اخبار ویژه »
شناسه خبر : 61571
پرینتخانه » اسلایدر, بین الملل, سیاسی, مطالب روزنامه
تاریخ انتشار : 10 اسفند 1400 - 22:00 |
رهبر معظم انقلاب اسلامی ریشه بحران در اوکراین را ماجراجویی ایالات متحده عنوان کردند
آمریکا؛ لانه بحران
روز مبعث و شب مبعث، روز و شبی است که بزرگترین هدیه عالم وجود -که از آن تعبیر شده است در دعای شب مبعث به «بِالتَّجَلِّی الاَعظَم»- به نبیّ مکرّم اسلام، برترین بنده خداوند، اعطا شد و هدیه داده شد. البتّه بعثت نبیّ مکرّم صلّی الله علیه و آله و سلّم هدیه به همه بشریّت هم هست.
روز مبعث و شب مبعث، روز و شبی است که بزرگترین هدیه عالم وجود -که از آن تعبیر شده است در دعای شب مبعث به «بِالتَّجَلِّی الاَعظَم»- به نبیّ مکرّم اسلام، برترین بنده خداوند، اعطا شد و هدیه داده شد. البتّه بعثت نبیّ مکرّم صلّی الله علیه و آله و سلّم هدیه به همه بشریّت هم هست. اگر ما در میان ارزش های فراوان اسلام، سلسله ارزش های اسلامی -که مجموعه ارزش های اسلامی خیلی گسترده است- فقط دو ارزش را در نظر بگیریم، یعنی عنصر «گسترش عقلانیّت» و عنصر «پرورش اخلاق» را که دو عنصر برجسته از این ارزشها است، اگر همین دو عنصر را در نظر بگیریم که اسلام نسبت به آنها چه تأکیدی کرده، تصدیق خواهیم کرد که اسلام عالیترین هدیه را و وسیله سعادت را به بشریّت عطا کرده.
یک نکته در باب بعثت این است که بعثت رسول اکرم اسلام، چیزی را تحقّق بخشید که به نظر محال میآمد، ناممکن بود؛ و آن چه بود؟ این بود که از مردم جزیرةالعربِ دوران جاهلیّت -که حالا عرض می کنم خصوصیّاتشان چه بود- یک امّت بافضیلت مثل امّت اسلامیِ دوره خود پیغمبر تشکیل داد؛ چنین چیزی با نگاه عرفی و عادّی محال به نظر می رسد. مردم عربستان در دوره جاهلیّت، قبل از بعثت پیغمبر، خصوصیّاتی داشتند که بعضی از آنها در نهجالبلاغه [آمده] است، بعضی هم در تاریخ است: مردم گمراه، سرگردان، بیهدف، بشدّت نادان، دچار فتنههای بزرگ -فتنههای ناشی از عصبیّتها و جهالت های بزرگ- در عین حال با همه این صفاتی که عرض کردیم -نداشتن علم، نداشتن معرفت، نداشتن ذرّهای اخلاق، نداشتن هدف- بشدّت متکبّر، بشدّت خشن، حقناپذیر، لجوج؛ این خصوصیّات مردم عربستان [بود]؛ مردم مکّه و بقیّه جاهایی که در آن وقت بودند، از بزرگان و کوچکانشان، رؤسا و زیردستانشان، این خصوصیّات را داشتند. پیغمبر اکرم آمد از همین مردم با یک فاصله کوتاهی -که عرض می کنیم- یک ملّتی ساخت متّحد، بافضیلت، باگذشت، فداکار و دارای عالیترین خُلقیّات؛ شما نگاه کنید به مسلمانان زمان پیغمبر -چه آن وقتی که منحصر بودند در مدینه و چه آن وقتی که گسترش پیدا کردند به مکّه و طائف و بعضی جاهای دیگر- [پیامبر] همان آدمها را تبدیل کرد به یک چنین انسان هایی.خب این واقعهای است که در تاریخ اتّفاق افتاده لکن ما امروز
می توانیم از این واقعه بهرهمند بشویم؛ به این معنا که این یک بشارتی است به همه مسلمانان در همیشه تاریخ که هر گاه اراده آحاد مردم در طول اراده الهی قرار بگیرد و تابع ارادهی الهی بشود، انسانها کارهایی را می توانند انجام بدهند که به نظر ناممکن است، به هدف هایی می توانند برسند که به نظر متعارف و طبق محاسبات از دسترس انسان دور است؛ همیشه این جور است.حالا این تجربه -البتّه با تفاوت هایی- برای ملّت ایران اتّفاق افتاد و خداوند تفضّل کرد، به ملّت ایران این تجربه را اعطا کرد، توفیق این تجربه را خدای متعال به ملّت ایران نشان داد و آن، عبارت بود از ریشهکنیِ سلطنت در این کشوری که پادشاهی مطلقه و سلطنت ظالمانه و جائرانه و متّکی به قدرت مادّی و بونبرده از معنویّت، ریشه تاریخیِ بسیار طولانیای داشت. اینجا این واقعه در کشور اتّفاق افتاد، در حالی که پشتیبان این حکومت سلطنتی در کشور هم آمریکا بود، قدرت های بزرگ جهان بودند؛ هم آمریکا، هم انگلیس، این اواخر هم شوروی سابق، همه از حکومت پهلوی حمایت می کردند، امّا ملّت ایران توانست ریشهکنیِ این حکومت را که به نظر ناممکن میآمد -واقعاً ناممکن به نظر میآمد- این را تحقّق ببخشد؛ به برکت رهبری مخلصانه امام (رضوان الله تعالی علیه) و همّت بلند مردم و فداکاری مردم، این کار اتّفاق افتاد. خب ماها در میدان بودیم، در جریان بودیم؛ آن روز به هر یک از ماها اگر می گفتند چنین اتّفاقی ممکن است بیفتد، برایمان خیلی قابل باور نبود، امّا تحقّق پیدا کرد. و این انقلاب، ملّت را از خمودگی خارج کرد، ملّت را به حرکت درآورد، به نشاط درآورد و نه فقط این انقلاب عظمت خودش را به دنیا نشان داد، ملّت ایران را هم باعظمت کرد، ایران اسلامی را هم در چشم دنیا عظمت بخشید.