ضرورت آموزش بر مدار مهارت و استعداد - روزنامه رسالت | روزنامه رسالت
شناسه خبر : 66085
  پرینتخانه » اجتماعی, مطالب روزنامه, ویژه تاریخ انتشار : ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۱ - ۶:۲۲ |
برنامه درسی باید پویا و متناسب با اقتضائات منطقه‌ای سنی و جنسیتی باشد

ضرورت آموزش بر مدار مهارت و استعداد

نظام‌های آموزشی در تمامی کشورهای پیشرفته بر انتقال مفاهیم کاربردی و مهارت‌های زندگی و یادگیری مؤثر برای دستیابی به شرایط زیستی بهتر تأکیددارند تا فرد با اتکا به دانسته‌ها و آموخته‌های خود قادر به اداره زندگی و حضور در جامعه باشد.
ضرورت آموزش بر مدار مهارت و استعداد

گروه اجتماعی
نظام‌های آموزشی در تمامی کشورهای پیشرفته بر انتقال مفاهیم کاربردی و مهارت‌های زندگی و یادگیری مؤثر برای دستیابی به شرایط زیستی بهتر تأکیددارند تا فرد با اتکا به دانسته‌ها و آموخته‌های خود قادر به اداره زندگی و حضور در جامعه باشد. براین اساس به‌مرورزمان نگرش آن‌ها بر مدارس و تعلیم و تربیت از حالت کتابی و القا محفوظات و فرمول‌ها خارج‌شده و تلاش دارند بیشتر خوداتکایی، شغل و کارآفرینی و اقتضائات روز را آموزش دهند. اما همچنان طراحی‌های کلان نظام تعلیم و تربیت و محتوای آموزشی در کشور ما بر پاشنه محفوظات می‌چرخد و نیازهای واقعی دانش‌آموزان مغفول مانده است. 
سازمان برنامه‌ریزی درسی و مؤلفان کتب آموزشی نه‌تنها نیازهای آینده جامعه را در طراحی برنامه‌های درسی لحاظ نکرده‌اند که حتی به نیازهای کنونی هم بی‌توجه بوده‌اند. این درحالی است که کشور چین قصد دارد مهارت‌های خانه شامل نظافت، آشپزی، تعمیرات، باغبانی و ساخت صنایع‌دستی را به دانش آموزان مقطع ابتدایی آموزش دهد. براین اساس کلاس اول و دومی‌ها باید نظافت عمومی، شستن سبزیجات و پوست کندن میوه‌ها را بیاموزند. کلاس سوم و چهارمی‌ها باید کلاس را تمیز کنند و بتوانند غذاهای سرد آماده کنند و کار با وسایل خانگی را یاد بگیرند. کلاس پنجم و ششمی‌ها باید پخت دو، سه غذای ساده مثل نیمرو و املت را یاد بگیرند. دانش‌آموزان راهنمایی هم باید پخت چند غذا را به‌صورت کامل و مستقل و ساخت دو نوع صنایع‌دستی سنتی چین را بیاموزند و دو کار صنعتی یا فناورانه را انجام دهند. در ژاپن هم بر پرورش استقلال دانش‌آموزان تأکید شده و تمام کودکان در کلاس‌ «مهارت‌های خانه‌داری» مهارت‌های مهم و اولیه مثل نظافت، همکاری، کار گروهی و وظیفه‌شناسی را تمرین می‌کنند. در این کلاس دانش آموزان بسته به سن خود درباره مفاهیم مهم و مفید همچون پیری، خانواده، بیمه، پول، دوستی، ازدواج، مرگ، جامعه، اقلیت‌ها و غیره گفت‌وگو می‌کنند. اما در کشور ما هیچ‌یک از این مهارت‌ها جایی در کلاس‌های درس و محتوای آموزشی ندارند. برهمین اساس مقام معظم رهبری اخیرا در دیدار جمعی از معلمان، وزارت آموزش‌وپرورش را به تفکیک «علم نافع» از «علم غیرنافع» در برنامه درسی دانش‌آموزان توصیه کردند و گفتند: علم نافع علمی است که استعدادهای نوجوان و جوان را شکوفا می‌کند و با سرمایه‌سازی برای آینده او، موجب پیشرفت و تعالی کشور می‌شود. مقام معظم رهبری تصریح کردند: بعضی مطالب در برنامه درسی کنونی صرفا محفوظاتی است که بدون هیچ سودی برای حال یا آینده دانش آموزان به ذهن آن‌ها سرازیر می‌شود که باید این موارد شناسایی و از آموزش‌ها حذف شود. ایشان بر اختصاص ساعاتی برای آموزش مهارت به‌جای مطالب غیر نافع تأکید و خاطرنشان کردند: اکنون در دبیرستان‌ها و شاید در دبستان‌های ما دانش‌هایی تدریس می‌شود که هیچ فایده‌ای به حال امروز و آینده دانش‌آموز ندارد و باید حذف شود. 
