مهاجران افغان فرصتی برای ایران
به راه افتادن موج خطرناکی از مهاجرستیزی همراه با اخبار و تحلیلهای ناصحیح در برخی رسانهها موجب شده تا مسئله تحصیل کودکان افغانستانی در ایران از سوی برخی کارشناسان به شکل نادرستی تحلیل شود. حتی گروهی به این موضوع بادید تهدید نگریسته و میگویند هزینهای که برای تحصیل این دانش آموزان صرف میشود باید به دانش آموزان خودمان اختصاص یابد، بااینحال گروهی دیگر که از زاویه درستی به موضوع نگاه میکنند، معتقدند گرچه تحصیل کودکان مهاجر ممکن است هزینهبر باشد اما فرصتی برای ماست. نقطهنظر شما دراینباره چیست؟
ما میتوانیم به مسئله تحصیل کودکان افغانستانی در ایران چند نوع نگاه داشته باشیم، یک نوع، نگرش انسانی که به تعبیر من همان انقلابی است و تفاوتی بین نگاه آرمانی انقلاب اسلامی در سال ۵۷ و نگاه انسانی قائل نیستم. گروهی از آدمهای مظلوم و مستضعف به سرزمین ایران پناه آوردهاند و تحصیل کودکان حقوق اولیه و بدیهی است، کودکانی که مکان زندگیشان را انتخاب نکردهاند. آنها بهواسطه تصمیم بزرگترهایشان در شرایط مهاجرتی قرارگرفتهاند و انسانیت حکم میکند که حقوق اولیه آنها تحت تأثیر آن تصمیم قرار نگیرد. دستور تاریخی رهبر انقلاب مبنی بر تحصیل همه کودکان افغانستانی فارغ از برگه اقامتی و هویتی نیز درواقع سند صریح وجود این نگاه کلاننگر انسانی در سطح حاکمیتی در ایران است. آنچه برای آن انقلاب شد، اهمیت دادن به انسان بود، فارغ از اینکه فرد چه ملیت، دین و تفاوتی با ما دارد. اما معتقدم حتی اگر نگاهمان به مقوله تحصیل مهاجران اقتصادی باشد، چند مسئله مهم است، ابتدا باید توجه کرد که مطابق اظهارات رئیس امور بینالملل و مدارس خارج از کشور وزارت آموزشوپرورش، در سال ۳۳۵ میلیون دلار (معادل ۱۰ هزار میلیارد تومان) برای همه دانشآموزان اتباع و ۵۲۷ دلار (معادل ۱۵ میلیون تومان) برای هر دانشآموز اتباع هزینه میشود که دراینباره چندین نکته حائز اهمیت است. اول اینکه، این ۳۳۵ میلیون دلار خالص هزینهای است که برای دانش آموزان مهاجر صرف میشود و بخشی از آن برمیگردد، دانش آموزان مهاجر برای تحصیل مبلغی پرداخت میکنند و اینگونه نیست که به شکل صد درصد رایگان تحصیل کنند و تمام هزینه از جیب دولت پرداخت شود.
