ماهیگیری ترکیه از آب گلآلود
مصطفی هدایی
در ماههای اخیر تحرکات در مرزهای شمال غرب ایران نگرانکننده شده است. جمهوری اسلامی سعی کرده تا با خویشتنداری مانع ناامنی در مرزهای شمال غرب خود و همجوار با قفقاز شود. نزدیک به هفتادسال گذشته مرزهای این منطقه تا حد زیادی امن بوده و ایران هرگز خواهان افزایش تنشها با هیچکدام از همسایگانش بهویژه در این ناحیه نبوده است. منافع مشترک میان کشورهای قفقاز و آسیای میانه با ایران تا حدی زیاد است که برخی از اختلافات هرگز نمیتواند به میزان منافع مشترک، منفعت به دنبال داشته باشد و هرگونه تنش و درگیری، مسیر پیشرفت و همکاری را دگرگون خواهد کرد.
در سه دهه گذشته کشور آذربایجان و پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، تلاش کرد تا از ویرانههای آن دوران خود را رها سازد و ازجمله کشورهایی که دراینبین به آبادانی و توسعه باکو کمک کرده، جمهوری اسلامی ایران بوده است. یادآوری کمبود مواد غذایی، دارویی و انرژی و گرفتاری مردم آذربایجان، ارمنستان و نخجوان و کلیه کشورهای این منطقه نشان میدهد درصورتیکه ایران حمایتی از این جمهوریهای تازه استقلالیافته نمیکرد، تا سالها میبایست در همان گرفتاریها بهسر میبردند. حتی کشوری مانند ترکیه نیز در آن سالها درگیر تورم و عقبماندگی شکنندهای بود و نمیتوانست بهمانند امروز بهعنوان یک کشور تأثیرگذار بروز و ظهور داشته باشد. افزایش نرخ تورم و کاهش ارزش لیر ترکیه در دهه ۹۰ و ابتدای قرن بیست ویکم، کاملا آنکارا را ورشکسته کرده بود.
افزایش جاهطلبیها
متأسفانه یکی از خصلتهای برخی از حکومتها در منطقه، بر هم زدن نظم و حسن همجواری به خاطر زیادهخواهی و احساس وجود قدرت است. در تحولات اخیر شمال غرب ایران، این نوع رفتار بهخوبی خود را عیان ساخته است. کشور کوچکی مانند آذربایجان که بهصورت حقوقی جزئی از خاک ایران میبایست محسوب شود، خود را آنچنان قدرتمند دیده که به گمان هیئت حاکمه میتواند در منطقه تأثیرگذار باشد و حتی حق تغییر مرز را برای کشورش در نظر گرفته است. مرزی که در صورت تغییر آن ، راه ورود ایران به قفقاز مسدود خواهد شد. این احساس قدرت کاملا کاذب و ناشی از دستاوردهای موقت و امنیت اجارهای است که از طریق رقبای ایران به باکو منتقل شده است. آذربایجان کنونی، بقایش را مدیون جمهوری اسلامی است، همانگونه که ادامه حکومت رجب طیب اردوغان نیز در زمان کودتای ارتش، به خاطر ایران میباشد. درصورتیکه ایران در شب کودتا اردوغان را رها میکرد، بدون شک دولت دیگری در ترکیه حاکم بود و حتی این کشور وارد یک جنگ داخلی و درگیریهای بلندمدتی میشد و از آبادانیهای این کشور تنها ویرانه بر جا میماند.
از سوی دیگر، ورود یک بازیگر نامشروع در کشورهای همسایه ایران، معادلات را تغییر داده است. رژیم صهیونیستی از ابتدای حیات نامشروعش در سال ۱۹۴۸ و براساس سیاست بلندمدت بن گورین، سیاست دوستی با کشورهای پیرامونی را دنبال میکرد. بدین معنا در رقابت و درگیری با کشورهای عربی در ابتدای حیاتش، سعی کرد تا با دولتهای پیرامون ازجمله ایران زمان رژیم پهلوی، ترکیه و … ارتباط برقرار کند و از بار فشارهای اقتصادی و نظامی بکاهد. این سیاست پس از انقلاب اسلامی ایران نیز ادامه داشته و تلاش شده تا با حضور در کشورهای همسایه ایران، دامنه نفوذ و اقتدار ایران را تحتالشعاع قرار داده و هزینههای هرگونه حمله یا درگیری در منطقه را برای جمهوری اسلامی افزایش دهد. حضور نامشروع رژیم صهیونیستی در اقلیم کردستان عراق در چند دهه گذشته ناشی از همین سیاست است و ایران تا توانسته هزینه حضور به این شکل را به نحو چشمگیری برای حاکمان منطقه افزایش داده و به آنها گوشزد کرده که هرگونه مداخله یا برهم زدن امنیت مرزهای ایران بهواسطه صهیونیستها هزینههای مرگبار و پشیمان کنندهای به دنبال خواهد داشت.
آذربایجان، راهی را در یک دهه اخیر انتخاب کرده که بهطورکلی میتواند این کشور را نابود کند. گره زدن امور دفاعی و نظامی کشور به تجهیزات و مشاورهای رژیم صهیونیستی و آنکارا در کنار تلاش برای فعال کردن عناصر و هستههای ضد جمهوری اسلامی در اطراف مرزها، ریسک ادامه بقا باکو را تا حد زیادی بالا برده است. این کشور میتوانست بهجای انتخاب این روش، از حسن همجواری با ایران نهایت استفاده را ببرد و آن را در مسیر پیشرفت و تثبیت امنیت و آبادانی خود به کار گیرد ولی جاهطلبی حاکمان باکو، راه غلط را برگزیده است.
