تخریب زیستگاه عامل نابودی حیات وحش
گروه اجتماعی- شهین اسدی
تنوع جغرافیایی و اقلیمی کشور ما، طیف منحصر به فرد و ارزشمندی از گونههای جانوری را در خود جای داده است، اما بسیاری از این گونهها با فلات ایران خداحافظی کردهاند. ما آدمها با شکار غیرقانونی، توسعه راه ها، جاده سازی، فعالیت های معدنی، تخریب زیستگاه و اثرات منفی که سبب تغییرات اقلیمی میشود و بارگذاری های انجام شده خارج از توان طبیعت، به زیست بوم و محل زندگی سایر موجودات صدمه وارد کرده ایم که حاصل آن نابودی بسیاری از حیوانات بوده است. این روند سالهاست آغاز شده و کماکان در حال جریان است و رفته رفته تعداد گونه های جانوری کاهش یافته و بسیاری از گونه ها، ازجمله یوزپلنگ آسیایی در «لبه پرتگاه انقراض» قرار دارند.
انگشت اتهام را باید به سوی توسعه ناپایدار نشانه رفت، حرکت در این مسیر، برهم زننده نظم اجتماعی و زیست بوم است و حقوق نسلهای آینده و زیستمندان آن را تامین نمی کند. این مسئله در کنار بخشی نگری و عدم اجرای اصول آمایش سرزمینی، مدیریت زیست در سراسر جهان و از جمله کشور ما را به وضعیت کنونی دچار کرده است. کاهش و یا ممانعت از گسترش صنایع در زیستگاه های حیات وحش و تدوین سازوکاری باهدف حفاظت از محیط زیست می تواند در حفظ حیات وحش موثر باشد، مواردی که اساسا در کانون توجه قرار ندارد. واضح است که تنگناهای مختلف در عرصه هایی که با نیازهای روزمره مردم گره خورده، فرصتی برای اندیشیدن به این موارد باقی نمی گذارد و هر روز بر سرعت تخریب محیط زیست افزوده می شود. سپهر سلیمی، کارشناس حیات وحش در همین ارتباط، می گوید: «طبیعی است که وقتی انسانها بهخصوص ساکنان حاشیه عرصههای طبیعی و مناطق حفاظتشده در فقر و بیکاری گرفتار میشوند، بیش از قبل به تخلفهایی از جمله شکار، قاچاق چوب، قاچاق حیوانات وحشی و چراندن غیرمجاز دام در مناطق حفاظتشده دست میزنند. تمام این موارد هم زیستگاههای حیات وحش را ناامن میکند و هم کاهش غذای در دسترس حیوانات را در پی دارد و در نتیجه فقر از جوامع انسانی به حیات وحش سرایت میکند.»
معدن کاری و تخریب زیستگاه
در این بین، به یکی دیگر از عوامل خسارت باری که سبب آوارگی حیات وحش و تخریب زیستگاه های جانوری می شود، می توان از زبان معاون محیط طبیعی و تنوع زیستی سازمان حفاظت محیط زیست پی برد.
حسن اکبری با بیان اینکه «تخریب زیستگاه» در دنیا و کشور ما مهم ترین عامل نابودی گونهها و از بین رفتن منابع ژنتیکی است، به ایسنا می گوید: در حال حاضر به طور همزمان در بسیاری از نقاط کشور توسعه معدنی در حال رخ دادن است و از سوی دیگر سازمان محیط زیست از گردونه استعلامات معدنی در مناطق آزاد یعنی در ۸۹ درصد از خاک کشور، خارج شده است و عملا نمیتواند هیچ گونه نظارتی بر معدن کاریها در مناطق آزاد داشته باشد.
«این سازمان تنها در مناطق چهارگانه میتواند عمدتا محدودیتهایی را برای عدم آسیب به زیستگاه ایجاد کند.» با این حال اکبری می گوید: نزدیک به ۲ میلیون هکتار از ۱۹ میلیون هکتار مناطق چهار گانه در اختیار سازمان محیط زیست، محدوده معدنی است که قبل از ایجاد سطح حفاظتی منطقه برای معدنکاری واگذار شده است و ما مجبوریم اجازه دهیم تا فعالیت را در این مناطق ادامه دهند.
