسانه‌های خبری باید با دیگر برنامه‌های تلویزیونی رقابت کنند، به همین دلیل تأکید بر جنبه عاطفی جرم و جنایت و دیگر اخبار منفی رواج یافته است. آن‌ها سعی می‌کنند احساسات عاطفی شما را درگیر کنند، تا بازهم مخاطب آن‌ها بمانید و اخبار را پیگیری کنید.
در همین رابطه با «محمد لسانی» پژوهشگر و کارشناس رسانه گفت‌وگو کرده‌ایم. 
 مهندسی انتشار اخبار منفی
«لسانی» در ابتدا توضیح می‌دهد که «خبرهای حوادث و شوک کننده دارای چهاربخش است، یک بخشی از آن خود اتفاق است که این اتفاق برخی مواقع در رسانه‌های مولتی‌مدیا و رسانه‌های خرد که شبکه‌های اجتماعی جزء رسانه‌های خرد است، بازتاب می‌یابد و این‌ها چندان قابل سانسور نیستند. بنابراین بحثی در این مسئله نیست که به‌هرحال اتفاق درز پیدا می‌کند. بخش دوم مربوط به مجرای علنی کردن اتفاق است که این مجرا، عموما یا پلیس آگاهی است و یا خبرنگاران حوادثی که از بازپرس و یا آتش‌نشانی و روابط عمومی اورژانس اطلاعات را می‌گیرند. در اینجا ما دچار ضعفیم و مهندسی انتشار اخبار منفی به این بخش برمی‌گردد، درحالی‌که قابلیت کنترل دارد و اصطلاحا دارای پیچ تنظیم است. این پیچ تنظیم است که می‌گوید، چگونه بگوید، چه بگوید و چه نگوید، به همین دلیل عموما افرادی که در روابط عمومی نهادها مسئول‌اند و یا مسئول مستقیم‌اند، نکاتی را مطرح می‌کنند برای این‌که نام و نهادشان در رسانه مطرح شود و دو مسئله را زیرپا می‌گذارند. یکی طبقه‌بندی اطلاع‌رسانی است و دیگری عدم پیوستگی اطلاع‌رسانی است که ما به آن نشر قطره‌چکانی می‌گوییم. چون اگر پیوسته تداوم داشته باشد و مسئولی امروز و فردا و پس‌فردا مصاحبه کند، اطلاع‌رسانی تداوم می‌یابد و این خط خبری را بالا نگه می‌دارد و مانع از سقوط و فرودش می‌شود و مثل آتشی است که آن مقام مسئول به آن می‌دمد. بنابراین دو چیز را زیر پا می‌گذارد، اول طبقه‌بندی انتشار، به این معنا که هر چیزی را نباید گفت. به‌عنوان‌مثال فردی مصاحبه کرده و گفته یک پسربچه در مشهد با یک شی  نوک‌تیزی که به سرش اصابت کرده به قتل رسیده و این شی   نوک‌تیز باعث شده که آن حلقه سوم که حلقه رسانه‌هاست، تیتری با این عنوان درج کنند: «قتل پسربچه با قندشکن» به این مفهوم که عملا کدی بدهند، در عین این‌که روزهای بعد مشخص شد، قاتل با سنگ به سر پسربچه ضربه زده است. اما چون فرد در مصاحبه گفته، شی  نوک‌تیز، آن حلقه رسانه‌ای هم می‌خواهد با کلمات بازی کند تا ممبر و کلیک بگیرد و توجه‌ها را به‌سوی خود جلب کند لذا در حلقه دوم که مسئولین نهادها قرار دارند، به انگیزه، دیده شدن شخص خود و یا نهادشان، در طبقه‌بندی انتشار، جزئیاتی را به بازی می‌گیرند و از حلقه رسانه‌ای عدول می‌کنند.»
