پیامبر وحدت - روزنامه رسالت | روزنامه رسالت
شناسه خبر : 52694
  پرینتخانه » فرهنگی, مطالب روزنامه, ویژه تاریخ انتشار : ۲۸ مهر ۱۴۰۰ - ۲:۳۴ |
امروز نه‌تنها شیعه و اسلام که مقوله دین محتاج وحدت شیعه و سنی است

پیامبر وحدت

اسلام یک هویت، خلق‌وخو و ذات جمعی دارد به‌طوری‌که می‌توان ادعا کرد ظاهرا بهای بیشتری به اجتماع می‌دهد اما حقیقت آن است که امنیت فردی و سلوک موفق فرد را درگرو امنیت اجتماعی می‌داند.
پیامبر وحدت

گروه فرهنگی
اسلام یک هویت، خلق‌وخو و ذات جمعی دارد به‌طوری‌که می‌توان ادعا کرد ظاهرا بهای بیشتری به اجتماع می‌دهد اما حقیقت آن است که امنیت فردی و سلوک موفق فرد را درگرو امنیت اجتماعی می‌داند. ازاین‌رو وحدت جامعه و قوام آن برای اسلام اهمیتی ذاتی و حیاتی دارد؛ این‌گونه نیست که وحدت در دوره‌ای یک ضرورت عارضی باشد و در دوره‌ای دیگر کاملا بی‌اهمیت؛ بلکه ممکن است شدت و ضعف این ضرورت تغییر پیدا کند. این‌گونه هم نیست که وحدت انتخاب دوم باشد یا ضرورتی که از سر ناچاری به آن رو آورده‌ایم. بلکه وحدت اصالت دارد؛ اصالت با وحدت است مگر آنکه خلاف آن اثبات شود. آنچه ضرورت ثانویه است، شدت و نزاع و بدگمانی و درگیری است، اصل صلح است و سلامت و وحدت. چه در زندگی فردی، چه در زندگی اجتماعی و چه در حیطه سیاست، قرار بر این است که ما به دنبال یک نقطه مشترک باشیم که بتوان به آن چنگ زد و به دیگری وصل شد. اگر غیرازاین باشد و بنا بر پیدا کردن یک اختلاف برای جدایی و نزاع، در آن صورت اصل حیات اجتماعی به خطر می‌افتد. مصداق این وحدت‌طلبی قرآن را می‌توان در نسخه‌ای که کلام وحی در مورد رابطه با اهل کتاب می‌دهد به‌روشنی دید. قرآن می‌فرماید: «ولاتجـدلوا اهل الکتـب الا بالتی هی احسن الا الذین ظـلموا منهم وقولوا ءامنا بالذی انزل الینا وانزل الیکم والـهنا والـهکم وحد ونحن له مسلمون.» با اهل كتاب جز به روشى كه از همه نيكوتر است مجادله نكنيد، مگر كسانى از آنان كه ستم كردند و (به آن‌ها) بگوييد: «ما به تمام آنچه از سوى خدا بر ما و شما نازل‌شده ايمان آورده‌ايم و معبود ما و شما يكى است، و ما در برابر او تسلیم هستيم!»
این بیان قرآن در مورد اهل کتاب ازآن‌جهت باارزش است که می‌توان سطوح اجتماعی دیگر را نیز شامل این حکم دانست. چراکه چون صد آید نود هم پیش ماست. وقتی با اهل کتاب باید به دلیل نقطه اشتراکمان با روش احسن جدال کنیم و از تفرقه و نزاع بپرهیزیم، به‌طریق‌اولی در میان فرق مسلمین، گروه‌های یک فرقه، اختلافات خانوادگی و تمام شئون اجتماعی مکلف به جدال احسن، یعنی بحث‌های سازنده و وحدت‌آفرین هستیم و نه جدال‌های تندی که بر پیکر جامعه زخم و گسل می‌آفرینند. 
