جنگل‌های زاگرس ایستاده می‌میرند - روزنامه رسالت | روزنامه رسالت
شناسه خبر : 69159
  پرینتخانه » اجتماعی, مطالب روزنامه, ویژه تاریخ انتشار : ۲۰ تیر ۱۴۰۱ - ۶:۱۵ |
زنگ خطر حیات درختان بلوط با هجوم پروانه برگ خوار به صدا درآمد

جنگل‌های زاگرس ایستاده می‌میرند

نام جنگل‌های زاگرس نه فقط با زخم کهنه آتش و تیزی بی‌رحمانه تبرها و اره‌ها که این روزها با آفت پروانه برگ خوار سفید بلوط عجین شده است. آفتی بومی که از سال‌ها قبل در عرصه‌های جنگلی زاگرس مشاهده شده و متاثر از تنش‌های اقلیمی، افزایش درجه حرارت و کاهش رطوبت طغیان کرده و درختان را ایستاده به کام نابودی و مرگ می‌کشاند.
جنگل‌های زاگرس ایستاده می‌میرند

گروه اجتماعی 
نام جنگل‌های زاگرس نه فقط با زخم کهنه آتش و تیزی بی‌رحمانه تبرها و اره‌ها که این روزها با آفت پروانه برگ خوار سفید بلوط عجین شده است. آفتی بومی که از سال‌ها قبل در عرصه‌های جنگلی زاگرس مشاهده شده و متاثر از تنش‌های اقلیمی، افزایش درجه حرارت و کاهش رطوبت طغیان کرده و درختان را ایستاده به کام نابودی و مرگ می‌کشاند. بلوطستان‌های زاگرس از شمال‌غربی کشور آغاز و با گذر از استان‌های مرزی تا جنوب فارس امتداد یافته، جنگل‌هایی که حکم ریه‌های کشور را دارند و عرصه‌های وسیعی از رویشگاه‌های آن طی دو دهه اخیر در جدال با خشکسالی و قاچاق چوب و پدیده‌هایی نظیر زوال درختان، هیزم‌گیری و تجارت زغال بلوط و طغیان آفات و بیماری‌ها، به زوال و مرگ تدریجی دچار شده است. مطابق آماری که از سوی فرزاد علیزاده، فعال محیط زیست مطرح شده، تنها پنج میلیون هکتار جنگل در زاگرس باقی مانده است. او با یادآوری قطع هزاران اصله درخت برای احداث جاده و خطوط انتقال گاز یا به زیر آب رفتن آن‌ها در پی آبگیری سدها که با ساخت سد کارون ۳ حدود دو هزار و ۵۰۰ اصله درخت بلوط از بین رفت، پیش‌بینی کرده است: ظرف ۵۰ سال آینده تمامی جنگل‌ها و در ۸۰ سال آینده تمامی مراتع را از دست می‌دهیم. 
زاگرس تولید‌کننده ۴۰درصد منابع آب شیرین کشور است و سرنخ هر مصیبتی که بر سرش آمده را باید در سوء مدیریت و جای خالی برنامه اجرایی حفاظتی در حوزه جنگلها جستجو کرد و حالا این مسئله با هجوم آفات حشره جوانه‌خوار و پروانه برگ‌خوار سفید بلوط در ۶۰ هزار هکتار از جنگل‌های زاگرس رخ نشان داده و به فارس و خوزستان هم سرایت کرده است.
 سعید جاویدبخت، مدیرکل منابع طبیعی استان کهگیلویه و بویراحمد، حامل این خبر بد است که اگر وضعیت کنونی در دو سه سال آینده ادامه یابد، جنگل‌های بلوط استان خشک می‌شوند. 