 تبعات اقدام عجولانه و بدون بهره‌مندی از نظرات کارشناسی
پس‌ازآن بود که وزیر آموزش‌وپرورش وعده داد، مطالب غیرکاربردی از کتاب‌های درسی حذف می‌شود. معاون آموزش متوسطه وزارت آموزش‌وپرورش هم از تشکیل جلسه‌ای برای بررسی‌های لازم و بازنگری در محتوا و برنامه درسی فعلی خبر داد. اما «حجت‌الله بنیادی» از پژوهشگران عرصه آموزش، اقدام عجولانه و بدون طی کردن فرآیند کارشناسی و عدم استفاده از دیدگاه صاحب‌نظران را زیان‌بار خوانده و در گفت‌وگو با «رسالت» می‌گوید: «تجربه نشان داده وزرای آموزش‌وپرورش به دنبال انجام کارهای زودبازده و عجولانه هستند، کما این‌که در روزهای اخیر پس از تذکر مقام معظم رهبری، موضع‌گیری این وزارتخانه شتاب‌زده بوده است و احتمال دارد مطالبی را حذف کرده و مطالب بدتری را جایگزین کنند. این مسیر بی‌پایان است؛ کوتاه‌مدت و مقطعی نیست که با حذف بخشی از محتوای درسی تصور کنیم تا۱۰ سال آینده دیگر نیازی به حذف و یا تغییر نداریم. برنامه درسی باید پویا، منعطف، به‌روز و متناسب با اقتضائات محلی و منطقه‌ای و سنی و جنسیتی باشد. این نگاه که آموزش‌وپرورش بگوید مطالب محفوظاتی و غیرکاربردی را حذف و محتوا را به‌روزرسانی می‌کنم، به معنای پایان کار نیست، چون ممکن است این محتوا برای سال ۱۴۰۳ و سال‌های بعد مناسب و کاربردی نباشد. بسیاری از اتفاقاتی که در زندگی روزمره ما رخ‌داده، حاصل تغییر شرایط و اقتضائات حاکم بر جامعه بوده است و باتوجه به‌سرعت تغییرات باید ساختار و سازوکاری طراحی کرد که نه‌تنها برنامه درسی نظام آموزشی در دوره کنونی موردبازنگری قرار گیرد بلکه متناسب با نیاز آینده کشور باشد. ازاین‌رو نگرش کوتاه‌مدت به این مقوله، تصوری غلط  است، اما متأسفانه ساختار فعلی پاسخگوی تحقق فرمایش مقام معظم رهبری نیست.»
 عملکرد جزیره‌ای سازمان پژوهش 
بنیادی در ادامه از سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی  انتقاد کرده و می‌گوید: «این سازمان به‌عنوان متولی، تاکنون با معلم و مدرسه و منطقه آموزش‌وپرورش و گروه‌های آموزشی ارتباطی نداشته و به‌صورت جزیره‌ای عمل کرده است. یکسری متخصصین دانشگاهی در این سازمان حضور دارند که بسیاری از آن‌ها حتی یک ساعت هم در کلاس درس معلمی نکرده‌اند و به‌رغم آنکه از نزدیک در جریان بسیاری از اتفاقات و نیازمندی‌های مدرسه نیستند، اما تدوین‌کننده و طراح برنامه درسی کشور هستند. طی روزهای گذشته دو دانش‌آموز و یک معلم سیستان و بلوچستانی در هوتک غرق شدند، سؤالم این است که آیا طراحان برنامه درسی توجه کرده‌اند که دانش آموزان ابتدایی این منطقه ممکن است از مسیر منزل تا مدرسه با چند هوتک مواجه شوند و برای حفظ جانشان باید بدانند که هوتک چیست و چه مراقبت‌هایی لازم است؟
