کیهان، رسالت؛ عامل هر جنایت!
| حسین قدیانی|
چه سریع و چه درسآموز؛ چه صریح و چه صحیح میچرخد این چرخ روزگار! باورم نمیشود ۲۰ سال گذشته باشد! اصلا باورم نمیشود! یادش به خیر! ۲۰ سال پیش و بلکه هم ۲۰ سال و چند ماه پیش، روزنامهنگاری را از همین «رسالت» و نیز «کیهان» شروع کردم که سنگر اولی در خیابان شهید نجاتاللهی بود و مقر دومی در کوچه شهید شاهچراغی! شهدای والامقامی که باید ویژه دوستشان داشته باشم! خیلی ویژه! آخر رزق و روزی قلمی ما در جاهایی بود متبرک به اسم مقدس این دو «عند ربهم یرزقون»! خود این هم الحمدلله! در رسالت، آنکه بیش از همه چیز یادم داد، سردبیر وقتش جناب انبارلویی بود و در کیهان هم باز سردبیر وقتش جناب صفارهرندی! بگذریم که گاهی بهره از مدیران مسئول این دو روزنامه نیز میبردم؛ آقایان مرتضی نبوی و حسین شریعتمداری که اولی خیلی اصرار داشت طنزهای دهخدا را دقیق و عمیق بخوانم و حاجحسین هم باری خوب یادم هست؛ توصیه کرد مرا به خواندن رمانهای کلاسیک از نویسندگان نابغه عصر ماضی که برای تقویت قلم و افزودن بر وسعت کلمات قابل استفاده بسیار مفید است! آن ایام هنوز ۲۰ سالم نشده بود اما خاطرات ریز و درشت و تلخ و شیرینش را با ذکر جزئیات در یاد دارم! مثلا یک بار انبارلویی درآمد که برای نوشتن ۲۰ خط، اقلا باید ۲۰۰ صفحه کتاب بخوانی یا حتی این را نیز به خاطر دارم که میگفت: «مرحوم کیومرث صابری (گلآقا) رفته بود حج و در مسجدالحرام، قلمش را گرفته بود سمت کعبه که خدایا! نمک این قلم با تو!» به همین شکل از استاد صفار نیز فراوان درس گرفتم. یکی وقتی بود که مصاحبهای کرده بودم با رئیس وقت سازمان ملی جوانان برای صفحه مدرسه کیهان! آنجا هرندی ناظر بر محتوای گفتوگو درآمد: «وقتی در مصاحبه به هدفت رسیدهای، دیگر طرف را چپ و راست نکن! اینجوری مصاحبهشونده را مینشانی در موضع مظلومیت، نه لزوما موضع باخت!» مخلص کلام اینکه؛ «حد نگه دار!» این «حد نگه دار» درسی بود که هم هرندی و هم انبارلویی زیاد روی آن تأکید داشتند! طرفه حکایت اینجاست؛ طرف مقابل که مست از پیروزی در دوم خرداد ۷۶ گاه حتی زیر اوامر امثال تاجزاده، به خیابان میریخت و شیشه بانک میشکست و لایعقل، شعار میداد:
«کیهان، رسالت؛ عامل هر جنایت» پایبند به هیچ حدی و به هیچ اخلاقی نبود لیکن فاش میگویم که انبارلویی و هرندی، مرتب گوش این قلم را میگرفتند که مبادا در نقد جماعت، عدول از اخلاق کنی!
ایامی بود که هم در کیهان و هم در رسالت، ستون ثابت طنز داشتم و خب! حفظ حد و اخلاق در ژانر طنز، پند لازمتری بود! بگذار بخندانمتان! حقیر، روزنامهنگاری را ناظر بر آن شعار مسخره، از دو «عامل هر جنایت» یعنی «کیهان و رسالت» شروع کردم! اینقدر جانی! و چنان جماعت بددهان، محکم این شعار را سرمیدادند که گاه توهم میزدم نکند هیروشیما را نیز گردانندگان رسالت و کیهان با بمب اتم ترکانده باشند! و حالا ۲۰ سال بعد از نخستین قلمزدنهایم در عالم مطبوعات و فیالواقع ۲۰ سال بعد از فتنه تیر ۷۸ متحیرم از گردش معنیدار روزگار که سرایندگان شعر «کیهان، رسالت؛ عامل هر جنایت» بعضا تا خود اتاق بیضی کاخ سفید هم رفتند و سلفی با جانیان جلادی انداختند که ذات کارشان تهدید است و تحریم و حتی اگر بتوانند جنایتی در حد ناکازاکی! الغرض! بسی مفتخرم که عکسهای یادگادیام را با صفار و انبارلویی انداختم، نه بوش و اوباما و ترامپ که الحق عوامل هر جنایت و مسبب شرم بنیبشرند!
