جدال احسن جوادالائمه
محمدامین غروی
از امام نهم هیچ نمیدانیم. اگر بخواهیم کمی تعارف و مسامحه هم با سخن مخلوطکنیم، باید همچون رئیس اسبق بانک مرکزی یک تقریبا هم کنار هیچ بگذاریم؛ اما واقعیت همان هیچ است. کلا از امامان پس از امام رضا بسیار کمتر میدانیم؛ اما از امام هادی دستکم زیارت غدیریه و زیارت جامعه کبیره را شنیدهایم و امام عسکری را به حفاظتشان از حضرت حجت میشناسیم. اما همین اندازه شناخت را هم از جوادالائمه نداریم. وقتی میگوییم شناخت، منظورمان نقشی است که ایشان بهعنوان یک امام، در سیر راه حق ایفا کرده و حلقهای است که او در زنجیره احیای دین به خود اختصاص داده. والا میدانیم که مثلا جوانترین امام هنگام شهادت بودند یا به دست همسرشان به شهادت رسیدند یا در هنگام شهادت امام رضا، با طیالارض یا هر روش غیبی و الهی دیگری از مدینه خود را به مرو رساندند و در هشت-نه سالگی به امامت رسیدند. برخی نیز شنیدهایم که امام رضا، ایشان را مبارکترین مولود خواندند. جستهوگریخته احادیث عاشورایی و حسینی نابی نیز از حضرت در حافظهداریم. جایی به جوانی که از گناه به ستوه آمده ،میگوید: «فر الی الحسین». فرار کن بهسوی حسین. بهسوی چه چیز حسین؟ چیست که حریف هیجان و شور و گناه جوانی میشود؟ تنها عشق. آنچه نزد اباعبدالله بیش از همه یافت میشود، آتش عشق است. عشق است که امام حسین را کشتی نجات میکند. عشق است که بابالحسین را اوسع میگرداند. دری گستردهتر و وسیعتر از درهای دیگر. عشق است که آدمهای بیشتری را اسیر خود میکند. عشق است که بدها را برمیگرداند… عشق است که اربعین پدید میآورد. عشق است که محرم و صفر را ناجی اسلام میکند. همین امام جواد درجایی دیگر میگوید: «اولُ ما جَری بِه القلم علی اللوحِ قَتلُ الحسین» نخستین چیزی که آفریده شد، نخستین حکمی که از سوی خدا رانده شد، نخستین خبری که در عالم وجود پیچید، این بود که حسینبنعلی به قتل میرسد. اینها چیزهایی است که حول امام نهم شنیدهایم. قدری از محدودیت اطلاعاتمان حول این امام نیز مربوط به سن کم ایشان و فشار و کنترل امنیتی بر روی ایشان است. اما باید یادآور شد مبادا اگر ما به هر دلیلی از امامی کمتر دانستیم، بیاختیار گمان بریم ایشان درجه پایینتری یا نقش کمتری دارند. این خورشید آنهمه تابان است که دشمن در بیستوپنجسالگی از تحمل او عاجز میشود و به قتل و ترور او رو میآورد. در حقیقت امام جواد دارای شخصیت بلندمرتبهای است که قلم و اندیشه از توصیف سخن و سیره ایشان ناتوان است. ایشان همانند پدران بزرگوارش از سرچشمه گوارای دانش پروردگار جهانیان سیراب شد و احادیث ایشان بهترین گواه بر این مطلب است. کوتاه بودن عمر مبارک مانع از آن نشد که مردم عصر خویش را از جایگاه والای امامت الهی آگاه سازد و هرکسی که با ایشان روبهرو میگشت چارهای جز اعتراف به فضیلت وبرتری ایشان نداشت؛ خواه در زمینههای علمی و اخلاقی و خواه در مسائل مربوط به مدیریت و سیاستورزی. آنچه دستگاه عباسی را به ستوه آورد، جدال حضرت و تیغ تیز استدلال ایشان بود. مأمون عباسی که امام رضا و امام جواد علیهماالسلام را خطری برای حکومت خویش میپنداشت و آنها را از مدینه به خراسان و بغداد منتقل کرد، پیرامون ویژگیهای بارز جوادالائمه لب به اعتراف گشوده است: «او در عين