محیطزیست، بیدفاع در مقابل جنگ
محیطزیست در صلح و جنگ مظلوم واقع میشود، اما در هنگام درگیریهای مسلحانه بیدفاعتر است و بیش از هر زمان دیگری آسیب میبیند. جدا از آلودگیهای محیطی که سلامت انسانها و سایر موجودات زنده را تهدید میکند؛ موضوع مهم، عوارض طولانیمدت و غیرقابل التیام جنگ بر محیطزیست است. به همین دلیل از سال ۲۰۰۱، ششم نوامبر بهعنوان روز جهانی پیشگیری از سوءاستفاده از محیطزیست به هنگام جنگ و درگیریهای مسلحانه نامگذاری شده تا به افزایش آگاهیهای عمومی نسبت به تأثیرات زیانبار جنگ بر محیطزیست و منابع طبیعی و همچنین سوءاستفادهها و بهرهبرداریهای نابهجایی که از این منابع به هنگام تضادهای مسلحانه صورت میگیرد، بیشتر تأکید شود.
به اذعان کارشناسان، آثار و پیامدهای جنگ در هیچ مرز جغرافیایی محدود نمیماند. بررسی پژوهشگران نیز مؤید آن است که «محیطزیست بهعنوان یک مقوله جهانی حدومرز نمیشناسد بنابراین وقتی در گوشهای از دنیا آسیبی به طبیعت وارد میشود آثارش تا کیلومترها دورتر دیده میشود، در این میان جنگ بیشترین ضربه را وارد میکند چون علاوه بر کشتن انسانهای بیگناه موجب نابودی طبیعت، آلوده شدن منابع آبوخاک میشود و اثر آن تا سالهای طولانی پابرجاست. وقتی صحبت از جنگ میشود، در نگاه اول آتش، تخریب منازل، آوارگی و خانمانسوزی به ذهن میرسد درحالیکه اینها عوارض آنی جنگ است و اثرات مخرب آن در بلندمدت بهتر دیده میشود که یکی از آنها تخریب محیطزیست است، میدانیم که محیطزیست یک مقوله جهانی است و تبعات هرگونه بهرهبرداری از آن برای اهداف جنگی و خصمانه یا هر هدف دیگری، بخشهای دیگری در سراسر جهان را هم تحت تأثیر قرار میدهد. وقتی در نقطهای از دنیا جنگ درمیگیرد آثار آن در طولانیمدت در مناطق دیگر نیز ظاهر میشود، بهعنوان نمونه میتوان به جنگ تحمیلی ایران و عراق اشاره کرد که در فرآیند آن عراق، تالاب هورالعظیم را خشک کرد تا دسترسی رزمندگان ایران را به خاک عراق محدود کند اما بعد از گذشت سالها از پایان جنگ، پدیده گردوغبار دامن ایران را گرفته که منشاء آن بخشهای خشکشده تالاب هورالعظیم است.»
به روایت شینا انصاری، مدیرکل سابق دفتر پایش سازمان حفاظت محیطزیست «با گذشت ۴۳ سال از جنگ تحمیلی، همچنان استانهای غرب و جنوب غرب کشورمان از تبعات و پیامدهای این جنگ متأثر هستند. هشت سال جنگ، محیطزیست و زیستگاههای حساس دو کشور درگیر را در طول ۱۲۰۰ کیلومتر مرز مشترک آماج تخریب قرار داد که متأسفانه آثار و بقایای آن کماکان مشهود است. در حقیقت نمیتوان به گردوغبار و توفانهای خاک در خوزستان پرداخت و به اقدامات تخریبی بهخصوص خشککردن عامدانه بخشی از تالاب هورالعظیم از جانب صدام اشاره نکرد. چنین وضعیتی با وخامت بیشتر در کشورهای عراق و سوریه نیز وجود دارد. گروه تروریستی داعش با اقدامات تخریبگرانه خود فشار مضاعفی را بر محیطزیست این کشورها تحمیل کرد. این گروه از یکسو با غارت منابع طبیعی موجب نابودی بیشازپیش محیطزیست شد و از سوی دیگر با استفاده از سلاحهای جنگی، آبوخاک این کشورها را آلوده کرد.»