نکته بعدی در قضیّه بعثت خاتمالانبیا صلّی الله علیه و آله و سلّم این است که بر خلاف نظر آن کسانی که دین را جدای از سیاست معرّفی می کنند، دین را از زندگی، از سیاست و از حکومت به کلّی جدا می کنند -قشرهای مختلفی هم در این زمینه کار می کنند؛ از قبل هم بود و با حرکت انقلابی این تلاش خنثی شد، ولی خب باز آدم مشاهده می کند که کسانی باز زمزمه این را شروع کردهاند با نوشتن و گفتن و مانند اینها- نقطه اوج نهضت نبوی تشکیل حکومت بود که مقدّمات آن را و زمینهسازی آن را خود پیغمبر به وجود آورد؛ با بزرگان مدینه که آوازه اسلام را شنیده بودند و آمدند ببینند قضیّه چیست، پیامبر اکرم با اینها صحبت کردند، مواضعه کردند، قرارداد گذاشتند و بزرگان یثرب -البتّه آن روز هنوز اسمش مدینه نبود، شهر یثرب بود- زمینهسازی کردند، بعد پیغمبر اکرم با آن وضع عجیب، هجرت خود را شروع کرد، بعد هجرت مسلمانها شروع شد و بتدریج مهاجرین آمدند. قبل از هجرت، پیغمبر مصعببنعمیر را به عنوان نماینده فرستاد آنجا که برود آیات قرآن را بخواند برای مردم؛ این مقدّمات را فراهم کرد، بعد هم خود حضرت به یثرب هجرت کردند و حکومت اسلامی را در آنجا تشکیل دادند؛ این نقطه اوج نهضت پیغمبر بود. و به این هم اکتفا نکردند که حالا یک حکومت تشکیل بدهند و فقط مردم را اداره کنند؛ نه، شروع کردند به مقابله همهجانبه با دشمنان. چون دشمنان بالاخره مسلمانها را راحت نمی گذاشتند؛ لشکر درست کردند، جنگافزار تهیّه کردند و به دشمنان حمله کردند، یک جاهایی دفاع کردند، یک جاهایی تهاجم کردند؛ هر دو جورش هست. اینکه حالا بعضی می گویند جنگ های پیغمبر صرفاً دفاعی است، نه، بعضی دفاعی بود، بعضی هجومی بود؛ شرایط مختلف بود.
نکته بعدی در باب بعثت این است که یکی از مهمترین شعارها و جهتگیریهای پیامبر اکرم در بعثت، مقابله با جاهلیّت بود. در قرآن بارها جاهلیّت تقبیح شده. تعبیر جاهلیّت -که حالا توضیح می دهم که مراد از جاهلیّت چیست- بارها در قرآن تقبیح شده. در سورهی مائده: اَفَحُکمَ الجاهِلیَّةِ یَبغون؛ در سوره احزاب: وَ لاتَبَرَّجنَ تَبَرُّجَ الجاهِلَیَّة الاولیٰ؛ در سوره انّا فتحنا: اِذ جَعَلَ الّذینَ کَفَروا فی قُلوبِهِمُ الحَمیَّةَ حَمیَّةَ الجاهِلیَّة؛ و در چند جای دیگر قرآن که حالا من این سه آیه در ذهنم بود، اینجا یادداشت کردم. جاهلیّت تقبیح شده. این جاهلیّت چیست؟ مراد از این جاهلیّت صرفاً بیسوادی نیست، نادانی نیست؛ البتّه بیسوادی هم در آن هست، لکن این جاهلیّت معنای وسیعتری دارد؛ خُلقیّات پَست هم جزو این جاهلیّت است که به بعضی از آنها قبلاً اشاره کردم. رفتارهای ددمنشانه مردم: آدمکشیشان، دزدیشان، تجاوزشان، حقکشیشان، ضعیفکشیشان که همه اینها رایج بود در بین مردم جزیرةالعرب، اینها جزو همان جاهلیّت است. هرزگی جنسی، هرج و مرج جنسی، ابتذال اخلاقی، برچیده شدن بساط حیا از بین مردم؛ اینها بود دیگر، اینها جزو آن جاهلیّت بود.
حالا نکته مهم اینجا است که بسیاری از همان رذایل اخلاقی که آن روز در مکّه رایج بود، در جزیرةالعرب رایج بود و پیغمبر با اینها به مقابله پرداخت، بسیاری از آن رذایل اخلاقی، امروز در دنیای بهاصطلاح متمدّن غربی به شکل سازمانیافته و بسیار شدیدتر و بسیار وسیعتر وجود دارد؛ عیناً همان رذایل اخلاقی در یک مقیاس بزرگتری امروز وجود دارد، با شدّت هر چه بیشتر.
خب امروز زندگی در تمدّن غربی بر پایه طمع و حرص است، بر پایهی آزمندی است. اصلاً اساس زندگی در تمدّن غربی، حرص و طمع است. امروز پایه همه ارزش های
غربی پول است، همه چیز با پول سنجیده می شود؛ اخلاقیّات، معنویّات، همه چیز با پول سنجیده می شود؛ معیارها این است. سیاست رایج، حکمرانیها، همه در خدمت تبعیض است، در خدمت فربه شدن کمپانیها و کارتلها است؛ امروز این جوری است دیگر.
