حال وخیمِ سفرههای آب زیر زمینی
گروه اجتماعی- زهره سادات موسوی
گزارش تحقیقی مجله نیچر در مورد میزان تغییر حجم آب زیرزمینی در حوضه های آبریز کشورمان که از سوی سه پژوهشگر ایرانی از کانادا و آمریکا به نگارش درآمده نشان می دهد بین سالهای ۱۳۸۱ تا ۱۳۹۴ یعنی در طول ۱۴ سال، ۷۴ کیلومتر مکعب از آب های زیر زمینی از دست رفته و ۷۷درصد مساحت کل کشور تحت تأثیر بحران برداشت بی رویه آب قرار دارد. واقعیت این است که سالیانسال کارشناسان و دلسوزان داخلی فریاد می زنند که وضعیت سفره های آب زیرزمینی کشورمان خوب نیست و فعالیت های انسانی همچون برداشتهای بی رویه و حفر بیش از اندازه چاه، کشت محصولات کشاورزی با مصرف بالای آب، عدم آمایش سرزمینی و اجرای طرح های تعادل بخشی نیشتری شده است بر جان منابع آب زیرزمینی اما از آنجا که تا از بیرون این مرزها ایراد و اشکالی را به ما یادآور نشوند، به آن توجه نمی کنیم، گزارش اخیر مجله معتبر و بین المللی نیچر در خصوص وضعیت آب های زیرزمینی ایران باعث شد همه به خود بیایند و فریاد وا اسفا سر بدهند. لذا هر چند این موضوع جدید نیست و سفره های آب زیرزمینی سالهاست در سکوت با این درد به خود می پیچند، اما این گزارش، تلنگر خوبی بود برای مدیران آبی این سرزمین که در شیوه مدیریت منابع آب کشور طرحی نو دراندازند.
بهبود راندمان آبیاری، کلید امنیت زیست محیطی ایران
بر اساس این گزارش که با استفاده از داده های متوسط ماهانه سطح آب زیرزمینی موجود در دسترس عموم در ۴۷۸ زیر حوضه و ۳۰ حوضه در ایران به دست آمده است، بیشترین میزان تخلیه مربوط به حوضه دریاچه نمک بوده که ۲۰/۳۵کیلومتر مکعب در طول ۱۴ سال تحلیل رفته است. حوضه ای که ۲۶ درصد جمعیت ایران از جمله پایتخت را پوشش می دهد.
کمترین میزان تخلیه نیز مربوط به حوضه هراز-قره سو است با میزان تحلیل ۰/۰۱کیلومتر مکعب که ۴ درصد جمعیت ایران را شامل می شود.
بالاترین تغییرات نسبی در ذخیره آب زیرزمینی نیز مربوط به حوضه طشک بختگان بوده که کاهش حدود ۲۶۰۰ درصدی را نشان می دهد. این حوضه نیز ۵/۳درصد از جمعیت ایران را پوشش می دهد. استدلال نگارندگان این گزارش این است که « تولید غذا بدون بهبود راندمان آبیاری دلیل اصلی افزایش بیش از حد اضافه برداشت از سفرههای آب زیرزمینی ایران است. اضافه برداشت آب زیرزمینی باعث میشود که آبخوانها حتی در سالهای مرطوب قادر به بازیابی کامل نباشند.» بالطبع یکی از راهکارهای نویسندگان این مقاله برای برون رفت از این بحران، بهبود راندمان آبیاری در کشاورزی است: «برای کشوری مانند ایران با راندمان آبیاری بسیار ناچیز، اقدامات فوری برای بهبود استفاده از آب لازم است. ما بر این باوریم که این کلید امنیت زیست محیطی ایران است که به دلیل خشکسالیهای طولانی مدت طبیعی و انسانی ، همراه با افزایش تنوع و تغییر آب و هوا ، احتمالاتحت تنش بیشتری قرار خواهد گرفت.»
