عقیم‌سازی و رهاسازی، راهکار مهار سگ های ولگرد - روزنامه رسالت | روزنامه رسالت
شناسه خبر : 43422
  پرینتخانه » اجتماعی, مطالب روزنامه, ویژه تاریخ انتشار : 25 اردیبهشت 1400 - 6:58 |
بررسی دلایل افزایش قابل‌توجه تعداد سگ‌های بی‌صاحب در سالیان اخیر و راهکارهای مقابله با آن‌

عقیم‌سازی و رهاسازی، راهکار مهار سگ های ولگرد

جمعیت سگ‌های بی‌صاحب یا همان ولگرد که البته حامیان حقوق حیوانات ترجیح می‌دهند ما آن‌ها را بی‌صاحب بخوانیم، رو به افزایش است و گاهی خبرهایی مبنی بر حمله سگ‌ها به بزرگسالان یا کودکان، وجودمان را نسبت به این حیوان و البته کسانی که باید حضور آن‌ها را در شهرها مدیریت کنند، مملو از خشم ،رعب و وحشت می‌سازد
عقیم‌سازی و رهاسازی، راهکار مهار سگ های ولگرد

گروه اجتماعی
جمعیت سگ‌های بی‌صاحب یا همان ولگرد که البته حامیان حقوق حیوانات ترجیح می‌دهند ما آن‌ها را بی‌صاحب بخوانیم، رو به افزایش است و گاهی خبرهایی مبنی بر حمله سگ‌ها به بزرگسالان یا کودکان، وجودمان را نسبت به این حیوان و البته کسانی که باید حضور آن‌ها را در شهرها مدیریت کنند، مملو از خشم ،رعب و وحشت می‌سازد. گاهی هم ویدئوهایی مبنی بر آزار و اذیت همین سگ‌ها توسط برخی افراد یا پیمانکاران شهرداری در ما نسبت به این موجودات بی‌زبان، حسی سرشار از شفقت برمی‌انگیزد اما به هر شکل، احتمال انتقال بیماری‌های گوناگون که شایع‌ترین آن هاری است و حمله به انسان‌ها، تنها بخشی از تهدیدات این موجود بی‌پناه است که بعضا شهر را نیز دچار نارسایی و مشکلات ریزودرشتی می‌سازد ودر صورت عدم اجرای برنامه‌ای درست و مؤثر، به‌سرعت جمعیت آن‌ها افزایش‌یافته که مخاطرات فراوانی برای شهروندان به دنبال خواهد داشت. 
اوایل اردیبهشت‌ماه بود که خبر حمله ۸ سگ وحشی به یک جوان ۳۹ ساله شاهین‌شهری، اذهان عمومی را مشوش کرد و این جوان براثر شدت جراحات جانش را از دست داد. 
روز قبل از این حادثه نیز یک مرد ۴۳ در همین شهر براثر حمله سگ‌های وحشی دچار جراحات شده بود. اخباری ازاین‌دست را هرچند وقت یک‌بار در اقصی نقاط کشور می‌شنویم و گویا قصه این هجوم‌ها تمامی ندارد و در کنار این مسئله  بهزاد امیری، رئیس اداره بیماری‌های مشترک انسان و حیوان و جانوران زهرآگین وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی پیش‌تر گفته بود
 « در سنوات اخیر تعداد موارد حیوان گزیدگی در کشور به علت افزایش جمعیت سگ‌ها (نه‌تنها در سطح روستا بلکه در سطح شهرها) 
رو به افزایش بوده و اگر اقدامی جدی و اصولی برای کنترل هاری در سگ‌ها و به‌خصوص کنترل جمعیت سگ‌های بلاصاحب انجام نشود هرروز پیشگیری و مقابله با حیوان گزیدگی مشکل‌تر و کنترل بیماری هاری و تحقق هدف جهانی که همانا حذف بیماری هاری انسانی ناشی از گزش سگ تا سال ۲۰۳۰ است دشوارتر می‌شود.»