طی سالهای اخیر تشدید پدیده گردوغبار در کشور ما، گرچه تا حدودی ناشی از خشکسالی و کمآبی بوده است، اما آنطور که مدیرکل سابق دفتر پایش سازمان حفاظت محیطزیست میگوید: «بخش عمده کانونهای فرامرزی آن بهویژه در عراق و مرز سوریه و اردن از تبعات جنگ داعش و ناآرامیهای منطقهای ناشی شده است. گفته میشود با عوارض جنگ در سوریه، حداقل سه دهه طول خواهد کشید تا محیطزیست سوریه بتواند تااندازهای خود را ترمیم کند، هرچند برخی آسیبهای واردشده عملا غیرقابلجبران است؛ متأسفانه بخشهای پهناوری از محیطزیست سوریه در اثر جنگ نابودشده و مواد سمی بهکاررفته در مهمات جنگی و جنگافزارها و انبوه زبالهها به عمق خاک نفوذ کرده و آبهای زیرزمینی این کشور را بهشدت آلوده ساخته است.»
در جریان این جنگ، حمله هواپیماهای عراقی به هفت سکوی استخراج نفت در حوزههای نفتی نوروز در خلیجفارس باعث فوران نفت به خلیجفارس شد، بهطوریکه ۱۹ کمپانی فعال در منطقه اعلام کردند که نشر و پخش غیرقابلکنترل نفت، خلیجفارس را به دریاچهای وسیع از نفت تبدیل خواهد کرد و خسارات بالقوه بیسابقه زیستمحیطی و اکولوژیکی به همراه خواهد داشت. همچنین هفتهها پیش از جنگ دوم خلیجفارس، عراق صراحتاً اراده و تصمیم خود را بر استفاده از محیطزیست بهعنوان ابزار جنگی اعلام نمود و تنها در یک ناحیه ۸۰۰ چاه نفت کویت را به آتش کشید. وسعت این فاجعه بهقدری زیاد بود که از آن با عبارت «تروریسم زیستمحیطی» یادکردهاند. بنابراین اگرچه در نبردهای بزرگ و سنگین، جان انسانها عزیزترین موضوع مدنظر مدافعان حقوق انسانی است اما موضوع محیطزیست، از بین رفتن منابع طبیعی و تأثیرات سنگین و پایدار آن بر اکوسیستمهای طبیعی و حیاتوحش تا حدود زیادی مغفول واقع شده است.
نرگس صفار، کارشناس محیطزیست دراینباره عنوان میکند: «منطقه ما که ایران در آن قرار دارد به دلیل موقعیت استراتژیکی که از ابتدا نیز داشته همواره در معرض تاختوتاز مدعیان حقوق بشر بوده و باوجوداینکه کشورهای توسعهیافته شعارشان استفاده از منابع جایگزین بهجای سوختهای فسیلی است اما همچنان چشم طمع به ذخایر این منطقه داشته و به این بهانه زندگی انسانی و طبیعی و محیطزیست منطقه را نابود کردهاند. پیوسته شاهد بودهایم، که درگیریهای دائمی در کشورهای همسایه باعث شده فرصتی برای اندیشیدن به توسعه پایدار به آنها داده نشود.» لاجرم این ناپایداری طبیعت، بر ذخایر آبی و تالابهای کشور ما تأثیر مستقیم گذاشته است. نبود امنیت در کشورهای منطقه، تمرکز بر حفاظت از محیطزیست انسانی و طبیعی را تحتالشعاع و در اولویتهای آخر قرار داده است. صفار بابیان اینکه در جنگ تحمیلی به دلیل استفاده از سلاحهای شیمیایی توسط حکومت وقت عراق، آسیبهای جدی به محیطزیست، طبیعت و حیاتوحش منطقه وارد شد، میگوید: «پس از پایان جنگ نیز اثر آن ازلحاظ وجود مناطقی که هنوز پاکسازی از مین و تلههای انفجاری نشده بود، وجود داشت که نهتنها آسیبهای فیزیکی زیادی به مردم منطقه وارد کرد بلکه به دلیل تردد حیاتوحش آسیب بسیاری به کاهش تراکم و جمعیت جانوری و گیاهی وارد شد. بمباران شیمیایی کشورمان توسط عراق تهدید جدی آبوخاک و هوای مناطق تحت اصابت بوده است که سلامت نسلی هموطنان را به خطر انداخت.»
