معلم توحید - روزنامه رسالت | روزنامه رسالت
شناسه خبر : 61882
  پرینتخانه » فرهنگی, مطالب روزنامه, ویژه تاریخ انتشار : ۱۵ اسفند ۱۴۰۰ - ۶:۲۰ |
زندگی امام حسین (ع)شفاف‌ترین درس یکتایی خداوند است

معلم توحید

سیدالشهدا، بدون وجود رسول‌الله وجود نمی‌یافت، معنا پیدا نمی‌کرد، بدیهی است؛ مگر نه؟ سیدالشهدا فرزند رسول خدا است، نه‌فقط فرزند، پیرو و مسلم اوست، نه‌تنها بر دین او، جانشین اوست! همه‌چیزش از اوست. معنی وجود وزندگی‌اش اوست. با رسول‌الله شناخته می‌شود، تالی و نتیجه اوست.
معلم توحید

محسن رفیعی وردنجانی
سیدالشهدا، بدون وجود رسول‌الله وجود نمی‌یافت، معنا پیدا نمی‌کرد، بدیهی است؛ مگر نه؟ سیدالشهدا فرزند رسول خدا است، نه‌فقط فرزند، پیرو و مسلم اوست، نه‌تنها بر دین او، جانشین اوست! همه‌چیزش از اوست. معنی وجود وزندگی‌اش اوست. با رسول‌الله شناخته می‌شود، تالی و نتیجه اوست. چه فرزند بودن، چه پیرو بودن و چه جانشین بودن باعث می‌شود امام حسین علیه‌السلام را انشعاب یافته از سرچشمه رسول خدا بدانیم. آری. می‌فهمیم. «حسین منی». اما هراندازه که این جمله بدیهی و روشن است، جمله دوم نفهمیدنی است. پیامبر می‌گوید محمد؛ محمد! بدون حسین هیچ‌کس؛ هیچ‌کس؛ نبود! أنا من حسین! «حسین منی» بدیهی‌ است، «انا من حسین» معما. حسین منی جمله‌ای عقلانی است، انا من حسین مصرعی عاشقانه. گویی معمای جمله دوکلمه‌ای اما پیچیده دوم_أنا من حسین_ با جمله دوکلمه‌ای اما ساده اول حل می‌شود؛ چرا انا من حسین؟ چراکه حسین منی. اگر کسی نبود که تمام وجودش از من باشد، من و حرکتم ابتر می‌ماندیم. اگر کسی نبود که از همه لحاظ عصاره و چکیده من باشد، نهضت من به یغما می‌رفت. مثل ابر و باران که از هم‌اند. مثل دعا و اجابت، مثل بیرق و اهتزاز… به‌جای واژه بهشت بگذار عشق و آنگاه بخوان که باب الحسین أفتح. رشته‌کوه عشق قله‌ای تا اندازه امام حسین رفیع ندارد. عجیب نیست که دوستدارانش در قیامت از حول او متفرق نمی‌شوند تا به بهشت داخل شوند؛ رو به روی او ایستادن، مقام رضوان است و آن‌ها در آن لحظه، در منتها درجه بهشت…
ما با امام حسین زندگی می‌کنیم اما از زندگی امام حسین اطلاع اندکی داریم. شناخت ما از سالار شهیدان بیشتر معطوف به فصل پایانی حیات حضرت است که در تمام سال و خاصه در ایام محرم و صفر مفصل به آن می‌پردازیم. این فصل پایانی بااینکه خزان امام است اما دل‌های ما را بهار می‌کند و اوج و شکوه زیبایی اوست. اما در ایام میلاد مولا، وقت آن است که به سراغ بهار عمر ایشان برویم. فصل جوانی او که برای جوانان به‌گونه‌ای دیگر الگو است و طبق بیان رهبر انقلاب، منظور از عبارت «سیدا شباب اهل ‌الجنه» در مقام امام حسن و امام حسین، همین الگو بودن جوانی آن دو امام است. 