به گفته وی « سگ‌ها عامل بیش از ۹۰ درصد موارد حیوان گزیدگی و انتقال بیماری هاری و مرگ ناشی از آن در انسان هستند.» همچنین طبق گفته‌های محمدمهدی گویا، رئیس مرکز مدیریت بیماری‌های واگیردار وزارت بهداشت، به‌طور متوسط سالانه حدود ۱۰ مورد مرگ‌ومیر در ایران به‌خاطر حمله سگ گزارش شده است. 
اما راه‌حل کنترل جمعیت سگ‌های بی‌صاحب هر چه باشد، وجدان و اخلاق انسانی می‌گوید آن چیزی نیست که گاهی از پیمانکاران شهرداری‌های مختلف در قالب سگ‌کشی به‌روش‌های کاملا ظالمانه می‌بینیم. شلیک گلوله، استفاده از سم یا اسید و زنده‌به‌گور کردن ازجمله این روش‌های غیرانسانی است که موجب جریحه‌دار شدن احساسات مردم می‌شود. کارشناسان در این خصوص نظرات مختلفی دارند. برخی معتقد به حذف و معدوم‌سازی به روش انسانی هستند و برخی راه‌حل را تنها در عقیم‌سازی و رهاسازی می‌دانند. 
 ‎لزوم شناخت رفتارشناسی سگ‌ها
فرزاد علیزاده، دبیر اجرایی ستاد مردمی دفاع از حقوق حیوانات ( سِمدا ) در جایگاه مخالف حذف فیزیکی سگ‌ها معتقد است: باید قبل از هر کاری، کانون‌های تولید سگ‌های بی‌صاحب را شناسایی و این سؤال را مطرح کرد که چرا در چند سال اخیر تعداد این سگ‌ها در کشور ما زیاد شده است. علیزاده روی‌آوردن به اقداماتی ازجمله کشتار و حذف فیزیکی توسط پیمانکاران شهرداری‌ها بدون توجه به رفتارشناسی سگ‌ها را دلیل اصلی این موضوع می‌داند و به « رسالت » توضیح می‌دهد: «متأسفانه پیمانکاران شهرداری 
در سراسر کشور سال‌هاست که دست به کشتار می‌زنند، اما نتیجه عکس داده به دلیل این‌که ما رفتارشناسی این حیوانات را نمی‌دانیم. سگ‌ها به‌صورت گله‌ای زندگی می‌کنند و برای خود قلمرو دارند. چنانچه شکمشان سیر باشد، به‌هیچ‌عنوان قلمروشان را ترک نمی‌کنند و اجازه هم نمی‌دهند حیوان یا سگ دیگری وارد قلمرو آن‌ها شود. زمانی که ما زیستگاه این‌ها را خالی می‌کنیم، به‌سرعت سگ‌های دیگر از قلمروهای مجاور به آنجا مهاجرت می‌کنند. متأسفانه یک جریان بزرگ سودآور انحصارطلب در شهرداری‌های ما وجود دارد که اجازه نمی‌دهد وضعیت پسماند به سروسامان برسد و خب به این واسطه، پسماند نیز به‌وفور برای آن‌ها یافت می‌شود. لذا وقتی در قلمروشان احساس امنیت کنند سریعا زادوولد می‌کنند. سگ‌ها سالی دو بار معمولا زادوولد دارند و هر بار چهار تا هشت شکم زایمان می‌کنند. به‌عنوان‌مثال ما ۱۰۰ سگ را از فلان قلمرو حذف می‌کنیم اما سال بعد می‌بینیم جمعیتشان در آنجا ۱۰ برابر شد، تنها به این دلیل که از رفتارشناسی این‌ها اطلاع نداشتیم.»
