جنگلها در نبود امکانات میسوزند!
سوختن جنگلها دیگر از حادثهای غیرمترقبه، خارج و به رویهای معمول بدل شده است. رویهای که سالهاست در ابتدای فصل گرم با حریق جنگلی آغاز و در سایه مدیریت ناصحیح و فقدان تجهیزات اطفای حریق و نبود امدادرسانی هوایی در مواقع آتشسوزی، میزان خسارات افزایش مییابد و جنگلها آنقدر به سوختن خود ادامه میدهند تا هکتارهای وسیعی از عرصههای سبز به پهنهای سوخته مبدل شوند!
طی روزهای گذشته، پس از ۳ روز تلاش نیروهای امدادی و گروههای مردمی، آتشسوزی در جنگلهای مریوان مهار شد. بهزاد شریفیپور، مدیرکل منابع طبیعی و آبخیزداری کردستان اعلام کرد، «بیش از ۱۶۵ هکتار از اراضی جنگلی در ۶ نقطه مریوان بهدلیل آتشسوزی ۳ روز اخیر در آتش سوخت. بدون شک تلاش بیوقفه نیروهای امدادی و مشارکت گسترده مردمی در کنترل این آتشسوزی بسیار تأثیرگذار بود.»
اما نکته اصلی همین است که ساکنان بومی اولین نیروهاییاند که با دستان خالی و امکانات اولیه و شاخ و برگ تر درختان به یاری جنگل آتشین میشتابند حال آنکه این گستره نیازمند تجهیزات و نیروهای آموزشدیدهای است که از سرعت نشت آتش بکاهند. بالگرد ازجمله این امکانات است و میتواند تا حد زیادی از گسترش آتش و ایجاد خسارات به مناطق دیگر جلوگیری کند. این در حالی است که گفته میشود بسیاری از استانها برای مواقع بحرانی بالگرد دراختیار ندارند و از استانهای مجاور مجبور به تأمین اضطراری هستند. همانطور که فرماندار مریوان اعلام کرده است، با توجه به گستردگی آتشسوزی بە منظور استفاده از ظرفیت اطفاء حریق هوایی، هلیکوپتر امدادی از تهران عازم مریوان شد.
کمیاب بودن بالگرد اطفای حریق به هنگام بروز آتش، چندین سال است مورد اعتراض فعالان محیطزیست بوده و آنها به شکل مکرر نگرانی خود را از کمبود امکانات در مدیریت دفع حریق بیان داشتهاند.
تیرماه ۱۴۰۰ که جنگلهای بلوط گچساران، در محاصره آتش بود، مردم عادی بهجز بیل و کلنگ و شاخههای خشک بادام و بلوط وسیلهای برای مهار آتش نداشتند. خبری هم از نیروهای آموزشدیده نبود. فرمانده یگان حفاظت منابع طبیعی این استان گفته بود: نیروهای زیادی منتظر انتقال با بالگرد به ارتفاعات هستند، اما فقط یک بالگرد آنهم بالگرد هلالاحمر موجود است! اتفاقی پرتکرار در عرصههای جنگلی کشور که مصادیق فراوانی دارد. سال گذشته بود که ۵۰ هکتار از اراضی سلانسر رودبار سوخت. این آتشسوزی به جنگلهای صعبالعبور املش سرایت کرد و ۱۰هکتار از جنگلهای بکر و دستنیافتنی آنجا را هم سوزاند. در همین زمان بخشی از جنگلهای مازندران هم دچار حریق شد. حدود ۲۰ هکتار از مناطق جنگلی عباسآباد هم در آتش بیتدبیریها و نبود تجهیزات کافی و مؤثر برای مهار آتش و فقدان بالگرد آبپاش دود شد و به هوا رفت. با هر آتشسوزی، نیروهای محلی و مردمی با دستخالی و کمترین تجهیزات برای خاموش کردن آتش اعزام میشوند؛ آنهم درحالیکه دسترسی به مناطق آتشگرفته به دلیل صعبالعبور بودن سخت است و تا رسیدن آنها، زمان طلایی مهار آتش از دست میرود. عجیبتر آن است که با وقوع حریق و سوختن دهها هکتار از جنگلها، مسئولان ضرورت اعزام بالگرد را احساس نکرده و اعلام میکنند «در صورت نیاز» بالگرد اعزام خواهد شد!