 یا در صورت تمایل به شنا کردن باید آگاه باشند که ملزم به رعایت چه نکاتی هستند؛ این‌ها از ضرورت‌های زندگی دانش آموزان سیستان و بلوچستان است و اگر در یک منطقه و یا روستایی، مار و عقرب زیاد است باید به دانش آموزان بیاموزیم که چگونه از خود مراقبت کنند. بنابراین محتوای دروس ما باید متناسب با اقتضائات منطقه‌ای و سنی باشد. به‌عنوان نمونه یکی از کتاب‌های پایه دوازدهم، نحوه برداشتن وسیله از بالای کمد و نحوه گرفتن کوله‌پشتی را به فراگیران آموزش می‌دهد، درحالی‌که این مسئله باید در دوره اول ابتدایی آموزش داده شود. مهارت‌هایی که لازم است دانش‌آموز در مقطع ابتدایی کسب کند، مسائل عجیب‌وغریبی نیست، ما می‌دانیم بسیاری از والدین شاغل‌اند، بنابراین دانش آموزان باید خیلی از کارها را خودشان به عهده بگیرند، از پوشیدن لباس و خرید کردن تا رفت‌وآمد با سرویس مدرسه و گرم کردن غذا، آیا مدارس ما و یا به تعبیر دیگر، نظام آموزشی این مهارت‌ها را به محصلان می‌آموزند، آیا نظافت شخصی از مسواک زدن تا حمام کردن را آموزش می‌دهند؟ بی‌تردید مسیر اصلاح و تغییر محتوای درسی به همین موارد ختم نمی‌شود. به‌عنوان‌مثال باید مصرف بهینه و صرفه‌جویی آب را در مدارس آموزش داد و این‌که به‌طور میانگین برای استحمام به چه میزان آب نیاز داریم و نحوه استحمام صحیح چگونه است. وقتی مقام معظم رهبری پس از گذشت ۱۱ سال از تصویب سند تحول نسبت به این مسئله تذکر می‌دهند، بدان معناست که کوتاهی‌های فراوانی صورت گرفته و به عمل هم نینجامیده  است.
 دانش‌آموزانی که تربیت می‌کنیم در خصوص زندگی شخصی و تعاملات اجتماعی و کارهای روزمره خود باید بدون وابستگی به والدین و یا شخص دیگر قادر به انجام کارهای شخصی خود باشند مثل خرید، مراجعه به بانک، آدرس دادن به شخصی و به‌طورکلی تعاملات اجتماعی شخصی و فردی خود، اما متأسفانه باید بگویم مدارس ما فقط به محتوای آموزشی تأکیددارند و فقط روی محفوظات متمرکز می‌شوند و این‌که نیازهای واقعی دانش‌آموز چیست و او برای زندگی شخصی خود تا چه اندازه در مهارت‌های زندگی تبحر دارد و به چه چیزهایی نیاز دارد کاملامغفول است. متأسفانه دانش‌آموزانی هستند که حتی در کارهای شخصی کاملا وابسته‌اند و نیز آداب معاشرت را نیاموختند؛ آن‌ها روابط اجتماعی خوبی ندارند و از ارتباط گرفتن با اشخاص خارج از خانواده درمانده‌اند. بسیاری از کشورها چندین سال است مهارت‌هایی که بازندگی روزمره دانش آموزان عجین است را در محتوای درسی خود گنجانده‌اند، کاری که ما نکرده‌ایم. درحالی‌که شرایط زیستی در هر منطقه اقتضائات خاص خود را دارد و باید به این موارد در تدوین کتب درسی توجه کرد. همان‌طور که اقتضائات شغلی مناطق با یکدیگر فرق دارد، محتوای درسی ما باید متناسب با شرایط هر منطقه باشد. به‌عنوان‌مثال در آبادان بحث تعمیر لنج و صیادی و گردشگری مطرح است اما در بیرجند پرورش زرشک و زعفران و سایر مؤلفه‌ها حائز اهمیت است. بنابراین اقتضائات مناطق یکسان نیست. باید تربیت نیروی انسانی به‌گونه‌ای باشد که فرد را برای شغل آینده‌اش یا برای تخصصی که تعریف کرده‌اندو به‌طورکلی مهارت‌های مهم، آماده کنند. شاید این درصد بالای افراد بیکار که تحصیلات عالیه دارند، یکی از نمودهای متناسب نبودن برنامه‌ریزی آموزش‌وپرورش با نیازهای کشور است. متأسفانه به دلیل آنکه ساختار درستی طراحی نشده، اگر هم اراده‌ای برای بازنگری در محتوای دروس وجود داشته باشد، صرفا با تشکیل کمیته‌هایی در سازمان پژوهش، مطالبی را بدون توجه به نیازهای مناطق مختلف کشور و بدون نگریستن به تفاوت‌های جنسیتی، به‌صورت سلیقه‌ای حذف و جایگزین می‌کنند.»
