کار جهاد تبیین با تکرار صرف پیش نمیرود
حجتالاسلام سعید صلح میرزایی
مسئول دفتر حفظ و نشر آیتالله خامنهای در قم
امام امت بر اساس مقتضیات زمان و مکان و شرایط، اقدامی را تشخیص میدهد و آن را بهصورت یک فرمان منتشر میکند.
مؤمنان انقلابی که مصلحت اسلام و انقلاب و همچنین پیشرفت کشور را درگرو به نتیجه رسیدن طرح امام جامعه میدانند بهمحض صدور فرمان، همه توان اندیشهای و عملی خود را درراه انجام آن فرمان و شبکه شدن با دیگر عناصر انقلابی و مطالبه از نهادهای مرتبط و مسئول به کار میگیرند.
آتش به اختیار بودن، تقویت تولید ملی، بیانیه گام دوم، مواسات و آخرینش جهاد تبیین و روایت از این مفاهیم هستند.
در کنار این شور انقلابی، نهادهای حاکمیتی و بعضی از حلقههای میانی هم به میدان آمده و در ابتدای امر، با تکرار همگانی آن فرمان مواجه میشویم.
نشستهای تبیینی، یادداشتهای توضیحی، مصاحبه، هیئتهای اندیشهورز، همایشهای پژوهشی، چاپ کتب تحلیلی و توصیفی و تجویزی، ساخت نرمافزارهای مربوط به آن فرمان و محصولات فرهنگی و…
اینجا است که اولین آسیب پیدا میشود. خسته شدن افکار عمومی از تکرارهای اغراقآمیز و آزاردهنده. شاید یکی از راهکارها این باشد که هرازچندگاهی با استفاده از تولید اصطلاحات جدید و البته به همان مقصود فرمان، ذهنها را از خستگی و ملالت خارج کرد. یکی دیگر از راهکارهای مقابله با این آسیب، فازبندی کردن عملیات متناسب با آن فرمان است که در ادامه به آن اشارت خواهد شد.
آسیب دوم هم آن حالی است که به نیروهای مؤمن انقلابی وارد میشود حالت ناامیدی یا ترس از اینکه این فرمان هم مثل فرمان قبلی، بهزودی فراموش خواهد شد.
آسیب بعدی مصادره شدن یا تحریف معنوی آن فرمان است به نفع خود. همانطور که پس از صدور بیانیه گام دوم دیدیم که بسیاری از نهادها و افراد با زدن برچسب گام دوم به کارهای روزمره و وظایف ذاتی خود به دنبال کسب وجهه یا پیدا کردن سپری برای کمکاریهای خود نسبت به آن فرمان رفتند.
جهاد تبیین هم از این آسیب در امان نیست. هنوز مدتی از صدور آن نگذشته عدهای عنوان کارهای قبلی خود را به جهاد تبیین تغییر دادند درحالیکه بر بسیاری از این کارها تعریف جهاد تبیین صدق نمیکند. جهاد تبیین یعنی تلاش برای رفع غبار ذهنی ایجادشده از سوی دشمن در اطرافیان و حوزه تأثیر و مقابله با روایتهای وارونه دشمن از حقایق.
پس لزوما هر تعلیمی و تولید علمی، تبیین نیست و ممکن است برخی تبیینها نیز در شرایطی جهاد نباشد.
در مقابل بعضی کارها ممکن است اصلا ضد تبیین باشد اگرچه در پوسته تبیین عرضه شود مثل برخی افشاگریهای خلاف قانون یا بیاخلاقی در هتک حریم خصوصی افراد و خانوادههای آنها.
از همین تعریف استفاده میشود که جهاد عظیم تبیین با سختی و دشواریهایی همراه است که معمولا از سوی معارضان آن، تحمیل میشود و آنچه باعث این مخالفتها میشود بهنگامی تبیین است و لذا اگر تبیین در زمان خود انجام نگرفت و پس از از بین رفتن حساسیتهای دشمنان مطرح گردید اگرچه که ممکن است نتایجی داشته باشد اما دیگر جهاد نیست.
آسیب دیگر تولید نشدن راهکارهای عملی مخصوص هر قشر و طیف اجتماعی و همچنین نهادهای مسئول است.