علم و فنّاوری در خدمت کشتار مردم است. یک وقتی از علم استفاده می کنند مثلاً فرض کنید که برای واکسن یا فلان دارو که عدّهای را نجات می دهد، امّا [گاهی] از همین علم استفاده می کنند برای [ساخت] سلاح های کشتار جمعی، سلاح های شیمیایی، سلاح های اتمی، که صدها برابرِ آن تعداد مردم را از بین می برد، نابود می کند؛ و این اتّفاق در دنیا افتاده است و الان هم دارد میافتد. غارت کشورهای ضعیف؛ ابتذال اخلاقی. ابتذال اخلاقی و هرج و مرج اخلاقی بشدّت [وجود دارد]. مسئله همجنسگرایی و امثال اینها -که دیگر واقعاً شرمآور است، که آدم از تکرار کردنش و گفتنش هم شرم می کند- هرج و مرج عجیب جنسی؛ اینها امروز در دنیا وجود دارد. اینها همان چیزهایی است که آن روز بود، امروز هم همانها هست؛ منتها آن روز محدود بود، امروز گسترده است، سازماندهیشده است. پشت خیلی از این فسادها و مفاسد، منطق های مصنوعی درست شده، یعنی پشتوانههای منطقی و فکری برایش درست کردهاند، مبنای فکری برایش درست می کنند و به بشریّت ارائه می کنند.
خب پس باید چه بکنیم؟ باید درس های بعثت را مرور کنیم. همان کاری که نبیّ اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم در قبال آن جاهلیّت انجام داد، امروز بر عهده ما است که در قبال این جاهلیّت آن کارها را انجام بدهیم؛ این وظیفه ما است.
در درجه اوّل، تقویت ایمان. یکی از کارهای مهم برای ما و برای همه دلسوزان بشری در سراسر عالم، تقویت ایمان دینی است. توسعه گروههای مؤمن و مقاوم در سرتاسر عالم؛ انسان هایی که انگیزه دینی داشته باشند و ایمان داشته باشند و اهل مقاومت باشند و کار کنند، تلاش کنند؛ اینها باید توسعه پیدا کنند.
و [تقویت] قوّت و استحکام نظام اسلامی. حالا به فضل الهی، با پرچم اسلام و زیر پرچم اسلام در جمهوری اسلامی ایران یک نظامی تشکیل شده؛ این را تقویت کنیم، مستحکم کنیم، پایههایش را هر چه محکمتر کنیم، ثمراتش و اثراتش را هر چه گستردهتر کنیم.
بعد برنامهی خردمندانه و حکمتآمیز؛ این میدان از آن میدان هایی نیست که انسان سرش را بیندازد پایین و حمله کند؛ برنامهریزی لازم دارد، مطالعه لازم دارد، برنامه خردمندانه باید تهیّه بشود، با حکمت بایستی با این قضیّه مواجه شد.
البتّه ما نمی توانیم ادّعا کنیم در این کارهای بزرگ به مقصود و هدف هایمان رسیدهایم؛ نه، در همه این گام های بلند، ما در نیمه راهیم؛ در این شکّی نیست. البتّه کار شده، پیش رفتهایم بحمدالله، امّا در همه اینها ما در نیمه راهیم و هنوز خیلی فاصله داریم تا برسیم به هدف، لکن با وجود این، با اینکه هنوز در نیمه راهیم، باز الگوی انقلاب اسلامی و الگوی جمهوری اسلامی برای مردم دنیا یا حدّاقل مسلمان های دنیا، یک الگوی جذّاب است. شما ملاحظه کنید، ببینید در فاصله چند هزار کیلومتری تهران، در یک کشور دیگر اهانتی می شود به عکس شهید عزیزمان شهید سلیمانی، مردم واکنشی نشان می دهند که پلیسی که خودش آن اهانت را کرده، مجبور می شود بیاید عذرخواهی کند، با مردم همراهی کند، دوباره آن عکس را مثلاً در جاهایی از شهر نصب کنند؛ این الگو، الگوی جذّابی است، نشان می دهد این الگو، الگوی پُرکششی است؛ همین نیمهکارهاش هم پُرکشش و جذّاب است.
به نظر من نمونه واضح و کامل جاهلیّت مدرن، آمریکا است؛ از همه جای دنیا این جاهلیّت در آنجا شدیدتر و سهمناکتر است؛ به معنای واقعی کلمه این جوری است. آمریکا یک رژیمی است که اخلاقیّات ناپسند در آن ترویج می شود؛ تبعیض در آن روزبهروز بیشتر می شود؛ ثروت ملّی روزبهروز بیشتر به سمت ثروتمندان و برخورداران کشیده می شود. کشوری به ثروتمندی آمریکا وضعی دارد که وقتی یک مقدار سرما زیاد می شود، عدّهای در خیابانها می میرند؛ وقتی گرما زیاد می شود، عدّهای در خیابانها می میرند؛ چرا؟ اینها به چه معنا است؟ امروز مظهر جاهلیّت مدرن، مظهر تبعیض، مظهر ظلم، مظهر بحرانسازی در دنیا آمریکا است. اساساً رژیم ایالات متّحده آمریکا، یک رژیم بحرانساز و بحرانزیست است؛ از بحران تغذیه می کند، ارتزاق می کند؛ از بحران های گوناگون در اطراف عالم ارتزاق می کند.
