در آغوش خدا
گروه فرهنگی
از ابتدای آبانماه که فرآیند حوادث و اغتشاشات به طور جهشی رو به خشونت گذاشت، صحنههایی خلق شد که برای ما یادآور روضه است. روضههایی که هم نشان از آن کوچه دارد و هم نشان از آن صحرا. یکی از این صحنهها، در کرج رخ داد. فیلم شهادت سیدروحالله عجمیان را که میبینی، دوست داری از جنایتکاران بپرسی تو در روضههای امام حسین شرکت کردهای یا اهل تاریخ خواندن بودهای؟ مطمئنا این اراذل اهل هیچکدام از این اعمال و رفتار نبودهاند؛ پس آنها چگونه اینقدر دقیق از قاتلان امام حسین علیهالسلام در روز عاشورا و زمین کربلا تقلید میکنند؟ این پیروان شمر و سنان و خولی، برای ما تاریخ را مجسم میکنند تا درون خودمان زار بزنیم و صدای فریادمان در چهاردیواری سینهمان بپیچد: «آه یا اباعبدالله»… در علت شهادت سید روحالله عجمیان گفتهاند او با ضربه چاقو به شهادت رسید اما واقعیت این است که سید را با ضربات مکرر مشت و لگد و چاقو و سنگ کشتند؛ از جنازهاش انتقام گرفتند و تنش را برهنه کردند. خود قاتل در اعترافاتش میگوید «هر کس به هر نحوی میزد و یک نفر روی استخوانهای سینهاش بالا و پایین میپرید». سید روح الله عاقبت روی آسفالت سرد اتوبان کرج-قزوین چشمهایش را میبندد و دستانش را به سمت آسمان باز میکند تا انوار خورشید را در آغوش بگیرد، تا روح خدا شود و نزد او مرزوق، تا امام روحالله را در آغوش بکشد. سید دوست داشت مدافع حرم شود و با داعشیها بجنگد؛ خدا هم خواسته او را اجابت کرد و او را توسط مشتی داعشی به شهادت رساند.
پشت شهادت این سید، داستانی قهرمانانه نهفته است. او خود را به نوعی سپر بلای دیگر رفقای بسیجی میکند و یوسفوار به صف گرگها میزند. بعضی از گرگها از مصرف مواد مخدر مست بودند و بعضی را دشمنی با خدا و وطن دیوانه کرده بود. هنوز هستند افرادی که این خشونتها را فهمیدنی و درکشدنی میدانند و معتقدند جز داعشیگری، میتوان نام دیگری بر این جنایات گذاشت. برخی که این جانیان را جزئی از جامعه ایران میدانند و خشونت آنها را پاسخی به اوضاع جامعه خوانند. این افراد سرتاپا غرق در دریای توهم، میتوانند اراذلی با بازوان کلفت و خالکوبیهای عجیب و قمههای مخوف را جزئی از جامعه بدانند، اما قتل و شکنجه یک جوان بیست و هفت ساله نحیف را محکوم نکنند. محکوم نکردن اینچنین جنایاتی، از ارتکاب آنها کمتر نیست. «لعن الله أمهً قتلتْکم و لعن اللّهُ أمهً ظلمتکم و لعن الله أمهً سمعتْ بذلک فرضیتْ به…».
همچنین این روزها برخی از اسلام انتقام میگیرند و کینهها و عقدههای قدیمی را باز میکنند. عمامهپرانی، چادرکشی و بسیجیکشی، اعتراض در راه آزادی نیست؛ نه! نیست! این اعمال، انتقام گرفتن از اسلام است و تلاشهایی کور و مذبوحانه در جهت اسلامزدایی از مملکتی که حافظ کیان اسلام در فراتر از مرزهای خویش است.
معمولا دور از وطن کشته شدن را غربت تلقی میکنند؛ درست است اما به قتل رسیدن توسط افرادی که فارسی حرف میزنند، در همین کوچه و پس کوچهها راه میروند و از همین مغازهها خرید میکنند نیز غربت خودش را دارد. سید روح الله به شهادت رسید در حالی که حجلهاش بسی مجللتر از خانهاش بود، حجله آینهکاری شده شهید جوان، در کنار آجرهای نامنظم و قدیمی خانهاش تمثالی است از زیبایی آخرت او پیش دشواری دنیای او که باز هم دنیایی زیبا بود.
آنکه با وجود فقر و تهیدستی کماکان در آرزوی بلند شهادت است، هرگز احساس ضعف و فقر نکرده است.
برای این شهید مراسم وداع و تشییع باشکوهی برگزار شد، جوانان ایران، علیاکبر امام را تشییع کردند و درد جوان از دست دادن را بای تنها از یک نفر پرسید.
شهید سید روحالله عجمیان
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.