محاسن خانوادههای پرجمعیت
گروه اجتماعی
دگرگونی در نهاد خانواده، واقعیتی انکارناپذیر است که وسعت و ابعاد آن از خانواده پرجمعیتِ گسترده به خانواده کمجمعیت هستهای تغییر شکل داده، درحالیکه خانوادههای گسترده از تعامل، حمایت و الگوهای رفتاری بیشتری برخوردارند. خانواده در حکم یک نظام و سیستم است و اگر شکل و ساختار آن هستهای باشد، ارتباطها بسیار محدود است و فرزند تنها با والدین خود در تعامل است و بسیاری از روابط اجتماعی شکل نمیگیرد. اما هنگامیکه تعداد فرزندان افزایش مییابد نظام ارتباطی گسترده شده و شباهت بیشتری به جامعه واقعی پیدا میکند، بنابراین در این حالت کودک میتواند تعاملات و ارتباطات موجود در جامعه را بهصورت واقعی ببیند و نحوه صحیح برخورد با مسائل و موضوعات را بیاموزد و تمرین کند.
«فرزندان بیشتر باعث تربیت بهتر میشوند» عبارتی که از قول کارشناسان علوم تربیتی نقلشده و نشان میدهد، خانوادههای دارای چند فرزند، در مقایسه با خانوادههای تکفرزند و یا حتی دو فرزند از توفیق بیشتری در تربیت کودکان خود برخوردارند؛ موضوعی که ابعاد مثبت آن در دو دهه گذشته و بهویژه سالهای اخیر اغلب انکار و یا به فراموشی سپردهشده است. بحث چگونگی تربیت فرزندان و عوامل مؤثر در کیفیت آنیکی از موضوعاتی است که از دیرباز مورد تأکید و توجه والدین قرارگرفته است. اهمیت این موضوع تا بدان جاست که پیگیری روشهای صحیح تربیتی و اتخاذ تصمیمات منطقی و مناسب در این زمینه همواره به یکی از دغدغههای پدران و مادران تبدیلشده است. جای تردید نیست که عوامل گوناگونی در شکلگیری شخصیت افراد درگذر از مرحله طفولیت تا رسیدن به دوران بلوغ و ورود به اجتماع دخیل است، اما در این میان ارتباطات و رویدادهای دوران کودکی بهعنوان مهمترین عوامل مؤثر در ستونبندی شخصیت انسانها از اهمیت و جایگاه ویژهای برخوردار است؛ تا جایی که کارشناسان تربیتی و مشاوران علم روانشناسی این مرحله را بهعنوان پایه و اساس شکلگیری خلقیات افراد قلمداد میکنند. یکی از مؤلفههایی که میتوان در این راستا بهعنوان عامل مؤثر در تربیت موردتوجه قرار داد نوع تعامل کودکان با خواهر و برادر در کنار والدین و آثار مثبت این ارتباط درروند رشد و شکوفایی استعدادهای آنان است. اگرچه شاید از دید بسیاری از والدین تأثیر متقابل رفتار کودکان بر یکدیگر از اهمیت چندانی برخوردار نبوده و یا فاقد جنبههای مثبت باشد، اما مشاهدات و تحقیقات روان شناسان گویای این حقیقت است که علیرغم آنچه به نظر میرسد خانوادههایی که دارای چند فرزند هستند در مقایسه با خانوادههای تکفرزندی و یا حتی دو فرزندی از توفیق بیشتری در تربیت کودکان خود برخوردارند؛ موضوعی که ابعاد مثبت آن در دو دهه گذشته و بهویژه سالهای اخیر اغلب انکار شده است. چراکه در سالیان گذشته، تغییرات ایجادشده درسبک زندگی و اشتغال مادران و افراط در سیاستهای کنترل جمعیت موجب شده تا زوجهای جوان رغبت چندانی به داشتن فرزند از خود نشان ندهند و اغلب خانوادهها به داشتن یک و یا حداکثر دو فرزند اکتفا کنند. موضوعی که نمیتوان از کنار آثار منفی و نامطلوب آن بهسادگی عبور کرد و صرفنظر از دیگر تبعات زیانبار بیمیلی والدین به فرزند آوری، در بعد تربیتی نیز محرومیت کودکان از ارتباط با خواهر و برادر در خانواده موضوعی است که جای بحث بسیار دارد.
اگرچه همچنان برخی از زوجهای جوان براین باورند که خانواده تکفرزندی و یا حداکثر دو فرزندی خانواده ایده آلی است که تسلط بیشتری بر کیفیت تربیت کودکان خود دارد و داشتن فرزند کم در جامعه ما به فرهنگی نهادینه تبدیلشده است، اما بنا بر عقیده کارشناسان تربیتی و مشاوران روانشناسی تعدد فرزند در خانواده مزایایی دارد که بههیچوجه نمیتوان نقش مثبت تربیتی آن را در رشد سالم کودکان نادیده گرفت.
ضعف کودکان خانوادههای تکفرزند در برقراری ارتباط
همه ما اغلب در مواجهه با کودکانی که تمایلی به تقسیم اسباببازیها و خوراکیهای خود با سایر کودکان ندارند و مقایسه رفتار آنها با کودکانی که در عین قرار گرفتن در دنیای کودکی رفتار سخاوتمندانهای داشته و بسیار مسئولیتپذیر به نظر میآیند، از خود میپرسیم چرا بین رفتار این کودکان که در گروه سنی مشابهی قرار دارند اینهمه تفاوت به چشم میخورد؛ سؤالی که پاسخ آن را میتوان در تعداد فرزندان خانوادههای این کودکان جستوجو کرد. بهطور طبیعی کودکانی که والدینشان به تکفرزندی گرایش دارند به دلیل برخورداری از همه امکانات ، برآورده شدن خواستهها و مراقبت بیشازاندازه پدر و مادر دچار نوعی خودخواهی و عدم تمایل به مشارکت دادن دیگر همسالان در استفاده از امکانات خود میشوند. طبیعتا این کودکان در برقراری ارتباط با همسالان دیگر چندان موفق عمل نمیکنند و کمتحمل و آسیبپذیرند. آنان به دلیل محرومیت از داشتن خواهر و برادر بسیاری از احساسات را تجربه نمیکنند. نداشتن حس رقابت و عدم برخورداری از احساس استقلال به دلیل وابستگی و حساسیت شدید والدین از مشکلاتی است که این کودکان همواره با آن دست به گریباناند. هرچند بسیار دیدهشده که والدین این کودکان با سپردن فرزند خود به مهدکودکها سعی در جبران این کمبود دارند. اما تجربه نشان داده که بیشتر کودکان علاقهای به مهدکودک ندارند و به دلیل احساس نگرانی از جدا شدن از مادر با ورود به مهدکودک آرامش خود را از دست خواهند داد. بنابراین همبازی شدن کودکان در محیطهای اینچنینی بههیچوجه قابلمقایسه با محیط امن و آرام خانه و همبازی شدن با خواهر و برادر نیست. در مقابل کودکانی که دارای خواهر و برادر هستند به دلیل قرار گرفتن در شرایطی که امکان بروز رفتارهای طبیعی را برای آنان فراهم میآورد در مسیر رشد سالم قرار میگیرند.
فرصت رفتارهای رقابتجویانه
در این میان فرزندان بزرگتر بهطور طبیعی به الگوی فرزندان کوچکتر تبدیل میشوند و ازآنجاییکه اشتیاق بچهها به پیروی از خواهر و برادر بزرگتر امری طبیعی است، والدین میتوانند با تشویق فرزندان بزرگتر به رفتارهای صحیح و توصیه به مراقبت از فرزندان کوچکتر به القای احساس مسئولیت و استقلال در فرزند بزرگتر کمک کرده و اعتمادبهنفس آنان را تقویت کنند.
آنچه در اینجا حائز اهمیت است اینکه بسیاری از والدین اعتقاددارند تعدد فرزندان منجر به تشدید رفتارهای رقابتجویانه میان آنان شده و حس صمیمیت و همکاری را در میان کودکان کاهش خواهد داد. به عقیده کارشناسان تربیتی، والدین میتوانند با اصلاح رفتارهای ستیزهجویانه میان فرزندان به هدایت این رقابتها در مسیر درست و سازنده کمک کنند؛ چراکه اگر رقابت از حد تناسب خارج نشود بلااشکال است و حتی منجر به افزایش حس اعتمادبهنفس و رشد منطقی کودکان خواهد شد.
هنگامه آریانژاد، کارشناس باروری سالم و جمعیت، در گفتوگو با ایسنا به مطالعاتی استناد میکند که برمبنای آن تکفرزندی، تغییر بنیادینی نهتنها در ساختار جمعیتشناختی و روند اجتماعی شدن خانواده بلکه در جنبههای مختلف عملکردی و همه ابعاد شخصیت فرد در آینده ایجاد میکند.
این کارشناس معتقد است: شاید چنین کودکی به دلیل ارتباط کمتر با کودکان و تماس بیشتر با بزرگسالان، مقتضای کودکی خود را بروز ندهد و رفتاری مانند بزرگسالان داشته باشد و ممکن است به دلیل خودمحوری، سختتر با دیگران ارتباط برقرار و دوست پیدا کند. علاوه بر اینچنین فردی ممکن است به دلیل نداشتن الگویی از جنس مخالف در خانواده، آسیبپذیری بیشتری ازلحاظ جنسی و روابط اجتماعی داشته باشد.
مطالعاتی در مورد جنبههای مثبت تکفرزندی منتشرشده اما به گفته آریانژاد تعداد آنها در قیاس با مطالعاتی که به تبعات منفی تکفرزندی پرداختهاند، کمتر است. مطالعات متعدد در چین بر این باورند که بهموازات افزایش تعداد خانوادههای تکفرزند باید انتظارات تغییرات گستردهای را در رفتار جامعه چین داشت بهطوریکه از آن بهعنوان «بمب ساعتی رفتاری» نامبردهاند. از طرف دیگر در خانوادههای چند فرزندی، بچههای دوم و سوم خیلی وقتها با اسباببازیهای خواهر و برادر خود بازی میکنند و لباسهای خواهر و برادر بزرگتر را میپوشند. آنها میآموزند که کمتر درخواست و تقاضا بکنند.
