ساکن ابدی دیار خورشید
گروه فرهنگی
ماه ذیالقعده ماه امام رضا است. شروعش با ولادت خواهر امام، حضرت فاطمه معصومه است. ۱۰ روز بعد ولادت خود امام علیهالسلام است. چند روز بعد روز زیارت مخصوص حضرت واقع شده و درنهایت، شهادت جگرگوشه حضرت، امام جوادالائمه در آخرین روز این ماه واقع شده است. امسال ماه ذیالقعده در فضای فرهنگی کشور ما هم ماه امام رضا بود. در ابتدا توهین یک فیلم بیقیمت به حضرت، موجی از ابراز ارادت مردم به خورشید خراسان را در پی داشت. سپس اکران فیلم «بدون قرار قبلی» که به امام رضا منسوب شد و این با نیت کارگردان اثر بیارتباط نبوده است، فضای هنر و سینما را امام رضایی کرد. آنچه بازهم نام و نشان مبارک امام هشتم را در دلها زنده کرد؛ از دنیا رفتن دانشمندی بود که در یک ارتباط تلویزیونی با ایران، طوری برای امام رضا اشک میریزد که گویی در ایوان مقصوره مسجد گوهرشاد ایستاده و به گنبد چشم دوخته.همان مسجد گوهرشادی که هنوز خاطره کشتار خونین آن توسط عمال رضاخانی را به یاد داشت و یاد قساوت رضاخانی قلبش را میآزرد. گویی در صحن قدیم یا صحن انقلاب امروز ایستاده و برای استادی که به او فرانسه درس میدهد، امینالله و جامعه کبیره را میخواند؛ خیلی جاهایش را هم از حفظ. گویی از مدرسه پریزاد بیرون آمده؛ مدرسهای که امروز دیگر بخشی از حرم است. دانشمند پیر همینکه با ایران تماس میگیرد بعد از سلام به مردم ایران، به امام رضا سلام میدهد. گویی بهواسطه تماس ویدئویی با ایران، به محضر امام رضا رسیده است. گویی ایران برای او چیزی جز امام رضا نیست. این پیرمرد خراسانی همشهری باوفایی بود برای امام غریب. همیشه برای حرم مجاور ماند؛ حتی زمانی که دیگر امکان زائر بودن هم نداشت. استاد احمد مهدوی دامغانی مزد عشقش به خورشید رأفت را گرفت. او پس از عمری سوختن در عشق بیبدیل امام هشتم؛ طوری از دنیا رفت که مرگش با نام حضرت آمیخته شود. خدا خواست که دو سال قبل از وفاتش مهمان برنامه «شوکران» پیام فضلینژاد بشود و در آن برنامه همه ببینند بلندای شعلههای عشق امام رضا تا به کجا است. استاد مهدوی دامغانی ازلحاظ زمانی۳۰ سال است زیارت نیامده؛ ازلحاظ مکانی هزاران کیلومتر دور است، ازنظر فضایی در قلب بلاد کفر است اما همه این دوریها مانع از این نمیشود که استاد به یاد او سخن بگوید.
