مردی که خواب را از چشمان اسرائیل گرفت
گروه فرهنگی
موشک خیلی واژه کوچکی است برای آنکه بخواهد همنشین همیشگی نام حاج حسن تهرانی مقدم باشد، هر چند که او تمام عمرش را پای شکلگیری، رشد و بالندگی این صنعت گذاشته باشد. شاید بگوییم موشک اکنون، یکی از مهمترین عوامل قدرت دفاعی ما است؛ اما نه. آنچه بیش از هر چیز عامل قدرت ما است، انسان انقلاب اسلامی است. انسانی که از بستر نهضت امام خمینی رشد یافت و در عصر جدایی و ادبار انسان از آسمان، یار آخرالزمانی سیدالشهداء شد. موشک خیلی کوچکتر از آن است که بخواهد افتخار حسن تهرانی مقدم باشد، افتخار او اخلاص است، همان گوهری که او به دست آوردنش را از کار در معادن سختتر میدانست. سلاح اصلی این نهضت و این نظام و این کشور، خود امثال تهرانی مقدمها است، نه موشک. سلاح اصلی سلیمانی است و نه حضور منطقهای و استراتژیک. سلاح اصلی احمدیروشن است و نه توانمندی هستهای. این متن نمیخواهد انکار کند دستاوردها و رنجآوردهای پاکترین فرزندان این سرزمین را، نه! مقصود یادآوری این مهم است که بزرگی دستاوردها ما را از بزرگی دستهای خالقان آنها غافل نسازد. دستاوردهای نظامی و علمی و صنعتی ما با تمام عظمتشان، با تمام بازدارندگیشان، با تمام افتخاری که ما برایشان قائلیم و باید باشیم، هنوز اختلاف کمی و کیفی زیادی با امکانات دشمنان ما دارند. با این وجود آنچه آنان را به راه شکست و افول کشانده و ما را به راه پیروزی و صعود، عشق است و ایمان. اراده است و در یک کلام، انسان. انسانی که او را تا حد یک ژنرال پرافتخار ملی پایین آوردن بیگمان جفا است. انسانی که هنوز از ظرفیتهای انسانی خویش تهی نشده. با وجود همه اینها، بر هر ایرانی لازم است برخی روایتهای مربوط به این سرزمین را بخواند. ما نیاز داریم به اینکه ارزش انسان ایرانی دوباره در نظرمان آشکار شود و برای این کار، چه کسی بهتر از آنکه از هیچ و رسما از هیچ، دستاوردی بزرگ خلق کرد و از تهدید مطلق، مهمترین فرصت ایران را آفرید؟
پس از انقلاب به دیده انصاف، قدمهای نو و روبهجلو کم نبودهاند. در بخشهای مختلف کشور حرکت و پیشرفت، ولو گاهی با کموزیاد یا نوسان وجود داشته و به چشم میآید. اما در این میان، برخی حرکتها از درخشندگی و برجستگی خاص و متفاوتی برخوردارند و ثمرههای اصلی جهاد و مقاومت مردم به حساب میآیند. برگهای برندهای که امروز خار چشم دشمنان و خط قرمزهای ایران هستند و شناخت آنها برای هر ایرانی که دلش برای فخر ورزیدن به سرزمینش تنگ شده لازم به نظر میرسد. عجب آنکه این پیشرفتها، همه امضای خون شهیدی را پای خود دارند؛ هر یک به نوعی. نام فناوری هستهای با شهدای هستهای گره خورده، قهرمان حضور قدرتمند و استراتژیک منطقهای ایران را همه سردار دلها شهید سلیمانی میدانیم، بر تارک توانمندیهای پزشکی و فناوری نانو و پژوهشکده رویان نام شخصیتی شهیدمسلک مثل مرحوم عباس کاظمی آشتیانی میدرخشد. آری، لالهها بر فراز قلهها میرویند و نیروی موشکی ایران هم بیش از همه مدیون بزرگمرد شهیدی است که نوشته حاضر در صدد معرفی کتابی در خصوص اوست. شهیدی که با شهادتش، تهران لرزید. شبیه حاجقاسم که با شهادتش نه تهران، بلکه دستانمان، چشمانمان و صدایمان میلرزید.
