دینستیزی به بهانه رخدادی اجتماعی
گروه فرهنگی
هر کس و هر جریان و هر پدیدهای که با دین خدا در افتد، محکوم به شکست و زوالی ابدی خواهد بود. زیارت جامعه کبیره میگوید: «خاب من جحدکم». آن کس که با شما جنگید ناامید شد. جبهه ضداسلام و ضدانقلاب، نمایش نفرتانگیزی از خود به نمایش گذاشت و آن استفاده از حربه معاویهنشان علم کردن پیراهن عثمان است. کسی در جریان یک دستگیری بیمورد از دنیا رفته. آن دستگیری و نوع رفتار با شخصی که نهایتا متخلف بوده و نه مجرم، شایسته انتقاد و محل سؤال است. جریانهای متعدد و مختلف مذهبی و انقلابی نیز با لحنی صریح و محکم شفافسازی و پیگیری این ماجرا را مطالبه کردند.
اما چه فکر مفلسی دارد کسی که از این رخداد، ذیل عنوان خون مظلوم میخواهد به اصل دین و شعائر دینی لطمه وارد کند و در مرتبه بعد، به فکر تضعیف نظام و انقلاب بیفتد. ما هم بعد از رخدادهایی چنین، نگران سرمایه اجتماعی نظام میشویم. اما ای کاش فراموش نشود اگر نبود دین و انقلاب و نظام، بر سر زن ایرانی چه میآمد. در جهانی که از یک سو جریانهای تکفیری همچون داعش و طالبان فجیعترین ظلمها را به زنان روا داشتند و جهان غرب با زن کاری کرد که انواع و اقسام جریانهای فمنیستی ظهور و بروز یافت، ایران و جمهوری اسلامی الگوی زن مسلمان را در سکوهای علمی، دینی، ورزشی و سبک زندگی در جهان علم کرد. اگر برخورد تمدن غرب با زن خوب بوده است، اینهمه جریانهای متعدد فمنیستی بعضا رادیکال و مهاجم از پی چه پدید آمد؟ تمدن غرب در هر چه سرآمد باشد، در مقوله زن رفوزه است.
اگر بچههای مذهبی و انقلابی نسبت به گشت ارشاد یا پلیس امنیت اخلاقی یا امثالهم نقدی دارند، از سوی دلسوزی آنها برای دین و انقلاب است. چه انسانگرایی ما در پرتو دین است و ما روزنهای به انسان روشنتر از دین نمیشناسیم. چه بر سر مهسا امینیها و هزاران مهساامینی میآمد اگر کسی چون حاجقاسم نبود؟ لازم نبود حاجقاسم بگوید دختران بدحجاب هم دختر منند، پر واضح است که دختران و زنان ایرانی و غرب آسیایی تا ابد مدیون جانفشانی پدرانه و قهرمانانه شهیدالشهدای جبهه منور مقاومتند.
آن کسی به امثال مهسا امینیها ظلم میکند که از داغ آنها پیراهن بسازد علیه مکتبی که حافظ آنان بود. محکوم به شکست ساختند جریانی را که به راه انداخته بودند با ضدمذهب کردن آن.ما معتقدیم رویکردمان به حجاب باید اصلاح شود، به گونهای که فرد بیحجاب را در درجه اول همچون کسی بدانیم که با رانندگی غلط، خود را در خطر انداخته است. ضمنا این مسئله را در درجه نخست فرهنگی میدانیم و شرط منطق آن میدانیم که مواجهه با آن هم در درجه نخست فرهنگی باشد. همچنین مواجهه غیر فرهنگی با آن را گامهای پرشتابی در جهت سکولاریزه شدن جامعه میدانیم. اما بهرهبرداری از این اتفاقات در جهت مقابله با دین، اقدامی تاریخمصرفگذشته و محکوم به شکست است.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.