طوفان در تنگه احد - روزنامه رسالت | روزنامه رسالت
شناسه خبر : 88134
  پرینتخانه » اجتماعی, اسلایدر, مطالب روزنامه تاریخ انتشار : ۱۰ تیر ۱۴۰۲ - ۲۲:۰۰ |
سیستان و بلوچستان که در کلام رهبر معظم انقلاب ،‌«تنگه احد» خوانده شده با مشکلات عدیده زیست محیطی، دست و پنجه نرم می‌کند؛

طوفان در تنگه احد

بادهای 120 روزه سیستان با‌شدت گرفتن خشکسالی و به‌ویژه خشکی بستر هامون به عامل انتشار گردوغبار و ریزگردهای بیماری‌زا تبدیل شده‌؛ بادهایی که در گذشته‌های نه‌چندان دور برای ساکنان منطقه فراوانی به ارمغان می‌آورد  حالا بر شدت هجوم غبار افزوده و نیمی از سال برقرار است.
طوفان در تنگه احد

گروه اجتماعی
بادهای ۱۲۰ روزه سیستان با‌شدت گرفتن خشکسالی و به‌ویژه خشکی بستر هامون به عامل انتشار گردوغبار و ریزگردهای بیماری‌زا تبدیل شده‌؛ بادهایی که در گذشته‌های نه‌چندان دور برای ساکنان منطقه فراوانی به ارمغان می‌آورد  حالا بر شدت هجوم غبار افزوده و نیمی از سال برقرار است. باد روی زمین‌های خشک و خاک‌های تشنه می‌تازد، گرد و خاک می‌کند و ته‌مانده‌های زندگی درسیستان را می‌بلعد. در هیرمند و زهک خیلی‌ها به سل مبتلا شده‌اند و گزارش‌های آماری نشان می‌دهد شیوع این بیماری در سیستان و بلوچستان سه برابر کل کشور است. 
هامون که آب داشت، هیرمند که جاری بود، خبری ازسرفه‌های ممتد و مهاجرت های گسترده نبود. خیزش گردوغبار و ریزگرد در این منطقه با روی کار آمدن دولت طالبان و امتناع آن‌ها از تامین حقابه هیرمند به‌طور فزاینده‌ ای بیشتر شده و چشم‌ها همه به هامون و هیرمندِ بی‌آب و بستر خشک و کوبیده‌اش دوخته شده است.  تا پیش از خشک شدن هامون و آن هنگام که هنوز در این استان رطوبت به‌اندازه کافی بود، بادهای ۱۲۰ روزه از واپسین روزهای بهار آغاز می‌شد و تا اواخر مردادماه ادامه داشت؛ اما چند سالی است که این بازه زمانی افزایش پیدا کرده و وزش طوفان شن تا آخر شهریور و گاه تا اواخر مهرماه همچنان ادامه دارد. 