در همین راستا، ناصر خیاط خلقی، کارشناس و پژوهشگر منابع آب، دو عامل اساسی انسانی و طبیعی را در کاهش سطح آب سفره های آب زیرزمینی مؤثر دانسته و به « رسالت » می گوید:
« ما در منطقه خشک و نیمه خشک جهان زندگی می کنیم. بدون تردید دوره های بازگشت متعدد خشکسالی ۵، ۱۰، ۲۰ و ۳۰ سال در طول تاریخ تمدن خود داشته ایم. نیاکان ما با توجه به همین شرایط طبیعی، سازه بسیار خارق العاده ای مثل قنات را
به وجود آوردند که بتواند متناسب با شرایط اقلیمی که در آن قرار داشتند نیازهای آبی شان را برطرف کند. بنابراین این مسئله جدیدی نیست. ما باید قبول کنیم در منطقه ای زندگی می کنیم که اقلیم قالب در آن خشک و نیمه خشک است، حالا کاری نداریم بعضی از مناطق غربی کشور در زاگرس و شمال ایران بارندگی ها بالاتر از متوسط خود کشور است اما در مجموع ما در یک کشور خشک و نیمه خشک با متوسط بارندگی ۲۴۰ تا ۲۵۰ میلیمتر در سال قرار داریم. در خصوص عامل انسانی و چگونگی تأثیر آن بر کاهش آب های زیرزمینی نیز باید گفت افزایش بی رویه جمعیت از یک سو و صنعتی شدن و گسترش تکنولوژی از دیگر سو باعث شده است نیازهای آبی ما نیز افزایش پیدا کند. همچنین مدیریت منابع آب چه از طرف مسئولین و چه از طرف خود مردم، ۶۰ ، ۵۰ سال است آن طور که باید و شاید پویا و دارای دینامیزم نبوده است لذا ما همیشه برای افزایش میزان بهره برداری از توان و پتانسیل آبخوان هایمان مشکل داشته ایم و نتیجه هم این شده است که بیش از ۴۰۹ دشت از ۶۰۹ دشتی که در کل ایران داریم دارای بیلان منفی است یعنی تجدید پذیری اش عملا از بین رفته و ما داریم از ذخایر ثابت خودمان استفاده می کنیم. نتیجه چنین وضعیتی از بین رفتن کامل آبخوان های یک دشت و در نهایت کوچ ده ها هزار و میلیون ها نفر به طرف شهرها خواهد بود. بنابراین آنچه که در مقاله این سه اندیشمند و دانشمند ایرانی ما در آمریکا ارائه شده است دور از حقیقت نیست. واقعیت این است که برداشت های بسیار زیادی انجام داده ایم و در چنین شرایطی تنها با مدیریت بسیار منسجم، منابع آبی قابل کنترل خواهند بود. چه در بخش کشاورزی، چه صنعت و چه در بخش روستایی و شهری به ویژه کلان شهرها، مردم باید بدانند کشور ما در یک اقلیم خشک و نیمه خشک قرار دارد و چه بسا مجبور باشیم در برهه هایی از سال صرفه جویی به معنای واقعی انجام بدهیم. یعنی شاید مجبور باشیم میزان توسعه کشاورزی خودمان را کاهش بدهیم. چرا که به طور متوسط حدود ۵۰ تا ۶۰ درصد منابع آب زیرزمینی کشور توسط کشاورزان مصرف می شود. این موضوع باید تعریف شود که تا چه حد می خواهیم کشاورزی را توسعه بدهیم. با توجه به شرایطی که در آبخوانهای ما حاکم است و با توجه به این سقف آبی که داریم، آیا امکان اینکه ما مثل صدها سال پیش بتوانیم کشاورزی کنیم وجود دارد؟ به ویژه در عرض ۶۰، ۵۰ سال اخیر که حفاریها توسعه پیدا کرده است آیا این توان وجود دارد؟ من بعید می دانم. کلان شهرهای ما هم شاید در آینده ساعت ها در روز قحطی آب داشته باشند. مردم ما باید با این مسئله کنار بیایند.»