پرهیز از انتشار ریزه‌کاری‌های جرم 
این کارشناس رسانه در ادامه اضافه می‌کند: «در انتشار اخبار منفی نباید جوانب و ریزه‌کاری‌های جرم منتشر شود، بلکه باید ریزه‌کاری‌های پیشگیری از جرم منتشر شود. یعنی اجزا  در جرم مهم نیست، ما این را در مورد عالم رسانه می‌گوییم وگرنه ممکن است در عالم حقوق و جزا برای این‌که حکم داده شود، این اجزا بسیار مهم باشد اما رسانه جای صرف اجزا  و جزئیات جرم نیست و هم این‌که در رسانه باید تمرکزمان را روی جزئیات پیشگیری از جرم بگذاریم و نکته دوم این است که این‌ها معمولا خط خبر را زنده نگه می‌دارند و به آتش خبر می‌دمند، پس به‌قاعده ایمی‌رسیم به نام قاعده عدم پیوستگی و باید اخبار بد تا حد امکان به‌صورت منقطع مطرح شود. از اینجا به بعد به حلقه سوم می‌رسیم که حلقه رسانه‌هاست و رسانه‌ها انگیزه‌هایی دارند که یک انگیزه آن‌ها جذب کلیک، ممبر و مخاطب است تا بتوانند با تبلیغات به درآمدزایی برسند و دیده شوند، چنانکه ستون حوادث به صفحه حوادث تبدیل شد و صفحه حوادث در برخی از روزنامه‌ها مثل جام جم به‌ضمیمه حوادث تبدیل شد، یعنی حوادث مثل بادکنک است، به خاطر این‌که مخاطب می‌پسندد و استقبال می‌کند.»
عدم زنجیره سازی خبرهای بد
لسانی با بیان این‌که در رسانه‌ها چند مسئله خط قرمز است که به آن توجهی نمی‌شود، می‌گوید: اولین بحث مربوط به عدم زنجیره سازی
است، یعنی ما باید از زنجیره سازی حوادث بد خودداری کنیم، چون وقتی از حوادث زنجیره سازی می‌کنید، می‌گویید این یک ژانر است، مثلا ژانر فرزندکشی، چون در رابطه با بابک خرمدین هم این اتفاق افتاد اما وقتی یک رسانه در ادامه این خبر، به سراغ سوژه‌های بعدی برود و بگوید مادری در مشهد دو فرزندش را کشت و فردا هم رسانه‌های دیگر مشابه این اخبار را منتشر کنند، تبدیل به ژانر خواهد شد و انتقال آن به جامعه موجب می‌شود که از قبح و زشتی یک عمل و جرم کاسته شود و به‌عبارت‌دیگر همه‌گیری کاری می‌کند که قبح یک رفتار بد و جرم شکسته شود. به‌عنوان‌مثال ممکن است پدری به این فکر نکند که فرزندش را بکشد اما با خودش فکر می‌کند چطور صد نفر دیگر کشتند و شد؟ یعنی عملا دری به روی پدر و مادر مستأصل باز می‌شود. چون همه این‌ها زمینه‌هایی دارد، مثلا ناراحتی پدر و مادر. برای همین است که با فضاسازی رسانه‌ای دری به روی پدر و مادر مستأصل باز می‌کنیم که توانایی حل مسئله ندارند. بی‌شک آن‌کس که توانایی حلاجی ندارد به سمت قتل و جرم و جنایت می‌رود و تصور می‌کند هیچ راهی به‌جز حذف صورت‌مسئله پیش رو ندارد.»