همان‌طور که گفته شد جلوه حیات سیدالشهدا در سال‌های پایانی عمر دنیایی‌ ایشان، چنان درخشان است که بخش‌های دیگر را ازنظر دور می‌کند. بی‌گمان کشش و جاذبه سبک زندگی حسینی در همان برهه پایانی نیز افراد فراوانی را به‌سوی معنویت و اسلام ناب محمدی کشانده است. یعنی، حسین علیه‌السلام باعث شده افراد فراوانی حس تولدی دوباره را تجربه کنند. تولدی از جنس «پاک شدن از همه آلودگی‌های درونی و شروعی برای از نو ساختن خود و دنیا و آخرت».
امروزه وقتی از سبک زندگی می‌گوییم باید متوجه باشیم که این مفهوم، قبل از هر چیز بر پایه تفکرات و اعتقادات بنا می‌شود؛ سبک زندگی غربی یک‌جور، سبک زندگی اسلامی یک‌جور و سبک زندگی پوچ‌گرایی یک‌جور دیگر. سبک زندگی جسم و جسد اعتقادات است و البته نسخه‌های متفاوت از هر یک از این سبک‌ها چه‌بسا محتوا و اهداف آن سبک را نیز تغییر می‌دهد.
از همه این‌ها گذشته، برای فهم حقیقت، نباید در انواع سبک‌های بیان‌شده غرق شد بلکه ابتدا باید حق را شناخت سپس سبک پیرو آن را یافت و به آن متعهد شد؛ چنان‌که از امیر بیان، امام علی علیه‌السلام نقل‌شده که فرمودند: «اَلْحَقُّ لاَ يُعْرَفُ بِالرِّجَالِ اِعْرِفِ اَلْحَقَّ تَعْرِفْ أَهْلَهُ؛ حق با مردان شناخته نمى‌شود؛ نخست حق را بشناس تا اهل آن را بشناسى.» اول باید ببینیم چه چیز خوب است و چه چیز بد و سپس باید ببینیم چه کسی خوب است و چه کسی بد.
اما متأسفانه از میان هیاهوهای تبلیغاتی عصر کنونی، شناخت حقیقت نیز بس مشکل است چراکه بسیاری از حقایق، عمدا یا سهوااشتباه روایت می‌شوند. تلألو قیام عاشورا آن‌چنان خیره‌کننده است که برخلاف بسیاری از وقایع تاریخی غبار زمان نتوانسته از عظمت، روشنایی و اثرگذاری آن بکاهد؛ ازاین‌رو، دستگاه تبلیغاتی حسینی همچنان پابرجا و پرشور به کار خود ادامه می‌دهد. اما تمام زندگی امام حسین علیه‌السلام بر پایه اصول و معارف اسلامی پیگیری شده است. در اینجا به چند ویژگی خاص سبک زندگی حسینی اشاره می‌کنیم.
 توحیدمحوری
اولین و مهم‌ترین اصل اعتقادی دین اسلام، توحید است؛ اعتقادی که به تعداد تمامی افکار و رفتارهای انسان‌ها قابل تجسم و تحقق است. تمام زندگی به‌خصوص حماسه عاشورای امام حسین علیه‌السلام مملو از مصادیق همین باور ضروری و حیاتی است. وجه تمایز اصلی سبک زندگی اسلامی با سبک زندگی غربی و الحادی نیز در همین نکته نهفته است؛ چراکه غرب، نهایت آمال و آرزوی خود را دنیا و رفاه چندروزه آن قرار داده اما مقصد و نیت در سبک زندگی حسینی، خداست.
از ابتدا تا انتهای دعای بی‌مانند روز عرفه امام حسین علیه‌السلام، تفسیر مفهوم بندگی خدا است. مثل‌اینکه عرضه می‌دارد: «اللّهُمَّ اجْعَلْنِى أَخْشاكَ كَأَنِّى أَراكَ؛ وَ أَسْعِدْنِى بِتَقْواكَ؛ وَ لَاتُشْقِنِى بِمَعْصِيَتِكَ؛ خدایا چنانم کن که از تو بترسم گویا که تو را می‌بینم و با پرهیزگاری مرا خوشبخت گردان و به نافرمانی‌ات بدبختم مکن.»