سالهاست که دولتها، بر اقدامات پیشگیرانه برای جلوگیری از شروع آتش تأکیدمی کنند و میگویند اگر براثر حادثه طبیعی یا انسانی نیز حریقی شکل گرفت، کارهای مقابلهای باید خیلی زود آغاز شود و این درحالی است که تأمین حداقل امکانات نیز لنگ مانده است!
احمد رحمانی، عضو هیئتعلمی موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور میگوید، «اگر امکانات باشد، مهار آتش دشوار نیست. برای مهار آتشسوزی باید از تجهیزاتی مانند هلیکوپتر و هواپیماهای آببر به حد کافی استفاده شود، اما چون این امکانات وجود ندارد داوطلبان و نیروهای سازمانهای مردمنهاد مجبورند وسایل و امکانات ازجمله بیل و کلنگ و آب را با شرایط دشواری با الاغ به نیروهای اطفای حریق برسانند!» و این یعنی در کشور ما به مسائل مربوط به منابع طبیعی و محیطزیست توجه کافی نمیشود.
همواره از خطای انسانی تا گرمای هوا و صاعقه و خشکسالی بهعنوان عوامل اصلی این واقعه نام برده میشود. ضرورت اطفای حریق اولویت این وضعیت در بدو امر است. امری که مشکلاتش، دسترسی سخت به منطقه، وسعت بسیار آن و کمبود نیروی انسانی و تجهیزات عنوان میشود و با وجود خسارات شدید حاصل از این حریق و تصریح قانونی پیرامون وظیفه تمامی دستگاهها در فرونشاندن آن، دستگاههای اجرایی همچنان به هنگام وقوع آتش دچار غافلگیری و غفلت میشوند و برنامه و راهکاری برای مقابله با این غفلت ندارند. سالهاست با دست روی دست گذاشتن، حجم بالایی از عرصههای طبیعی قربانی شدهاند و سالها طول خواهد کشید تا باز این بستر سبز به شکل جنگلی متراکم کنار هم قرار بگیرد.
هادی کیادلیری، دبیر سابق مراجع کنوانسیون تنوع زیستی، باتوجه به حجم زیاد آتشسوزی در جنگلهای کشور طی سالهای اخیر تأکید میکند که میتوان با اصلاح رویههای غلط و با رویههای صحیحتر از وقوع چنین حجمی از خسارت جلوگیری کرد. حفاظت از جنگلها یک برنامه ساختاری میخواهد و نیاز به ساماندهی دارد که با به رسمیت شناختن منابع طبیعی کشور امکانپذیر است. هنوز منابع طبیعی کشور را به رسمیت نشناختهایم، برای جنگلها هزینه کردهایم اما سرمایهگذاری نکردهایم.
هریک تنه درخت، برای کشور ما حیاتی است
کیادلیری همچنین تاکید میکند که «آسیب و شکنندگی جنگلهای کشور سالهاست آغازشده و باید منتظر آتشسوزیهای گسترده بود. استعداد آتشسوزی در جنگلهای کشور به دلیل دخالتهای انسانی افزایش یافته است زیرا عرصههای سبز ما به دلایل مختلف تُنُک شدهاند و از جمعیت درختان کاسته شده است. از طرفی در یکی دو دهه گذشته، تغییر اقلیم رخداده و بهطور متوسط ۱/۳ درجه سلسیوس افزایش دما صورت گرفته و در جنگلهای زاگرس، ۷۰ میلیمتر بارندگی کاهش یافته است.»