یک قانون مخرب
وی قانون سال ۸۵ در اعطای مجوز به چاه هایی که به صورت غیر مجاز حفر شده بودند را بسیار مخرب دانسته و اظهار می دارد: «این ها در سال ۱۳۸۵ آمدند طرحی را ارائه کردند و گفتند تمام چاههایی که قبل از این سال مجوز بهرهبرداری نداشته است، حالا می توانند مجوز حفر و بهره برداری بگیرند. غافل از اینکه چاه هایی که حتی قبل از انقلاب و قبل از سال ۸۵، وزارت نیرو به آن ها مجوز داده بود، بالاتر از توان و پتانسیل آبخوان های کشور آب را تخلیه می کردند. بنابراین ما با همان ها نیز دچار مشکل بودیم چه برسد به اینکه متأسفانه آن قانون را مجلس وقت تصویب کرد و ده ها هزار حلقه چاه بدین وسیله مجوزدار شدند. همان زمان تعداد زیادی از معاونان و مدیران وزارت نیرو که حالا بنده نمی خواهم نام ببرم مخالف این طرح بودند و می گفتند هر چه که ما رشته بودیم پنبه کردند. متأسفانه آن قانون ضررهای جبران ناپذیری بر گرده آب های زیر زمینی کشور وارد کرد. در حال حاضر مشکلی که داریم این است که چاه های مجاز و چاه های پروانه دار ما با پتانسیل فعلی ولو اینکه وزارت نیرو به این ها دبی مجاز داده، ولو اینکه کنتور هوشمند نصب کرده است، کشاورزی را برای کشور به یک مسئله خطرناک تبدیل کرده است. »
مردم هنوز متوجه خطر کم آبی نشده اند خیاط خلقی معتقد است باید بین امنیت غذایی کشور و پایین رفتن سطح آب زیرزمینی دشت ها تعادل ایجاد کنیم و برای این مسئله اولویت بندی داشته باشیم: « باید ببینیم در چه جاهایی میتوانیم کشاورزی کنیم و در چه جاهایی نمیتوانیم. هزاران مسئله دیگر اعم از الگوی کشت، بالابردن راندمان آبیاری، انتقال و غیره وجود دارد که ما بتوانیم کشور خودمان را با کم آبی سازگار کنیم. به صراحت عرض می کنم متأسفانه مردم ما به ویژه مردم مناطق شهرنشین و به ویژه مردم کلان شهرهای ایران هنوز متوجه خطری به نام کم آبی نیستند. این خطر زمانی احساس می شود که شهر ۱۲ میلیونی تهران یا ۴ تا ۵ میلیونی مشهد و اصفهان ساعت ها قطعی آب داشته باشند. آن زمان متوجه خواهند شد که شرایط واقعا نامساعد است. مردم ما متأسفانه هنوز متوجه مشکل نیستند. من این را هم اضافه کنم که آب شرب مصرفی شهرها و کلان شهرها و روستاهای ما اصلا قابل مقایسه با حجم استحصال از آب های زیرزمینی توسط کشاورزان نیست اما در هر صورت آن هم خود عددی است.» وی وضعیت سفره های آب زیر زمینی در مناطق شرقی و مرکزی ایران را بحرانی تر دانسته و عنوان می دارد: « متأسفانه مناطق شرقی و مرکزی ایران بیشترین درصد بهره برداری از آبخوانهای کشور را دارند. در استان های خراسان رضوی، خراسان جنوبی، سمنان، اصفهان، یزد، کرمان، فارس و قم ما با این مشکل رو به رو هستیم. اما زمانی که من می گویم بیلان ۴۰۹ دشت ما از نظر بهره برداری منفی است و آنچه که برداشت می کنیم توسط باران و برف تجدید نمی شود، به این معنی است که این دشت ها در کلیه استانهای کشور پخش است. یعنی شما در استان های غربی که میزان بارندگی ممکن است بالاتر از متوسط کشور باشد نیز این منفی بودن بیلان دشت ها را دارید، در کردستان هم این مشکل را دارید، همچنین در شرق استان مازندران چند سال است که دشت ها با بیلان منفی آب زیرزمینی مواجه شده اند. این مسئله همه گیر شده است. »
ضعف در مدیریت منابع آب