گزارش ستاد مدیریت بحران سیستان و بلوچستان حاکی از آن است که طی روزهای اخیر دست‌کم یک هزار و ۵۹ نفر در زابل و شهرهای اطراف آن به دلیل مشکلات تنفسی ناشی از طوفان گردوغبار راهی بیمارستان‌ها شده‌اند. طوفان اخیر با سرعت بیش از ۱۰۰ کیلومتر در ساعت شهرهای زابل، زهک، هامون، هیرمند و نیمروز را درنوردیده و ریزگردهایی که با فرسایش خاک و خشکی پهنه‌های آبی استان چندین برابر شده‌اند. بنابر آنچه اداره‌کل منابع طبیعی این استان اعلام کرده است، «از مجموع ۴/۵ میلیون هکتار اراضی بیابانی در سیستان‌وبلوچستان دو میلیون و ۴۰۰ هزار هکتار، از کانون‌های بحرانی استان به شمار می رود.» طبق آمار این اداره‌کل، از ۲۰ کانون معین در این دو میلیون و اندی هکتار، سه کانون کاملاً فعال اند که هر سه در منطقۀ سیستان است و در صدر این فهرست هامون قرار دارد. پهنه‌ای وسیع که رایزنی برای بازپس‌گیری حقابۀ آن، به نقطه روشنی نرسیده و موج مهاجرت، تخلیه روستاها و شهرها را تشدید کرده است. مهدی ضرغامی، عضو هیئت‌ علمی دانشگاه تبریز،  طی سخنانی در نشست تخصصی «آب، توسعه و مهاجرت اقلیمی» رصدخانه مهاجرت، درباره شدت گرفتن مهاجرت‌های ناشی از تغییر شرایط اقلیمی در ایران هشدار داده و گفته است: «تحت‌تاثیر شرایط اقلیمی، ۱۰ هزار خانواده ایرانی سال گذشته از زابل خارج شدند.» ضرغامی افزوده که آمار مهاجرت ۱۰ هزار خانوار از زابل فقط طی یک سال، آماری است که شرکت‌های حمل‌ونقل و ترابری ثبت کرده‌اند، اما ابعاد این مهاجرت به اینجا محدود نمی‌شود.
ریزگردها و اختلالات تنفسی زیادی که ایجاد می‌کند، به مهاجرت‌ها دامن زده است. ریزگردهایی که بدل به بحرانی پیش‌برنده و اغلب جانکاه شده، اما خبری از اقدامات اساسی و یا پیگیری دیپلماسی دقیق در میان نیست و حالا مردمی که روزهایشان در تیرگی می‌گذرد می‌خواهند تا بالاخره اقدامات کوتاه مدت دراین‌باره عملی شود. 
 سیستان و بلوچستان برای ۳ ماه آب دارد
رضا دهمرده، عضو هیئت علمی گروه محیط زیست  دانشگاه زابل در تشریح این موضوع به «رسالت» می گوید: «سیستان به مثابه بیماری است که در کما به سر می برد و فعلا باید به این بیمار شوک الکتریکی وارد کرد و سپس بر سر داروی تجویزی با کارشناسان و متخصصان به اشتراک نظر رسید. سیستان در چنین وضعیتی به سر می برد و برای درازمدت باید با تاسیس صنایع بزرگ، کاربری کشاورزی منطقه تغییر کند متاسفانه کمتر گامی در این مسیر گام برداشته شده است. راهکار کوتاه مدت نیز تامین حقابه هیرمند است، در حال حاضر مردم آب شرب ندارند و تنها برای سه ماه دیگر در این منطقه آب موجود است. باتوجه به وزش بادهای ۱۲۰ روزه و گرمای هوا و تبخیر سالانه بیش از ۴ متر از آب های سطحی در زابل، مهرماه ذخیره آبی چاه نیمه ها تمام می شود. حجم آب این چاه نیمه‌ها با توجه به خشکسالی‌های مکرر سال های اخیر و پرداخت نشدن حقابه هیرمند از سوی افغانستان به شدت کاهش یافته و با این رویه، بحران سیاسی عجیبی رخ می دهد. بنابراین طالبان می داند که سیستان در چه وضعیت بغرنجی قرار دارد. ما با گروه ساده و بی سیاستی طرف نیستیم، آنها زیرکانه عمل می کنند و در عین بر زبان راندن دروغ های سیاسی، از دادن یک قطره آب دریغ می کنند. این را هم باید در نظر گرفت که ما با کدام دولت قرار است مذاکره کنیم، دولتی که دنیا به رسمیت نمی شناسدش؟ اگرچه طالبان مجوز بازدید کارشناسان ایرانی از سد کجکی را داده است اما اگر پس از بازدید مشخص شد، در این سد آب موجود است، به کجا می توان شکایت کرد؟ سازمان ملل این گروه را قبول ندارد. ما زمانی می توانیم به محافل بین المللی شکایت کنیم که این گروه را به رسمیت بشناسند.