فعالیتهای اکتشافی معادن در پارک ملی و پناهگاه حیاتوحش توران، پیش تر واکنش هایی را به دنبال داشت که سازمان محیط زیست مطرح کرده بود: برای هیچ معدن جدیدی مجوز صادر نکرده و معادنی که در منطقه توران فعال هستند، از گذشته در حال فعالیت بودهاند.
سازمان حفاظت محیطزیست برای پیشگیری از صدور هرگونه مجوز جدید معدنی در حدود مناطق چهارگانه محیطزیست در سراسر کشور، نقشه و فایل رقومی این مناطق را طی مکاتبات متعدد به وزارت صنعت، معدن و تجارت فرستاده است تا این لایههای رقومی را بر روی سیستم کاداستر وزارتخانه بارگذاری کنند. این موضوع همانطور که رضا اقتدار، مدیرکل دفتر زیستگاهها و امور مناطق سازمان حفاظت محیطزیست می گوید: بدان معناست که اگر کسی بخواهد روی محدودههای معدنی، عملیات ثبت انجام دهد، فقط در حدود مناطق چهارگانه امکانپذیر نیست.
حدود یک صد سال قبل انسان ها در ۱۵ درصد از سطح زمین حضور داشتند اما حالا، با گذشت زمان، بالغ بر ۷۷ درصد سطح زمین و حدود ۸۸ درصد از اقیانوس ها براثر فعالیت های انسانی، دستخوش تغییر و تحول شده، مثال بارزی که به آن اشاره شد، معدنکاری است که بهطور مستقیم به تخریب پوشش گیاهی و خاک منجر میشوند و معاون محیط طبیعی و تنوع زیستی سازمان حفاظت محیط زیست می گوید: «خود به خود اثرات مخرب معدن سازی بر زیستگاهها بالا است و متاسفانه بازسازی مناسبی هم پس از اتمام کار معدن انجام نمیشود. علاوه بر آن بعضا جادههای متعددی برای دسترسی به معادن ایجاد میشود که خود آسیبزا است همچنین در حال حاضر بهطور همزمان در بسیاری از نقاط کشور توسعه معدنی در حال رخ دادن است. برای مثال در فلات مرکزی ایران تقریبا زیستگاهی وجود ندارد که یکی از اشکال توسعه معدنی اعم از برداشت شن و ماسه، خاک، ذخایر فلزی و سنگ های تزئینی و .. در آنها اتفاق نیفتاده باشد. از این رو وقتی تعداد زیادی معدن بهطور همزمان برداشت میشوند، حیات وحش نیز خانهای برای زندگی نداشته و آواره میشوند.»
به گفته اکبری، نباید تمام طبیعت را بهطور همزمان به منظور توسعه معدنی، معدنکاری کرد بلکه باید بر اساس نیاز و ضرورتهای موجود برای بهرهبرداری معادن مجوز صادر شود چراکه آغاز بهرهبرداری چند معدن به طور همزمان پناهگاه حیات وحش را با مخاطره مواجه میکند.
تاثیر جادهسازی بر حیات وحش
می گویند، چندین دهه است که در کشور ما هرگونه راهسازی نیز نماد و عامل توسعه تلقی میشود، چنان که در میان نمایندگان و مسئولان اجرایی مناطق گوناگون کشور، رقابتی سخت برای جذب بودجه به منظور راهسازی به چشم میخورد. اما، واقعیت آن است که بسیاری از این طرحها، بدون ارزیابیهای محیط زیستی و اجتماعی انجام شده و موجب تخریب جبرانناپذیر خاک سرزمین و همچنین آسیب دیدن منابع آب و مهمتر از همه حیات وحش شده است. همواره تعارضاتی مابین حفاظت از محیطزیست و انواع توسعه همانند شهرسازی و جاده سازی وجود دارند که میتوانند نقش مهمی در تکامل و انقراض جمعیت های حیاتوحش ایفا کنند. برنامههای توسعهای و پروژههای راه سازی که در مناطق حفاظتی اجرا میشوند میتوانند با تقسیم و برهم زدگی یکپارچگی زیستگاه، آنها را به محیط هایی ناامن برای حیات وحش مبدل سازد.