پیامی هشدار‌آمیز که در اظهارات امید سجادیان، دبیر تشکل نهضت سبز زاگرس نیز تکرار شده است: «اگر راهی برای کنترل این دو گونه مهاجم (آفت حشره جوانه‌خوار و برگ‌خوار بلوط) پیدا نشود، بخش زیادی از جنگل‌های استان کهگیلویه و بویراحمد از بین خواهند رفت. چون درخت به خاطر از بین رفتن برگ‌ها ضعیف می‌شود و از بین می‌رود، درخت ضعیف هم در مقابل هر بیماری و حادثه‌ای آسیب‌پذیر است.»این اتفاق، چنان فکر دلسوزان طبیعت و محیط ‌زیست را به خود مشغول داشته که طی روزهای گذشته وبینار «زاگرس و بحران پروانه برگ‌خوار سفید بلوط» با همکاری مرکز صلح و محیط زیست،
 پایگاه خبری گلونی و کمپین مردمی حمایت از زاگرس مهربان برگزار شد تا درباره بحران آفت در جنگل‌های زاگرس گفت‌وگو کرده و برای مقابله با آن راهکاری علمی ارائه کنند. 
دکتر مجید توکلی، عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان لرستان در این وبینار، با مروری بر ۵۰ سال حضور پروانه برگ خوار سفید بلوط در ایران، دلایل طغیان این آفت را تشریح کرده است. او در آغاز با تاکید براینکه زاگرس، به منطقه‌ای آسیب‌پذیر و شکننده و بسیار حساس تبدیل شده و مستعد وقایع بسیار خطرناکی ازجمله زوال است، می‌گوید: «بخشی از عواملی که به شکنندگی و آسیب پذیری بیشتر زاگرس دامن می‌زند، آفات و بیماری هاست و طی یک ماه اخیر شاهد طغیان آفتی در منطقه زاگرس جنوبی بودیم که به علت نوع و شکل آن، نامش را طغیان انفجاری گذاشته‌ایم. چراکه طغیان آفت با چنین شدت و جمعیتی مسبوق به سابقه نبوده و اکنون خسارت های آن بسیار حاد و نگران‌کننده است. سابقه وجود پروانه برگ‌خوار سفید بلوط مربوط به سال ۱۳۵۱ است و اولین بار از منطقه کرمانشاه گزارش شد. بعد از آن کم‌کم دامنه فعالیت این آفت به سمت قسمت‌های جنوبی و استان فارس کشیده شد. البته در آن زمان حالت طغیانی نداشت. دشت ارژن فارس در دهه‌های شصت و حدود دهه هفتاد یکی دو مورد طغیان داشته است. همچنین طغیان این آفت طی چند سال اخیر در قسمت جنگل‌های شمال استان خوزستان منطقه باغملک، ایذه و قسمت‌های شمالی دزفول، خصوصاً الوارگرمسیری، گزارش شده است. دو سال پیش در استان ایلام در منطقه «دره شهر» یک کانون طغیان از این آفت وجود داشت. همچنین تقریباً در سال‌های ۸۳-۱۳۸۲ طغیانی در استان لرستان در منطقه کرکی و منگره یافت شد. این آفت بومی منطقه است و فقط در ایران، عراق و همین طور ترکیه گزارش شده و هیچ جای دنیا صحبتی از این آفت نشده است. این آفت تقریباً از اواسط بهار خودش را نشان می‌دهد و تعداد سه نسل و در بعضی مکان‌ها دارای دو و نیم نسل در سال است. تمام چرخه زندگی‌اش از مرحله تخم‌‌ریزی، مراحل مختلف سنین لاروی، شفیره و بالغ را روی درخت طی می‌کند و تقریباً تا آبان‌ حضور دارد.»بر اساس اطلاعاتی که از مطالعه این آفت به دست آمده، چنین اتفاقی که به آن طغیان دوره‌ای می‌گویند، تقریباً بعد از ۱۳ سال، ۱۵ سال یا بعد از ۲۳ سال دوباره بروز پیدا می‌کند. مبتنی بر اظهارات دکتر توکلی و تحقیقات صورت گرفته، شدت برگ خواری از ۲۰ تا ۱۰۰ درصد است. ضمن اینکه دامنه پراکنش این آفات در مقایسه با سال­‌های قبل در حال افزایش است. لاروهای برگ خوار عموما جذب برگ‌­های ظریف و شاداب می‌شوند و شیوه تغذیه آنها هم به این صورت است که ضمن تغذیه از جوانه‌­ها سبب عاری شدن درختان از برگ شده و گروهی از آنها با تنیدن تار روی تنه و شاخه درختان مناظر خاصی را ایجاد می‌­کنند. درختان آلوده و آسیب‌دیده پس از ۲۰ روز تجدید حیات کرده و تولید برگ جدید می­‌کنند، اما مهم‌ترین پیامد این اتفاق معمولاً کاهش ناگهانی در رشد درختان و توان تولیدی جنگل (کوتاه مدت)، افزایش مرگ ومیر یا زوال درختان، تغییر در ترکیب گونه‌ای، افزایش آب‌شوئی عناصر غذایی (بلندمدت) و کاهش تنوع زیستی است. «باتوجه به مجموعه مطالعاتی که تاکنون در رابطه با پروانه برگ خوار سفید بلوط صورت گرفته، پای پدیده های طبیعی و اکولوژیک در میان است.» دکتر عادل جلیلی، رئیس سابق موسسات تحقیقات جنگل‌ها و مراتع کشور و باغ گیاه شناسی ملی ایران، با این مقدمه، سخنانش را در وبینار «زاگرس و بحران پروانه برگ‌خوار سفید بلوط» چنین بیان کرده است: «این آفت بیشتر در مناطقی که رویشگاه وضعیت تخریبی پیدا کرده و به ویژه خاکش فقیرتر شده و گرم و خشک است خود را نشان می‌دهد و طبیعتا انتظار داریم که با تغییر اقلیم، به سمت شمال زاگرس حرکت کند. دومین بحث، مکانیسم زمستان گذرانی است که لاروهای برگ خوار در زیرپوست درختان کهنسال و شکاف درختان، حتی در حالت طغیان، در قسمت های شکاف خاکها و زیرسنگها و زیربرگ های خزان‌کننده خود را نشان می‌دهند. مهمترین مسئله آن است که پروانه برگ خوار
 دارای دشمنان طبیعی بسیار گسترده‌ای است، از زنبورهای پارازیت‌کننده و سوسک‌ها گرفته تا قارچ‌ها و باکتری‌ها. این سه ویژگی اکولوژیک می‌تواند در فرآیند اکوسیستمی، برای چگونگی مدیریت و مقابله با این آفت به ما کمک کند.»
 بررسی راهکارهای موثر
به گفته دکتر مجید توکلی، اگر دامنه فعالیت این آفت به مناطق آسیب دیده و مستعد پذیرش زوال  کشیده شود، پیامدهای بدی به دنبال دارد. اکنون این آفت در استان کهگیلویه و بویراحمد در طی سال جاری خسارات شدیدی داشته و یکی دو کانون در استان فارس وجود دارد که در آنجا این آفت خسارت‌زایی خودش را نشان می‌دهد. تجربه و راهکارهای جهانی برای مبارزه با این آفت وجود ندارد و در عراق و ترکیه و همچنین در قسمت‌های شمالی زاگرس، استان آذربایجان، استان کردستان و… موارد طغیانی از این آفت گزارش نشده است. برای کنترل آن تنها راهکاری که وجود دارد، استفاده از ابزارها و روش‌های سازگار با محیط زیست است. جنگل اکوسیستم طبیعی است و باید اقداماتی صورت بگیرد که جمعیت آفت به حالت یک تعادل برسد و حالتی پیدا کند که آفت توسط عوامل و دشمنان طبیعی خودش کنترل شود. این آفت در بعضی مناطق نوظهور بوده، بعضی مناطق سابقه فعالیت دارد و بعضی مناطق دیگر بازپدید است. بر اساس تجربیات، این آفت سه الی چهار سال و بعضی مواقع تا پنج سال در عرصه خسارت می‌زند و با گذر زمان کم‌کم خودش در طبیعت کنترل می‌شود و به مرحله‌ای می‌رسد که از بین برود. 
جنگل‌های زاگرس به ضعفی اکولوژیک  دچار شده و تعادل زیستی آن برهم خورده وبه دنبال این مسئله، آفات و بیماری‌های بسیاری در سطح جنگل‌ها شیوع یافته است و مبتنی بر سخنان نقی شعبانیان، معاون امور جنگل سازمان منابع طبیعی، این موجودات که امروزه به عنوان آفات از آن‌ها یاد می‌کنیم در گذشته حشرات ساکن جنگل‌های زاگرس بودند اما از آنجا که تعادل زیستی به‌هم خورده است، تعادل جمعیت این حشرات نیز به‌هم خورده و افزایش جمعیت شدید آن‌ها را به عنوان آفت معرفی کرده است. 