دبیر سابق مراجع کنوانسیون تنوع زیستی از نگاه برخی مدیران انتقاد کرده و میگوید، «متأسفانه برخی مدیران ما معتقدند آتشسوزی جنگل طبیعی است، چون وسعت منابع طبیعی کشور زیاد است، اگر مقداری براثر وقوع حریق در آتش بسوزد اتفاق نگرانکنندهای رخ نمیدهد، این در صورتی است که تنها هفت درصد از سطح کل کشور دارای پوشش جنگلی است و هر متر جنگل و هر یکتنه درخت، برای کشور ما حیاتی است.»
آمارها بیانگر این واقعیت تلخ است که سالانه بیش از ۱۶هزار هکتار از جنگلها در داخل کشور طعمه آتش شده و از بین میروند و این سوختنها نه خبر تازهای است و نه خبری است که به پایان میرسد، نبود اراده برای نگاهبانی از جنگلها هم تازگی ندارد. به اذعان کیادلیری مسئولان برنامهای برای کاهش چنین حوادثی ندارند. برای نمونه نقاط پرخطر به اسم مشخصشدهاند و تجربه سالها آتشسوزی درعرصههای جنگلی کشور نیز نشان داده با شروع فصل گرما همین مناطقاند که در پیشانی مبارزه با حریق جنگلی قرار میگیرند، اما همچنان به پیشآگاهی و امکانات و تجهیزات در مکانهای پرخطر توجهی نمیشود و همیشه وقتی با آتشسوزی یا فاجعهای در جنگل روبهرو میشویم صحبت از عدمهماهنگی ارگانها و نبود امکانات به میان میآید. حال اینکه مطابق مواد ۵۲ و ۵۸ قانون استخدام کشوری، درصورتیکه در مواقع آتشسوزی ارگان مسئولی کمکاری یا مداخله نداشته باشد، باید محاکمه شود.
دبیر سابق مراجع کنوانسیون تنوع زیستی دراینباره به «رسانهها» میگوید: «با کمک پیشآگاهی و پیشبینی میتوان از حوادثی مانند آتشسوزی پیشگیریکرد. چون وقتی اطلاعات لازم را در اختیار داشته باشیم، راحتتر میتوانیم برای مقابله با حوادث برنامهریزی کنیم. اما به نظر میرسد دغدغه مدیران سازمان منابع طبیعی مسائل دیگری مانند برداشت و بهرهبرداری از جنگلهای کشور است.»
این هم یکی دیگر از نشانههای عدم درک مناسب مسئولان از این موضوع تکراری است؛ اینکه مقابله و کنترل آتش پس از سوختن هکتارها جنگل، هنوز جزو اولویتهای نهادها محسوب نمیشود. بیتردید وجود امکانات و مهیا نمودن تجهیزات لازم جهت دفع حریق در مناطقی که این رویداد پیشبینی میشود، موضوعی حیاتی جهت حفظ منابع طبیعی قلمداد میشود. امری که پس از خاموشی آتش و بهمرورزمان توسط مسئولان رو به فراموشی میرود. نهادهای مختلف پس از شنیدن اعتراضات و انداختن قصور به گردن یکدیگر موضوع کمبود امکانات را به بایگانی میسپارند تا در روز حادثه با حرفهای تکراری و کلیشهای به صحنه بازگردند.
مهار آتش با چوبدست و شاخه درختان ممکن نیست
کیومرث شاهرخی ایزدی، کارشناس جنگل بیان میکند: «مهار آتش به بالگرد و خودروهای سبک و سنگین کمکدار و ابزارهای دستی و افزایش نیروی انسانی نیاز دارد. اگر اینها فراهم نیاید و نابودی جنگلها به همین شکل ادامه داشته باشد، تا سه چهار دهه دیگر از کمربند سبز و جنگلهای پراکنده در قلمروهای ایران چیزی برجای نخواهد ماند.»