شبکههای مافیایی قدرت در داخل آمریکا، از بحران هایی که در سراسر جهان اتّفاق میافتد ارتزاق می کنند، استفاده می کنند. اساساً آمریکا یک رژیم مافیایی است؛ یک رژیم مافیایی است: مافیای سیاسی، مافیای اقتصادی، مافیای اسلحهسازی؛ انواع و اقسام مافیاهایی که سیاست های این کشور را در دست دارند و هدایت می کنند و کنترل کشور در واقع دست آنها است؛ پشت سر دولتها کسانی را روی کار میآورند، کسانی را از کار بر کنار می کنند؛ این مافیاها رؤسای جمهور را سر کار میآورند. آن وقت این مجموعه مافیایی، این رژیم مافیایی احتیاج دارد که در اطراف دنیا یک جاهایی بحران وجود داشته باشد، لذا کانون های بحران را خلق می کند. در منطقه غرب آسیا شما ببینید چقدر اینها بحرانسازی کردند؛ اینها احتیاج پیدا کردند موجودی مثل داعش را به وجود بیاورند که سگ دستآموز آنها بود که علناً، صریحاً، به شکل آشکار، فیلمبرداریشده افراد را سر ببرند، یا زندهزنده بسوزانند، یا غرق کنند در آب و فیلمش را به دنیا نشان بدهند؛ این را آمریکا به وجود آورد؛ خودشان اعتراف کردند؛ خودشان گفتند که این را آنها به وجود آوردند؛ اینها بحرانساز هستند. اگر نتوانند بحران ایجاد کنند کارخانههای اسلحهسازی نمی توانند حدّاکثر استفاده خودشان را بکنند؛ ناچار باید در دنیا بحرانسازی کنند تا منافع این مافیاها حدّاکثری بشود.
امروز به نظر من، اوکراین هم قربانی همین سیاست است. امروز قضایای اوکراین هم مربوط به همین سیاست آمریکا است. آمریکا اوکراین را به این نقطه کشاند؛ با ورود در مسائل داخلی آن کشور، راه انداختن اجتماعات علیه دولتها، حرکت مخملی به وجود آوردن، کودتای رنگی درست کردن، حضور سناتورهای آمریکایی در داخل اجتماعات معارضه، این دولت را برداشتن، آن دولت را گذاشتن؛ اینها طبعاً به همین جاها منتهی می شود.
البتّه ما با جنگ و تخریب در هر جای دنیا مخالفیم؛ این حرف ثابت ما است. ما با کشته شدن مردم، با تخریب زیربناهای ملّتها [مخالفیم]؛ ما اینها را هر جای دنیا اتّفاق بیفتد تأیید نمی کنیم؛ این حرف ثابت ما است. ما مثل غربیها نیستیم که اگر چنانچه بمبی را روی سر کاروان عروسی در افغانستان بریزند و عروسیشان را تبدیل به عزا بکنند، [بگوییم که] این مبارزه با تروریسم است؛ این جنایت نیست؛ آنها منطقشان این جوری است دیگر؛ در افغانستان، در عراق. آمریکا در شرق سوریه چه کار می کند؟
چرا نفت سوریه را می دزدند؟ چرا پول افغانستان را می دزدند؟ ثروت ملّی افغانستان را چرا غصب می کنند؟ چرا در منطقه غرب آسیا از جنایات صهیونیستها که شبانهروز این جنایات دارد انجام می گیرد دفاع می کنند؟ اینها بحرانسازی است؛ اینها کارهایی است که می کنند و همه اینها را به اسم دفاع از حقوق بشر و امثال اینها دارند انجام می دهند!
ما مثل آنها نیستیم که اگر چنانچه کاری در نقطهای که مورد خواست ما است اتّفاق بیفتد، آن را یک جور قضاوت کنیم، جای دیگر اتّفاق بیفتد، جور دیگری قضاوت کنیم. هشت سال است مردم یمن در زیر بمباران هستند، غربیها این را محکوم نمی کنند، از آن حمایت هم می کنند؛ هم حمایت زبانی، تبلیغاتی، رسانهای و هم حمایت عملی! اینها این جور هستند. ما البتّه در اوکراین طرفدار توقّف جنگیم، ما می خواهیم آنجا جنگ تمام بشود؛ منتها علاج هر بحرانی صرفاً در صورتی ممکن است که ریشه بحران شناخته بشود. ریشه بحران در اوکراین سیاست های آمریکا است، سیاست های غربیها است؛ اینها ریشه بحران است؛ اینها را باید شناخت و بر اساس اینها قضاوت کرد، داوری کرد و اگر اهل اقدام بودیم، اقدام کرد.خب حالا که صحبت اوکراین مطرح شد، عبرت هایی هم در این قضیّه اوکراین وجود دارد که انسان مشاهده می کند و در گفتار گویندگان و نویسندگان به بعضی از این عبرتها اشاره شده. من دو مورد از این عبرتها را مطرح می کنم. یکی این است که پشتیبانی قدرت های غربی از کشورها و دولت هایی که دستنشانده آنها هستند، یک سراب است، واقعیّت ندارد؛ این را همه دولتها بدانند. آن دولت هایی که پشتگرمیشان به آمریکا و به اروپا است، ببینند وضع امروز اوکراین و دیروز افغانستان را. هم رئیسجمهور اوکراین همین چند روز پیش گفت، هم رئیسجمهور فراری افغانستان چندی قبل گفت؛ گفت ما اعتماد کردیم به آمریکا، اعتماد کردیم به دولت های غربی، [ولی] ما را تنها گذاشتند. به اینها نمی شود اعتماد کرد؛ این عبرت اوّل. حالا جمهوری اسلامی که صلای استقلال و عزّتش دنیا را فرا گرفته، امّا آن کسانی که متّکی به آمریکا هستند، از این عبرت درس بگیرند و این را بفهمند.