راهکار مبارزه با این آفات در سه برنامه کوتاه‌ مدت، میان‌مدت و بلندمدت تقسیم بندی شده و در برنامه کوتاه‌مدت محلول‌پاشی و سم‌پاشی بیولوژیکی به وسیله محلول بی‌تی مورد توجه قرار گرفته، محلولی که برخی صاحب نظران تاکید می کنند به سایر زیستمندان منطقه آسیب می زند و به این ترتیب اکوسیستم شکننده در زاگرس را بیش از پیش بر هم می‌زند. امید سجادیان، دبیر تشکل نهضت سبز زاگرس، محلول پاشی راه درمان و مبارزه با این آفت را محلول پاشی نمی‌داند و تاکید می‌کند، به رغم محلول پاشی، تغییری در جهت بهبود وضعیت ایجاد نشده و همچنان این دو آفت در حال گسترش است. در جنگل گونه‌های زنده مختلفی داریم. سم‌ پاشی و محلول پاشی مخصوص برای کاربرد روی یک گونه خاص به عنوان مثال جهت دفع یک حشره، یک پروانه یا یک بید خاص نیست. این سم روی تمام پولک بالان و البته سایر حشرات به خصوص در مرحله لارو و شفیرگی آنها اثر می‌گذارد. 
علیرغم آنکه خطرات محلول بی‌تی را معاون امور جنگل سازمان منابع طبیعی تایید می‌کند اما می‌گوید: این محلول کم خطر است؛ ضمن این‌که زمان و دوز استفاده از آن هم در کم و زیاد شدن ضررهای آن تأثیرگذار است. درست است که این محلول بر سایر حشرات نیز تأثیر می‌گذارد اما این روش یک راهکار کوتاه‌مدت است و قرار نیست که ما سال‌های پی‌درپی از آن استفاده کنیم چرا که استفاده بلندمدت از آن قطعاً عواقب ناگواری را در پی خواهد شد.از زبان شعبانیان، راهکار میان مدت، کاهش استرس جنگل‌ها و جوان‌سازی آن است؛ جنگل‌های بلوط  پیر شده‌اند و اکثر درختان به دلیل کهولت سن در مقابل آفات بسیار آسیب‌پذیر هستند. باید جوان‌سازی را انجام دهیم و برنامه ما این است که در ۱۰ سال اول ۱۰۰ اصله نهال را در هر هکتار از این جنگل‌ها مستقر کنیم که اگر این اتفاق بیافتد ضعف فیزیکی جنگل برطرف می‌شود و اما  در برنامه بلندمدت سندی تحت عنوان احیای جنگل‌های زاگرس در نظر گرفته‌شده که در این سند راهکارهای احیای جنگل‌ها پیش‌بینی شده است. به گفته معاون امور جنگل سازمان منابع طبیعی در ذیل این سند طرح جنگلداری اجتماعی تعریف شده که این طرح در سال ۱۴۰۱ به صورت پایلوت در چند منطقه اجرایی شده است. این طرح مشارکت
 ۱۰۰ درصدی مردم در حفاظت از جنگل‌هاست. علاوه بر این کارگروهی در هیئت دولت به ریاست معاون اول رئیس جمهور با عنوان کارگروه احیای جنگل‌های زاگرس تشکیل شده است. اما راهکارهایی که از سوی هادی کیادلیری، رئیس دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست و علوم و تحقیقات، ارائه می‌شود، کوتاه مدت نیست. او در گفت و گو با «رسالت» تشریح می‌کند که «قاچاق چوب، معدن کاوی و سدسازی، کشاورزی و دامداری و هیزم‌گیری و تجارت زغال بلوط از جمله عواملی است که جنگل های زاگرس را برای طغیان آفات و بیماری‌ها مستعد کرده و مدت زیادی است که پروانه برگ خوار سفید بلوط و پروانه جوانه خوار براثر طغیان، خسارت های گسترده‌ای به دنبال داشته و راهکار اثرگذار آن است که ریشه‌ای عمل کنیم، زیرا آنچه باعث طغیان این آفات و بیماری‌ها شده، به همه عواملی بازمی گردد که اشاره کردم و به این دلیل، زاگرس توان تجدید حیاتش را از دست داده و تا زمانی که این موارد در برنامه‌های بلندمدت پیگیری نشود، امکان ارائه راه حل وجود ندارد. همه به دنبال یک راه حل مشخص هستند، درحالی که از هم گسیختگی اکوسیستمی در جنگل های زاگرس قابل مشاهده است و مسئله طغیان آفات، تنها روند نابودی را تسریع و شدت بخشیده است.»