زعماي غرب، روزي در حمايت از صدام، حتي گاز خردل هم به بعثيها دادند و دگر روز و اين بار به بهانه تقابل با صدام و يا طالبان، آن بلاها را سر مردم مظلوم عراق و افغانستان آوردند که اي بسا عروسي که با بمبهاي آمريکايي بدل به عزا شد! و طنز ماجرا اينکه سردهندگان شعار “کيهان، رسالت؛ عامل هر جنايت” بعدها حتي از هيلاري عجوزه هم آويزان شدند؛ پيرزني جاني که دنيا او را “مادر داعش” ميخواند! آنوقت در تحريريه کيهان و رسالت، بارها ميشد که هرندي و انبارلويي، فلان کلمه يا بهمان جمله را و حتي کل متن مرا که جوانکي بيترمز بودم حذف کنند، با اين استدلال که بياخلاقي حتي درباره جناح مخالف هم ممنوع است! و آنوقت “کيهان، رسالت؛ عامل هر جنايت!” ليکن احمد باطبيها و تو بخوان تاجزادهها عامل هر مهر و محبت، لابد! اصلا ما بد، شما خوب! شمايي که با قاتلان نوع آدم که حتي از آمريکا بابت پوکاندن هواپيماي مسافربري مردم خودتان هم تشکر کردند، اينک در يک جبههايد! اما اجازه دهيد بنويسم که اف بر لياقتتان! و اين عاقبتتان! و اذن دهيد که افتخار کنم به ۲۰ سال پيشم که تلمذ پاي درس اساتيدي کردم که همچون اسوهشان بهشتي بزرگ، اول اخلاقمدار بودند و بعد بر مدار سياست!
کتمان نميکنم که ۲۰ سال پيش، شعار “کيهان، رسالت؛ عامل هر جنايت” خيلي روي مخم بود! اما الان بيش از پيش افتخار ميکنم به نويسندگي در روزنامههايي که فالودهخوران با جانيان يانکي، آنگونه خطابش ميکردند!
۲۰ سال گذشت و حالا با وجود اين مجازستان بيدر و پيکر که معالاسف آدمي را متوهم بار ميآورد و تو را در آن واحد، هم نويسنده ميکند، هم مديرمسئول و هم سردبير و حتي شاگردي نکرده، استاد؛ بيشتر قدر امثال هرندي و شريعتمداري و نبوي و انبارلويي را ميدانم! الحمدلله مثل بعضي از اين جوانان آتشينمزاج عصر اينستا و تلگرام و توئيتر نشدهايم که بياستاد، استاد شويم! و شاگردي نکرده، معلم! ۲۰ سال پيش حتي هنوز درست و حسابي ريش ما درنيامده بود! و خيلي خبري از غوغاي اينترنت هم نبود! تا ۴ نفر که خبره حرفهشان هم بودند، متن تو را سبک و سنگين نميکردند، هرگز نوشتهات منتشر نميشد! مثل الان نبود که توهم بزني همه کارهاي! الحمدلله که ۲۰ سال پيش، روزنامه بود و اينستاگرام نبود و الا شايد انبارلويي و هرندي، با انتشار متني در رسالت و کيهان، مخالفت ميکردند و من هم ميگفتم؛ “لامشکل! ميگذارمش همين اينستاگرام خودم!” نه! ما “استاد” داشتيم و هنوز هم داريم و هرچند ۲۰ سال گذشته، ليکن هنوز هم گاهي براي انتشار متني در مجازستان، زنگ ميزنم به اساتيدم و احيانا کسب نظرشان! آخرين نمونه، همين چندي پيش بود که هرندي گفت: “موافق انتشارش نيستم!” و من هم بيخيال نشرش شدم! بلاشک منکر محاسن مجازستان نيستم که خود ۱۰ سال است شب و روز در جنگ نرمم و اي بسا روزي با ۳ پست! اما تو بگذار اين متن را به فال نيک بگيرم و توصيهاي کنم اين آخرسري ۲۰ سالههاي روزگار حال را! فريب اغواي اين مجازستان را نخوريد! دريايي بيکران است اما تنها با ۲۰ سانت عمق! ماهي غلطانداز است اما تنها با نوري قدر يک مهتابي! لذا تا شاگردي نکنيد، استاد نميشويد! بگذريم که شاگرديکردهها نيز اي بسا مثل راقم همين سطور، هيچ استاد کسي و استاد چيزي نشدند! ما که هرندي و انبارلويي، اساتيدمان بودند، شديم اين! واي به حال شما! پس اول اخلاق، بعد سياست! که اگر بنا داري جواب شبهات دشمن را بدهي، اول بايد از شک و شبهههاي نفس خود عبور کني! انشاءالله اصل سخن را خواهيد گرفت! يا علي! آهان! “کيهان، رسالت؛ عامل هر جنايت!” خدايي اين خندهدارترين جوک عصر دوم خرداد پر از لطيفه بود! عصري که رئيسجمهورش، عمري از “گفتوگوي تمدنها” سخن گفت اما عاقبت، خطاب به دانشجويان معترضِ از قضا دوم خردادي، اينگونه “شهادت روشنفکري” خود را داد؛ “چه خبرتونه شماها؟! آدم باشيد خب! ميدم بيرونتون کننها!” اين را هم شکرت اي خداي بزرگ که مفتخر به سامانه با عزت و اقتدار سوم خرداديم، نه بيسامانه تَکراري دوم خرداد! اين بار ديگر واقعا يا علي!
انبارلويي , حسین قدیانی , رسالت , کیهان
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.