عبرت دوّم اینکه مردم، مهمترین پشتوانه دولتها هستند. اگر مردم در اوکراین وارد میدان می شدند، وضع دولت اوکراین و مردم اوکراین این جوری نمی شد. مردم وارد میدان نبودند، چون دولت را قبول نداشتند؛ عیناً مثل آن وقتی که آمریکا به عراقِ دورانِ صدّام حمله کرد، مردم دفاع نکردند، کنار رفتند، آمریکا مسلّط شد. امّا در همین عراق، وقتی که داعش حمله کرد، مردم وارد میدان شدند، توانستند داعش را که خطر بسیار بزرگی بود به عقب برانند، توانستند سرکوب بکنند. ش
یک نکته در باب بعثت این است که بعثت رسول اکرم اسلام، چیزی را تحقّق بخشید که به نظر محال میآمد، ناممکن بود؛ و آن چه بود؟ این بود که از مردم جزیرةالعربِ دوران جاهلیّت -که حالا عرض می کنم خصوصیّاتشان چه بود- یک امّت بافضیلت مثل امّت اسلامیِ دوره خود پیغمبر تشکیل داد؛ چنین چیزی با نگاه عرفی و عادّی محال به نظر می رسد. مردم عربستان در دوره جاهلیّت، قبل از بعثت پیغمبر، خصوصیّاتی داشتند که بعضی از آنها در نهجالبلاغه [آمده] است، بعضی هم در تاریخ است: مردم گمراه، سرگردان، بیهدف، بشدّت نادان، دچار فتنههای بزرگ -فتنههای ناشی از عصبیّتها و جهالت های بزرگ- در عین حال با همه این صفاتی که عرض کردیم -نداشتن علم، نداشتن معرفت، نداشتن ذرّهای اخلاق، نداشتن هدف- بشدّت متکبّر، بشدّت خشن، حقناپذیر، لجوج؛ این خصوصیّات مردم عربستان [بود]؛ مردم مکّه و بقیّه جاهایی که در آن وقت بودند، از بزرگان و کوچکانشان، رؤسا و زیردستانشان، این خصوصیّات را داشتند. پیغمبر اکرم آمد از همین مردم با یک فاصله کوتاهی -که عرض می کنیم- یک ملّتی ساخت متّحد، بافضیلت، باگذشت، فداکار و دارای عالیترین خُلقیّات؛ شما نگاه کنید به مسلمانان زمان پیغمبر -چه آن وقتی که منحصر بودند در مدینه و چه آن وقتی که گسترش پیدا کردند به مکّه و طائف و بعضی جاهای دیگر- [پیامبر] همان آدمها را تبدیل کرد به یک چنین انسان هایی.خب این واقعهای است که در تاریخ اتّفاق افتاده لکن ما امروز
می توانیم از این واقعه بهرهمند بشویم؛ به این معنا که این یک بشارتی است به همه مسلمانان در همیشه تاریخ که هر گاه اراده آحاد مردم در طول اراده الهی قرار بگیرد و تابع ارادهی الهی بشود، انسانها کارهایی را می توانند انجام بدهند که به نظر ناممکن است، به هدف هایی می توانند برسند که به نظر متعارف و طبق محاسبات از دسترس انسان دور است؛ همیشه این جور است.حالا این تجربه -البتّه با تفاوت هایی- برای ملّت ایران اتّفاق افتاد و خداوند تفضّل کرد، به ملّت ایران این تجربه را اعطا کرد، توفیق این تجربه را خدای متعال به ملّت ایران نشان داد و آن، عبارت بود از ریشهکنیِ سلطنت در این کشوری که پادشاهی مطلقه و سلطنت ظالمانه و جائرانه و متّکی به قدرت مادّی و بونبرده از معنویّت، ریشه تاریخیِ بسیار طولانیای داشت. اینجا این واقعه در کشور اتّفاق افتاد، در حالی که پشتیبان این حکومت سلطنتی در کشور هم آمریکا بود، قدرت های بزرگ جهان بودند؛ هم آمریکا، هم انگلیس، این اواخر هم شوروی سابق، همه از حکومت پهلوی حمایت می کردند، امّا ملّت ایران توانست ریشهکنیِ این حکومت را که به نظر ناممکن میآمد -واقعاً ناممکن به نظر میآمد- این را تحقّق ببخشد؛ به برکت رهبری مخلصانه امام (رضوان الله تعالی علیه) و همّت بلند مردم و فداکاری مردم، این کار اتّفاق افتاد. خب ماها در میدان بودیم، در جریان بودیم؛ آن روز به هر یک از ماها اگر می گفتند چنین اتّفاقی ممکن است بیفتد، برایمان خیلی قابل باور نبود، امّا تحقّق پیدا کرد. و این انقلاب، ملّت را از خمودگی خارج کرد، ملّت را به حرکت درآورد، به نشاط درآورد و نه فقط این انقلاب عظمت خودش را به دنیا نشان داد، ملّت ایران را هم باعظمت کرد، ایران اسلامی را هم در چشم دنیا عظمت بخشید.