در پنج یا ۶سالگی حافظ قرآن میشود. در جوانی بهجایی میرسد که خود میگوید تبدیل به یک کشفالآیات شده بود. او این را در کتابی میگوید که به همت دوستدارانش در مهدیه فیلادلفیا تدوین شده و شامل سلسله مصاحبههایی با استاد است و نشر نی آن را به چاپ رسانده است. پیش از آنکه به دبیرستان برود، زبان فرانسه را میداند. همزمان با دبیرستان، دروس حوزه را از اساتید مشهد فرامیگیرد و سپس راهی دانشکده علوم معقول و منقول (الهیات) دانشگاه تهران میشود. بعد از اخذ مدرک لیسانس، به دانشکده ادبیات میرود و تا مقطع دکتری در آن دانشکده باقی میماند. استاد مهدوی دامغانی بلافاصله در هر دوی این دانشکدهها به کسوت استادی درمیآید. او در کتاب «آیینه در برابر خورشید» اوضاع تاریک حکومت رضاخان خصوصا در مشهد را به تصویر میکشد. پس از اعتراض مردم مشهد بهاجبار در پوشش کلاهپهلوی که به یک انقلاب کوچک شبیه بود، رضاخان از مشهد و اهالی آن بهسختی کینه به دل گرفت و سختگیرترین افرادش را در آن دیار گماشت. استاد توضیح میدهد که تحت تأثیر این اوضاع خفقانآلود حوزه مشهد منهدم شد و او نیز دروس حوزه را بهطور غیررسمی و خصوصی از علما فراگرفت. همچنین مجالس ماه رمضان و محرم بهشدت محدود شد. استاد شب تاسوعای سردی را روایت میکند که به همراه مادرش به حرم میرفت درحالیکه مادر حجاب داشت؛ در همین حین سربازی با دوچرخه به آنها نزدیک میشود و مادر طوری به زمین میخورد که خون از زیر چادر روی برفها سرازیر میشود. سرباز که طبق رسم میخواست چادر را پاره کند، با مقادیری پول که پدر به همین نیت به آنها داده بود، از این کار منصرف میشود. مهدوی دامغانی بعد از تدریس و تحصیل در دانشگاه تهران، بهقصد تدریس به اسپانیا میرود و دو سال در آنجا عربی و الهیات اسلامی تدریس میکند و سپس به کشور بازمیگردد.
نباید تعجب کرد اگر رسانه نارسانای BBC که واژه بیطرفی را به استهزا گرفته است؛ روایت شخصیتی تا این حد عالم و عاشق را به دوره اول انقلاب محدود کند که گذار او به دلیل یک سوءتفاهم به دادگاه انقلاب افتاد و بعد هم آزاد شد. به ظن خود مرحوم مهدوی دامغانی، ریشه این سوءتفاهم به انتقادی بازمیگردد که ایشان در مجلسی به مرحوم آقای منتظری کرده بود. کار BBC روایتسازی است و ضدانقلاب جا زدن کسی که نام امام خمینی و رهبر معظم انقلاب را بدون واژه حضرت و رضوانالله علیه یا حفظه الله بر زبان نمیآورد. این شگرد رسانه روباه پیر است که از یک اقیانوس، بهقدر یک لیوان آب بردارد و بگوید این لیوان یعنی آب اقیانوس! ظاهرا دروغ نیست اما درواقع چه دروغی از این بزرگتر؟ به هر ترتیب او دو سال پسازاین ماجرا به دعوت دانشگاه هاروارد عازم ایالاتمتحده میشود.
مرحوم استاد احمد مهدوی دامغانی استاد زبان فارسی و عربی و یک اسلامشناس برجسته بود که بهرهگیری از معارف دینی را بیش از آنکه کار عقل و ذهن بداند؛ کار عشق و ایمان میدانست و انس با ادبیات فارسی را به معنای بهرهگیری همزمان از حکمت و عشق و دین میخواند. دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی که در روزگار ما حکم پدر ادبیات فارسی را دارد؛ ایشان را سینماشناس حرفهای و رمانخوان صاحبنظری نیز میداند که سیر در جهان اندیشه و آفاق، در اصالت و بیغشی ایمانش خدشهای وارد نساخته است. گواه این سخن شفیعی کدکنی، حرف خود مهدوی دامغانی است که افتخارش را روضهخوانی و «نوکری» حضرت سیدالشهدا صلواتاللهعلیه میداند. از این استاد برجسته تألیفات و مقالات گوناگونی بهجامانده که ازجمله، مقاله ارزشمند ایشان در باب مذهب فردوسی است که نویسنده در طی این مقاله مفصل، مقوله واضح تشیع حکیم طوس به اثبات علمی میرساند.
پیکر مرحوم مهدوی دامغانی که در ۹۶سالگی در ایالت فیلادلفیای آمریکا دار فانی را وداع گفت؛ در آستان قدس رضوی به خاک سپرده میشود.
مهدوی دامغانی
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.