به نظر میآید «خط مقدم» بهترین کتابی باشد که برای شهید تهرانی مقدم به نگارش درآمده است. دختر شهید، زینب تهرانی مقدم نیز از این کتاب به عنوان بهترین هدیهای که گرفته یاد میکند. با این حال «خط مقدم» بیش از آنکه زندگینامه شهید حاجحسن تهرانی مقدم باشد، سرگذشت رشد و پا گرفتن صنعت موشکی ایران است. و این استعاره دقیقی است که نشان میدهد چگونه زندگی این شهید ششدانگ خرج پاگیری این صنعت دفاعی شده. صنعت موشکی ایران رسما از هیچ به وجود آمد. باغستان انبوهی که امروز میبینیم، سال شصتوسه نهالی یا شاید تنها دانهای بیش نبود. وقتی ایران در آن سال به صرافت تهیه موشک افتاد، حاجحسن و نیروهایش برای دیدن آموزش اسکاد_بی و فراگ ۷ به سوریه میروند و دو نفر هم به لیبی، برای فرا گرفتن اسکاد_بی با برد دویست کیلومتری از قذافی که باید به دست حاجیزاده میرسید. آن آموزش و این تحویل هر دو بسیار پرماجرا، پایه و اساس صنعت موشکی کشور شد. «خط مقدم» از این نقطه شروع میشود و با تأسیس سایت موشکی ایران به پایان میرسد. در این میان داستان جذاب هدف قرار گرفتن بغداد، خرید موشک از کره شمالی و… نسبتا با جزئیات و مستندگونه روایت میشود.
در این کتاب میخوانیم لیبیاییها اجازه پرتاب موشک را به بچههای ایرانی نمیدادند، شرطشان این بود که عملیات پرتاب توسط خودشان انجام شود. دورانی بود که صدام بعد از هر عملیات ایران، مثل آب خوردن، میگهایش را به جان مناطق مسکونی و مردم بیدفاع میانداخت تا انتقام شکستهایش در جبهه را از زن و بچهها در شهر بگیرد. با ادامه این روند، امام خمینی اجازه تلافی در شهرهای عراق را به صورت محدود و مشروط، به رزمندگان میدهند. اولین اسکاد شهر کرکوک عراق را لرزاند. اما دومی و سومی تبدیل به کشیدههای آبداری شدند بیخ گوش بغداد که گویی نه تنها بغداد، بلکه جهان را لرزاندند.
البته کتاب نشان میدهد هدف شهید تهرانی مقدم تنها به همین موشکها و رفع نیاز آنروز جنگ منتهی نمیشد و او از همان نقطه صفر، نگاه راهبردی و آیندهنگرانه به مسئله موشکی داشت. به همین منظور جزواتی که از دوره آموزشی سوریه برداشته شده بود را مدون کرده و به شکل کتاب چاپ میکنند تا مقدمات دانش موشکی در کشور شکل بگیرد.
«خط مقدم» با زیرعنوان «روایتی داستانی و مستند از تشکیل یگان موشکی ایران» به قلم فائزه غفار حدادی که توسط انتشارات شهید کاظمی چاپ شده، کتابی روان از نظر نویسندگی و باکیفیت از نظر چاپ و تنظیم است و از آن داستانهایی که رشد آهسته آهسته پدیدهای را روایت میکنند و خواندن آن برای علاقهمندان به تاریخ صنعت موشکی ایران و تاریخ جنگ تحمیلی، مغتنم و مفید فایده میباشد.
همانطور که گفته شد این شاید بهترین اثری است که تاکنون به شهید تهرانی مقدم و توان موشکی ایران پرداخته و جای گفت و سخن در این زمینه هنوز بسیار است.
پدر موشکی ایران , شهید تهرانی مقدم
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.