نکته بعدی در قضیّه بعثت خاتمالانبیا صلّی الله علیه و آله و سلّم این است که بر خلاف نظر آن کسانی که دین را جدای از سیاست معرّفی می کنند، دین را از زندگی، از سیاست و از حکومت به کلّی جدا می کنند -قشرهای مختلفی هم در این زمینه کار می کنند؛ از قبل هم بود و با حرکت انقلابی این تلاش خنثی شد، ولی خب باز آدم مشاهده می کند که کسانی باز زمزمه این را شروع کردهاند با نوشتن و گفتن و مانند اینها- نقطه اوج نهضت نبوی تشکیل حکومت بود که مقدّمات آن را و زمینهسازی آن را خود پیغمبر به وجود آورد؛ با بزرگان مدینه که آوازه اسلام را شنیده بودند و آمدند ببینند قضیّه چیست، پیامبر اکرم با اینها صحبت کردند، مواضعه کردند، قرارداد گذاشتند و بزرگان یثرب -البتّه آن روز هنوز اسمش مدینه نبود، شهر یثرب بود- زمینهسازی کردند، بعد پیغمبر اکرم با آن وضع عجیب، هجرت خود را شروع کرد، بعد هجرت مسلمانها شروع شد و بتدریج مهاجرین آمدند. قبل از هجرت، پیغمبر مصعببنعمیر را به عنوان نماینده فرستاد آنجا که برود آیات قرآن را بخواند برای مردم؛ این مقدّمات را فراهم کرد، بعد هم خود حضرت به یثرب هجرت کردند و حکومت اسلامی را در آنجا تشکیل دادند؛ این نقطه اوج نهضت پیغمبر بود. و به این هم اکتفا نکردند که حالا یک حکومت تشکیل بدهند و فقط مردم را اداره کنند؛ نه، شروع کردند به مقابله همهجانبه با دشمنان. چون دشمنان بالاخره مسلمانها را راحت نمی گذاشتند؛ لشکر درست کردند، جنگافزار تهیّه کردند و به دشمنان حمله کردند، یک جاهایی دفاع کردند، یک جاهایی تهاجم کردند؛ هر دو جورش هست. اینکه حالا بعضی می گویند جنگ های پیغمبر صرفاً دفاعی است، نه، بعضی دفاعی بود، بعضی هجومی بود؛ شرایط مختلف بود.
نکته بعدی در باب بعثت این است که یکی از مهمترین شعارها و جهتگیریهای پیامبر اکرم در بعثت، مقابله با جاهلیّت بود. در قرآن بارها جاهلیّت تقبیح شده. تعبیر جاهلیّت -که حالا توضیح می دهم که مراد از جاهلیّت چیست- بارها در قرآن تقبیح شده. در سورهی مائده: اَفَحُکمَ الجاهِلیَّةِ یَبغون؛ در سوره احزاب: وَ لاتَبَرَّجنَ تَبَرُّجَ الجاهِلَیَّة الاولیٰ؛ در سوره انّا فتحنا: اِذ جَعَلَ الّذینَ کَفَروا فی قُلوبِهِمُ الحَمیَّةَ حَمیَّةَ الجاهِلیَّة؛ و در چند جای دیگر قرآن که حالا من این سه آیه در ذهنم بود، اینجا یادداشت کردم. جاهلیّت تقبیح شده. این جاهلیّت چیست؟ مراد از این جاهلیّت صرفاً بیسوادی نیست، نادانی نیست؛ البتّه بیسوادی هم در آن هست، لکن این جاهلیّت معنای وسیعتری دارد؛ خُلقیّات پَست هم جزو این جاهلیّت است که به بعضی از آنها قبلاً اشاره کردم. رفتارهای ددمنشانه مردم: آدمکشیشان، دزدیشان، تجاوزشان، حقکشیشان، ضعیفکشیشان که همه اینها رایج بود در بین مردم جزیرةالعرب، اینها جزو همان جاهلیّت است. هرزگی جنسی، هرج و مرج جنسی، ابتذال اخلاقی، برچیده شدن بساط حیا از بین مردم؛ اینها بود دیگر، اینها جزو آن جاهلیّت بود.
حالا نکته مهم اینجا است که بسیاری از همان رذایل اخلاقی که آن روز در مکّه رایج بود، در جزیرةالعرب رایج بود و پیغمبر با اینها به مقابله پرداخت، بسیاری از آن رذایل اخلاقی، امروز در دنیای بهاصطلاح متمدّن غربی به شکل سازمانیافته و بسیار شدیدتر و بسیار وسیعتر وجود دارد؛ عیناً همان رذایل اخلاقی در یک مقیاس بزرگتری امروز وجود دارد، با شدّت هر چه بیشتر.
خب امروز زندگی در تمدّن غربی بر پایه طمع و حرص است، بر پایهی آزمندی است. اصلاً اساس زندگی در تمدّن غربی، حرص و طمع است. امروز پایه همه ارزش های
غربی پول است، همه چیز با پول سنجیده می شود؛ اخلاقیّات، معنویّات، همه چیز با پول سنجیده می شود؛ معیارها این است. سیاست رایج، حکمرانیها، همه در خدمت تبعیض است، در خدمت فربه شدن کمپانیها و کارتلها است؛ امروز این جوری است دیگر.
علم و فنّاوری در خدمت کشتار مردم است. یک وقتی از علم استفاده می کنند مثلاً فرض کنید که برای واکسن یا فلان دارو که عدّهای را نجات می دهد، امّا [گاهی] از همین علم استفاده می کنند برای [ساخت] سلاح های کشتار جمعی، سلاح های شیمیایی، سلاح های اتمی، که صدها برابرِ آن تعداد مردم را از بین می برد، نابود می کند؛ و این اتّفاق در دنیا افتاده است و الان هم دارد میافتد. غارت کشورهای ضعیف؛ ابتذال اخلاقی. ابتذال اخلاقی و هرج و مرج اخلاقی بشدّت [وجود دارد]. مسئله همجنسگرایی و امثال اینها -که دیگر واقعاً شرمآور است، که آدم از تکرار کردنش و گفتنش هم شرم می کند- هرج و مرج عجیب جنسی؛ اینها امروز در دنیا وجود دارد. اینها همان چیزهایی است که آن روز بود، امروز هم همانها هست؛ منتها آن روز محدود بود، امروز گسترده است، سازماندهیشده است. پشت خیلی از این فسادها و مفاسد، منطق های مصنوعی درست شده، یعنی پشتوانههای منطقی و فکری برایش درست کردهاند، مبنای فکری برایش درست می کنند و به بشریّت ارائه می کنند.