آنکارا به دنبال چیست؟
پس از شکست اردوغان برای نزدیک شدن به اروپا و عضویت در اتحادیه اروپا با وجود تمامی امتیازها و سرکوفتهایی که خورده بود، وی از سیاست مجادله صفر با همسایگان عبور کرد و به گمان داشتن قدرت بالای نظامی سعی کرد بر معادلات منطقه تأثیرگذار شود. انتخابهای حکومت ترکیه در دو دهه گذشته اکثرا با هزینه و عقبنشینی همراه بوده است. یکی از نزدیکترین نوع مجادلات و دخالتها، در تحولات سوریه رقم خورد. ترکیه باوجود روابط خوب با حکومت بشار اسد، بهمحض شروع جنگ داخلی در سوریه، مدافع جبهه معارضان و جداییطلبان ترکمن در شمال سوریه شد. اردوغان در همان سال ۲۰۱۲ اعلام کرده بود که در سال آینده در مسجد علوی نماز خواهد خواند. وی نظام بشار اسد را تروریستی و نامشروع لقب داد و در جمع هوادارانش گفته بود: « بهزودی احزاب مخالف در ترکیه که از حکومت سوریه حمایت میکردند، از این رفتار خود خجالت خواهند کشید چراکه من و اعضای حزب به دمشق سفر خواهیم کرد تا با برادرانمان ملاقات کنیم و سوره فاتحه را بر سر قبر صلاحالدین ایوبی قرائت کنیم ، سپس وارد صحنهای مسجد بزرگ امویان دمشق خواهیم شد و مقبره صحابه پیامبر یعنی بلال حبشی و ابن عربی را زیارت و از دانشکده سلیمانیه و ایستگاه حجاز دیدار خواهیم کرد. در آن زمان در کنار برادران سوری، خداوند را شکر خواهیم کرد.»
این خواب اردوغان هرگز تعبیر نشد. نهتنها در مسجد علوی نماز نخواند و بر سر قبر صلاحالدین ایوبی حضور نیافت، بلکه با فضاحت از تحولات سوریه عقب ماند. حمایت ترکیه از تروریستهای تکفیری جبهه النصره و حتی داعش، به پاشنه آشیل آنکارا بدل شد و موجی از انفجارهای تروریستی در استانبول و آنکارا، میزان حضور گردشگران که یکی از منابع اصلی این کشور است را به نحو چشمگیری کاهش داد. از سوی دیگر سوریه با حمایتهای ایران و روسیه توانست، مناطق تحت اشغال تروریستها را آزاد کند و دست بالا بار دیگر در اختیار اسد قرار گرفت. در حال حاضر حکومت اسد باقی ماند ولی اردوغان بازنده تحولات سوریه بود؛ چراکه مسیر اشتباهی را انتخاب کرد. همین رویه را باید در بسیاری از تحولات منطقه مرتبط با ترکیه در نظر گرفت.
جاهطلبی اردوغان و حضور این کشور در پیمان ناتو، غرور کاذبی به این دولت او داده و گمان میکند میتواند بهعنوان یک قدرت برتر منطقهای ظهور پیدا کند. سرمایهگذاریهای هنگفت در بخش نظامی و افزایش سرسامآور خرید تسلیحات نظامی و شاخوشانه کشیدنها برای کشورهای همسایه و دست گذاشتن بر مرزهای جعلی تاریخی، ترکیه را در مسیر سقوط قرار داده است. حضور نظامی در لیبی و تلاش برای به قدرت رساندن اخوان المسلمین در تعدادی از کشورهای منطقه، ناشی از اعتمادبهنفس کاذب حکومت ترکیه است.
با این دستفرمان، ترکیه در آذربایجان و درگیریهای قفقاز دخالت میکند. آذربایجان بدون شک قربانی جاهطلبیهای اردوغان نیز خواهد شد. کافی است الهام علی اف به نحوه و حضور ترکیه در تحولات سوریه نگاهی بیندازد که چگونه علیرغم پیشبینیها، اردوغان گمان میبرد میتواند یک سال پس از جنگ داخلی، در سوریه حضور پیدا کند و نماز بخواند ولی برای جلوگیری از ادامه ناامنیها در مرز با کشورش و چالش تروریسم در داخل، دست به دامان ایران و روسیه شد و حتی برای نجات ادامه حکومت خود در کودتا ارتش، ایران دست او را به گرمی فشرد.
تمام این تحولات نشان میدهد که جمهوری اسلامی علیرغم تمامی جاهطلبیهای حکام منطقه و تلاش برای ایجاد هزینه در مرزها، تا توانسته سعهصدر بهکاربرده و مسیر درست را به حاکمان نشان داده است. رهبر معظم انقلاب اسلامی با کمال آرامش و اقتدار به کسانی که قصد ایجاد ناامنی در مرزها را دارند، گوشزد کردند که سیلی خواهند خورد و امنیت خود را به دیگران گره نزنند که سرنوشتی جز فروپاشی و پشیمانی به دنبال نخواهد داشت. دو دهه حضور آمریکا در افغانستان و شکلگیری ارتشی که تمام حیات و مماتش به ناتو و واشنگتن گرهخورده بود، ثابت کرد که امنیت اجارهای را یکشبه یک گروه بدوی و تازه از راه رسیده میتواند بر باد دهد و اینچنین نیز شد. اشرف غنی که در ماههای آخر برای ایران شاخوشانه میکشید، بدون آنکه وقت کند کفشش را نیز بپوشد از کاخ ریاست جمهوری فرار کرد و در حال حاضر با پولهای دزدی مردم افغانستان برای حفظ جانش، امنیت میخرد!
آذربایجان , ترکیه , مصطفی هدایی
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.