آن هنگام که امام خمینی (ره) در ۱۲ فروردین سال ۱۳۵۸ با رفراندوم نودوهشت و دودهم درصدی پرچم جمهوری اسلامی را در سرزمین ایران اسلامی بالا برد دو قدرت مسلط جهان پیام به او دادند؛ دنیا تقسیمشده است.
یک. مطالعه آنچه در قرن بیستم میلادی بر منطقه غرب آسیا رفته، دل هر انسانی را به درد میآورد. سلسله خرابیها، ویرانیها، قتل و غارت و ناامنی، تهاجم و دخالت نیروهای فرامنطقهای، قحطی گسترده و نسلکشی که در بیش از ۳۰ کشور منطقه غرب آسیا به وقوع پیوسته، معلول مجموعهای از عوامل است که در رأس آنها، ظهور غده سرطانی صهیونیستی در حساسترین نقطه این منطقه است.
مسئله بهشت و جهنم، قیامت و زندگی پس از مرگ از دغدغههای بزرگ بشر از ابتدای پدیداری او در زمین بوده است. پیامبران و اولیای خدا آمدند تا بگویند این «دغدغه» جدی است.
نوسانات عالم سیاست، چهرهها و مجموعههای مختلف را تحت تأثیر قرار میدهد و حتی گاهی موجب کاهش شفافیت و ندیده شدن عملکردها میشود. در میان سازمانها و نهادهای مؤثر جریان سیاست، هیچ مجموعهای بهاندازه شورای محترم نگهبان، هر دوره و در فصل بهار سیاست، یعنی انتخابات ریاست جمهوری در میانه میدان نبوده است.
موضوع مذاكره با آمریكا بیش از 40 سال است در دستور كار دیپلماسی خارجی كشور است. مقوله دفاع و مقاومت هم در دستور كار نظام و دیپلماسی خارجی است. آیا دوقطبی مذاكره و مقاومت، یك دوقطبی حقیقی است؟!
آقا آمدند وسط میدان، گوش بچهای که خودزنی میکرد و کشور را دشمنشاد کرد را گرفتند و از معرکه خارج کردند. این، داستان یک خطی از چند دقیقه پایانی بیانات مقام معظم رهبری در دوازدهم اردیبهشت 1400 است. اقدام حضرت آیتالله خامنهای، اوج محبت به یک فرد خاطی، آنهم با خطای بزرگ و تأسف برانگیز بود؛ اگر فهمیده شود.
شب نوزدهم، شب بررسی امور و بهاصطلاح «لیلة التقدیر» است. بررسیهای لازم برای آنکه یک سال آینده چطور رقم بخورد بستگی به شب قدر دارد؛ اما آن شب قدر، حاصل کل عمر فرد است نه صرفا یک شب!
با گذشت چند روز از انتشار فایل صوتی وزیر محترم امور خارجه و فروکش کردن هیجان روزهای اول ماجرا، چنین رخدادی حداقل از سه منظر راهبردی قابلبررسی است. صرفنظر از ابعاد پلیسی و امنیتی ماجرا و آنکه آیا اهداف انتخاباتی از چنین کاری دنبال شده یا نه، میتوان شخص محمدجواد ظریف را بزرگترین مانع در جهت دستیابی به توافقی متوازن با دنیای غرب در ایام پیش رو دانست.
یکی از مقامات ارشد وزارت امور خارجه آمریکا( که نامش فاش نشده است) در یک کنفرانس گسترده در فضای مجازی با خبرنگاران غربی به نکات قابل تأملی در خصوص مذاکرات وین اشاره کرده است.
دولت در آخرین روزهای خود وارد مذاکرهای حساس با قدرتهای به اصطلاح بزرگ در مورد فعالیتهای هستهای کشورمان شده است. رصد روند مذاکرات شائبه تلاش دولت برای حصول «توافقی عجولانه» را به ذهن متبادر میکند. چیزی که میتواند بازی انتخاباتی دولت در زمین منافع ملی تعبیر شود.
اسفند 99 سعید لیلاز با محمدجواد ظریف ذیل پروژهای با عنوان تاریخ شفاهی دولت حسن روحانی و زیر نظر مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری به گفتوگو نشستند. مصاحبهای که اولین انتشارش در رسانه وابسته به سعودی رخ داد که عمق نفوذ و ضعف امنیتی و نظارتی در آن مجموعه را نشان میدهد. اما با عنایت به محتوای صحبتهای آقای ظریف، اولویت اول، پرداختن به اصل بحث، فارغ از رسانه منتشرکننده است. صرفا یکی دو فراز از صحبتهای محمدجواد ظریف را واکاوی میکنم تا مشخص شود شهادت حاج قاسم در تاریخ 13 دی 1398 رخ داد ولی ترور ناجوانمردانه او در 5 اردیبهشت 1400 رسانهای شد!
آخرین تحولاتی که در مذاکرات وین گذشته است، حکایت از عدم عزم واقعی واشنگتن و تروئیکای اروپایی مبنی بر «ارائه تضمین در قبال رفع تحریمهای ضد ایرانی» است. مقامات غربی صراحتا اعلام کردهاند که هیچگونه «تضمین»مشخصی برای جلوگیری از خروج دولت بعدی آمریکا از برجام ارائه نمیدهند و این بار نیز بر اساس رویکرد «تعهد محور محض»، قصد دارند به تعامل با کشورمان در ذیل سند برجام و قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل متحد بپردازند.
جهود این بار خونندیده پریشان شد. بامداد پنجشنبه، اطراف مرکز اتمی دیمونا واقع در صحرای نقب، اتفاقی افتاد که میتواند آغاز «جراحی غده سرطانی» قلمداد شود. قبل از عمل جراحی، آزمایشهایی برای اطمینان از موفقیت عمل، صورت میپذیرد که به حول و قوه الهی اولین آزمایش جدی، حامل پیامی قاطع و امیدبخش بود.