فضای زندگی خانوادگی، توأم با فرصتهای کافی برای روابط متقابل و متنوع است و برای فرزندان الگوهای رفتاری و زمینههای تبادل تجارب و تمایلات و عواطف را به وجود میآورد و از عوامل مؤثر در بهبود مهارت در روابط اجتماعی است. ازاینرو آریانژاد تصریح میکند: «زندگی در کنار خواهر و برادر روحیه جامعهگرایانه کودک را تقویت میکند درحالیکه گرایش به انزوا، ضعف در برقراری ارتباط با همسالان، توجه بیشازحد به بازیهای رایانهای و انفرادی و ترس از حضور در گروههای اجتماعی در تکفرزندها بیشتر دیده میشود. همچنین توافقپذیری در چند فرزندان بیشتر از تکفرزندان و بعد روانرنجوری در تکفرزندان بیشتر از چند فرزندان است. چندفرزندان افکار، ارزشها و موقعیتهای جدید را راحتتر میپذیرند و درنتیجه با تغییر، آسانتر کنار میآیند و مشکلات احتمالی را بهتر حل میکنند.»
تابآوری در نوجوانان خانوادههای چندفرزند بیشتر از تکفرزندان است؛ این کارشناس باروری سالم و جمعیت، تأکید میکند: «تابآوری از طریق سطوح عواطف مثبت، موجب تقویت عزتنفس و مقابله موفق باتجربههای منفی میشود. هر چه فرد قدرت بیشتری در تابآوری و مقابله با مشکلات و فشارهای روانی زندگی را داشته باشد، کمتر در معرض آشفتگیهای هیجانی و روانی قرار میگیرد و از سلامت و بهزیستی روانی بهتری بهرهمند میشود. با توجه به اینکه والدین تکفرزندان در بیشتر مواقع اجازه نمیدهند که فرزندانشان با احساسات سخت و ناراحتکننده روبهرو شوند و یا امکان آشکار شدن این نوع احساسات را برایشان فراهم نمیکنند، تحمل فرزند را در برابر این نوع احساسات و رویارویی با مشکلات ضعیف خواهند کرد که این خود موجب کاهش تابآوری در این افراد میشود.»
نتایج برخی مطالعات نشان میدهد امید به زندگی در نوجوانان خانوادههای چندفرزند بیشتر از تکفرزندان است؛ چند فرزندان امیدواری خوبی دارند، هنگام رویارویی با موانع و رویدادهای تنشزا، آنها را بهعنوان چالش در نظر میگیرند نه تهدید بنابراین میتوانند با موانع و احساسات منفی بهتر مقابله کنند. امیدواری، میتواند در فرد یا گروه انرژی ایجاد کند و به همین دلیل نوجوانانی که امیدوار هستند، بهتر از دیگر نوجوانان قادر به مراقبت از خویشتن هستند.
تأثیر انسجام خانواده در مواجهه با بحرانها
این کارشناس باروری سالم و جمعیت در ادامه با اشاره به اینکه ابراز عواطف مثبت و خوشایند خواهر و برادرها در خانوادههای چندفرزند، دوستی و علاقه میان آنها را پدید میآورد، میگوید: «این موضوع بر استحکام، انسجام و شدت روابط اعضا با یکدیگر میافزاید. خانوادههایی که از انسجام خوبی برخوردارند میتوانند با عوامل تنشزا یا بحران بهخوبی سازش کنند یا آن را پشت سر بگذارند.»
خانواده در حکم یک نظام و سیستم عمل میکند، بنابراین در خانوادههای تکفرزند این سیستم به شکل یک مثلث درخواهد آمد و به گفته آریانژاد، ارتباطها بسیار محدود است و فرزند تنها با پدر و مادر بزرگسال خود تعامل دارد و بسیاری از روابط اجتماعی شکل نخواهد گرفت. زمانی که تعداد فرزندان افزایش مییابد این نظام ارتباطی گسترش پیدا میکند. در تعامل فرزند با پدر و مادر و خواهر و برادر و ارتباط چهره به چهره، روشهای حل مسئله، تعامل، همدلی، صمیمیت، گذشت و تفکر خلاق شکل خواهد گرفت و خانواده شباهت بیشتری به جامعه واقعی پیدا میکند، بنابراین در این حالت کودک میتواند تعاملات و ارتباطات موجود در جامعه را بهصورت واقعی ببیند و نحوه صحیح برخورد با مسائل و موضوعات را بیاموزد و تمرین کند. چندفرزندی باعث میشود که فرزندان بیاموزند چطور داشتههای خود را باهم تقسیم کرده و از آن استفاده کنند.
چند فرزندی , خانواده های پرجمعیت
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.