خب پس باید چه بکنیم؟ باید درس های بعثت را مرور کنیم. همان کاری که نبیّ اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم در قبال آن جاهلیّت انجام داد، امروز بر عهده ما است که در قبال این جاهلیّت آن کارها را انجام بدهیم؛ این وظیفه ما است.
در درجه اوّل، تقویت ایمان. یکی از کارهای مهم برای ما و برای همه دلسوزان بشری در سراسر عالم، تقویت ایمان دینی است. توسعه گروههای مؤمن و مقاوم در سرتاسر عالم؛ انسان هایی که انگیزه دینی داشته باشند و ایمان داشته باشند و اهل مقاومت باشند و کار کنند، تلاش کنند؛ اینها باید توسعه پیدا کنند.
و [تقویت] قوّت و استحکام نظام اسلامی. حالا به فضل الهی، با پرچم اسلام و زیر پرچم اسلام در جمهوری اسلامی ایران یک نظامی تشکیل شده؛ این را تقویت کنیم، مستحکم کنیم، پایههایش را هر چه محکمتر کنیم، ثمراتش و اثراتش را هر چه گستردهتر کنیم.
بعد برنامهی خردمندانه و حکمتآمیز؛ این میدان از آن میدان هایی نیست که انسان سرش را بیندازد پایین و حمله کند؛ برنامهریزی لازم دارد، مطالعه لازم دارد، برنامه خردمندانه باید تهیّه بشود، با حکمت بایستی با این قضیّه مواجه شد.
البتّه ما نمی توانیم ادّعا کنیم در این کارهای بزرگ به مقصود و هدف هایمان رسیدهایم؛ نه، در همه این گام های بلند، ما در نیمه راهیم؛ در این شکّی نیست. البتّه کار شده، پیش رفتهایم بحمدالله، امّا در همه اینها ما در نیمه راهیم و هنوز خیلی فاصله داریم تا برسیم به هدف، لکن با وجود این، با اینکه هنوز در نیمه راهیم، باز الگوی انقلاب اسلامی و الگوی جمهوری اسلامی برای مردم دنیا یا حدّاقل مسلمان های دنیا، یک الگوی جذّاب است. شما ملاحظه کنید، ببینید در فاصله چند هزار کیلومتری تهران، در یک کشور دیگر اهانتی می شود به عکس شهید عزیزمان شهید سلیمانی، مردم واکنشی نشان می دهند که پلیسی که خودش آن اهانت را کرده، مجبور می شود بیاید عذرخواهی کند، با مردم همراهی کند، دوباره آن عکس را مثلاً در جاهایی از شهر نصب کنند؛ این الگو، الگوی جذّابی است، نشان می دهد این الگو، الگوی پُرکششی است؛ همین نیمهکارهاش هم پُرکشش و جذّاب است.
به نظر من نمونه واضح و کامل جاهلیّت مدرن، آمریکا است؛ از همه جای دنیا این جاهلیّت در آنجا شدیدتر و سهمناکتر است؛ به معنای واقعی کلمه این جوری است. آمریکا یک رژیمی است که اخلاقیّات ناپسند در آن ترویج می شود؛ تبعیض در آن روزبهروز بیشتر می شود؛ ثروت ملّی روزبهروز بیشتر به سمت ثروتمندان و برخورداران کشیده می شود. کشوری به ثروتمندی آمریکا وضعی دارد که وقتی یک مقدار سرما زیاد می شود، عدّهای در خیابانها می میرند؛ وقتی گرما زیاد می شود، عدّهای در خیابانها می میرند؛ چرا؟ اینها به چه معنا است؟ امروز مظهر جاهلیّت مدرن، مظهر تبعیض، مظهر ظلم، مظهر بحرانسازی در دنیا آمریکا است. اساساً رژیم ایالات متّحده آمریکا، یک رژیم بحرانساز و بحرانزیست است؛ از بحران تغذیه می کند، ارتزاق می کند؛ از بحران های گوناگون در اطراف عالم ارتزاق می کند.
شبکههای مافیایی قدرت در داخل آمریکا، از بحران هایی که در سراسر جهان اتّفاق میافتد ارتزاق می کنند، استفاده می کنند. اساساً آمریکا یک رژیم مافیایی است؛ یک رژیم مافیایی است: مافیای سیاسی، مافیای اقتصادی، مافیای اسلحهسازی؛ انواع و اقسام مافیاهایی که سیاست های این کشور را در دست دارند و هدایت می کنند و کنترل کشور در واقع دست آنها است؛ پشت سر دولتها کسانی را روی کار میآورند، کسانی را از کار بر کنار می کنند؛ این مافیاها رؤسای جمهور را سر کار میآورند. آن وقت این مجموعه مافیایی، این رژیم مافیایی احتیاج دارد که در اطراف دنیا یک جاهایی بحران وجود داشته باشد، لذا کانون های بحران را خلق می کند. در منطقه غرب آسیا شما ببینید چقدر اینها بحرانسازی کردند؛ اینها احتیاج پیدا کردند موجودی مثل داعش را به وجود بیاورند که سگ دستآموز آنها بود که علناً، صریحاً، به شکل آشکار، فیلمبرداریشده افراد را سر ببرند، یا زندهزنده بسوزانند، یا غرق کنند در آب و فیلمش را به دنیا نشان بدهند؛ این را آمریکا به وجود آورد؛ خودشان اعتراف کردند؛ خودشان گفتند که این را آنها به وجود آوردند؛ اینها بحرانساز هستند. اگر نتوانند بحران ایجاد کنند کارخانههای اسلحهسازی نمی توانند حدّاکثر استفاده خودشان را بکنند؛ ناچار باید در دنیا بحرانسازی کنند تا منافع این مافیاها حدّاکثری بشود.