 مدیریت آفات در چند گام
کیادلیری تصریح می‌کند که باید تمام فشار را از روی دوش زاگرس برداریم اما بعید می‌داند که با سیستم و مدیریت حاکم، چنین موضوعی امکان تحقق داشته باشد. او بر کاهش فشار دام تاکید دارد، اما می‌گوید: همان وزارتخانه‌ای که مسئول تولید پروتئین است، نسبت به خروج دام از عرصه‌های جنگلی ماموریت دارد، از میان ۳۶ میلیون دام، فقط چرای ۱۶ میلیون دام در جنگل های زاگرس مجاز است. از طرفی در یک میلیون هکتار از جنگل‌های زاگرس زیر اشکوب کشت می‌شود. طی سال های گذشته، پروانه برگ خوار 
سفید بلوط، دشمنان طبیعی بسیاری داشته است، اما زیستگاه های دشمنان طبیعی از بین رفته و دیگر نمی‌توان این آفات را کنترل کرد. وزارت جهاد کشاورزی متولی تولید مواد غذایی است و سازمانی که مسئول جنگل هاست زیرمجموعه همین وزارتخانه است و باید ساختارها اصلاح شود. برهمین اساس کیادلیری معتقد است، «در وضعیت کنونی هر راهکاری که ارائه دهیم، در حد تزئین امور است. تجارب ما نیز گویای آن است که همواره به هنگام گسترش طغیان، تازه شروع به اقدام کرده‌ایم و این مسئله که ناشی از عدم برنامه‌ریزی در حوزه پایش و نظارت است، باعث شده در مقابله با طغیان آفات و بیماری‌ها شکست بخوریم. در همه جای دنیا؛ زمان بروز طغیان آفات را مورد پایش قرار می‌دهند. باتوجه به اینکه برخی از آفات تاریخی در کشور ما هر ده سال یکبار برمی گردند، اگر نظارت و پایش در دستور کار باشد، قبل از شیوع طغیان می‌توان آفات را تشخیص و برای مقابله اقدام کرد.»رئیس دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست و علوم و تحقیقات برای مدیریت این آفات چند گام را تبیین می‌کند: «گام نخست پیش آگهی است و باید بدانیم که بسته به تاریخ منطقه امکان طغیان چه آفات و بیماری‌هایی وجود دارد، بسیاری از آفات به صورت تاریخی وجود داشته‌اند و بسیاری از کشورهای همسایه آفتی دارند که ممکن است یک روز در جنگل های ما طغیان کنند و باید از همه این موارد آگاهی و اطلاع داشته باشیم. در این صورت، می‌توان برای گام دوم پیش‌بینی کرد که باتوجه به تغییرات اقلیمی و گونه‌های درختی کدام آفات، در چه زمانی طغیان می‌کند. پس از پیش‌بینی، در گام سوم می‌توان پیشگیری کرد و اگر تمام این موارد را انجام دادیم و بازهم موثر نبود، می‌توانیم نسبت به مباحث کنترلی اقدام کنیم. در کنترل آفات، بحثی با عنوان «مدیریت تلفیقی آفت» مطرح است که بخشی از آن مربوط به مباحث اکولوژیک و جنگل شناسی است که باید ترکیب درختان درست باشد و بر روی تُنک بودن و پیری درختان کار کرد. بخش دیگر هم مربوط به زمانی است که تازه طغیان آغاز شده و می‌توان از انواع کنترل کننده های بیولوژیک، همانند محلول بی‌تی استفاده کرد. گرچه برخی‌ها به این محلول منتقد هستند، اما اگر در شروع طغیان باشد در سطوح کم و کانونی می‌توان از آن استفاده کرد. ما در دو صورت می‌توانیم این محلول را مورد استفاده قرار دهیم؛ اول در شرایطی که مطمئن باشیم درختان ما حیات خود را از دست می‌دهند و دوم وقتی که اطمینان داشته باشیم سلامت انسانها نیز در خطر است.»