این کارشناس جنگل خاطرنشان میکند: «همواره آتشسوزیهای پیاپی در جنگلهای کهگیلویه و بویراحمد، نیروهای انسانی را فرسوده و نیاز به خودروهای کمکدار و دیگر ابزارهای مهار آتش را افزایش داده است. در این استان اگر در روز خبری از آغاز یک آتشسوزی جدید جنگلی میرسد، شبهنگام نیز باید چشمبهراه بود که خبر دیگری از آتشسوزی از راه بیاید؛ برای همین، کار خاموش کردن آتش در این استان، شبانهروزی است و گاه توانی برای نیروها باقی نمیگذارد و این درحالی است که قرق بانان سازمان محیطزیست، با دست تهی و کمترین چشمداشت، به ستیز با گدازههای آتش میپردازند و شب در همان جنگل میخوابند. نبود بالگرد، امکان دسترسی به بلندیهای اسیر در آتش را ناشدنی ساخته است؛ بیگمان مهار آتش با چوبدست و شاخه درختان و بیل ممکن نیست.»
مسئله حائز اهمیت این است که در کشور ما، امکانات لجستیکی کافی برای پایش و اطفای آتشسوزیها وجود دارد اما سازمان محیطزیست و سازمان جنگلها به این امکانات دسترسی ندارند.
لزوم قرارگیری امکانات، در دست یک فرمانده واحد
برهمین اساس بهنود اصغری، اقلیمشناس و کارشناس محیطزیست، نکته اصلی در گسترش و پیشروی آتشسوزیها و کنترل نشدن آن را به این موضوع گره میزند که تمام امکانات یا سختافزار پایش و سختافزار اطفای حریق در اختیار سایر دستگاههاست اما این امکانات در اختیار محیطزیست قرار ندارد و یا بهعبارتدیگر، محیطزیست نتوانسته است آنها را مجاب کند که جنگلها سرمایه طبیعی ما هستند و باید از امکانات اطفا و پایش برای این منظور استفاده کرد. مسئله اصلی این است که در حال حاضر ما با سیستمهای مخابراتی و ماهوارهای سنجش از راه دور جنگلها را پایش میکنیم و متوجه میشویم که در کدام منطقه آتشسوزی رخ داده است. ولی بازهم سازمان محیطزیست و سازمان جنگلها و مراتع به این امکانات دسترسی ندارند. حالآنکه هرسال هزاران هکتار از جنگلهای ایران طعمه حریق میشوند. نداشتن تجهیزات مناسب برای خاموش کردن آتشسوزی جنگلها ازجمله مهمترین نکات در گسترش آتشسوزیها به شمار میرود. درحالیکه جنگلبانان و نیروهای اطفای حریق به انواع تجهیزات ازجمله آتشکوب، دمنده و بالگرد آبپاش نیاز دارند، بیشتر نیروهای کمکی هستند که برای خاموش کردن حریق، با بیل و سطل به محل آتشسوزی میرسند!
به گفته این کارشناس محیطزیست، وقتی آتشسوزیها در مناطق دور و صعبالعبور رخ میدهند که کمتر به منابع آب دسترسی دارند و خشکتر هستند، زمان شناسایی منشأ آتشسوزی و دسترسی به آن طولانی میشود و کنترل آتش از اختیار نیروهای جنگلبانی و سازمان محیطزیست خارج میشود. درحالیکه باید امکان سنجش از راه دور و دسترسی به تصاویر ماهوارهای برای سازمان محیطزیست و سازمان جنگلها فراهم باشد.
اصغری بابیان اینکه براساس برنامه ششم توسعه، دولت به تشکیل یگان پیشرفته اطفای حریق مکلف شده بود، تصریح میکند: «این یگان هنوز در ایران تشکیل نشده، اگر یگان پیشرفته اطفای حریق ایجاد شود، تمام امکانات لجستیکی و نیروی انسانی، در دست یک فرمانده واحد که زیر نظر دولت است قرار خواهد گرفت. بدین ترتیب بوروکراسی موجود برای در اختیار گرفتن وسایل لجستیکی اطفای حریق از سر راه برداشته و ضمن صرفهجویی در زمان، آتش سریعتر مهار میشود.»
این مطلب بدون برچسب می باشد.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.