 آنها برخلاف آنکه خود را به قرارداد ۱۳۵۱ متعهد می دانند، به هیچ عهدنامه و تعهدی پابیند نیستند. سیستان در یک چالش عجیبی گرفتار شده و طالبان با اطلاع از این وضعیت، به دنبال بهره برداری حداکثری است. آنها مسیر آب سد کمال‌خان را به سمت شوره‌زار گودزره منحرف و نسبت به کانال کشی اقدام کرده اند و تا این لحظه قطره ای آب دریافت نکرده ایم، درحالی که سال های گذشته سیلاب ورودی از افغانستان، آب چاه نیمه ها را برای یک تا دو سال تامین می کرد.»
  زابل تابلوی اعلام وضعیت آلودگی هوا ندارد! 
این عضو هیئت علمی گروه محیط زیست دانشگاه زابل در ادامه با انتقاد از کم توجهی به برخی نقاط محروم می گوید: «وقتی غلظت هوای تهران به ۳۰۰ میکروگرم بر مترمکعب می رسد، ستاد مدیریت بحران برای چند روز تعطیلی اعلام می کند اما غلظت ذرات معلق در هوای سیستان به هزار میکروگرم بر متر مکعب می رسد و خبری از تعطیلی نیست! از طرفی بادهای سیستان ۱۲۰ روزه نیست و به ۲۵۰ روز رسیده و از ۲۵۰ روز حداقل بیش از ۱۰۰ روز بالاتر از استاندارد جهانی است. استانداری سیستان و بلوچستان می گوید، اگر بنا به تعطیلی باشد، باید در ۳۶۰ روز سال، ۱۰۰ روز را تعطیل کنیم که عملا امکانپذیر نیست. درحالی که می توان برای مردم سیستان سختی کار در نظر گرفت و ساعت حضور در ادارات یا مراکز آموزشی را کاهش داد، اما هیچ کدام این موارد اجرایی نمی شود. واقعیت این است که تهران با زابل و سیستان فرق می کند، همین که پای ریزگردهای خوزستان به تهران باز می شود، پایتخت را چند روز تعطیل می کنند اما در سیستان از ۲۵۰ روز ۱۰۰ روز غلظت آلودگی هوا فراتر از استانداردهای جهانی است که نه تنها تعطیل نمی شود بلکه هیچ اقدام دیگری هم صورت نمی پذیرد. یک تابلوی وضعیت اعلام آلودگی هوا در زابل نداریم، چون در صورت نصب این تابلوها اغلب شهروندان به چشم می بینند که وضعیت هوا بد است. عدم نصب این تابلوها به معنای پاک کردن صورت مسئله است. حتی مسئولان در کمال ناباوری می گویند، وقوع طوفان و ریزگرد به مرگ و میر منجر نمی شود اما وقتی در یک روز وقوع طوفان با سرعت بیش از ۱۰۰ کیلومتر بر ساعت سیستان را درمی نوردد، ۴۰۰ نفر به بیمارستان مراجعه می کنند و این مسئله طول عمر را کاهش می دهد. حتما باید به مرگ آنی منجر شود تا مسئولان چاره اندیشی کنند؟» 
 اگر جهت باد سیستان به تهران می رسید، وضعیت فرق می کرد
از سوی دیگر ۸۰ درصد ریزگردهای سیستان منشاء خارجی دارد، به همین علت لاینحل مانده است.» 
دهمرده با اشاره به تصویر نادرست دولت از سیستان می گوید: «دولت هنوز این تصویر واقعی را نپذیرفته که مهاجرت ها براثر وضعیت بد سیستان گسترش یافته و مردمی که مانده اند، امکانی برای رفتن ندارند. سال ۵۱ با وقوع خشکسالی، غنی و ثروتمند به استان های شمالی کوچ کردند. اما در حال حاضر آنهایی که مانده اند، به لحاظ مالی در تنگنا هستند، دلشان را به غرامت خشکسالی دولت خوش کرده اند و از سر اجبار مانده اند. در این شرایط تنها اقدامی که می توان انجام داد این است که برای عبور از تابستان سخت، آب را از طریق چاه ژرف وارد لوله ها کرد و بعد پروژه انتقال آب از دریای عمان را در بازه زمانی یک یا دو ساله به سرانجام رساند. به غیر از این موارد راه دیگری وجود ندارد.» 
