دریاچه اشک میریزد
گروه اجتماعی
عصر چهارشنبه بود. یک چهارشنبه معمولی که اندوه سر زده آمد و قلبمان را چنگ زد و خیلی زود خبر تلخ جان باختن دو تن از اهالی رسانه براثر واژگونی اتوبوس حامل خبرنگاران حوزه محیطزیست که برای بررسی وضعیت دریاچه ارومیه به این شهر سفرکرده بودند، در صدر اخبار رسانهها جای گرفت. این اتفاق ناخوشایند همه را در بهت و حیرت فرو برد. مهشاد کریمی از خبرگزاری ایسنا و ریحانه یاسینی از خبرگزاری ایرنا دیگر میان ما نیستند و سفر آنان به ارومیه، سفری بیبازگشت بود… ما هنوز این غم را باور نکرده بودیم که صبح روز پنجشنبه هم خبر رسید، مسافران اتوبوسی در محور زاهدان – آباده دچار حادثه شدهاند و ۵ سرباز معلم، جانشان را ازدستدادهاند.ما رسانهایها حوادث بسیاری را به چشم دیدهایم و قلمفرسایی کردهایم؛ از سیل و زلزله تا جنگ و تصادف جادهای.مرگ و فقدان هم زیاد دیدهایم، گاهی کم آوردهایم اما بازایستادهایم تا مطالبهگر باشیم.
هرچند که این روزها طاقتمان، طاقت سالهای قبل نیست، دلنازک شدهایم و با شنیدن خبرهای بد، اشکهایمان سرازیر میشود. ایکاش خبرهای دردناک و دلهرهآور مثل یک فیلم یا کتاب، نقطه پایانی داشت. ایکاش مثل فیلمی بود که میتوانستی تا انتها تماشا نکنی و یا کتابی که میتوانستی ناتمام رهایش کنی، اما نمیشود، حداقل برای ما خبرنگارها یا اجتماعینویسها ممکن نیست. ما باید در دل خبرهای بد، زندگی کنیم. در دل خبرهای بد، کنترل احساساتمان را بهدستبگیریم و به خودمان دلداری بدهیم و این کار سختترین کار عالم است. بگذریم….
نقص فنی، خبرنگاران و سربازان را دچار سانحه کرد
ما این روزها نهفقط برای همکاران خود که برای مرگ ۵ سرباز معلم هم سوگواریم؛ سربازانی که از مهرماه بنا بود بهعنوان معلم در محلهای تعیینشده، ادامه خدمت سربازی خود را بگذرانند اما مرگ امانشان نداد و رسانهها گزارش دادند که اتوبوس آنها روبهروی پمپبنزین دهشیر دچار نقص فنی ترمز شد و با یک تریلی در لاین مقابل برخورد کرد. عوامل نیروی انتظامی هم نقص در سیستم فنی ترمز این اتوبوس و عدم توانایی راننده در کنترل وسیله نقلیه را علت حادثه بیان کردهاند. در اتفاق مشابه نیز نقص فنی و ترمز، اتوبوس حامل خبرنگاران را دچار سانحه کرد.
سردار حسین اشتری، فرمانده نیروی انتظامی دستور رسیدگی ویژه به رئیس پلیس راهور ناجا در خصوص ابعاد فنی ۲ حادثه مذکور را صادر و تأکید کرده هرچه سریعتر هر ۲ مورد توسط یک تیم ویژه و فنی بررسی و تحقیقات لازم در این زمینه انجام شود.
بررسیهای اولیه حاکی از آن است که اخذ نشدن صورتوضعیت مسافر، نبود نظارت از سوی راهداری و پلیسراه و سرعتبالا و نقص فنی خودرو، حادثهای ناگوار را برای اتوبوس خبرنگاران در نقده رقمزده و در گزارش اولیه پلیسراه، «عدم توانایی در کنترل وسیله نقلیه و انحراف اتوبوس به منتهیالیه سمت چپ جاده، عامل واژگونی اعلام شد؛ با توجه به آنکه محور مذکور، محور روستایی بوده و مسیر عبور هم کوهستانی و سرازیری بوده است، به علت سرعت زیاد کنترل وسیله نقلیه از دست راننده خارج شده و به دلیل عدم کنترل در قوس جاده، این اتوبوس به منتهیالیه سمت چپ منحرف میشود.»
روایتی از آن حادثه شوم
در پی جانباختن ریحانه یاسینی و مهشاد کریمی و مصدوم شدن ۲۱ خبرنگار دیگر در واژگونی اتوبوس، شماری از خبرنگاران که جان سالم بهدر بردهاند به هنگام بازدید عیسی کلانتری، رئیس سازمان حفاظت محیطزیست از بازماندگان این اتوبوس در ارومیه، به او اعتراض کرده و گفتند که اتوبوس از ابتدا ترمز نداشت و ما ماندهایم میخواستند ما را بکشند کلا بیایند بگویند که ما قصد کشتن شما را داشتیم.