وقتی آفت به مرحله طغیان برسد، به راحتی نمی‌توان باتوجه به محدودیت‌های زیست محیطی در جنگلها، با آن مقابله کرد. اما اگر برگ خوارها دچار کمبود مواد غذایی شوند، از میزان تخم ریزی‌شان کاسته می‌شود و دشمنان طبیعی برآنها غلبه می‌یابند و در واقع طبیعت به نوعی این آفات را کنترل می‌کند. اما کیادلیری تصریح می‌کند: «زاگرس اکوسیستم کاملا به هم ریخته و تخریب شده‌ای دارد و چنین توانی از این اکوسیستم سلب شده است. به طورکلی در مناطقی که طغیان آفات شروع شده، می‌توان به صورت موضعی و محدود از کنترل کننده های بیولوژیک استفاده کرد.» بهمن ایزدی از فعالان محیط زیست، اعتقادی به استفاده از محلول بی‌تی ندارد و در گفت و گو با «رسالت» بیان می کند: «طی سالیان گذشته انواع و اقسام جانوران طبیعی مفید که دشمن پروانه برگ خوار سفید بلوط بوده‌اند، به این دلیل از دست رفته‌اند و امسال هم به همین ترتیب بوده و موجب طغیان حداکثری پروانه برگ خوار سفید بلوط شده، بنابراین راهکارهای کوتاه مدت نه تنها پاسخگو نیست بلکه مخرب است و شرایط را برای حضور بیشتر آفات فراهم می‌کند. ضمن اینکه در حال حاضر شرایط زمانی استفاده از محلول بی‌تی تمام شده و هیچ موردی در تمام دنیا سراغ نداریم که از این محلول در گستره وسیع جنگلی استفاده کنند. در میان مدت کاری که می‌توان انجام داد این است که با استفاده از دشمنان طبیعی این آفت، مثل تولید و تکثیر زنبورها و یا برخی از مورچه‌ها و پرندگان حشره خوار و سایر حشراتی که شکارگر هستند، به مقابله طبیعی با آفات اقدام کرد. در این صورت می‌توان شرایط لازم را برای رشد حداکثری دشمنان طبیعی پروانه برگ خوار سفید بلوط فراهم کرد. اما آنچه در بلندمدت باید مورد توجه باشد، رفع برون دادهای مهلک است که تعادلات اکولوژیک و هیدرولوژیک را برهم زده و باید این تعادلات را با اختصاص حق آبه جنگل های زاگرس برقرار کنیم، به ویژه در مناطقی که آفت زده است و دچار بحران‌های زیست محیطی شده‌اند و همچنین حفظ و پایداری و ثبات جنگلها با عدم دست درازی به منابع طبیعی در رویشگاهها نیز بسیار مهم است و با ارائه الگوهای معیشت پایدار باید از چرای بی‌رویه دام در جنگل های زاگرس جلوگیری کرد.» اگر هدفگذاری ما، مقابله با خسران‌هایی است که دامن زاگرس را گرفته، نباید تحت لوای طرح‌های مختلف از معدن کاوی و انتقال آب تا سایر موارد مسامحه ای در کار باشد. به گفته بهمن ایزدی، «چنانچه این اقدامات مورد توجه نباشد، زاگرس محتضر تا ۲۰ سال دیگر از دست می‌رود و حتی شرایط زیستی زیستمندانی که استمرار حیاتشان به شاخص‌های طبیعی زاگرس پیوند خورده، زودتر از زاگرس از بین می‌رود، بنابراین باید با پایش و نظارت و حفاظت و نگهداشت شرایط طبیعی، تعادل را به زاگرس بازگرداند.»