معاون محیط طبیعی و تنوع زیستی سازمان حفاظت محیط زیست با اشاره به اثرات ساخت جاده در از بین بردن زیستگاههای جانوران
می گوید: «ساخت جاده در تمام زیستگاهها اعم از جنگلی، کوهستانی و دشتی عارضهای مخرب برای طبیعت محسوب میشود. شاید به لحاظ ظاهری عرض جاده زیاد نباشد و با ساخت جاده مساحت چندانی از زیستگاه را از دست ندهیم و مساحت بخشی که بهطور مستقیم به خاطر آسفالت از بین برود زیاد نباشد، اما مهم ترین مشکل در ساخت جادهها تکه تکه کردن زیستگاه جانوران است.»
به گفته معاون محیط طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست بسیاری از گونههای حیات وحش به یکپارچگی زیستگاه نیاز دارند تا هنگام
جا به جایی فصلی و تبادل ژن در زیر جمعیتهای مختلف با یکدیگر تنوع را در بلند مدت حفظ کنند که با جادهکشی این ارتباط کم میشود. همچنین رفت و آمد زیاد و جادههای پر ترافیک، عملا ارتباط دو زیستگاه را قطع می کند که این امر بسیار آسیبزننده است، در این حالت ممکن است برخی گونهها نتوانند جابه جا شوند و جفتیابی و جفتگیری کنند. در این صورت، زندگی این گونهها حالت جزیرهای و شانس بقای آنها کاهش پیدا میکند. از طرف دیگر همواره شاهد تلفات گسترده گونههای جانوری در جادهها هستیم و شاید بتوان گفت جاده سازیها پدیدهای است که تمام گونههای جانوری را تحت تاثیر قرار میدهد.
نتیجه رفتارهای مخرب انسانی، آن است که به گفته حسن اکبری، در دهه ۸۰ حدود ۱۰ یوز آسیایی را بر اثر تلفات جاده ای از دست دادیم. در جاده مهریز انار در استان یزد طی دهه ۸۰ تعداد پنج قلاده یوز را از دست دادیم. حتی برخی گونههای کمتر دیده شده نظیر خارپشتها، مارها و خزندگان تلفات بالایی را در جادهها داشتهاند. از سوی دیگر در برخی گونههای جانوری مجاور شهرها نظیر کفتارها به دلیل گرایش به حضور در اطراف مناطق مسکونی تلفات زیادی گزارش شده، سالهاست دنیا به این مسئله پی برده است که باید طراحی جادهها از همان ابتدا بر اساس توجه کافی به زیستگاه جانوران شکل گیرد و اقدامات لازم به نحوی انجام شود که امکان تردد حیات وحش وجود داشته باشد، اما در کشور ما اغلب جادهها بدون توجه به طبیعت و منابع زیستی آن ساخته و طراحی میشوند و در زمان احداث هیچ توجهی به خانه حیات وحش و راحتی عبور و مرور گونههای جانوری نمیشود.
حاصل همین نوع اقدامات است که موجب شده، به گواه آمارهایی که سازمان حفاظت از محیط زیست منتشر کرده،۷۰ درصد گونههای برجسته حیات وحش را در نیمقرن اخیر، از دست بدهیم.
گونه های در خطر انقراض
حیوانات در معرض خطر انقراض طیف وسیعی از گونهها را شامل می شود. بر اساس آمار رسمی، «یک هزار و ۳۰۰ گونه جانوری در کشور وجود دارد که از این تعداد ۱۳۰ گونه در خطر انقراض قرار دارند. یوزپلنگ، میش مرغ، درنای سیبری، گورخر و برخی از خزندگان و دوزیستان از جمله گونههای در خطر انقراض و تهدید به شمار میروند که عواملی مانند قاچاق قابل توجه و تخریب زیستگاه آنها را تهدید میکند.»