آثار حملات رژیم صهیونیستی بر حوزه امنیت محیط زیستی قابلتأمل است
روند تخریبی محیطزیست در سایر نبردهای مسلحانه منطقه نیز مشهود است. «رژیم صهیونیستی، طی سالهای ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۴ در چند حمله به غزه از هزاران تن مواد منفجره استفاده کرد و نیروهای ارتش نیز دست به تخریب اراضی کشاورزی زدند. به استناد برخی منابع خبری، ارتش این رژیم در برخی حملههای خود از بمبهای حاوی مواد رادیواکتیو استفاده کرده که آلودگی خاک ناشی از آن، با آنالیز نمونههای خاک در آزمایشگاههای معتبر قابلاثبات است.» گوینده این عبارت، نورالله مرادی، معاون آموزش و مشارکتهای مردمی سازمان حفاظت محیطزیست است که بیان میکند: «ساختوسازها، توسعه شهرکها، سکونتگاهها و ایجاد دیوار حائل که مستلزم تسلط بر آب رودخانههای بالادست و برداشت بیرویه از چاههای آب است، بر بحران آب منطقه دامن زده است. نمونهای از صدها اقدام این رژیم، خشککردن باتلاق بزرگ «هوله» و دهها باتلاق دیگر، به دلیل تثبیت و تقویت موقعیت خود در منطقه غیرنظامی با تظاهر به مبارزه علیه بیماری مالاریا است که نشان از ریشههای عمیق شرارت، جنایت و نسلکشی علیه نسل اکنون و آیندگان منطقه خاورمیانه توسط صهیونیستها دارد. اقدامات نظامی مشابه این رژیم غاصب نظیر ساخت کانالها، تردد وسایل نظامی سنگین و استفاده از سلاحهای شیمیایی منجر به رخدادهای غیرطبیعی شده که نهتنها حقوق مردم مظلوم فلسطین بلکه حقوق کشورهای همسایه و خاورمیانه را نیز تضییع کرده است.»
مرادی تأکید میکند: «آثار حملات رژیم صهیونیستی به فلسطین در دو دوره زمانی کوتاهمدت و بلندمدت و در مقیاسهای ملی، منطقهای و جهانی و در دو حوزه امنیت غذایی و امنیت محیط زیستی قابلتأمل است. کاهش کیفیت منابع آبوهوا، مشکلات پسماند، آلودگی صوتی، از بین رفتن حاصلخیزی خاک، زمینهای کشاورزی، مراتع، باغها، دامهای اهلی، شیوع بیماریها، در دسترس نبودن حداقل شرایط بهداشتی و درمانی و تشدید پدیده طوفانهای گردوغبار، مسائلی هستند که طی زمان، امنیت محیط زیستی مردم شهرهای بیدفاعی که توسط رژیم صهیونیستی موردحمله قرار میگیرند و حتی مردم منطقه خاورمیانه را تهدید میکنند.»
محیطزیست یکی از قربانیان خاموش و بیصدای جنگ است
نابودی جنگلها، گیاهان، جانوران، آلودگی آبوخاک و هوا و تخریب زیستبوم منطقه و از بین رفتن منابع طبیعی در جنگها چنان آسیبرسان است که دهها سال تلاش برای بازگرداندن منطقه به شرایط پیشین هم جوابگو نیست. برای همین است که میگویند محیطزیست یکی از قربانیان خاموش و بیصدای جنگ است.
بر اساس روایتی که در رسانهها منعکسشده، «در اواخر قرن بیستم، ۱۱۸ درگیری مسلحانه در جهان رخداده که ۶ میلیون نفر را آواره و مردم و محیطزیست را دچار عواقب سوء کرده است. به همین دلیل در اصول ۲۴ و ۲۵ بیانیهای که در ژوئن سال ۱۹۹۲ در شهر ریو پایتخت برزیل منتشر شد، بهصراحت به نقش ویرانگر جنگ در محیطزیست و نقش مثبت صلح بر توسعه پایدار اشاره شد. در اصل ۲۴ این بیانیه آمده است «جنگ ذاتا نابودکننده توسعه پایدار است. لذا، دولتها باید در زمان تضادهای مسلحانه به قوانین بینالمللی مربوط به حفاظت از محیطزیست احترام گذاشته و پس از خاتمه جنگ در صورت لزوم برای توسعه بیشتر مشارکت کنند.» بهعلاوه اصل ۲۵ میگوید: «صلح، توسعه و حفاظت از محیطزیست وابسته به یکدیگر و غیرقابلتفکیک هستند». باوجودآنکه کشورهای زیادی بیانیه ریو را امضا کردند اما بررسیها حاکی از آن است که جنگها هنوز بیشترین آسیب را بر محیطزیست وارد میکنند و حتی در پایان نبرد هم به یک ابزار و ادامهدهنده جنگ تبدیل میشوند. با این تفاوت که دیگر اثر محیطزیست آلوده، لحظهای نیست بلکه بهصورت تدریجی سلامت مردم تا هزاران کیلومتر فراتر از منطقه درگیر جنگ را تحت تأثیر قرار میدهد. حمید پوران، پژوهشگر ارشد محیطزیست در موسسه مطالعات خاورمیانه و آفریقا در دانشگاه لندن میگوید: «تجمع زیستی باقیماندههای مواد شیمیایی حاصل از مهمات جنگی و راه پیداکردن آنها به سفرههای آب زیرزمینی و رودخانهها و درنهایت ورود به چرخه مواد غذایی با تجمع در محصولات کشاورزی میتواند سلامت مردم را تحت تأثیر قرار دهد.»
