بحران اوكراین ،تسریعكننده تغییر نظم جهانی
احمد نادری
دانشیار دانشگاه تهران
نظم جهانی در حال تغییر است و تحولات جاری در اروپا یكی از نشانههای آن میباشد.تغییر نظمهای جهانی از ابتدا تا به امروز با تحولات بزرگ و عمدتا خشن همراه بوده است. قبل از جنگهای جهانی اول و دوم نظم چند قطبی (Multipolar) بر مناسبات بینالمللی حاكم بود و درآن ، چند قدرت به طور همزمان در عرصه بینالمللی بازی میكردند.
این نظم با دو جنگ خشن و خونین تغییر كرد؛ جنگهایی با حدود ۱۰۰ میلیون كشته. از خاكستر این جنگها ، نظم دوقطبی (bipolar) زاده شد و در آن دو قطب اصلی ایدئولوژیك، جهان را به دو بلوك تقسیم كردند و بیش از چهار دهه كنشگری كردند. پس از فروپاشی شوروی ، نظریهپردازان ایالات متحده اصرار داشتند كه نظم چندقطبی شده (Unipolar) و به «پایان تاریخ» رسیدهایم. این تك قطبیت ادعایی كه با رویداد بزرگی همچون فروپاشی یك امپراطوری همراه بود، با كنشگری آمریكا در جنگ عراق علیه كویت و حمله به صدام توسط آمریكا تثبیت شد ، اما از یك دهه بعد تاكنون اتفاقاتی در نظام بینالملل در حال رخ دادن است كه نشان میدهد دنیا دارد به حالت چندقطبی برمیگردد.
از ابتدای قرن ۲۱ تاكنون ، و در نتیجه جنگهای خشن و مختلف و متعدد (كه تقریبا بدون استثنا ردپای ایالات متحده آمریكا در آن وجود دارد) نظم بینالمللی در حال چرخش است. در تحولات دو دهه اخیر، بازیگران دیگر عرصه بینالمللی ، اجازه كنشگری تمامعیار به آمریكا ندادهاند چه در افغانستان ، چه درعراق ، چه در فلسطین ، چه در یمن ، چه در سوریه و سایر كشورها آمریكا و متحدانش نتوانستهاند آنچه خواستهاند را محقق كنند و مورد متأخر و اخیر آن ، تحولات اوكراین است.
اوكراین در برههای كه تحولات خشونتبار سوریه و عراق در نتیجه كنشگریهای داعش درجریان بود؛ در سال ۲۰۱۴ درگیر خشونت و جنگ محدود شد. اما از آنجا كه غربیها نمیتوانستند به طور همزمان دو جبهه غرب آسیا و شرق اروپا را مدیریت كنند ، ترجیح دادند تا پرونده اوكراین را موقتا ببندند و این ، فرصتی بزرگ برای روسیه بود تا دستور كار خود را پیش ببرد.
پس از شكست غرب و متحدانش در پرونده سوریه و عراق (كه به لطف مجاهدتهای شهید حاج قاسم سلیمانی و یارانش رقم خورد) ، اكنون پوتین فرصت را غنیمت شمرده تا با خیال راحت و با دستور كاری از قبل مشخص ، پرونده اوكراین را دوباره بگشاید و با به رسمیتشناختن دو حوزه خرد سرزمینی در اوكراین و سپس اعزام نیرو به آنها فرصت درگیری با دولت اوكراین را رقم بزند.
حمله به اوكراین توسط روسیه و قبل از آن الحاق كریمه به روسیه در سال ۲۰۱۴ ، نشان میدهد كه معادلات جهانی را هنوز قدرت تعیین میكند و لذا آنچه در روابط بینالمللی اهمیت دارد، پارادایم رئالیسم است و این قدرت و توازن آن است كه معادلات را رقم میزند، نه سازمان های بینالمللی و چیز دیگر. از سوی دیگر، عدم دفاع فیزیكی آمریكا و ناتو از متحد اصلی خود یعنی اوكراین كه پیشانی مقابله با روسیه است، نشان میدهد كه ناتو و در رأس آن ایالات متحده آمریكا ضعیفتر از قبل شده و قدرت مداخله نظامی ندارد و از سوی دیگر وابستگی برخی كشورهای اروپایی همچون آلمان به انرژی روسیه ، توان مداخله بیشتر را از آنان سلب نموده و لذا به موضعگیریهای كاغذی بسنده كردهاند.
بازی اوكراین در جریان است و زود است كه پیشبینی كنیم چه اتفاقی خواهد افتاد، اما آنچه این قلم از تحولات آن میفهمد، این است كه این تحولات در راستای چرخش نظم جهانی است و سرعت تغییر نظم را بالا میبرد. بیشك ، نظم آینده جهانی ، نظمی چندقطبی است كه در آن قدرتهایی چون چین، روسیه و جمهوری اسلامی ایران یكی از بازیگران اصلی آن خواهد بود.
احمد نادری , اوکراین
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.