راهکار؛ عقیم‌سازی و سپس رهاسازی 
وی بابیان این‌که در قرن ۲۱ باید اخلاق را چاشنی رفتارهای علمی و کارشناسی کرد، زنده گیری، واکسیناسیون، عقیم‌سازی و سپس رهاسازی در محلی که سگ‌ها ازآنجا جمع شده‌اند را فرآیندی می‌داند که مورد  تأیید مجامع علمی معتبر دنیا بوده و می‌گوید: « حداقل ۷۰ درصد این سگ‌ها باید عقیم بشوند، معمولا هم بر روی سگ‌های ماده این کار را انجام می‌دهند. رهاسازی نیز به این دلیل باید انجام بگیرد تا زیستگاه آن‌ها خالی نشود. حال ما در یک جاهایی تقابل با حیات‌وحش داریم که معمولا آن‌ها سگ‌های بی‌صاحب نیستند یعنی سگ‌هایی نیستند که شما در حاشیه شهرها می‌بینید. این‌ها سگ‌های گله هستند. آمارها ضدونقیض است اما ما چیزی بین ۷۰ تا ۸۰ میلیون دام سنتی داریم که این دام‌ها متأسفانه در مراتع و مناطق چهارگانه چرا می‌کنند و تعداد آن‌ها ده‌ها برابر بیشتر از ظرفیت آن زیستگاه است. این اهمال‌کاری سازمان دامپزشکی و سازمان محیط‌زیست است که اجازه می‌دهند دام در منطقه چهارگانه چرا کند. در این حالت جدا از این‌که آن زیستگاه و پوشش گیاهی‌اش از بین می‌رود و نابود می‌شود، ما با معضل حضور سگ‌های گله مواجه خواهیم بود. گفته می‌شود معمولا هر ۳۰ تا دام، باید یک سگ گله داشته باشند. این عدد را اگر تقسیم کنید می‌بینید ما فقط چیزی نزدیک ۲ تا ۳ میلیون سگ گله در ایران داریم. چنانچه نصف این سگ‌های گله ماده باشند و بخواهند در طول سال دو بار زایمان کنند می‌بینید که چه عدد بسیار بزرگی سگ به این شکل در مناطق چهارگانه تولید می‌شود. نکته دیگر این‌که چوپان‌های ما به دلیل این‌که می‌خواهند از آن سگ یک هیولا و یک موجود قوی و تنومند بسازند تا بتواند به‌خوبی از گله مراقبت کند و با گرگ و پلنگ دربیفتد، روش‌های عجیب‌وغریب و بسیار ظالمانه‌ای دارند. در مورد پدیده سگ گرگ (گرگاس )، هیچ مدرک مستندی نداریم که این اتفاق به‌صورت طبیعی می‌افتد. معمولا چوپان‌ها برای این‌که سگ گله، وحشی و به قول خودشان بگیر باشد او را با گرگ جفت می‌اندازند. از این‌ها یکی، دو توله می‌گیرند و بقیه توله‌ها را به‌صورت ظالمانه‌ای رها می‌کنند. مثلا همه توله‌ها را در یک جای کوچک قرار می‌دهند و به آن‌ها غذا نمی‌دهند و این‌ها همدیگر را می‌خورند، یا مثلا دمشان را می‌برند، گوششان را می‌برند، داغ می‌گذارند روی بینی‌شان. نکته دیگر این‌که در مورد تولید دردسر سگ‌ها برای حیات‌وحش مناطق چهارگانه بسیار غلو می‌شود. درواقع سرعت گریز چهارپایان علف خوار یا یوزپلنگ اصلا قابل‌مقایسه با سگ‌های گله نیست. آن‌ها بسیار سریع‌تر می‌دوند و طبیعتا سگ نمی‌تواند دنبال این‌ها کند.  اما فرض که این اتفاق بیفتد و برای نوزاد این حیوانات یا حیواناتی که آسیب‌دیده‌اند و نمی‌توانند فرار کنند تولید دردسر بشود،