جامعه در اسلام محترم نیست؛ بلکه می‌توان گفت جامعه ناموس اسلام است. جامعه مرکب اسلام است و نه‌تنها اسلام، بلکه هر دینی برای زنده ماندن نیاز به رویکردهای جامعه‌گرا دارد چون ذات دین جامعه‌‌گرا ست. آموزه‌های ادیان الهی، بیشتر دستوراتی اجتماعی‌اند و حیطه اخلاق اجتماعی را شامل می‌شوند. آموزه‌هایی همچون ایثار، تعاون، انفاق، اصلاح ذات‌البین، بخشش، صله‌رحم و نیز منع از غیبت، تهمت، مراع و تمامی تأکیدات دیگری که بر امور مربوط به حق‌الناس در دین وجود دارند. ذات و روح دین اجتماعی است و آنچه امروز در تمدن غرب که در تمام جهان کم یا بیش گسترده شده با این روح مخالف است، ذات فردگرای آن است. تربیت فردگرا، اخلاق فردگرا، حقوق فردگرا و فرهنگ فردگرای غربی است که امروز و خصوصا در این چند دهه اخیر بستر دین و معنویت را تنگ کرده و ازآنجایی‌که طبع آدمی مدنی و اجتماعی است، او را با خود نیز بیگانه ساخته و به‌جای توانمند کردن فرد، او را تنها کرده است. 
اگر این توضیحات را می‌دهیم به آن دلیل است که ما در دنیای امروز، تنها به وحدت میان شیعه و سنی نیازمند نیستیم. وحدت از زندگی‌های ما و از جامعه ما نیز رخت بسته است و پیوندهای اجتماعی در سطوح مختلف و به دلایل متعدد کمرنگ شده است. حتی خود مقوله وحدت در جامعه شیعه ما نیز عاملی شده برای تفرقه‌افکنی، برچسب‌زنی و اتهام. خودخواهی و من‌گرایی، جای خود را به اجتماعات و مجموعه‌های تشکیلاتی‌ای داده است که از مهم‌ترین عوامل پیروزی انقلاب بود و جواهر نادری به نظر می‌رسید در دنیای فردگرای‌مان. راستش را بخواهید کلاس ما از سطح وحدت بین شیعه و سنی خیلی پایین‌تر آمده! سطح‌مان نازل‌شده، بچه شده‌ایم انگار. آنچه نسل جوان ما امروز به آن محتاج است ذوق اجتماعی است و شور جمعی. مکتب شیعه مکتبی است که عالم اخباری آن کفش عالم اصولی را جلوی پایش جفت می‌کند. اگر تربیت جمع‌گرا در ما بیشتر شود، برای وحدت بین شیعه و سنی این‌همه به استدلال نیاز نداریم. 
اتفاقی که در سقیفه رخ داد، اختلاف انداختن میان مسلمین بود. برای مخالفت با سران سقیفه باید با آن اختلاف مقابله کرد و به آن دامن نزد. خود حضرت امیرالمؤمنین پس از سقیفه به وحدت و تقیه تن دادند، چراکه نظر به صلاح جامعه اسلامی داشتند. پس اقدام امام خمینی رحمت‌الله علیه در ابتکار هفته وحدت نیز اقدامی غدیری بود، چراکه ایشان ایامی که به‌صورت سنتی در ایران ایام تفرقه‌افکنی به غیر الهی‌ترین شکل ممکن بود را تبدیل به‌روزهای وحدت کردند و در محیط وحدت است که امکان تبیین جایگاه ولایی اهل‌بیت ایجاد می‌شود. در فضای وحدت است که می‌توان الغدیر نوشت و شب‌های مناظره در پیشاور را ترتیب داد. در زمان جنگ مذهبی، آن‌سان که دوران صفویه بین ایران و عثمانی در جریان بود، فرصتی برای گفت‌وشنود نیست. شیعه از بعد سقیفه خود را همواره با تقیه و وحدت حفظ کرد. هم در قبال متعصبین اهل سنت و هم در مواجهه با جهان غرب. 