نیازمند شورای عالی امنیت روانی هستیم 
برای همین است که «لسانی» تأکید می‌کند: « در رسانه‌ها نقطه اولی که باید رعایت شود، عدم زنجیره سازی حوادث است که ما متأسفانه شاهدیم برخی حوادث، روان‌ها را مخدوش می‌کنند و همان‌طور که شورای عالی امنیت ملی داریم، شورای عالی امنیت روانی می‌خواهیم. این شورا باید اعلام جرم کند علیه رسانه‌ای که زنجیره سازی می‌کند. اگر خاطرتان باشد، چند سال پیش، ماجرایی برای چند بچه اتفاق افتاد، ازجمله ربودن «بنیتا» دختر هشت‌ماهه که در اتومبیلی که شیشه‌هایش بسته و درهایش قفل بود، در کنار خیابانی خلوت از گرسنگی و تشنگی جان داد و بعدازآن به‌یک‌باره رسانه‌ها یوسف و چندنفر دیگر را پیدا کردند که درمجموع ۶ مورد قتل بود و علنی شد. اما زنجیره سازی بزرگ‌ترین جرم علیه امنیت روانی است. به خاطر این‌که ساختار تاروپود جامعه را از هم جدا می‌کند، به‌عنوان نمونه، من نوعی و مخاطبی که این پیام‌ها را دریافت می‌کند به اولین چیزی که فکر می‌کند این است که جامعه زامبی و گرگ شده و جای من در اینجا نیست، چون گرگ نیستم و اگر در اینجا باشم دریده خواهم شد. بنابراین باید بروم و کلید مهاجرت به خارج از عدم اعتماد به جامعه و کشور زده می‌شود لذا اخباری ازاین‌دست که اشاره کردم به دنبال خودش ضعف اعتمادبه‌نفس ملی و یا بی‌اعتمادی به هویت ملی و یا تحقیر هویت ملی می‌آورد. هویت ملی پایه تحرک یک جامعه است و اگر هویت ملی داشته باشیم، جامعه را می‌سازیم. اگر هویت ملی نداشته باشیم جامعه را تخریب می‌کنیم. یعنی خودمان تبدیل به آن گرگ‌ها و زامبی‌ها می‌شویم. بنابراین اهمیت دارد که رسانه‌ها، عدم زنجیره سازی را رعایت کنند.»
 رسانه‌ها بر روی زمینه‌های ایجاد جرم نورافکن بیندازند
نکته دیگری که این پژوهشگر رسانه بر آن تأکید دارد، «عبور از جرم به سمت زمینه‌های ایجاد جرم است. رسانه‌ها به‌جای آنکه نقاب دوربین خودشان را به این سمت ببرند که جرم چه زوایایی داشته و تکه‌های بدن فرد کشته‌شده، در چند پلاستیک یا چمدان ریخته شده، حتی پلاستیک‌ها چه رنگی بوده و وزن هر پلاستیک چقدر بوده است و آیا کمر قاتل که در اینجا منظور پدر بابک خرمدین است، در جابه‌جایی این پلاستیک‌ها و چمدان‌ها درد نگرفته است، به مسائل دیگری می‌پردازند که بیشتر هراس افکنی می‌کند. درحالی‌که باید به ظواهر جرم دقت کنند و بر روی زمینه‌های ایجاد جرم نورافکن بیندازند، به خاطر این‌که از تکرار آن جلوگیری کنند. چون هدف رسانه، آگاه‌سازی برای عدم تکرار است اما در این مسئله هدف رسانه‌ها تغییر پیدا کرده، یعنی هدف رسانه‌ها، دیده شدن و ترساندن است. در کدام‌یک از رسانه‌ها، این آگاهی بخشی را پیدا می‌کنیم که اگر در این شرایط قرار گرفتیم، چه‌کار کنیم و چه‌کار نکنیم؟  کدام‌یک از اخبار ما، این آگاهی را به مخاطب می‌دهند؟ رسانه‌ای که آگاهی نمی‌دهد فقط و فقط ایجاد ترس می‌کند و رسانه‌ای که ایجاد ترس بکند باید در شورای عالی امنیت روانی مورد مؤاخذه واقع شود، چون حق ندارد جامعه را دچار ترس و التهاب کند، چنین رسانه‌هایی ضد هویت ملی و آرامش ملی عمل می‌کنند. برای ما همیشه امنیت ملی مهم بوده اما به آرامش ملی بهایی نداده‌ایم. به همین دلیل در حال حاضر وضعیت به‌گونه‌ای است که چرخ نهادها می‌چرخد اما چرخ جامعه نمی‌چرخد و درواقع آن‌قدر جامعه در معرض اخبار بد قرار گرفته که والدین می‌ترسند فرزندشان را در خانه تنها بگذارند و یا به همسایه و دوست بسپارندش، چون رسانه‌های ما به‌جای آگاهی بخشی، جامعه را ترسانده‌اند.» 