امروز به نظر من، اوکراین هم قربانی همین سیاست است. امروز قضایای اوکراین هم مربوط به همین سیاست آمریکا است. آمریکا اوکراین را به این نقطه کشاند؛ با ورود در مسائل داخلی آن کشور، راه انداختن اجتماعات علیه دولتها، حرکت مخملی به وجود آوردن، کودتای رنگی درست کردن، حضور سناتورهای آمریکایی در داخل اجتماعات معارضه، این دولت را برداشتن، آن دولت را گذاشتن؛ اینها طبعاً به همین جاها منتهی می شود.
البتّه ما با جنگ و تخریب در هر جای دنیا مخالفیم؛ این حرف ثابت ما است. ما با کشته شدن مردم، با تخریب زیربناهای ملّتها [مخالفیم]؛ ما اینها را هر جای دنیا اتّفاق بیفتد تأیید نمی کنیم؛ این حرف ثابت ما است. ما مثل غربیها نیستیم که اگر چنانچه بمبی را روی سر کاروان عروسی در افغانستان بریزند و عروسیشان را تبدیل به عزا بکنند، [بگوییم که] این مبارزه با تروریسم است؛ این جنایت نیست؛ آنها منطقشان این جوری است دیگر؛ در افغانستان، در عراق. آمریکا در شرق سوریه چه کار می کند؟
چرا نفت سوریه را می دزدند؟ چرا پول افغانستان را می دزدند؟ ثروت ملّی افغانستان را چرا غصب می کنند؟ چرا در منطقه غرب آسیا از جنایات صهیونیستها که شبانهروز این جنایات دارد انجام می گیرد دفاع می کنند؟ اینها بحرانسازی است؛ اینها کارهایی است که می کنند و همه اینها را به اسم دفاع از حقوق بشر و امثال اینها دارند انجام می دهند!
ما مثل آنها نیستیم که اگر چنانچه کاری در نقطهای که مورد خواست ما است اتّفاق بیفتد، آن را یک جور قضاوت کنیم، جای دیگر اتّفاق بیفتد، جور دیگری قضاوت کنیم. هشت سال است مردم یمن در زیر بمباران هستند، غربیها این را محکوم نمی کنند، از آن حمایت هم می کنند؛ هم حمایت زبانی، تبلیغاتی، رسانهای و هم حمایت عملی! اینها این جور هستند. ما البتّه در اوکراین طرفدار توقّف جنگیم، ما می خواهیم آنجا جنگ تمام بشود؛ منتها علاج هر بحرانی صرفاً در صورتی ممکن است که ریشه بحران شناخته بشود. ریشه بحران در اوکراین سیاست های آمریکا است، سیاست های غربیها است؛ اینها ریشه بحران است؛ اینها را باید شناخت و بر اساس اینها قضاوت کرد، داوری کرد و اگر اهل اقدام بودیم، اقدام کرد.خب حالا که صحبت اوکراین مطرح شد، عبرت هایی هم در این قضیّه اوکراین وجود دارد که انسان مشاهده می کند و در گفتار گویندگان و نویسندگان به بعضی از این عبرتها اشاره شده. من دو مورد از این عبرتها را مطرح می کنم. یکی این است که پشتیبانی قدرت های غربی از کشورها و دولت هایی که دستنشانده آنها هستند، یک سراب است، واقعیّت ندارد؛ این را همه دولتها بدانند. آن دولت هایی که پشتگرمیشان به آمریکا و به اروپا است، ببینند وضع امروز اوکراین و دیروز افغانستان را. هم رئیسجمهور اوکراین همین چند روز پیش گفت، هم رئیسجمهور فراری افغانستان چندی قبل گفت؛ گفت ما اعتماد کردیم به آمریکا، اعتماد کردیم به دولت های غربی، [ولی] ما را تنها گذاشتند. به اینها نمی شود اعتماد کرد؛ این عبرت اوّل. حالا جمهوری اسلامی که صلای استقلال و عزّتش دنیا را فرا گرفته، امّا آن کسانی که متّکی به آمریکا هستند، از این عبرت درس بگیرند و این را بفهمند.عبرت دوّم اینکه مردم، مهمترین پشتوانه دولتها هستند. اگر مردم در اوکراین وارد میدان می شدند، وضع دولت اوکراین و مردم اوکراین این جوری نمی شد. مردم وارد میدان نبودند، چون دولت را قبول نداشتند؛ عیناً مثل آن وقتی که آمریکا به عراقِ دورانِ صدّام حمله کرد، مردم دفاع نکردند، کنار رفتند، آمریکا مسلّط شد. امّا در همین عراق، وقتی که داعش حمله کرد، مردم وارد میدان شدند، توانستند داعش را که خطر بسیار بزرگی بود به عقب برانند، توانستند سرکوب بکنند. ش
برچسب ها
آمریکا , اوکراین , رهبر انقلاب
به اشتراک بگذارید
https://resalat-news.com/?p=61571
تعداد دیدگاه : دیدگاهها برای آمریکا؛ لانه بحران بسته هستند
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.