آن هنگام که امام خمینی (ره) در ۱۲ فروردین سال ۱۳۵۸ با رفراندوم نودوهشت و دودهم درصدی پرچم جمهوری اسلامی را در سرزمین ایران اسلامی بالا برد دو قدرت مسلط جهان پیام به او دادند؛ دنیا تقسیمشده است.
يك سؤال كليدي در ذهن مردم درباره اظهارات يك ماهه اخير رئيسجمهور بهويژه بعد از محكوميت برادر وي به جرم فساد شكل گرفته كه بيپاسخ مانده است، چرا ميخواهند اوضاع را شلوغ كنند؟!
صحبتهاي آقاي روحاني در يزد، مطابق پيشبينيها جنجالي و البته کم ثمر براي مردم بود. اما اگر بخواهيم يک نکته از صحبتهاي ايشان بيرون بکشيم قطعا آن است که کسي جز شخص رئيسجمهور، اولويت مخاطب بايدها، مخاطب شفافيت و مخاطب پاسخگويي براي فاجعه معيشتي امروز کشور نيست؛ پس فرار روبهجلو و انشاخواني در زنگ حساب، ممنوع است.
۲۱ سال پيش، وقتي بعد از ۲۰ سال ناکامي، تيم ملي فوتبال ما به مسابقات جام جهاني راه پيدا کرد، مردم در تهران و شهرستان ها، به خيابان ها آمدند و جشن گرفتند.
سخنان رهبر معظم انقلاب در آستانه ۱۳ آبان، حاوي نکاتي بسيار عميق و به زباني بسيار ساده بود، سخناني که اگرچه در جمعي که اغلبشان دانشآموز بودند ايراد شد، اما بايد موردمطالعه و مداقه نخبگان و زمامداران قرار گيرد.
ناآراميها در کشورهاي منطقه و بهويژه عراق و لبنان، اگرچه ناراحتکننده است، اما چندان نگرانکننده نيست و اتفاقا از جهاتي، داراي محاسني است که کمتر بدان اشارهشده است.
رئيس جمهور محترم در جلسه هيئت دولت گفته است؛ «به مردم مي گويم چه کسي مملکت را تعطيل کرده است.» از اين گزاره معلوم ميشود از ديدگاه رئيس قواي اجرايي کشور «مملکت تعطيل» است.
قاعده يکي است؛ القاعده باشد يا داعش فرقي نميکند. مخلوق شوم شيطان بزرگ، تربيت ميشود، هزينه ميبرد، وحشي و خونآشام ميشود و روزي به قول ترامپ، بزرگشان هم مثل سگ کشته ميشود.
سالهاست که مجلس، عصاره فضائل ملت نيست. مجلسي که بايد در رأس امور باشد، گاه در مقام ماشين امضاي دولت ظاهرشده و در مقاطع ديگري، نام برخي از نمايندگان آن در پروندههاي فساد مالي مطرحشده است
تقريبا هجده سال از حمله آمريکا به عراق در دوران بوش پسر ميگذرد. اين تهاجم در حالي اتفاق ميافتاد که چند ماه قبل از آن، افغانستان هم توسط ارتش آمريکا اشغالشده بود و حتي رئيسجمهور آمريکا، مرتبا از ايستگاه بعدي سخن ميگفت و ديگر مقامات آمريکايي از آن، حمله به سوريه و يا ايران را تعبير ميکردند.
همکاري داشتم که معمولا در انجام وظايف کاري، اهمال ميکرد و کار را بهموقع نميرساند. اوايل هر وقت ميپرسيدم که چرا کارت را بهوقت تحويل نميدهي، طلب وقت بيشتر ميکرد و وعده فردا و پسفردا ميداد، اما وقتي روز موعود فراميرسيد، کار آماده نميشد.