 عقیم ماندن مطالبه ایران از افغانستان
بی‌آبی هامون و بستن آب هیرمند به روی ایران از عمده ترین دلایل خیزش غبار در منطقه عنوان شده است. پیش‌تر، فداحسین مالکی، از نمایندگان زاهدان در مجلس شورای اسلامی، گفته بود: «خشکسالی در هامون نیز منشا ریزگردها در شمال استان سیستان و بلوچستان» است و در ادامه تاکید کرده بود: «این مسئله بیشتر به دیپلماسی و روابط دو دولت ایران و افغانستان برمی‌گردد. اگر در این مورد بخصوص تصمیم جدی و درستی گرفته شود، ریزگرد‌های هامون به حداقل می‌رسد.
در پی قطع ورود حقابه ایران از رود هیرمند از افغانستان، به‌ویژه در نزدیک به دوسال اخیر و تحت حکومت طالبان، تالاب هامون جازموریان با گستره حوضه آبریزی نزدیک به ۷۰ هزار کیلومتر مربع که معادل دو برابر حوضه آبریز دریاچه ارومیه است، خشک شده و به یکی از کانون‌های اصلی تولید ریزگرد در استان سیستان و بلوچستان تبدیل شده است.
نزدیک به ۴۹ درصد تالاب هامون جازموریان در سیستان و بلوچستان، و ۵۱ درصد آن در استان کرمان قرار دارد و دشت‌های جیرفت، فاریاب و رودبار جنوب در استان کرمان و دشت‌های ایرانشهر، بمپور، سردگان، دلگان، سرتختی و اسپکه در استان سیستان و بلوچستان در محدوده حوضه آبریز آن قرار دارند.
 آنطور که مجتبی گنجعلی، عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی سیستان در گفت و گو با «رسالت» مطرح می کند: «شرایط سیستان از بحران عبور کرده، اما اخطار رئیس جمهور به طالبان و مطالبه گری در مورد حقابه هیرمند، تا حدودی مردم سیستان را امیدوار کرده و ای کاش این امیدواری به یاس بدل نشود. چراکه رعایت حسن همجواری از سوی افغانستان جدی گرفته نشده و با رفتارهای خصمانه از دادن حقابه امتناع ورزیده اند، به این ترتیب مطالبه ما عقیم مانده است.»
گنجعلی در ادامه، هامون را به مادر سیستان تشبیه کرده و می گوید: «اگر منطقه مسکونی را در دشت سیستان در نظر بگیرید، تالاب های هامون عین مادری است که سیستان و منطقه مسکونی آن را در آغوش گرفته و مادامی که این تالاب ها خشک باشد، براثر بادهای فرساینده و بافت ریزدانه بستر هامون، به مرور منطقه مسکونی زیرخاک مدفون می شود. اما برای مواجهه با ریزگردها باید برای اراضی بالادست فکری کرد. در حال حاضر راهکاری به جز آبگیری این مناطق باقی نمانده، طبیعت ما براساس این پتانسیل شکل گرفته و این منطقه در گذشته میزبان ۱۰ تا ۱۲ میلیارد مترمکعب آب بوده است. بنابراین باید آب به تالاب هامون برسد، زیرا بقای سیستان وابسته به این تالاب است و جایگزینی برای آب هیرمند و فراه نداریم. این درحالی است که سدکمال‌خان آب هیرمند را منحرف می‌کند و سد بخش‌آباد جلوی ورود سیلاب‌ها به ایران را می‌گیرد و نفس کشیدن برای سیستانی ها دشوارتر می شود.» 