تصویر پدر در رسانه تحریف شده است
لسانی می‌افزاید: «اینجاست که حلقه چهارم، حلقه مردم است و مردم نسبت به‌اتفاق هیجانی تصمیم می‌گیرند، به‌عنوان‌مثال بعد از مرگ بابک خرمدین، خیلی‌ها در شبکه‌های اجتماعی تکه بار پدر خود می‌کردند و به همین علت است که ما ژانری به ژانر «بابام» داریم که بابام کودک بودم با من این کار را کرد و به‌نوعی چهره پدر در رسانه دستکاری و تصویرش تحریف شده است و در قتل خرمدین، تصویرسازی به سمتی رفت که چهره پدر و مادر را در سطح جامعه مخدوش کند که بزرگ‌ترین حمله است، این‌که ما تصویر والدین را به خاطر دونفری که بیمارند و قاتل زنجیره‌ای‌اند خراب کنیم، بسیار اقدام ناشایستی است. بنابراین در لایه مردمی اتفاقی که در قتل خرمدین افتاد، برخورد براساس هیجانات بود و دومین اتفاقی که می‌توان گفت رخ داده، تسری مویرگی است. به این مفهوم که خود جامعه خبر را دست‌به‌دست کند و به دیگران برساند  به این صورت که همیشه آن آتش و خاکستر را روشن نگه می‌دارد و رسانه و مقام مسئول در آن می‌دمد. این موارد در ماجرای اخبار منفی و قتل به‌کرات روی می‌دهد.»
خلق خبر توسط خبرگزاری‌ها صورت می‌گیرد
این صاحب‌نظر در عرصه رسانه، در مورد عدم زنجیره سازی خبرهای بد در شبکه‌های اجتماعی که نظارتی بر آن نیست می‌گوید: «ما موضوعی به نام خلق خبر داریم. این خلق خبر در جامعه توسط خبرگزاری‌ها صورت می‌گیرد. این‌که ما مطلع می‌شویم پسری با شی نوک‌تیز در مشهد کشته‌شده، یک خبرگزاری آن را منتشر و یک مقام مسئول دراین‌باره مصاحبه کرده است. بنابراین لایه‌ای که به‌هیچ‌عنوان خارجی نیست و لایه‌ای که کاملا قابل‌کنترل است، هم نشت خبر توسط نهادهای مسئول و هم انتشار خبر توسط خبرگزاری‌ها، دست خودمان است، خودمان همه‌چیز را به این سمت برده‌ایم. اگر خارجی‌ها روی اخبار منفی ما موج‌سواری می‌کنند، پاس گلی است که خود داخلی‌ها می‌دهند. خلق خبر توسط خبرگزاری‌ها و اعلام خبر توسط مسئولین بهزیستی و اورژانس، آتش‌نشانی و آگاهی صورت می‌گیرد.» 