 معادباوری
فهم عیار معادباوری امام حسین علیه‌السلام اگرچه برای ما غیرممکن می‌نماید اما می‌توان آن را در نامه یک‌خطی ایشان در کربلا جستجو نمود که خطاب به برادرش محمد بن حنفیه و بنی‌هاشم چنین مرقوم کردند: «فَكَأَنَّ الدُّنْيَا لَمْ‏ تَكُنْ‏ وَ كَأنَّ الْآخِرَةَ لَمْ تَزَلْ وَ السَّلَامُ؛ گویا دنیا هیچ‌گاه نبوده است و گویا آخرت همیشه بوده است.»
بنابراین، در سبک زندگی اسلامی و حسینی بیش از آن‌که ساختن زندگی دنیا هدف باشد عمارت آخرت مدنظر است! تلاش حسینیان در این دنیا به‌هرحال به آبادانی زندگی اخروی آن‌ها منجر می‌شود؛ حال چه موفق به آبادانی این دنیا بشوند و چه موفق نشوند! البته طبق وعده الهی تلاش مؤمنان، دیر یا زود به پیروزی نهایی آنان در این دنیا منتهی خواهد شد.
 زندگی جهادی و انقلابی
انفعال در برابر باطل، هرگز جایی در سبک زندگی اسلامی نداشته است چراکه مؤمنان همواره تنها بندگی خدا  رادر سرپرورانده و دنبال می‌کنند و همواره سر بر آستان بندگی حق‌تعالی می‌سایند. بر این اساس، سبک زندگی حسینی، همواره انقلابی و اصلاح‌گرایانه است و حسینیان در تلاش‌اند عملا با همین سبک، عالَم را متوجه حلاوت  و کارآمدی بی‌نظیر آن بسازند.
عزت و سربلندی همیشگی، ثمره قطعی این سبک از زندگی است. در سبک زندگی جهادی، مقابله با هرگونه امر باطلی، هزینه‌بردار است اما در مقایسه با هر سبک دیگری هم هزینه کمتری دارد و هم نتیجه شایسته‌تر و محکم‌تری عاید می‌کند. ازاین‌رو جهادگران، منطقی‌ترین سبک زندگی را برگزیده‌اند.
نمونه‌ای از یک موضع‌گیری حسینی در مقابل تهدید یزید ملعون:
«واى بر تو! هان اى (یزید) پسر «زرقاء» آيا تو هستى كه «وليد» را به زدن گردن من فرمان می‏دهى و او را بر اين كار وسوسه می‏نمايى؟… وَ مِثْلِی لا یُبایِعُ لِمِثْلِهِ؛ هرگز شخصى همانند من، با مردى همانند وى (یزید) بیعت نخواهد کرد.»
 عقلانیت متکی به دین
زندگی کردن دینی و اسلامی، بهترین نوع استفاده از عقل و منطق است چراکه از این طریق نه‌تنها جایگاه عقلانیت در زندگی حفظ می‌شود بلکه از اشتباهات و نواقص فکر آدمی نیز جلوگیری شده و حتی در مواردی که خارج از محدوده فهم عقل است دین، به کمک انسان می‌آید.
باید توجه داشت منطقی‌ترین هدف از زندگی، خوشبختی و سعادت حداکثری است پس بهتر آن است که با استفاده از وحی الهی به کمک عقل آمده و سعادت دنیوی و اخروی را تضمین کنیم.امام حسین علیه‌السلام برای رهروان واقعی خود عشق و عقل را در هم آمیخت به‌گونه‌ای که تا ابد، هم عاقلان و هم عاشقان محتاج مکتب‌خانه حسینی‌اند.

نویسنده : محسن رفیعی وردنجانی |
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : ۰
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.