خردسالى، بزرگى فاضل، دانا و اعجوبه زمان میباشد و آرزومندم بهزودی مردم به مقام فضل و كمال او پیببرند. او از خاندانی است كه علمشان از سرچشمه بىپايان خدا استفاده میشود و همواره نياكان او از علم دين و امور ادب كه افراد عادى با زحمت به آن میرسند، بینياز بودند و هیچ دانشمندی نیست كه بتواند در برابرشان خودنمایی كند.» هنگامیکه دختر مأمون به دلیل حسادتهای بیجا، نزد پدرش از امام جواد علیهالسلام شکایت و اظهار ناراحتی کرد، مأمون به وی گفت: «دخترم، نزد همسرت بازگرد که او پاره تن رسول خدا میباشد.» امام جواد در سن کودکی به امامت رسیدند و تمام وجوهات شرعیه شیعیان مانند موقوفات به ایشان میرسید. بااینحال، یکی از شگردهای مأمون برای تخریب جایگاه امام، پرداخت پولهای هنگفت به ایشان بود. اما امام علیهالسلام هیچیک از آنها را در زندگی خویش مصرف نکرد، بلکه برای فقیران و مستمندان و محرومان اختصاص میداد. نقل است یکی از شیعیان برای دیدن امام جواد به بغداد آمد و امام را با هیئت تشریفات درباری همراه دید. با خود گفت بغداد محل مناسبی برای زندگی تجملی و آسوده است و تصمیم گرفت که به وطن خویش بازنگردد. اما جوادالائمه که از نیت او باخبر شدند، به وی فرمودند: «نان جو و نمک بلغور در حرم جدم رسول خدا نزد من ازآنچه مرا در آن میبینی عزیزتر است.» ناگفته پیداست که ایشان همانند دیگر ائمه دنیا را طلاق داده و هیچ علاقهای به آن ندارد و آن وضعیت ناشی از اجبار ظالمان بوده است. جوادالائمه علیهالسلام با دیگر ائمه از منظر ویژگیهای منحصربهفرد و فضائل اخلاقی تفاوتی ندارد و همگی نور واحد بوده و هیچکسی توان رسیدن به مقام آنها را نداشته و نمیتواند آن را درک کند اما، نهمین امام شیعه به دلیل کثرت بخشش و دست و دلبازی، در میان دوستان و دشمنان به ویژگی جود و سخا معروف گشته و به «جواد» ملقب گردید. نقلشده کاروان شیعیان درراه بازگشت از سفر حج، دچار راهزنان شده و اموالشان به سرقت رفت. یکی از اعضای کاروان در مدینه خدمت امام جواد علیهالسلام رسیده و جریان را تعریف میکند. امام علیهالسلام دستور پرداخت مبلغی پول به وی میدهند و میفرمایند: «این پول را در میان افراد کاروان تقسیم کن.» راوی با تعجب میگوید: «پسازآنکه پول را میان آنها تقسیم کردم، متوجه شدم پولی که امام جواد پرداخت کرده بودند، دقیقا به مقدار دزدیدهشده بود نه کمتر و نه بیشتر.» یکی دیگر از یاران امام جواد میگوید: «روز عيدى بود كه خدمت امام جواد علیهالسلام رسيدم و نزد آن حضرت درباره تنگى زندگى و معاش، ناليدم. حضرت سجادهاش را بلند كرد و از خاک، تكه طلايى بيرون آورد و به من داد. آن را به بازار بردم بهاندازه شانزده مثقال طلا بود. نقلشده که یکی از شیعیان برای ازدواج توان مالی نداشت و از این بابت ناراحت بود. امام جواد علیهالسلام از جریان مطلع گشته و نهتنها برای او همسر، بلکه یکخانه به همراه وسایل زندگی را فراهم کرده و به آنها بخشیدند. امام جواد مولود رجب است و سایهای از لطف خداوندی که در دعای مخصوص ماه رجب دربارهاش میخوانیم: «یا من یعطی من سئله؛ یا من یعطی من لم یسئله و من لم یعرفه تحننا منه و رحمة…». این عبارت دعای ماه رجب، معنای جود است.
امام جواد(ع) , محمدامین غروی
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.