این پژوهشگر خاطرنشان میکند: «ایران هشت سال درگیر جنگ با عراق بود؛ جنگی که لقب طولانیترین جنگ قرن بیستم را به خود گرفت. باوجود منابع نفتی در جنوب و غرب کشور، استفاده از گازهای خطرناک شیمیایی از سوی عراق و باقیماندههای مهمات جنگی میتوانند سالهای سال جان مردم را به خطر بیندازند و مشکلات زیستمحیطی فراوانی را به وجود آوردند. از بین رفتن و سوختن چاههای نفت و آلودگیهای شیمیایی نیز بهخصوص در حلبچه تا سالهای سال اثرش در محیطزیست باقی میماند. بهظاهر آثار از بین رفتهاند اما هنوز محیطزیست منطقه آلوده است.»
محیطزیست یکی از ارکان بسیار مهم حیات و توسعه است و در مقالات متعددی اشاره شده که این مهم، نقش فراوانی را برای ایجاد تعادل در مؤلفههای مختلف حیات ایفا میکند: «وضعیت محیطزیست کشورها و تغییرات آن یکی از مسائل مهم عصر جدید است. رهبران کشورها و فعالان عرصه محیطزیست میکوشند سیاستهایی برای بهبود وضعیت محیطزیست سرزمین خود وضع کنند. در دنیا نیز در این زمینه کارهایی شده است. بعضی از مشکلات محیط زیستی در حال بدل شدن به بحران است. خشکسالی، گرمای شدید و طوفان ریزگردها زندگی مردم را تهدید میکند. در گذشته هوای زمین متعادل بود، اما امروزه اوضاع وخیمتر شده است؛ یعنی به خاطر افزایش سریع جمعیت و شهرنشینی و فناوریهای مختلف، استفادههای بیرونی انسان و رفاهطلبی او، تخریب هوای پاک بسیار گسترده شده است؛ بهگونهای که زندگی در مکانهای پرتراکمی همانند شهرهای بزرگ با مخاطره برای سلامتی جسمی و البتّه روحی ناشی از عامل هوای آلوده همراه است. مسئله به اینجا ختم نمیشود؛ فرسایش و آلودگی خاک شدیدتر است؛ جنگلها نیز روزبهروز بیشتر تخریب میشوند و باعث افزایش دمای کره زمین میشوند. رشد روزافزون جمعیت موجب کمبود آب شیرین برای اکثر کشورها شده و منابع آب شیرین دچار کمبود، بحران و آلودگی شده است. در این میان جنگ نیز همیشه به محیطزیست خسارت وارد کرده و بهطورکلی دو تأثیر عمده دارد: اول، خسارات وارده در طول جنگ که یا عمدی است یا اتفاقی. خسارات عمدی میتواند بهمنظور جلوگیری از پناه گرفتن دشمن، انهدام و از بین بردن محصولات غذایی بهقصد ایجاد وحشت در جمعیت غیرنظامی دشمن و مانند آن وارد آید، و دوم، نوع دیگری از خسارت که آثار منفی بر طبیعت باقی میگذارد و آن استفاده آگاهانه و تعمدی از رهگذر تغییرات مصنوعی در محیطزیست بهعنوان ابزار جنگیدن است.»