این کارشناس رسانه تأکید می‌کند: «در ساختار روانی خبر، ما موضوعی به نام ارزش‌های خبری داریم که ۷ ارزش است و جهانی بوده و مردم را موردمطالعه قرار داده‌اند. در این ارزش‌ها، یکی درگیری است، یعنی زدوخورد یا ضدیت که فیزیکی یا مجازی باشد. دومین ارزش خبری، شگفتی است، یعنی موضوعی باشد که همه تعجب کنند، مثل به قتل رسیدن فرزند توسط والدین که استثنا  است. ارزش خبری بابک خرمدین، درگیری و شگفتی بود که میزان شگفتی آن بالاتر بود و تک ارزش آن شگفتی و استثنا بود. بنابراین ما دارای ارزش‌های خبری‌ای هستیم که به همه رسانه‌ها و روزنامه‌ها آموزش داده می‌شود اما جوامعی که در حال پیشرفت هستند و اسلامی‌اند باید روزنامه‌نگاری‌شان، متعهد و مسئولانه باشد. نه لزوما روزنامه‌نگاری جهانی که در این فضا، درگیری و شگفتی دارید. شما ارزش شهرت را هم دارید که بابک خرمدین به خاطر این‌که کارگردان بوده، خبر قتلش بیشتر رسانه‌ای شده است و یا یک کشیده زدن علی دایی به خبرنگار، همه رسانه‌ها را درنوردید، چون دارای عنصر شهرت و درگیری و شگفتی بود. ازاین‌رو نظام دهی عرصه خبر ما در حوزه حوادث، متأثر از قواعد جهانی و فراملی است که لزوما باارزش‌های ما سازگار نیست.»
خشونت، اولین محتوای ناسالم
لسانی در پاسخ به این پرسش که آیا بمباران اخبار منفی می‌تواند جامعه را نسبت به بسیاری از اتفاقات بد بی‌تفاوت کند، می‌گوید: «قواعد اخلاقی در ذهن هر فرد وجود دارد و حتی اگر خلافکار باشد، این قواعد در ذهنش موجود است و نما و ویترینی از خودش می‌سازد که این نما و ویترین اخلاقی است. یا افراد «درون اخلاقی» هستند و یا افراد عملا وجهه سازی اخلاقی می‌کنند، حتی اگر اخلاقی نباشند. پس چون اخبار منفی روی قواعد اخلاقی ما، درونی و بیرونی می‌نشیند. به همین دلیل همیشه ما را تحت تأثیر قرار می‌دهد و می‌بینید که در جوامع دیگر بیش از یک دهه است که به تفکر مثبت رسیده‌اند و خیلی زودتر با عواقب شبکه‌های اجتماعی و اخبار منفی روبه‌رو شده‌اند و بحث تفکر مثبت و جلوگیری از تفکر منفی را یاد گرفته‌اند و از طرف دیگر، بحث هشداردهی نسبت به محتواهای مضر است که بسیار اهمیت دارد. با جهانی‌شدن اینترنت باید از مخاطب در برابر محتوای ناسالم محافظت کرد. اولین محتوای ناسالم، خشونت است. بحث پرنوگرافی و برهنگی و الکل و مواد مخدر و تنفر نژادی، محتوای ناسالم‌اند اما سرلوحه حفاظت از مخاطب در عرصه جهانی با همه‌گیر شدن اینترنت، خشونت است. ما باید مخاطب را در برابر اخباری که زدوخورد و تصویر خون دارد و جزئیات قتل دارد، محافظت کنیم. ولی این موارد را ما رعایت نمی‌کنیم. مثلا در همین ماجرای قتل بابک خرمدین دیدم رسانه‌ای عکس دودست بریده‌شده را گذاشته و روی تصویر نوشته، جزئیات قتل بابک خرمدین، به این مفهوم که عکس دیگری از جغرافیای دیگری به‌صورت آرشیوی پیدا کرده‌اند که مخاطب را تحت تأثیر قرار بدهند و همه این‌ها حاشیه‌هایی است که رسانه‌ها به آن دامن می‌زنند و ما نیاز داریم شورای عالی امنیت روانی در مقابل این مسائل موضع بگیرد.» 

نویسنده : مریم رمضانی |
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : ۰
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.