این فعال محیط زیست تصریح می‌کند: «دخالت‌های نابخردانه در طول چند دهه اخیر به گستره زاگرس آسیب زده و پروانه برگ خوار سفید بلوط هشداری است به ما که با برداشت های بی‌رویه و دست اندازی در طبیعت، شاخص‌های زیستی زاگرس را از بین برده‌ایم. زاگرس به عنوان ذخیرگاه ۴۰ درصد آب کشور، تامین‌کننده آب شرب و معیشت نیمی از جمعیت است. برداشت های بی‌رویه از حوضه‌های آبی، طرح‌های متعدد انتقال آب، حفر چاه های متعدد در زاگرس و کشاورزی لجام گسیخته و تصاحب زیر اشکوب جنگلها به گونه‌ای است که خاک شرایط زیستی و رطوبت خود را از دست داده و با برداشت های گسترده از آب‌های زیرزمینی، خط تراز رطوبت لایه‌های زیرسطحی خاک که آب‌های مورد نیاز درختان زاگرس را تامین می‌کند، به افت فاحش دچار شده و همه این موارد نتیجه چندین دهه سوءمدیریت و حکمرانی غلط در مدیریت سرزمین است و در حال حاضر زاگرس تعادل طبیعی خود را از دست داده است. ما ضمن برداشت از ذخایر طبیعی، حتی در دل زاگرس هم دست برده‌ایم و منابع حیاتی و سفره های آبی را با برداشت های بی‌رویه تهی کرده‌ایم. تمامی این مسائل سبب شده تا کارکرد طبیعی درختان جنگلی ما مختل شده و بلوط‌ها بیمار شوند، از آن سو انواع و اقسام آفت‌ها به جنگل های زاگرس هجوم برده و درختان بلوط توانی برای مقابله ندارند و به میزبانی برای پروانه برگ خوار سفید بلوط تبدیل شده اند.»
 اعتبارات ناکافی
اما موضوع انتقادبرانگیز، ناکافی بودن بودجه‌ای است که برای این مسئله اختصاص می‌یابد. به گفته هادی کیادلیری، «آمار قاچاق چوب در کشور، به ۱۰ هزار متر مکعب نمی‌رسد اما اگر آفت در سطح ۴۰ هزار هکتار طغیان کند، آنگاه ۵۰ تا ۶۰ هزار مترمکعب کاهش چوب اتفاق می‌افتد که ۱۰ برابر از قاچاق چوب بیشتر است، درحالی که بودجه‌ای برای مبارزه با آفات اختصاص نمی‌یابد و یا آنقدر اندک است که نمی‌توان اقدامی انجام داد، این موارد نشان می‌دهد از شاخص‌ها و موازین فنی فاصله داریم. حال آنکه کشور ما گرم و خشک است و حتی به سایه درختان خشکیده هم نیاز دارد. چه رسد به اینکه ما هکتارها جنگل را بر اثر حریق و آفات و مصائب دیگر از دست می‌دهیم و متاسفانه به اسم اشتغالزایی بسیاری از اراضی جنگلی واگذار شده است. در ۱۵ سال اخیر طبق آماری که سازمان جنگلها ارائه کرده، روزانه ۵۰۰ هکتار از سطح جنگلها و مراتع کشور کم شده است.»
رئیس دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست و علوم و تحقیقات تاکید می‌کند: « در حال حاضر به لحاظ علمی کشور ما فاقد جنگل است، جنگل که صرفا درخت نیست، بنابراین جنگل های زاگرس تمامی عناصر خود را از دست داده است. ما در طبیعت تمام گونه‌ها را براساس نقش و وظایفی که دارند
 تقسیم بندی می‌کنیم، دو دسته از این گونه‌ها در جهت حفظ و تنظیم جمعیت سایر گونه‌ها نقش دارند و برخی نیز اکوسیستم ساز هستند، که در مجموع این سه دسته در جنگل های ما به طورکامل از بین رفته‌اند. یک سری از گونه‌ها نیز هشدار
 دهنده های بیولوژیک‌اند، یعنی تغییرات این گونه‌ها، به ما می‌گوید که چه اتفاقاتی در حال رخ دادن است. همه این موارد نشانگر گسستگی و فروپاشی اکوسیستمی و از دست رفتن زاگرس است.»

|
برچسب ها
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : ۰
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.