 ۲۷ روز تنفس در هوای بسیار ناسالم 
این عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی سیستان با ارائه آماری مبنی بر کیفیت هوای این استان، وضعیت بدی را به تصویر می کشد: «مردم این استان از ابتدای سال تاکنون براثر وقوع بادهای فرساینده با قدرت و شدت بسیار بالا، در حدود ۳۷ روز درسال هوای ناسالم تنفس کرده اند که ۲۷ روز بسیار ناسالم و خطرناک بوده و این عدد بسیار قابل توجه است. اما متاسفانه مسئولان در مورد سیستان کمتر هشدار داده و کمتر به تعطیلی روی می آورند. کیفیت بد هوا در این استان به علت ماهیت طوفان گروغبار و کانون های ریزگرد است. در شرایط فعلی و در آینده، روز به روز کانون های ریزگرد فعال تر خواهند شد، به این دلیل که بالغ بر ۲۰۰ هزار هکتار اراضی قابل کشت در سیستان به علت بی آبی کشت نمی شود و نزدیک به ۴۰۰ هزار هکتار تالاب هامون، در بالادست مراکز جمعیتی قرار دارد که طی سنوات آتی به واسطه از بین رفتن پوشش گیاهی، کانون های ریزگرد وسعت بیشتری خواهند یافت. علاوه بر این، بخشی از کانون های ریزگردی در خارج از کشور است که به آنها دسترسی نداریم. همانند مصب رودخانه فراه رود که یکی از کانون های بزرگ ریزگرد ماست و سطح هامون صابری در کشور افغانستان که همین حالت را دارد. برخی کارشناسان می گویند با روش های بیولوژیک و غیربیولوژیک کانون های ریزگرد را تثبیت کنیم، اما باید به این موضوع توجه کرد که تثبیت مستلزم آب است و به فرض تامین از سایر نقاط و کاشت گونه های گیاهی با نیاز آب کمتر، کانون های ریزگرد بسیار بزرگ ما در خارج از کشور است که به آنها دسترسی نداریم. همان منابع آبی که از فراه رود و هیرمند می آمد، کانون های ریزگرد را در گذشته تثبیت می کرد، اتفاقی که اکنون رخ نمی دهد و به دلیل نابودی پوشش گیاهی، قابلیت تعدیل دمایی در سیستان از بین رفته است. افزایش دمای هوا ناشی از تغییر اقلیم مزید بر علت شده و مادامی که دما در منطقه سیستان افزایش یابد، کریدور بادهای ما که به موازات مرز ایران و افغانستان است فعال تر شده و شدت بیشتر آن در آینده قابل پیش بینی است و ارمغان آن تشدید ریزگردهاست. در کنار فعال شدن کانون های ریزگرد جدید، وضعیت زابل از ابتدای سال بهتر بوده است. به این علت که در حال حاضر یکسری از گونه های شورپسند در بالادست شهر زابل در بستر تالاب هامون وجود دارند که مقداری جلوی ریزگردها را می گیرند اما با گذشت زمان و عدم آبگیری هامون، این گونه ها نیز از بین خواهند رفت و وضعیت اسفبار فعلی، بغرنج تر شده و مهاجرت ها افزایش می یابد.»