ابراهیم نژادرفیعی، خبرنگار تسنیم که در این سفر حضورداشته، اعلام کرده اتوبوس حامل خبرنگاران کمربند ایمنی نداشت و برخی از خبرنگاران از اتوبوس به بیرون پرت شدند.
او گفته اتوبوس «قدیمی» بوده و «بوی لنت آن در فضای اتوبوس پیچیده بود اما راننده اظهار داشت که به خاطر ترمز زیاد بوده است.»
این خبرنگار روایت کرده است، راننده به دلیل کار نکردن ترمز برای کاهش سرعت، اتوبوس را به صخره زد که شیشههای شکسته بهصورت خبرنگاران خورد اما باز اتوبوس متوقف نشد و دفعه دوم که راننده اتوبوس را به صخره زد تعدادی از خبرنگاران از پنجره به بیرون پرت شدند و دو خبرنگار نیز زیر اتوبوس رفته و جان خود را از دست دادند.
عجیب است که اتوبوس حامل خبرنگاران در ارومیه سرویس کارکنان کارخانه سیمان بوده و احتمالا به دلیل «رایگان بودن» از آن استفاده شده است. این را هادی امیدوار، فرمانده پلیس راه گفته و تأکید کرده، درصورتیکه در چنین مواردی «مسئول محلی باید به پلیسراه و راهداری اطلاع دهد که مسافران اتوبوس چه کسانی هستند.»
این مسئله در کنار عدم اطلاع محمدمهدی شهریاری، استاندار آذربایجان غربی از تور بازدید خبرنگاران، پازل بیتدبیریها را تکمیل میکند.
شهریاری اعلام کرده که از سفر خبرنگاران به استان آذربایجان غربی اطلاع نداشته و از ستاد احیای دریاچه ارومیه انتقاد کرده است.
چرا زبان عذرخواهی ندارید؟
فارغ از همه این مسائل، چند روز از حادثه گذشته و هیچیک از مسئولان سازمان محیطزیست و یا ستاد احیای دریاچه ارومیه درباره این حادثه نه عذرخواهی کردهاند و نه استعفا دادهاند. حالآنکه این موارد، خواسته بهحق اهالی رسانه است و صرفا پیام تسلیت و ابراز همدردی دردی را دوا نمیکند.
سوای استعفای مقصران، برای تأمین ایمنی جادهها و تأمین اتوبوس سالم باید اقدامات عاجلی انجام داد. وزیر راه و شهرسازی در مراسم تحویل ناوگان سواری کرایه مفتخر بود به اینکه ما در این سالها با استفاده از توان حداکثری و استفاده بهینه از منابع نسبت به بهسازی و توسعه زیرساختها و ناوگانها در همه مدلهای حملونقلی اقدامات مؤثری داشتهایم، حالآنکه در حوزه نوسازی و تولید ناوگان عقبماندگیهای سنگینی داشته و داریم و همین مسئله است که طی دو روز گذشته دو حادثه دلخراش تصادف ۲ دستگاه اتوبوس مسافری بینشهری را رقمزده است و ۵ سرباز معلم و دو خبرنگار را به کام مرگ فرستاده و بسیار متعجبیم از این بابت که جان بهترین سرمایههای این مملکت از بین رفته و خبر جانباختن سرباز معلمها و شهروندان در محور زاهدان – آباده بهغایت تأثربرانگیز است و دردآورتر آنکه خبرنگارانی به دعوت ستاد احیا راهی ارومیه شدهاند ،اما از حداقل امکانات هم برخوردار نبودهاند و اتوبوسی برای تردد اختصاصیافته که دارای نقص فنی بوده است.
خبرنگاری یكی از ۱۰ شغل پرخطر دنیا به شمار میآید. در كنار تحولات و نوسانات شغلی، خبرنگاری ازجمله مشاغلی است كه همواره سایه خطر بر سر آن سنگینی میکند و بهنوعی بازی با مرگ محسوب میشود تا آنجا كه گاهی به جان باختن ختم میشود، مثل حادثهای که برای ریحانه یاسینی و مهشاد کریمی رخ داد. ما خبرنگارها حواسمان بهتمامی رخدادهای ریزودرشت پیرامونمان هست، حتی قلبمان برای دریاچه ارومیه هم میتپد و نگرانیم از بابت عدم احیای آن.
