منازعات دوقطبی در تلآویو
گروه بینالملل
«ایهود باراک» نخستوزیر و وزیر جنگ سابق رژیم صهیونیستی اخیرا در یک گفتوگوی تلویزیونی با «آهارون باراک»، رئیس سابق دیوان عالی رژیم صهیونیستی (۲۰۰۶-۱۹۹۵) در کمال صراحت اظهار داشت: تردید دارد که اسرائیل بر پایه ارزشهای لیبرالی برآمده از اعلامیه استقلال این رژیم در سال ۱۹۴۸ بنا شده باشد.باراک در ادامه افزود که بیعلاقگی ساختار سیاسی اسرائیل به اصول و مبانی عقیدتی یهودیت بهعنوان یک دین، ارزشها و قوانین و رویههای ناشی از آن به این خاطر است که اسرائیل مدعی است نظامی لیبرال دموکراتیک است؛ به زبان سادهتر یعنی اینکه این رژیم، حامل ارزشهای سکولار است و نه یک نظامی مبتنی بر دین و مذهب.
اظهارات صریح باراک
وی در ادامه افزود: قوه قضائیه در ساختار سیاسی این رژیم مهمترین نمود حاکمیت ارزشهای لیبرالیستی و نه مذهبی در اسرائیل است که نشان میدهد رابطه دین و سیاست در این رژیم از چه قواعدی پیروی میکند.
پسازاین مصاحبه نخستوزیر اسبق رژیم صهیونیستی بود که جنگ رسانهای از سوی جریانهای راستگرای افراطی صهیونیست علیه ایهود باراک سازماندهی شد.علاوه بر باراک، اظهارات اخیر «اسحاق هرتزوگ»، رئیس اسرائیل در مورد ضرورت آغاز باب گفتوگو و مذاکره میان مخالفان و حامیان اصلاحات قضائی نیز نشانگر آن است که حتی وی نیز از آثار و پیامدهای منفی این کودتای قضائی به دست کابینه ائتلافی نتانیاهو بسیار نگران است.
کودتای نتانیاهو؟!
در این میان بسیاری دیگر نیز همسو با مخالفان نتانیاهو بر این باورند که آنچه در حال حاضر در راهروهای کنست در حال رخ دادن است عملا کودتای نتانیاهو بر ضد ساختارهای سیاسی این رژیم و در عمل در تعارض با اصول و مبانی موردتوافق در اعلامیه موسوم به بیانیه استقلال در سال ۱۹۴۸ است. برخی از مخالفین حتی مدعی شدهاند که اسرائیل امروز بیش از اصلاحات قضائی به یک بیانیه استقلال جدید نیازمند است که در آن رابطه دین با سیاست، جامعه و هر موضوعی که بر زندگی اجتماعی ساکنین سرزمینهای اشغالی اثرگذار است را مجددا بازتعریف نماید.
چالشهای بزرگ رژیم صهیونیستی
در یک نگاه اجمالی به نظر میرسد جامعه صهیونیستی امروز با دو چالش اصلی مواجه است که شکاف گستردهای را از داخل بر نظام سیاسی و ساکنانش تحمیل کرده و ازقضا این چالش روزبهروز نیز در حال گسترش است. براساس گزارش تسنیم، چالش نخست شکافی است که در سالهای اخیر به شکلی وسیع و غیرقابلباوری میان جریانات راستگرا و چپگرا ایجادشده است که میتوان آن را از پیامدهای اختلاف دو جناح بر سر امضای توافق اسلو در ۱۹۹۰ میان اسحاق رابین، نخستوزیر وقت اسرائیل و تشکیلات خودگردان فلسطین دانست. این چالش در طول ۳ دهه اخیر بهصورت مستمر سیر صعودی به خود گرفته و در هفتههای اخیر نیز در قالب راهپیمایی و اعتراضات خیابانی به نقطه اوج خود رسیده است.