گاهی مردمدوست دارند فرمان ولی را اطاعت کنند ولی یک نسخه عملیاتی در دست ندارند. اینجا است که نقش هیئتهای اندیشهورز عملیاتی معلوم میشود.
آسیب دیگر فازبندی نشدن عملیات و همچنین برخورد رسانهای با آن فرمان است. بهطور مثال در موضوع جهاد تبیین، فاز اول رساندن این پیام با هنرمندی به همه مخاطبان این فرمان است. فاز بعدی شبکه شدن نیروهای صف و مطالبه همافزایی از حلقههای میانی و بالمآل نهادهای حاکمیتی برای ایجاد یک قرارگاه جهاد تبیین است.
از جهت رسانهای هم پس از شور اولیه لازم است با فواصل منطقی و با عناوین مختلف، این فرمان را سردست گرفت و با طنین دادن به آن، از خاموش شدن توجهات و فراموششدن این وظیفه جلوگیری کرد.
شبکه نشدن و تکروی در انجام فرمان، از دیگر آسیبها ست. یکی از آرمانهای انقلاب اسلامی و اسلام، برادری است و این برادری صرفا در مواسات و محبت نیست. مؤمنان بهفرمان رسولالله صلیالله علیه و آله همچون آجرهای یک بنا هستند که متجاذبانه همدیگر را کمک میکنند تا هدف آن سازه حاصل شود. فلذا مؤمن انقلابی با بهرهگیری از کار تشکیلاتی و شبکه شدن با دیگران، تلاش میکند تا اثرش را افزایش دهد. البته در جامعه ولایی یک تشکیلات وجود دارد که مرکز آن ولیّ جامعه است و خرده تشکیلاتها باید نقش تقویت آن کلان تشکیلات را بازی کنند و در دام طاغوت تشکیلات نیفتند که کمترین اثرآن، شکلگیری رقابتهای ناسالم و بعضاً طرد دیگران و نفی آنها است.
نیروهای مومن چون هدف اصلی خود را محقق شدن برنامه و نقشه ولی جامعه میدانند با گذر از منافع فردی و گروهی خود با دیگران همافزا شده و به یاری برادران و خواهران ایمانی خود میپردازند.
آسیب دیگر نخبگانی دانستن جهاد تبیین و مختص دانستن آن به قشری خاص است. درحالیکه فرمان جهاد تبیین همگانی و در خطاب با عموم مردم است و تنها شرطش فهم مسئله و داشتن حوزه تأثیر است. البته کنشگری در جهاد تبیین مقول به تشکیک است برخی اهل تولید فکر یا بیان و یا اثری هنری یا رسانهای هستند و برخی صرفاً منتشرکننده و باز ارسالکننده هستند. برخی مخاطب و حوزه تأثیر چند صدهزارنفری دارند و برخی چندنفری.
شایان توجه است که یقیناً میزان مسئولیت نخبگان و اقشار خاص صاحب منبر و تریبون بیشتر بوده و به حرکتهای تبیینی غنا و جهت میدهد.
آسیب دیگر آن است که این جهاد را از مقوله اسکات و اجبار بدانند نه اقناع و همدل ساختن. برخی هنگام تبیین با استفاده از استدلالهای فنی، مخاطب را در لحظه دچار سکوت میکنند اما چون از عنصر محبت و عاطفه و رعایت اقتضائات خالی است دل او را همراه نمیکند.با دوست داشتن حقیقی همگان میتواند تأثیر در موفقیت در این جهاد داشت. خیلی از اوقات مخاطبی که نیازمند تبیین است دلپاک دارد و از بد حادثه مورد بمباران روایتهای وارونه شده است.آسیب دیگر عجله داشتن درگرفتن نتیجه است. دشمن با صبر، آرامآرام و متناوب ذهن مخاطبش را تسخیر میکند و طبیعتاً زدودن غبار ایجادشده هم باید با تکرار و تداوم باشد و شاید بابیان چندم، مخاطب همراه شود و روایت حق را بپذیرد. پس نباید از ندیدن نتیجه در ابتدای جهاد تبیین، خسته شد بلکه باید به تداوم فکر کرد.
حجتالاسلام سعید صلح میرزایی
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.