وضعیت یوزپلنگ آسیایی نیز مشخص است و اندک تعداد باقیمانده اینگونه منحصربهفرد در معرض خطر انقراض قرار دارد. کافی است به این آمار توجه کنیم؛ حسن اکبری، معاون سازمان حفاظت محیط زیست سال گذشته در مصاحبهای مطرح کرد که اواخر دهه ۸۰ جمعیت یوز ایرانی حدود ۱۰۰ قلاده بود اما حالا تعداد آنها به ۱۳ فرد کاهش یافته است که سه فرد آنها ماده بالغاند.
این آمار بدان مفهوم است که تا خطر انقراض دائمی یوزپلنگ ایرانی راه زیادی نمانده، «فیروز» و «ایران»، هم که به منظور تولیدمثل در پارک ملی توران سمنان نگهداری میشدند، در اسارت جفت گیری کردند و پس از تولد سه توله به روش سزارین صحرایی، دو تا از تولههای ماده یوز ایرانی به فاصله چند روز به دلیل «چسبندگی ریه» و «مصرف شیر بیکیفیت» تلف شدند، اما متخصصان حیاتوحش میگویند سزارین غیرضروری عامل اصلی مرگ تولهها بوده است.
ایران به دلیل تنوع زیستی بالا، از ظرفیت بسیار خوبی بهره مند است و اگر مدیریت درستی بر حیات وحش حاکم باشد و نگاه علمی بهجای نگاه های غیرکارشناسی به محیطزیست معطوف شود، هنوز میتوان به مسئله حفظ گونه های باقی مانده امیدوار بود. البته هراز گاهی اخباری از آزار و حتی تلف شدن برخی گونههای حیات وحش منتشر میشود که این مسئله سبب شده از میزان خوش بینی و امیدواری ها کاسته شود.
ورود حیوانات به محل سکونت انسان ها
ناامن شدن قلمرو حیاتوحش آنها را برای یافتن آب و غذا به محل زندگی انسانها وارد می کند. یک نمونه آن، کشته شدن همزمان دو قلاده جانور باارزش در چهارم اردیبهشت ماه بود که بار دیگر، روشهای غیراصولی و نبود نیروی متخصص برای زندهگیری حیات وحش از سوی نهادهای مسئول را به رخ کشید. «پلنگی که بهجای تفنگ بیهوشی، در قائمشهر هدف شلیک قرار گرفت و کشته شد و همزمان چند کیلومتر آن طرفتر، یک قلاده خرس قهوهای بهدست اهالی روستای کنازق اردبیل با استفاده از تراکتور و لودر تلف شد.» اما این ها اولین گونههایی نبودند که به خاطر ناکارآمدی جانشان را از دست دادند، طی سالهای گذشته بارها، حیات بسیاری از جانوران به علت مدیریت ضعیف در معرض تهدید قرار گرفته و یا از بین رفته است.
خشکسالی و کم آبی، تغذیه حیاتوحش را با محدودیتهای زیادی روبهرو کرده و می توان به موارد بسیاری از حمله یا ورود حیات وحش به روستاها و شهرها اشاره کرد که به مرگ حیوانات منجر شده است، حیواناتی که یا کمیاب اند و یا در معرض انقراض قرار دارند. دستاندازی بشر به طبیعت با شکار بیرویه و ساختوساز و تصرف جنگلها و مراتع، باعث کوچکتر شدن زیستگاه حیوانات شده است و چرخه حیاتی آنها را برهم زده است. در نتیجه، حیوان برای ارتزاق راهی جز آمدن به سوی آبادیها نمییابد. چنان سفرهایی البته بیخطر نیست و میتواند به مرگ حیوان منجر شود. برخی از این حیوانات پناهجو در عین نیاز به آب و غذا، به دام شکارچیان سودجو هم میافتند و برای گوشت و پوستشان شکار میشوند. این عمل هرچند بارها با انتقاد حامیان حیوانات و مراجع حفاظتی محیطزیست مواجه شده است. حیواناتی که زمانی به راحتی در زیستگاه خود زندگی میکردند، به سبب زمینخواری و کوهخواری و تصرفاتی از این دست، ورودشان به حواشی آبادیهای انسانی افزایشی چشمگیر داشته است.