ما در این سالها با مهاجران زیادی روبهرو بودهایم که در ایران مدرسه و دانشگاه رفتهاند ولی بعد از پایان تحصیلات چون فرصتی برای حضور آنها در یک شغل مناسب فراهم نشده، کشور ایران را ترک کرده و به کشورهای دیگر مهاجرت کردهاند، خیلیها میگویند
در این صورت بهره حضور این مهاجران به ما نمیرسد و عملا به نیرویی آماده برای سایر کشورها تبدیل میشوند. آیا شما هم با این مسئله موافقید؟
یک نگاه منفی هم در بین برخی از مردم وجود دارد که میگویند مهاجرین، فرصتهای شغلی را از آنها میگیرند، طبیعتا یک چنین ذهنیتی هم اجازه نمیدهد مهاجران در مشاغل مختلف حضورداشته باشند. اینطور نیست؟
بله متأسفانه یک چنین ذهنیتی وجود دارد و هرکاری که صورت بگیرد، یکسری از افراد ناراضی هستند. اگر محدودیت احراز شغل برای مهاجران اعمال شود و کشور را ترک کنند، خیلی از صاحبنظران میگویند حالا که وقت بهرهبرداری از ظرفیت آنهاست، اجازه دادید به کشور دیگری مهاجرت کنند. اگر امکانی برای فعالیت در مشاغل مناسب فراهم شود، عدهای دیگر میگویند فرصتهای شغلی ایرانیها را دودستی تقدیم نیروی غیرایرانی کردهاید. ما هنوز متوجه نشدیم که بالاخره باید چهکار کرد؟ شما اگر میگویید کشور برای اینها زحمتکشیده، پس باید آنها را در بخشهای مختلف به کار گرفت. البته افکار عمومی ما بهعنوان مخاطب فضای مجازی و فضای رسانهای تقصیری ندارند، شما وقتی با بمبارانی از گزارههای جعلی مخاطب را مواجه میکنید آنها تحت تأثیر تبلیغات سوء رسانهای قرارگرفته و تصور میکنند مهاجران فرصتهای شغلی آنان را گرفتهاند و بیکاری بهاینعلت تشدید شده است، حتی بعضا برخی از روزنامهها و رسانههای اصلاحطلب بخاطر دعوایی که با دولت مستقر دارند، به هر چیزی برای ضربه زدن به دولت متوسل شده و اغراض سیاسی و نیتهای منفعتجویانه سیاسی خود را دنبال میکنند. اگر واقعیت مسئله را در نظر بگیریم، همهچیز مشخص است و بارها هم مقاماتی که مسئول بودهاند درباره آن صحبت کردهاند، از باب نمونه سردار احمدی مقدم، فرمانده سابق نیروی انتظامی در مصاحبهای گفته بود، مسئله حضور مهاجرین افغانستانی در ایران نیاز بازار کار ایران به کارگر است، چراکه برخی از مشاغل در ایران تنها به دست نیروی کار افغانستانی انجام میشود و معمولا مهاجرین جذب شغلهای کارگری میشوند، درحالیکه اغلب قشر بیکار ایرانی، تحصیلکرده هستند. ایشان مثال زده بود که در یک دوره، بسیاری از مهاجران افغانستانی را از کشور اخراج کردیم و در خیلی از صنایع کشور ازجمله صنعت تولید آجر بحران ایجاد شد.
برخی مطرح میکنند که سیاست کشور ما در قبال مهاجرین مبهم است و برای یک کودک مهاجر از لحظه تحصیل در این کشور تا بزرگسالی و مسائلی که با آن مواجه است، سیاست روشنی نداریم، آیا شما هم این مسئله را تأيید میکنید، یا اینکه فکر میکنید اکنون وضعیت متفاوت از گذشته است؟
نمیشود گفت سیاستهایمان مبهم است. بلکه در طول ۴۰ سال، سیاستهای سختگیرانه و نابخردانهای را اعمال کردیم که اساسا فرصت محور نبوده است و خود همین لطماتی را به منافع ملی ایران وارد کرده است. سیاست پذیرفتهشده اجتماعی جذب مهاجر، ادغام آنان در جامعه میزبان است، اما به مهاجران افغانستانی اجازه ادغام نمیدهیم؛ جلوی تحرک اجتماعی و فعالیتهای فرهنگی و اقتصادی آنها را میگیریم و آنها را محدود میکنیم. وقتی مهاجران مدت زیادی اینجا هستند بهنوعی شهروند محسوب میشوند و باید از همه حقوق آن