 در این حالت نباید فراموش کنیم که این سگ گله است و به خاطر اتفاقی که برایش افتاده و جفت‌گیری با گرگ، خوی وحشیگری پیداکرده و بسیار با سگ‌های بلاصاحبی که در حاشیه شهرها می‌بینیم متفاوت است. درنتیجه بهترین روشی که بتوان در یک بازه زمانی مشخص مثلا در طول ۵ سال جمعیت سگ‌ها را سروسامان بدهیم این است که زنده گیری کرده و با انجام واکسیناسیون، آن‌هایی که هاری یا بیماری‌هایی لاعلاج دارند را به‌روش‌های مرگ با ترحم و انسان دوستانه «یوتانایز» کنیم. در مورد این نوع سگ‌ها نیز این‌طور نباشد که اسید برداریم و به قلبشان تزریق کنیم یا لاشیشان کنیم یا زنده‌زنده دفنشان کنیم. روش‌هایی که متأسفانه پیمانکاران انجام می‌دهند. بعد از محرز شدن لاعلاج بودن بیماری آن سگ توسط دامپزشک معتمد، باید اول با دارو بی‌هوش شوند و بعد با داروی مخصوصی یوتانایز شوند. تعداد این سگ‌ها هم‌عدد بسیار کمی است و این‌گونه نیست که از بین ۱۰۰۰ تا سگ، ۵۰۰ تا شرایط یوتانایز شدن را داشته باشند. در کشورهای اروپایی که فرهنگ آن‌ها به حضور سگ در خانواده تأکید دارد، خب این سگ‌ها را بعد از عقیم‌سازی واگذار می‌کنند و از طریق سازمان‌های متولی بر نگهداری آن‌ها نظارت می‌شود. در کشور ما هرچند در فرهنگ اسلامی-قرآنی بر مهربانی با حیوانات تأکید شده است اما فرهنگ ما بر حضور سگ در کنار خانواده تأکید نمی‌کند و درنتیجه ما نمی‌توانیم در این قسمت از الگوی اروپایی استفاده کنیم. الگویی که ما می‌توانیم استفاده کنیم الگوی کشور هند و افغانستان است. همین‌الان در شهر کابل افغانستان سگ‌ها زنده‌گیری و عقیم‌سازی شده و در منطقه خودشان رهاسازی می‌شوند. سگی که عقیم‌سازی می‌شود معمولا آن خلق‌وخوی وحشیگری‌اش را از دست می‌دهد و اگر غذاسازی درست و اصولی هم صورت بگیرد دیگر آن سگ نه به انسان حمله می‌کند و نه برای حیات‌وحش مناطق چهارگانه تولید دردسر می‌کند.»  
 عقیم‌سازی باید به ان جی اُ های متخصص واگذار شود 
علیزاده بابیان این‌که فرآیند عقیم‌سازی سگ‌های بی‌صاحب باید مانند سایر نقاط دنیا توسط ان جی اُ های متخصص انجام بشود، وضعیت شهر تهران و سایر شهرها را در این خصوص مورد بررسی قرار داده و عنوان می‌دارد: « متأسفانه در کشور ما و کلانشهر تهران مسئولیت این کار به عهده شرکت ساماندهی مشاغل و در شهرهای دیگر به عهده سازمان پسماند است. در کلان‌شهرهایی مثل اصفهان، شیراز و تهران به دلیل  این‌که شهرداری‌ها می‌توانند برای خود درآمدزایی کنند و بودجه خودشان را داشته باشند، وضعیت تقریبا بهتر است. اما در شهرهای کوچک به دلیل این‌که ردیف بودجه از طرف استانداری‌ها تأمین می‌شود و یک بودجه مشخص دارند وضع بسیار اسفبار است. ضمن این‌که در سال ۸۷، دستورالعملی توسط سازمان بهیاری‌ها و همیاری‌های وزارت کشور تهیه شد که هرچند ایراداتی نیز دارد اما در آن کشتار خصوصا کشتار با اسلحه گرم ممنوع است و  همین روش واکسیناسیون و عقیم‌سازی توصیه و تأکید شده است. متأسفانه ما نهاد متولی نداریم که این کار را به‌صورت حرفه‌ای انجام دهد و این مسئله دست سازمان‌های دولتی است که اشتباه است. سازمان متولی امر باید دست نهادهای مردمی باشد و نظارت نیز بر روی آن‌ها انجام پذیرد چراکه در صورت عدم نظارت این خطر وجود دارد که حتی همان ان جی اُ ها و نهادهای مردمی هم به سمت پول‌سازی و آلودگی‌هایی ازاین‌دست بروند. »  