بررسی کارشناسانی که در این حوزه پژوهش کردهاند، گویای آن است که «کاربرد سلاحهای میکروبی، شیمیایی و هستهای علاوه بر کشتار انسانهای نظامی و غیرنظامی در مقطع زمانی خاص در یک نسل، در بلندمدت باعث آلودگی آبوخاک شده است که در نسلهای بعدی موردتوجه قرارمیگیرد. علیالخصوص عوامل هستهای و رادیواکتیو که از نسلی به نسل دیگر قابلانتقال است. گاه انفجارات کارخانجات هستهای باعث ایجاد یک فاجعه عظیم زیستمحیطی میشود (حادثه انفجار نیروگاه هستهای چرنوبیل). گاه استراتژیهای جنگی نظیر ساختن پل برروی رودخانهها و نهرها باعث عدم مهاجرت ماهیها به بالادست رودخانهها و درنتیجه عدم تخمریزی و کاهش نسل این گونهها میگردد. گاهی نیز استراتژی غلط خشکاندن رودخانهها و تالابها باعث صدمات جبرانناپذیر زیستمحیطی میشود. ایجاد مینهای سرگردان در محیط آبی و خاکی باعث مرگومیر انسانها وسایر موجودات میگردد. بهطوریکه کارشناسان سازمان ملل متحد حدس میزنند که در حدود ۱۰ میلیون مین خنثی نشده در عراق وجود دارد که این مینها یک تهدید جدی برای مردم عراق و حیاتوحش این کشور است. از سوی دیگر در تاریخ بشریت هیچ فاجعهای قدرت ویرانگری شبیه جنگ هستهای را نداشته است. این حادثه ازنظر شکل خسارات و اثرات آنی و تأخیری با سایر حوادث تفاوت دارد. انفجار بمب اتمی در هیروشیما وناکازاکی در سال ۱۹۴۵میلادی که شدت اثر آن معادل ۲۰ هزار تن ماده منفجره بود، پیدایش قدرت فوقالعادهای را به بشر اطلاع داد. بهطوریکه بازماندگان حادثه تصور میکردند هزاران هواپیما میلیونها تن مواد منفجره روی سر آنها ریختهاند. از ناگوارترین عواقب آن میتوان به مرگ و ناتوانی ناشی از سوختگیها اشاره کرد که درنتیجه آتشسوزیهای حاصل از انفجار بوده است. بهطوریکه دمای هوا در داخل منطقه آتشسوزی از دمای جوش آب فراتر خواهد رفت، اینگونه حوادث اثرات چشمگیری بر سلامتی افراد، محیطزیست و اجتماع میگذارند.»
چه باید کرد؟
جنگ همواره بهعنوان عامل مخرب تأسیسات و محیطزیست مطرح بوده است. علاوه بر سازمان صلیب سرخ جهانی که به هنگام وقوع جنگها وظیفه آمارگیری از تعداد کشتهشدگان، مجروحین و اسرا را بر عهده دارد، این نیاز احساس میشود که سازمان دیگری تأسیس شود که وظیفه برآورد و آمارگیری از میزان خسارات زیستمحیطی را برعهده داشته باشد و این تأثیر بسیار زیادی برای رسیدن به یک اجماع کلی در مورد صلح جهانی خواهد داشت. گاهی یک تصمیم عجولانه جهت منافع کوتاهمدت باعث ضرر و زیانهای بلندمدت و جبرانناپذیر میگردد. شینا انصاری، مدیرکل سابق دفتر پایش سازمان حفاظت محیطزیست در این رابطه عنوان میکند: «تأثیرات جنگ بر محیطزیست غیرقابلانکار است، تأثیر معضلات زیستمحیطی بر بروز جنگها و درگیریها آنگونه که باید مدنظر قرار نگرفته است. محدودیت منابع طبیعی، افزایش دما و خشکسالیها خود عاملی برای ایجاد و تشدید جنگهای داخلی و منطقهای هستند؛ موضوعی که بهویژه برای منطقه خاورمیانه بهعنوان نقطه ثقل مناقشات باید بیشتر از همیشه موردتوجه قرار گیرد؛ ازاینرو به نظر میرسد با افزایش مشکلات زیستمحیطی در ابعاد منطقهای و جهانی، بیش از اختصاص یک روز نمادین برای صیانت از محیطزیست در جنگها، در وهله نخست نیازمند کاهش بروز منازعات و تنشها و سپس اجرای دقیق مقررات ناظر بر حفاظت از محیطزیست و برخورد قاطع و بدون اغماض از سوی نهادهای بینالمللی با مسببین آن هستیم.»
منابع:
*پیشگویی، س.ا.ح و دیگران. (۱۳۹۰). «بررسی اثرات زیستمحیطی جنگهای هستهای». مجله دانشکده پرستاری ارتش جمهوری اسلامی ایران. ویژهنامه سال یازدهم. صص:۱۴
*اشقلی فرهانی، س. (۱۳۸۴). «اثر جنگ بر محیطزیست». هفتمین همایش ملی بهداشت محیط. صص: ۱-۸.
*فیروزی، م. (۱۳۸۴). «حق بر محیطزیست». ناشر سازمان انتشارات جهاد دانشگاهی. صص: ۱-۱۰۷.
محیطزیست
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.