برخوردار باشند، یعنی به خدمات مختلف و نهایتا به تابعیت دسترسی داشته باشند. به این مسئله اصلا توجهی نشده است. وقتی اقامت مهاجری طولانی شد باید بتواند در جامعه شغل مناسبی داشته باشد، پس باید دسترسیهایی به انواع خدمات داشته باشد. اما کودکانی که از والدین افغانستانی در اینجا به دنیا آمده و بزرگشدهاند، چون نمیتوانند تابعیت ایران را کسب کنند، طبعا امکان تحرک اجتماعی هم ندارند. طبیعتا وقتی مهاجر پس از گذشت مدتی، صلاحیت و اصطلاحا برادری خود را ثابت کرد، باید جز جامعه بشود. ولی ما، میان مهاجر افغانستانی که ۴۰ سال پیش به ایران آمده و اینجا فرزندان و نوههایش متولدشدهاند و هرسال هم مهاجر قانونی بوده و فرهنگ جامعه میزبان را گرفته و در پروندهاش حتی عبور از چراغقرمز هم بهعنوان تخلف ثبتنشده و در جنگ ایران و عراق و سوریه و هرجا که نیاز بوده حضور یافته، با مهاجری که دیروز و امروز به ایران آمده و نمیدانیم چه کسی هست، تفاوت چندانی ازلحاظ دسترسی به حقوق انسانی و اولیه قائل نیستیم. یعنی مهاجر ۴۰ سال پیش امروز همان مشکلاتی را دارد که مهاجر تازهوارد دارد. این به نظرم نابخردانه است. برای مهاجری که اینجا زندگی کرده و حضورش قانونی و موجه بوده و در طول ۴۰ سال، هیچ خطری به لحاظ امنیتی و اقتصادی کشور را تهدید نکرده، باید تصمیم درستی اتخاذ کرد. اما در سیستم کاملا بروکراتیک ما برای چنین مواردی فکری نشده است. مهاجرین افغانستانی، طیفبندیهای متنوعی دارند و در موجهای مهاجرتی برخی استادان دانشگاه و نخبگان وارد ایران شدهاند و ما اصولا در سیاستهای مهاجرتی خود، مهاجران را طیفبندی نکردیم و به آنها یک نگاه بروکراتیک، اداری، امنیتی و همیشه تهدید داشتیم. البته بهتازگی اقداماتی انجامشده که نشان میدهد به سمت عقلانیت درحرکتیم.
یکی از سیاستهای نابخردانه ما این بود که هرکس در هرجایی احساس وظیفه میکرد، در مورد مهاجران قانونی میگذاشت.
مثلا بهیکباره بانک مرکزی با مسدودسازی حسابهای بانکی مهاجرین شرایط را برای آنها دشوار میکرد و یا سایر ادارات و سازمانها تصمیم دیگری را اتخاذ و راسا آن را ابلاغ و عملیاتی میکردند، بنابراین سرشماری و تشکیل سازمان ملی مهاجرت باهدف تصمیمگیری برای تمام مسائل مهاجرین با رعایت همه ملاحظات نشانه خوبی است، اقدامات درست و بهجایی که لازماند اما کافی نیستند.
قبلا صحبتی باهم داشتیم و شما از مشکلاتی برای ثبتنام دانش آموزان افغانستان سخن گفتید، اکنون با تشکیل سازمان ملی مهاجرت و یکپارچهسازی کارتهای اقامتی مهاجران تحت عنوان کارتهای هوشمند میتوانیم امیدوار باشیم شرایط ثبتنام آنان در مدارس تسهیل شده و سایر مسائلی که مهاجرین با آن دستبهگریباناند حل شود؟
یکسری آمارهای ناامیدکننده هم ارائه شد ولی بهیکباره در هفته اول و دوم مهرماه گشایشهایی صورت پذیرفت و آمار ثبت نامیها مانند سال قبل شد. احتمالا امسال زیر ۶۰۰ هزار دانشآموز مهاجر نامنویسی کردهاند و منتظریم که اقدامات و تصمیمات اتخاذشده به پختگی برسد و سال بعد چالشها درروند ثبتنام به حداقل برسد.
مصاحبهای از قول شما منتشرشده بود، مبنی براینکه دانشآموزی که سال گذشته توانسته در مدارس ثبتنام کند، امسال نتوانسته است. اساسا روند ثبتنام مهاجرین در مدارس به چه نحوی است که یک سال دانشآموز این امکان را دارد و میتواند ثبتنام کند، اما سال بعد دوباره با یک مانعی مواجه شده و نمیتواند در مدارس نامنویسی کند!