 لزوم نظارت سازمان دامپزشکی بر مدیریت جمعیت سگ‌های گله 
دبیر اجرایی ستاد مردمی دفاع از حقوق حیوانات با تأکید بر این‌که ما هیچ آماری از تعداد سگ‌های بی‌صاحب در کشور نداریم و  اولین قدم برای مدیریت جمعیت سگ‌ها این است که از آن‌ها آمار داشته باشیم، روش معدوم‌سازی و حذف فیزیکی را رد کرده و بیان می‌دارد: « طی حداقل ۱۰ سال گذشته که جمعیت سگ‌های بی‌صاحب به‌صورت انفجاری زیاد شده اتفاقا به دلیل حذف فیزیکی بوده است. حذف فیزیکی فقط و فقط در مورد سگ‌هایی می‌تواند باشد که در آن دستورالعمل سال ۸۷ نوشته‌شده سگ غیرمفید است، که البته به نظر من عبارت درستی هم نیست. درواقع سگی که یک بیماری صعب‌العلاج داشته باشد و شما بدانید این حیوان دارد زجر می‌کشد. یعنی اینجا نگاه حقوق حیواناتی در میان است. سگ‌ها و گربه‌ها و در کل حیوانات شهری به دلیل بی‌مسئولیتی انسان‌ها تعدادشان آن‌قدر زیاد شده است. حدود پانزده هزار سال پیش اجداد ما سگ‌ها را از اجداد خودشان گرگ‌ها جدا کردند و آن‌ها را برای همنشینی با خود و یا به‌عنوان سگ نگهبان اهلی کردند. بعد این‌ها را رها کردند و جمعیتشان همین‌طور زیاد شد تا این‌که امروز به مرز انفجار رسیده است. اما در مورد حضور سگ در طبیعت و حیات‌وحش همان‌طور که گفتم بسیار غلو می‌شود. در همه ویدئوهایی که نشان می‌دهد سگی به حیوانات حیات‌وحش حمله می‌کند ناگاه می‌بینید صاحب آن سگ گله آنجا حضور دارد و دارد فیلمبرداری می‌کند. درواقع تعمدی در کار است. بله این‌ها می‌توانند تولید دردسر کنند اما در این صورت هم آن سگ رفتار طبیعی‌اش را انجام می‌دهد و تقصیری ندارد. در موضوع غذاسازی هم به نظر غلو شده است. من موافق این موضوع هستم که غذارسانی حتما باید مدیریت‌شده و با عقیم‌سازی همراه باشد، سگ‌ها مستحق این هستند که غذای خوب، غذای حاوی پروتئین و غذایی که کالری بدنشان را تولید کند بخورند. چنانچه سگ‌ها غذا داشته باشند رفتار پرخاشگر هم ندارند. اما این غذارسانی باید مدیریت‌شده باشد یعنی درجاهای به خصوصی باشد، نوع غذا باید مشخص باشد و نظارت هم حتما باید باشد. به‌طور مثال در شهر تهران در یک‌سری از پارک‌های جنگلی که تداخلی با حیات‌وحش ندارند، تحت نظارت بخش مدیریت حیوانات شهری شهرداری تهران، برای همان سگ‌هایی که توسط خود شهرداری  عقیم شده‌اند یک‌سری از حامیان حیوانات به‌صورت درست و اصولی در طول هفته غذارسانی می‌کنند. درواقع جمعیت کنترل‌شده و عقیم‌سازی صورت گرفته است و