  انتخاب مؤلفین کتب درسی، غیرشفاف!
بنیادی با غیرشفاف خواندن انتخاب گروه مؤلفین کتب درسی خاطرنشان می‌کند: «در سطح سیاست‌گذاری باید ساختارها را بازطراحی و اصلاح کرد. متأسفانه در ساختار کنونی سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی نحوه انتخاب گروه مؤلفین کتب درسی، غیرشفاف است و اگر معلمی که تدریس موفقی دارد و جزء سرآمدان دوره خود به شمار می‌رود، وارد گروه مؤلفین کتب درسی شود، هیچ مسیری شفافی در پیش رویش قرار ندارد، چون سازوکار و روندی که در این بخش حاکم است به‌طور کامل انحصاری است، آن‌هم در انحصار افرادی که تحصیلاتشان عمدتا فقط مربوط به یک‌رشته خاص است و اغلب معلمی را بلد نیستند و اقتضائات منطقه‌ای را نمی‌شناسند و یا شرایط اجتماع را به‌درستی درک نمی‌کنند.»
این پژوهشگر آموزش در خاتمه ابراز تأسف می‌کند از این‌که میان نظام برنامه‌ریزی درسی مدارس و نظام برنامه‌ریزی درسی دانشگاه تربیت‌معلم ارتباط ساختاری وجود ندارد: «به این مفهوم که یکسری مؤلف در سازمان برنامه‌ریزی درسی، محتوای آموزشی و کتاب درسی برای مدرسه طراحی می‌کنند و یکسری افراد هم در دانشگاه فرهنگیان برای معلمانی که بناست آن کتاب‌ها را تدریس کنند، برنامه درسی می‌نویسند، هرکدام این‌ها به‌صورت دو جزیره مستقل از یکدیگر عمل می‌کنند و ارتباط ساختاربندی میان این دو وجود ندارد. درواقع کسانی معلم تربیت می‌کنند که به‌طور دقیق نمی‌دانند این معلمان چه چیزی را باید تدریس کنند.»  «حسن بنیانیان»
 رئیس سابق گروه پیوست‌نگاری فرهنگی شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز به ایرادات ساختاری در نظام آموزشی اذعان دارد و در گفت‌وگو با «رسالت» تأکید می‌کند: «فرآیند تغییر محتوای دروس امری زمان‌بر است و معمولا تلاش کارشناسی مفصلی هم صورت می‌پذیرد، منتها مشکل این است که این تلاش‌ها از یک مسیر علمی صحیح عبور نمی‌کند و گنجاندن یا حذف محتوای درسی بیشتر متأثر از برداشت‌هایی است که از شهرهای بزرگی مثل تهران وجود دارد، درحالی‌که باید مسائل اصلی و اولویت‌دار مناطق موردتوجه باشد، ما در حال حاضر همان محتوایی را که به یک دانش‌آموز تهرانی تزریق می‌کنیم، همان را به دانش آموزان در سایر نقاط کشور منتقل می‌کنیم، طبیعتا محتوای تدریس شده در مدارس جزء اولویت‌های بسیاری از مناطق کشور نیست. درعین‌حال ضرورت دارد مشکلات فرهنگی و ریشه‌ای ماندگار را هم شناسایی کنیم، همانند کم‌کاری و تنبلی و قانون‌گریزی و بی‌نظمی و یا دروغ‌گویی که این آسیب‌ها در طول تاریخ به فرهنگ عمومی ما وارد و نسل به نسل منتقل‌شده است؛ در آموزش عمومی باید این موارد را آموزش داد. بنابراین تذکر مقام معظم رهبری به‌موقع و به‌جاست اما اگر حرکت در این مسیر با مطالعات عمیق میدانی و بهره‌گیری از زبده‌ترین صاحب‌نظران همراه نشود، تغییر محتوای دروس و ارائه متون جدید بی‌فایده است. باید در آموزش‌وپرورش ساختاری به‌روز حاکم باشد.» بنیانیان روند توجه به امر تربیت در آموزش‌وپرورش را کاهنده توصیف کرده و می‌گوید: «درمان این چالش مستلزم آن است که وزرا و معاونین و مدیران کل و رؤسای مناطق آموزش‌وپرورش از میان افراد بسیار قوی منصوب شوند و از طرفی دوران مدیریتی آنان باثبات باشد. مدیران کل باید در یک فرآیند علمی با مصاحبه و ارزیابی و میزان دانش و مهارت و ظرفیت‌های مدیریتی گزینش شوند.»

|
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : ۰
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.