سالهای پیش کودک افغانستانی که در مدرسه تحصیل میکرد، ثبتنام او از فرآیندهای بروکراتیک خارج میشد. بهعبارتدیگر، مهاجرینی که در مدرسه تحصیل میکردند برای سال بعد نگرانی نداشتند.
اتفاقی که امسال افتاد این بود که گفتند همه از اول این فرآیند را طی کنند، به این صورت که مراحل بروکراتیک از سر طی شود، همین باعث شد تعدادی از تحصیل بازبمانند، هرچند در حال حاضر روند تسهیل شده و همین امروز هم دوباره سایت را بازکردهاند تا ثبتنام انجام شود. ولی بلاتکلیفی و سرگردانی و طی کردن یک مسیر طولانی برای تحصیل کودکان افغانستانی امسال هم کاملا برقرار بود و خیلیها قید تحصیل را زدند. امیدوارم این تجربه به تسهیل مسیر آموزش مهاجرین در آینده کمک کند.
بعضا از سوی برخی مسئولان در مورد نبود فضا و امکانات برای تحصیل مهاجرین در نظام آموزشی کشور و یا کافی نبودن تعداد معلمان اظهاراتی مطرح میشود، آیا نمیتوان از ظرفیت معلمانی استفاده کرد که در موج مهاجرتی جدید پس از استقرار حکومت طالبان در افغانستان به کشور ما واردشدهاند؟ تصور میکنم بسیاری از آنها برای تدریس به دانش آموزان هموطن خود راغب باشند. کما اینکه در کشور فضاهای خالی زیادی وجود دارد که میتوان آنها را به کلاس درس تبدیل کرد، آیا اینطور نیست؟
این موارد را بارها بهعنوان پیشنهاد مطرح و عنوان کردیم که اگر دولت برای تحصیل کودکان مهاجر در مضیقه است، راههای جایگزین زیادی وجود دارد.
بهعنوانمثال میتوان از ظرفیت نیروهای مردمی، گروههای جهادی، بسیج مساجد و کانونهای فرهنگی استفاده کرد، بهرهمندی از ظرفیت مهاجرین هم میتواند راهگشا باشد. اغلب آنها متمایل و راغباند به اینکه در چنین مسیری
گام بردارند، یعنی فضا کاملا برای این موضوع مساعد است و در بدترین شرایط اگر دولت میگوید مدارس ظرفیت و فضایی ندارند، میتوان از مکانهای عمومی خالی، متعلق به شهرداریها و نهادهای حکومتی استفاده کرد. در مورد نیروی انسانی نیز
به همین ترتیب است و میتوان از ظرفیت مهاجرین بهرهمند شد. فقط باید آنها را ساماندهی و یک قوه ناظر این دو حلقه را به هم متصل کند.
رابطه ایرانی و افغانستانی، قدمت هزاران ساله دارد و بعد از انقلاب اسلامی این رابطه محکمتر و وثیقتر هم شده.
پرواضح است که فضاسازی علیه مهاجرین با قصد و نیت انسانستیزانه همراه است. بیتردید شهروند ایرانی حق دارد که در مورد عدم حضور مهاجرین غیرقانونی در کشور و لزوم ساماندهی اتباع خارجی و توزیع آنان در نقاط متنوع کشور مطالبه گری کند، این مطالبات موجه و درست است ولی آنچه مشاهده میکنیم، فضاسازی علیه انسان افغانستانی است.
بر این باورم که سیاه نماییهایی صورت گرفته نگرانکننده نیست، چراکه رابطه مردم این دو کشور، سست و نامطمئن نیست و با این موجها فرونمیریزد.
البته تا حدودی افکار عمومی را تحت تأثیر قرار میدهد و گاه اتفاقاتی هم رخ میدهد اما واقعیت ماجرا چیز دیگری است و افغانستانیها و ایرانیها سالهاست در کنارهم با صلح و صفا زندگی میکنند.
مهاجران افغان
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.