 بیماری های ریوی و قلبی عامل اصلی مرگ و میر در سیستان
گنجعلی عنوان می کند: «از ابتدای امسال مهاجرت در منطقه سیستان بیش از پیش افزایش یافته و مطابق پیش بینی ها باتوجه به رویه فعلی، تا پایان سال شکل گسترده تری به خود می گیرد. ضمن آنکه افزایش بیماری های ریوی و اختلافات و پرخاشگری ها در این استان با مسئله ریزگردها و مهاجرت ارتباط دارد. مطابق بررسی های صورت گرفته در سال های ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱، اولین و دومین عامل مرگ و میر سیستانی ها به ترتیب بیماری های ریوی و قلبی بوده که مطابق اظهارات پزشکان، مشکلات ریوی یکی از عواملی است که بیماری های قلبی را تشدید می کند و سومین عامل مرگ و میر، کرونا بوده است که این بیماری هم منشاء ریوی دارد. بنابراین بیماری ریوی با اختلاف فاحشی نسبت به بیماری های قلبی و عروقی بالاترین آمار مرگ و میر را در این استان به خود اختصاص داده است. در بحث سل نیز این استان در سطح کشور رکوردار است. مطابق مطالعات موجود، طوفان گردوغبار و ریزگرد، به لحاظ روحی روانی نیز افراد را تحت تاثیر قرار داده و پرخاشگری و درگیری های فیزیکی و حتی عواملی مثل طلاق و خودکشی را افزایش داده است. بنابراین کیفیت هوا بر بسیاری از مسائل اثرگذار است و در این شرایط مردم سیستان به چه امیدی ماندگار شده، سرمایه گذاری کرده و یا خلق ثروت کنند؟
 از ابتدای امسال تاکنون ۲۷ روز هوا بسیار ناسالم و خطرناک بوده اما تنها یک روز تعطیل شده، این مسئله را با سیلاب فیروزکوه مقایسه کنید که همه منابع و توان کشور جمع شد و با سرعت و فوریت نسبت به بازگشایی جاده ها و سایر موارد اقدام شد تا این بحران در کمترین زمان ممکن حل شود. اما برخی مسئولان ما نسبت به وقوع گردوخاک در سیستان بی توجهند، آن هم در منطقه ای که به گفته مقام معظم رهبری تنگه اُحد است، اما خبری از برنامه ریزی و سیاستگذاری نیست. آیا هدف ما نگهداشتن تنگه اُحد است و یا تخلیه آن؟ اگر هدف نگهداشت این تنگه است، مسیر کنونی اشتباه است. سال ۹۵ طوفانی در خوزستان اتفاق افتاد که موجی از مطالبه گری شکل گرفت و به سرعت ستاد مدیریت بحران تشکیل شد، سیستان هم به یک ستاد مدیریت بحران نیاز دارد، ستادی که پای کار باشد و در خود منطقه تشکیل و تصمیماتش لازم الاجرا باشد. اگر قرار است براساس بوروکراسی عمل کنیم و تصمیمی در استان اتخاذ کرده و سپس در تهران مصوبه بگیریم، بی فایده است. در این صورت، تصمیم مقتضی زمانی اجرایی می شود که از آن بحران عبور کرده و به بحران دیگری وارد شده ایم.» 
 پیش شرط هر اقدامی در سیستان، تثبیت شرایط زیست محیطی
این عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی سیستان در خاتمه پیش شرط هر اقدامی در سیستان را تثبیت شرایط زیست محیطی دانسته و خاطرنشان می کند: «مادامی که شرایط زیست محیطی ناپایدار، ناسالم و خطرناکی در منطقه حاکم باشد، نمی توان به دنبال سرمایه گذاری، توسعه و ماندگاری شهروندان بود. مدیران ما باید به این واقعیت پی برده و آگاه باشند که اتخاذ هر تصمیمی در سیستان بدون تثبیت شرایط زیست محیطی ولو با صرف هزینه گزاف و تزریق پول به شکست منتهی خواهد شد.
 از سوی دیگر این تثبیت که شرط بقای سیستان است، منوط به آبگیری رودخانه های مرزی است و توسعه بدون این رودخانه ها در منطقه سیستان امکانپذیر نخواهد بود. به عبارت دیگر شرط بقای سیستان، آب هیرمند و فراه است و شرط توسعه سیستان انرژی است، یعنی توسعه سیستان باید مبتنی بر انرژی باشد، ولی نباید از بقای سیستان که آب فراه و هیرمند است غافل شد.» 

|
برچسب ها
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : ۰
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.