شیراز؛ معدن گوهران ادب
گروه فرهنگی
اینکه نیمه اردیبهشت را به نام شیراز زدهاند و آن را روز شیراز نامیدهاند؛ از آن خوشسلیقگیهایی است که آدم دلش نمیآید از کنار آن ساده عبور کند. اردیبهشت زیباترین ماه شمسی است و عروس این ماه زیبا جایی نیست مگر شیراز. در اردیبهشت که هنوز خنکای تازهبهار از دست نرفته باید شهری را دید که بزرگترین معادن عقیق ادب پارسی، یعنی غزل در آن اکتشاف شده است. آنکه اهل شعر است میداند سیر آفاق چه تأثیر عظیمی در قریحه شاعر دارد. باید دید این چه شهری است که طبع حافظ و سعدی و مجد هم گر وه دیگر شعرای این خطه را این چنان روانکرده است؟ به قول خود سعدی:
هر متاعی ز معدنی خیزد
شکر از مصر و سعدی از شیراز
این چه شهری است که حافظ را از سفر بینیاز میکند و سعدی را پس از آنهمه سفر کماکان حیران خویش نگاه میدارد تا دهها بار در شعر و نثرش از این شهر دم زند و اینگونه بسراید: «روی گفتم که در جهان بنهم؛ گردم از قید بندگی آزاد/ که نه بیرون پارس منزل هست؛ شام و رومست و بصره و بغداد/ دست از دامنم نمیدارد؛ خاک شیراز و آب رکنآباد؟» نه اینکه تنها سعدی و حافظ از این خاک دم زده باشند؛ ما با آستان کهنی طرفیم که نامش بارها در شاهنامه فردوسی تکرار شده و از اساس شاید نام هیچ شهری بهاندازه آن در اشعار فارسی بسامد نیافته باشد. آنهم غالبا با تعریف و تمجید و غبطه و حسرت و آرزو. عبید زاکانی میگوید: «مرا دلیست گرفتار خطه شیراز؛ ز من بریده و خوکرده با تنعم و ناز» و باباطاهر وقتی میخواهد خیلی هندوانه زیر بغل دلبرش بگذارد به او میگوید حتی خاک شیراز را هم با آغوشش عوض نمیکند: «به لامردم مکان دلبرم بی؛ سخنهای خوشش تاج سرم بی/ اگر شاهم ببخشد ملک شیراز؛ همان بهتر که دلبر دربرم بی». همام تبریزی هم چندان دلش به تبریزی بودن خوش نیست و میگوید: «همام را سخن دلنشین و شیرین است؛ ولی چه سود که بیچاره نیست شیرازی!».
اردیبهشت بهترین زمان سفر به این تماشاگه استثنایی است که لسانالغیب را در خاک خود پرورش داده است و یکی از محبوبترین مقاصد تفریحی مردم ایران در تعطیلات گوناگون است. باید به شیراز سفر کرد تا شاید ما هم به تأسی از شیخ شاب آن اینگونه گفتیم:
خوشا تفرج نوروز خاصه در شیراز
که برکند دل مرد مسافر از وطنش
حافظ هم همچون سعدی حق وطن خود را ادا کرده و حسابی در وصف و نعت آن گوهر افشانده:
شیراز معدن لب لعل است و کان حسن
من جوهری مفلسم ایرا مشوشم
گویی اصلا قربان و صدقه شیراز رفتن رسم شاعران شیرازی است. شاعری به نام حیدر شیرازی در وصف موطن خود میگوید:
خاک شیراز مگر کعبه عالم شد باز
که برین خاک نهادند همه روی نیاز
باغ فردوس که مرد از هوسش میمیرد
خوش عروسی است ولی رشک برد از شیراز
میگویند شیرازیها کمی تنبلاند. قطعا همینطور است؛ آدم در بهشت که هوای کار و تلاش ندارد! اما میارزد برای سفر به این خطه، تنبلی را کنار بگذاریم و چند روزی را مهمان هوای پاک آن باشیم. شیراز نهتنها مادر ادب ایران، که مادر تاریخ ایران است. سرزمین پارس یکی از مهمترین نقاط تمدن ایرانی است و تخت جمشید را شاید بتوان مهمترین یادگار عهد ایران باستان دانست. شیراز در خود آنهمه تاریخ، فرهنگ و هنر و زیباییهای طبیعی و سرزمینی را جایداده که حق دارد در تقویم ایران روزی را به نام خود داشته باشد. شیراز علاوه بر شاعران، یکی از بزرگترین حکما و فلاسفه ایرانی را هم از خاک خود برخیزانده: ملاصدرای شیرازی که به مدد بستر علمی این شهر به کرسیهای دیگر فلسفه خاصه در اصفهان راه مییابد.
حافظ شیرازی , شیراز
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.