اصغر مبارکی، کارشناس تنوع زیستی سازمان حفاظت محیط زیست می گوید: بر اساس گزارش صندوق حیات وحش مهمترین علت از بین رفتن تنوع زیستی در کشورهای مختلف جهان تغییر کاربری اراضی است یعنی جنگلها و مراتع روی سطح کره زمین از بین رفته است و به زمینهای کشاورزی تبدیل شدهاند همچنین صندوق جهانی حیات وحش تاکید کرده است که زیستگاههای آب شیرین (رودخانهها، تالابها، دریاچهها و…) بیشترین آسیب را از نابودی تنوع زیستی طی ۵۰ سال اخیر دیدهاند.
این کارشناس تنوع زیستی سازمان حفاظت محیط زیست در ادامه با بیان اینکه یک پنجم گونههای حیات وحش به دلیل مسائل مرتبط ازجمله تخریب زیستگاه و تغییر اقلیم در معرض خطر انقراض هستند، عنوان می کند: جنگلها نه تنها تاثیری مستقیم روی کیفیت زندگی انسان و حفظ حیات وحش دارند بلکه معیشت جمعیت قابل توجهی از جهان وابسته به جنگلها است. جادهسازیها، آتشسوزی، آفات و امراض و بهرهبرداری بیش از حد و غیر مجاز از جنگلها بهطور مستقیم روی گونههای گیاهی و جانوری اثرگذار است و نابودی آنها را بهدنبال دارد.
بحران خشکسالی هم در این جریان نقش مهمی دارد، بحرانی که گلوی حیوانات را بیش از پیش فشرده و آنها را وادار به نزدیک شدن به محدوده شهرها و روستاها کرده است. تنها در اصفهان نزدیک به ۱۶ هزار راس آهو به دلیل نبود علوفه و خشک شدن چشمهها، به ناچار قلمرو خود را ترک، و به سمت آبادیها کوچ کردهاند. در چنین شرایطی، بسیاری سازمان محیطزیست را مسئول نجات حیوانات میدانند، زیرا معتقدند که آن نهاد میتواند با تامین آب و علوفه این موجودات، از کوچ و تلف شدن آنها جلوگیری کند. اما کمبود بودجه سازمان محیطزیست برای خرید علوفه و آب مورد نیاز حیوانات، سبب می شود تا در نهایت جانوران آب و غذای خود را در مزارع و سکونتگاههای انسانی بجویند.
نقطه نظر فاطمه طباطبایی یزدی، مدیر گروه دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست دانشگاه فردوسی مشهد نیز آن است که مهمترین دلیل نابودی زیستگاههای طبیعی، ناشی از تغییر کاربری اراضی در کنار مدیریت نادرست و تولید پسماند غیراصولی است که این موضوع باعث شده حیات وحش که زیستگاه طبیعی خود را از دست داده، برای پیدا کردن منابع غذایی به سمت شهرها و روستاها کشیده شود.
طباطبایی توضیح می دهد: نداشتن امکانات و تجهیزات و همچنین تخصص و تجربه لازم جهت مواجهه با حیوانات وحشی خصوصا پستانداران درشت جثه مشکل عمده ادارات محیط زیست کشور به خصوص شهرستانهاست. متاسفانه هنوز هم بودجههای تخصیص داده شده به سازمان محیط زیست کفاف خرید امکانات و تجهیزات حداقلی را برای این نهاد فراهم نمیآورد و برای اندکی از موارد که بودجه فراهم میشود، موانعی همچون تحریمها و نبود تعهد و تخصص در خرید تجهیزات و امکانات میتواند سبب بروز ناکارآمدی سختافزاری در مجموعه محیط زیست شود. در بعد نرمافزاری سازمان حفاظت محیط زیست دارای زیرساخت مناسب جهت مدیریت تعارضات انسان با حیات وحش نیست و به همین دلیل آسیبهایی که طرفین(محیطبانان، شهروندان و حیاتوحش) از مواجهه انسان با حیات وحش میبینند، عمدتا پیشبینی نشده و شدت خسارت بالا و غیرمنتظره است.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.