ما اجتماعینویسها، آدمهای نگرانی هستیم؛ نگران برای حال دریاچه ارومیه و بخت پریشان بختگان. نگران برای فلامینگوها که نکند جانشان را از دست بدهند. نگران برای حقوق ازدسترفته معلم و کارگر و نگران برای خیلی چیزها. دل بزرگی داریم که اینهمه غم را تاب میآوریم و باز دم نمیزنیم. دل بزرگی داریم که هرروز حواسمان به اینوآن است که چه دردی دارند تا از همان بگوییم بلکه گرهگشایی شود اما چه کسی از دردهای ما میگوید؟
کار دشوار خبرنگاران اجتماعی
کسی قدرمان را نمیداند. کسی نمیداند چقدر چیزهای نگفته و بغضهای فروخورده داریم و فقط خدا میداند که شبها خواب تیتر میبینیم و سپیدهدم در ذهنمان لید مینویسیم و شبها در خوابوبیداری به کارگر و معلم و معلول و پرستار فکر میکنیم، به اینکه نکند مطالباتشان در ویترین وعدهها خاک بخورد و ما همینطور دست روی دست گذاشته باشیم؟ خبرنگاری یعنی همین، اما خبرنگار اجتماعی بودن از همه دشوارتر است، آنهم در این روز و روزگار که خبرهای خوب سراغی از ما نمیگیرند، هرچه هست خبر بد است که ما را در حلقه جبر خود گرفتار کرده. برای ما نجاتدهندهای نیست، فریادرسی نیست.
بیمه، حقوق پایین و بیمهری و کملطفیها همچنان بر سر جای خود باقی است و حالا از بعدازظهر چهارشنبه که اتوبوس خبرنگاران محیطزیست واژگون شده، سخنان بسیاری مطرح است مبنی بر اینکه چرا نباید هوای خبرنگار جماعت را داشت؟ دراینباره، ناصر علاقبندان از روزنامهنگاران قدیمی نوشته است: « در هر مأموریتی به همراه هر مقامی، داغانترین وسیله نقلیه به ما روزنامهنگاران اختصاص مییابد؛ همیشه از هواپیما گرفته تا اتوبوس. نازلترین محلهای اسکان و خواب هم همینطور. نه برای بالاسریهای خودمان و نه برای آنهایی که از روی شانههای ما خبرنگاران بالا رفتند مهم نبودهایم.»
واقعیت این است كه خبرنگار مطالبهگر خواستهها و نیازهای جامعه و حلقه واسط میان ملت و دولت و برعكس محسوب میشود و بدون حضور رسانهها، هیچکدام از اقشار جامعه نمیتوانند آنچنانکه باید صدای خود را به گوش مسئولان برسانند و مسئولان نیز در رساندن اخبار خود به مردم بازمیمانند اما همواره حداقلترین امکانات نصیبشان میشود.
یک اتوبوس حق خبرنگاران نبود؟
در میان تمامی مشاغل، دغدغههای مالی و دستمزدی، حرف نخست را میزند و عهد و قراردادهای كاری بر اساس چیدمان حقوقی شكل میگیرد اما حوزه خبر و خبرنگاری، شغلی است كه حقوق و دستمزد خاصی ندارد؛ زمان ، سرما و گرما،كوه و دشت و بیابان و زمین و هوا نمیشناسد. قلم و كاغذی میخواهد و دوربینی بر دوش برای به تصویر كشیدن هر آنچه لازم است تا آنجا كه حتی با هزینه شخصی صورت میپذیرد چراکه عشق به خبر و اطلاعرسانی شالوده و پایه و اساس این حرفه است. دراینباره میتوان به دعوت ستاد احیای دریاچه ارومیه از خبرنگاران اشاره کرد که زینب رحیمی از راویان این سانحه تلخ گفته است: « من سه هفته پیش برای ارومیه گزارش نوشتم، مگر یک ریال پول گرفتم. ستاد[احیای دریاچه ارومیه] به ما گفت بیایید. اینهمه پول خرج کردند برای ستاد، آقای کلانتری! یک اتوبوس حق خبرنگاران این مملکت نبود که ما را با یک بنز قراضه بفرستند.»
آیسان زرفام ، خبرنگار روزنامه پیام ما نیز از دیگر سرنشینان حادثه اتوبوس خبرنگاران درباره این حادثه به ایسنا گفته: «بار اولی نیست که امکانات بد و نامناسب مثل اتوبوس نامناسب یا پروازهای ارزانقیمت در اختیار خبرنگاران قرار میگیرد یا مسیرهای بازدید خبرنگاران را از جادههایی برنامهریزی میکنند که زودتر به مقصد برسند و برنامه به اتمام برسد. درواقع به دنبال این هستند که حداقل هزینه را برای بازدید و سفر خبرنگاران داشته باشند. این موضوع جدیدی نیست و قبلا هم شاهد آن بودیم.»