امروز نه‌تنها شیعه و اسلام به وحدت نیاز دارند، بلکه مقوله دین محتاج وحدت است. چراکه اکنون اسلام تنها پرچمدار دین‌داری در جهان است؛ هرچقدر هم که جناب پاپ رهبران مذهبی جهان را به واتیکان بخواند! دیگرکسی برای پاپ و کلیسا تره‌ هم خورد نمی‌کند. اسلام نباید خودش محل نزاع باشد تا برچسب مذهب جنگ‌افروز به آن نچسبد. نیز مواجهه تمدنی با جهان غرب نیازمند وحدت مسلمین است و بدون آن امکان‌پذیر نیست. مظهر وحدت جهان اسلام نیز امروز محور مقاومت است. 
جالب آن است که حضرت امام نیز جوامع اسلامی را به وحدتی همه‌جانبه دعوت می‌کنند و نه‌تنها وحدت بین شیعه و سنی! امام معتقدند: «این وحدت کلمه‌ای که در ایران پیداشده است و الآن از سایر بلاد هم به ما دارند متصل می‌شوند و دیگران هم دارند اخوت پیدا می‌کنند با ایرانی‌ها، من امیدوارم که دولت‌ها هم توجه کنند، بیدار بشوند، تحلیل کنند مسائل را، ببینند که آیا مسلمان‌ها همه در کنار هم، هرکدام در کشور خودشان مستقل لکن به ما …اینکه همه مسلمان هستند، در آرمان‌های اسلامی باهم باشند، این خوب است یا هر کشوری با کشور دیگر مخالف؟ آنچه می‌تواند مشکلات همه کشورها را و مسلمین را از بین ببرد، آیا اخوّت بین مسلمین است که خدای تبارک‌وتعالی به او سفارش فرموده است یا تفرقه بین مسلمین؟ دولت‌ها اگر باهم متحد و برادر باشند بهتر می‌توانند آن چپاولگرها را از صحنه خارج کنند یا حالا که باهم مختلف هستند و دامن به اختلاف می‌زنند؟» امام خمینی پرچم وحدت را به دوش می‌کشند تا جایی که ایشان کشورهای اسلامی را تنها به اتحاد بیرونی تشویق نمی‌کنند، بلکه اتحاد درونی که به صلاح خود آن‌ها است را توصیه می‌کنند: « این انسجامی که در اینجاست ما می‌خواهیم که در همه کشورها باشد. همه مسلمین ید واحده باشند بر مَن سِواهم «۳». هر کس در محیط خودش با هر حکومتی که هست و با هر مذهبی که هست در محیط خودش باشد و مستقل باشد، لکن اینکه مسلمان است با مسلمین دیگر اخوت داشته باشند، دوستی داشته باشند، پیوند داشته باشند، ارتش‌های همه کشورهای اسلامی پشتیبان هم باشند. اگر این افتراق بین مسلمین نبود ممکن بود که اسرائیل با یک جمعیت کمی این‌طور جسور بشود و همه حیثیت مسلمین را زیر پای خودش بگذارد؟ اگر اختلاف بین کشورهای اسلامی، دولت‌های اسلامی نبود، آمریکا می‌توانست حکومت کند بر همه کشورها، منافع همه کشورها را غارت کند؟ ما عازم هستیم که کشور خودمان را حفظ کنیم و مستقل، آزاد زندگی کنیم و در کنار هم، همه مسلمان‌های کشور، بلکه همه ساکنین کشور، مذاهب رسمی، همه باهم باشیم و کشور خودمان را حفظ کنیم و هیچ قدرتی نمی‌تواند اگر این انسجام در همین محیط کوچک و با همین جمعیت کم این انسجام باشد، هیچ کشوری نمی‌تواند آسیب برساند به ما».

|
برچسب ها
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : ۰
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.