ما می‌دانیم سال دیگر اینجا ازدیاد سگ نداریم. این روش درستی است. اما این کار در شهر تهران اتفاق افتاده و ما در شهرهای دیگر همچنان مشکلات بسیار زیادی داریم به این دلیل که دستورالعمل سال ۸۷ را رعایت نمی‌کنند، پیمانکاران سگ‌ها را می‌کشند و زیستگاه‌ها را به گمان این‌که داریم سگ‌ها را جمع‌آوری می‌کنیم خالی می‌کنند. اما می‌بینیم در مدت بسیار کوتاهی سگ‌های دیگر از قلمرو مجاور می‌آیند و این قلمرو اشغال می‌شود و دوباره تعدادشان بیشتر می‌شود. همچنین عده‌ای حامی نما هستند که از بدبختی حیوانات سود می‌برند و تجارت پرسودی راه انداخته‌اند. در فضای مجازی گروه‌ها و افراد حقیقی یا حقوقی شامل مؤسسات برای مثلا امر درمان حیوانات یا غذارسانی پول‌های بسیار زیادی جمع می‌کنند و متأسفانه نظارتی هم‌روی فعالیت آن‌ها نیست. من نمی‌خواهم بگویم همه آن‌ها در راه ناصوابی قدم برمی‌دارند اما بخش عمده‌ای از این‌ها به دلیل این‌که نظارت درستی وجود ندارد ممکن است دستشان خط بخورد. درواقع مشخص نیست این پول‌ها کجا هزینه می‌شود. حتی گزارشاتی وجود دارد که خود این افراد توله کشی می‌کنند یا حیوانات را آسیب می‌زنند و بعد با تصویربرداری از آن‌ها از احساسات مردم سوءاستفاده می‌کنند و پول‌های هنگفت جمع‌آوری می‌کنند. از طرفی نظارت درستی بر روی سگ‌های گله نیز وجود ندارد. نهاد متولی این امر سازمان دامپزشکی است که باید روی عقیم‌سازی و مدیریت جمعیت سگ‌های گله نظارت کند. سازمان محیط‌زیست نیز متهم است به این دلیل که اجازه می‌دهد دام در مناطق چهارگانه چرا کند و این سگ‌های گله در آنجا تولید دردسر کنند. یا مثلا در بازار خلیج‌فارس در حاشیه اتوبان آزادگان شما از عنکبوت تا توله یوزپلنگ می‌توانید خریداری کنید، توله کش ها انواع و اقسام سگ‌ها را توله کشی کرده و آنجا برای فروش آورده‌اند.  هیچ نظارتی هم نمی‌بینید. آنجا باید از طرف یگان سازمان محیط‌زیست مدیریت بشود که نمی‌شود. یک معضل دیگر مربوط به کارگاه‌های ساختمان‌سازی است. کارگاه‌هایی که به‌صورت بسیار انبوه مخصوصا در غرب تهران و غرب اتوبان همت ساخت‌وساز می‌کنند. این‌ها یک تعداد سگ را به‌عنوان سگ نگهبان نگهداری می‌کنند و بعد از اتمام پروژه ساخت‌وساز، این سگ‌ها را رها می‌کنند. این‌ها همه کانون‌های تولید سگ هستند که باید شناسایی شوند.  همچنین پسماندمان را باید مدیریت کنیم، نیروهای مردمی‌مان را باید مدیریت کنیم. من معتقد هستم سگ‌ها محصول صنعت دامپروری هستند. حداقل این بخشی که در طبیعت و حیات‌وحش دردسر تولید می‌کنند محصول مستقیم صنعت دامپروری سنتی هستند.» 

|
برچسب ها
,
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : دیدگاه‌ها برای عقیم‌سازی و رهاسازی، راهکار مهار سگ های ولگرد بسته هستند

مجوز ارسال دیدگاه داده نشده است!

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.