سمیه رفیعی، رئیس فراکسیون محیطزیست مجلس در حساب کاربری خود در توییتر از این مسئله انتقاد کرده که « اگر برای پوشش احیای دریاچه واقعا یک اتوبوس خبرنگار لازم است، چرا تمهیداتی برای سلامتی آنان اتخاذ نشد؟ غم این حادثه دلخراش وصف ناپذیر است. این چه وضعی است که هم باید غم از بین رفتن دریاچه ارومیه را خورد و هم غم احیای آن؟»
بازدید از سیر نزولی طراز دریاچه؟
نکته دیگری که باید به آن اشاره داشت، هدف از طراحی و اجرای این بازدید است درحالیکه بسیاری از کارشناسان همچنان بر سیر نزولی طراز دریاچه ارومیه پس از هشت سال بلعیدن منابع مالی کشور صحه میگذارند. کانال منابع طبیعی ایران با صدور بیانیه ای مطرح کرده «در این بازدید گروهی، قرار بود از کدام دستاورد درخشان و امیدوارکننده برای احیای دریاچه ارومیه رونمایی شود؟ طراز دریاچه در تاریخ ۲۲ خردادماه سال ۱۴۰۰ برابر ۱۲۷۱٫۲۱ متر اعلامشده که این طراز در ۲۲ خردادماه سال گذشته برابر ۱۲۷۱٫۸۱ متر بوده است. همچنین بر اساس آمار و دادههای رسمی موجود، حجم کل آب دریاچه از بیش از ۶ میلیارد و ۴۹۰ میلیون مترمکعب در اردیبهشتماه سال ۱۳۹۹ به ۴ میلیارد و ۶۱۰ میلیون مترمکعب در اردیبهشتماه سال جاری کاهشیافته که این کاهش حجم آب موجب کاهش و تحلیل ۱۰ درصدی سطح این دریاچه تنها در یک سال گذشته شده است. اگرچه مقایسه کوتاهمدت و یکساله طراز آب دریاچه شاید به لحاظ کارشناسی چندان دقیق نباشد امانگاهی به دادههای رسمی و بلندمدت درجشده در سامانه ستاد احیا نیز بیانگر دستاورد مشخص و نویدبخش برای احیای دریاچه نیست. باوجود عدم توفیق و محقق نشدن پیشبینیها و وعدهها، رئیس سازمان حفاظت محیطزیست همچنان از هزینه ۱۱ هزار میلیارد تومانی انجام شده از جیب ملت ایران به نام احیای این دریاچه دفاع میکند. یادآور میشود که تخصیص چنین بودجهای از سوی دولت برای امور حوزه محیطزیست و منابع طبیعی کشور بدون هرگونه بزرگنمایی، اقدامی تاریخی و بینظیر و شاید تکرارناپذیر خواهد بود، اما پرسش اساسی که باید موردبررسی دستگاههای نظارتی و قضایی کشور قرار گیرد آن است که این بودجه سنگین در کجا و چگونه هزینه شد و چرا نتوانست روند خشکیدن دریاچه را دستکم کاهش دهد؟ بررسی و پاسخ شفاف به این پرسش مطالبه جدی جامعه مدنی کنشگر در حوزه محیطزیست و منابع طبیعی کشور است که «آیا ستاد احیای دریاچه ارومیه در هشت سال گذشته برای بازدید کارشناسانی که مسئولیت مطالعات ابعاد فنی و کارشناسی خشک شدن دریاچه را عهدهدار بودند هم از همان امکاناتی که برای بازدید خبرنگاران حوزه محیطزیست و منابع طبیعی بهکار گرفته و زمینه چنین فاجعهای را رقمزده، استفاده میکرد؟» آیا بهکارگیری اتوبوسی مستعمل آنهم خارج از همه چارچوبهای رایج اداری برای جابهجا کردن خبرنگارانی که هر کدامشان سرمایهای برای کشور به شمار میروند، بیانی از کماهمیت دانستن جان شیرین سرنشینان آن ارابه مرگ نیست؟ آیا منصفانه و عادلانه است که سهم برنامه بازدید خبرنگاران از بزرگترین پروژه زیستمحیطی کشور از بودجه ۱۱ هزار میلیارد تومانی احیای دریاچه صرفا بهکارگیری یک دستگاه اتوبوس خارج از رده بوده باشد؟ آیا چنین نگاه و رفتار دور از شأن و غیرمنصفانه از سوی برنامه ریزان این بازدید، موجبات وهن جایگاه خبرنگاری و روزنامهنگاری و برداشت استفاده ابزاری از این دلدادگان خاک و آب کشور را در افکار عمومی زمینهسازی نمیکند؟»
حادثه واژگونی اتوبوس , خبرنگاران , مهشاد کریمی
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.