در حقیقت میتوان گفت اقدامات رژیم صهیونیستی پس از امضای توافق اسلو در دهه ۱۹۹۰، همچون نحوه خروج و پایان اشغالگری از برخی مناطق کرانه باختری و توقف روند شهرکسازی در نوار غزه در دوره پس از توافق مزبور، اکنون جای خود را به اقداماتی همچون تلاشهای مجدانه کابینه نتانیاهو برای الحاق منطقه C در کرانه باختری، مشروعیت بخشی به بسیاری از شهرکسازیها در کرانه باختری و تصویب ساختوساز مجتمعهای مسکونی برای شهرکنشینان صهیونیستی داده است.
دردسر شهرکسازیهای جدید برای صهیونیستها
در حال حاضر نزدیک به ۱۰٫۰۰۰ واحد مسکونی در کرانه باختری و شرق بیتالمقدس به صورتی غیرقانونی و بدون ضابطه احداثشدهاند و ساختوساز و توسعه شهرکها در اطراف نوار غزه و منطقه c کرانه باختری با سرعت بیشتری در حال پیگیری است.البته به نظر میرسد توافق اسلو تنها نقطه شکاف میان چپگرایان و راستگرایان به شمار نمیرود. اختلافات مشابه دوران پسا اسلو بعد از جنگ رمضان ۱۹۷۳ میان مصر و اسرائیل نیز شکل گرفت. کودتای سیاسی سال ۱۹۷۷ در سرزمینهای اشغالی و به قدرت رسیدن راستگرایان به رهبری «مناخیم بگین» با نخستین گامهای سازش میان رژیم صهیونیستی و مصر انور سادات همراه شد. توافق سازش با قبول تخلیه شهرکهای صهیونیست نشین شبهجزیره سینا و استرداد این منطقه اشغالی به مصر مواجه شد که البته با اعتراضات گستردهای در داخل سرزمینهای اشغالی روبه رو شد.مناقشه بر سر رابطه سیاست و مذهب بیش از یک دهه بعد بار دیگر در زمان ترور «اسحاق رابین»، نخستوزیر وقت اسرائیل به دست یک صهیونیست بنیادگرای یهودی به نام «ییگال عمیر» به اوج خود رسید. پس از ترور رابین، روند انحطاط و افول چپگرایان در سرزمینهای اشغالی آغاز شد.
منازعات داخلی در تلآویو ادامه دارد
در نخستین رقابت انتخاباتی میان «شیمون پرز»، نامزد حزب چپگرای کارگر و «بنیامین نتانیاهو»، رهبر حزب لیکود در سال ۱۹۹۶، راستگرایان به رهبری نتانیاهو موفق شدند قدرت را از دست احزاب چپ و سکولار خارج کنند. از آن زمان تا به امروز احزاب چپگرا سیر نزولی خود را با شیبی تند دنبال کردهاند.
در تمام سالهای بعد، نتانیاهو و راستگرایان بهمنظور احیا و بقای خود در قدرت به کنترل کابینه اکتفا نکردند. آنها برای کنار زدن مؤلفههای سنتی و سکولار قدرت در ساختار سیاسی اسرائیل، گروههایی از دانشگاهیان و روشنفکران را به خدمت گرفتند، مراکز تحقیقاتی تخصصی ایجاد کردند و گروههای حامی و ذینفوذی تشکیل دادند که قدرت تأثیرگذاری آنها حتی به جوامع یهودی مقیم در دیگر کشورها بهویژه آمریکا و کانادا نیز کشیده شد.
بهعنوانمثال مرکز تحقیقاتی موسوم به «مجمع کَهِلِت» که در اورشلیم فعالیت میکند، بیشترین نقش را در ترسیم سیاستها، وضع قوانین و تصمیم سازی در کابینه کنونی رژیم صهیونیستی ایفا میکند. قدرت تأثیرگذاری این مجمع تا بدان حد است که بسیاری بر این باورند که اصلاحات قضائی بنیادین پیشنهادی با هدف کاهش اختیارات قوه قضائیه و دادستان عالی توسط نهادها و مراکز فکری همچون مجمع کهلت به نتانیاهو پیشنهاد و به مرحله اجرا درآمدهاند.
رژیم صهیونیستی
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.