این پژوهشگر اظهار نظر کسانی که زمان برای اتمام منابع آب زیر زمینی اعلام می کنند را فنی و علمی ندانسته و با بیان اینکه هر دشتی ویژگیهای خاص خود را دارد می گوید: «گاهی دیده می شود مقامات مسئول کشور می آیند و ارقام می دهند. این ارقام درست نیست. هر دشتی ویژگی خاص خودش را دارد. نمی توانم بگویم مثلا ۲۵ یا ۳۰ سال دیگر آبهای زیر زمینی کشور تمام می شود. با ادامه این روند منفی، یک دشت ممکن است ۱۰ سال دیگر و دشتی دیگر ۲۰ سال دیگر ذخیره آب زیر زمینی اش تمام شود. اما من اینگونه می توانم پیش بینی کنم چنانچه طرح های تعادل بخشی که مصوب خود وزارت نیرو است
در کنار طرح های سازگاری با کم آبی و خشکسالی، به معنای واقعی کلمه مطالعه و به طور کامل اجرا شوند ما تا حد زیادی می توانیم دشت هایمان را کنترل کنیم. ببینید من و امثال من بیش از ۲۰ سال است در مورد طرح تعادل بخشی صحبت می کنیم. این طرح از سال ۱۳۸۵ به وجود آمد و در سال ۱۳۹۰ قرار شد اجرایی شود اما متأسفانه هر سال تنها ۱۰ درصد بیشتر بودجه جذب نمی کند و اجرای آن نیز با مشکل رو به روست. سند آمایش سرزمینی ما تازه ارائه شده است. تاکنون ما چیزی به اسم آمایش سرزمینی نداشتیم، ما چیزی به اسم مدیریت منابع آب نداریم. ممکن استدر ظاهر و در بخشنامه ها و سمینارها از این چیزها صحبت شود اما در عمل ما این چیزها را نداریم. عده ای می گویند مثلا تا ۲۰۴۰ و ۲۰۴۵ ما دیگر آب نخواهیم داشت. معمولا اینگونه اظهار نظرها فنی و علمی نیست. به دلیل اینکه هر حوضه آبریز وضعیت خاص خودش را دارد. ولی در مجموع ما سال های خوبی را پیش رو نخواهیم داشت. یک مثال می زنم؛ در کشورهای پیشرفته که در زمینه آب کارهای بسیار خوبی انجام داده اند مثل چین، هندوستان، کانادا، آمریکا و اروپا یکسری سیل ها می آید که بالاخره این ها برگشت هزار ساله دارد، آنها هم نمی توانند این سیل ها را کنترل کنند، اما برگشت سیل های دیگر را می توانند کنترل کنند. اکنون می بینید در قصر قند سیستان و بلوچستان چه قدر سیلاب دارد خرابی به وجود می آورد. یا در همین خراسان رضوی دور روز است در رشتخوار و تربت حیدریه یا در آیسک خراسان جنوبی سیل راه افتاده است. چرا نتوانیم این سیل ها را با استفاده از سازه هایی و با استفاده از پروژه های مختلف از جمله آبخیزداری کنترل کنیم؟ مگر ما کشور غنیای هستیم از نظر آب ؟ یکی از ویژگی های مناطق خشک و نیمه خشک این است یکدفعه با یک بارندگی دوره تمرکز کوتاه، سیل عظیمی راه می افتد. آب این سیل برای ما غنیمت است. باید آن را کنترل کنیم که هم تخریب به وجود نیاید و هم برای سال هایی مثل امسال که با کم آبی رو به رو هستیم بتوانیم از این ها استفاده کنیم. من مشکل را در درجه اول مدیریت منابع آب می دانم که در آن بسیار ضعیف هستیم. اطلاعات و آمارها هر چقدر هم محرمانه باشد، کشاورز ما دارد کشاورزی می کند، دارد هر روز کف شکنی می کند، هر روز چاهش را تغییر محل می دهد و چاه دیگر می زند، این که دیگر محرمانه نیست. محمدعلایی مدیر عامل آب خراسان رضوی هفته پیش اعلام کرد بر خلاف سال گذشته که ۵۰۰ میلیون متر مکعب آب وارد سدهای خراسان رضوی شده بود، امسال ۵ میلیون متر مکعب ورودی آب سدهایمان بوده است، یعنی صد برابر کمتر، هر انسان عاقل و با تجربه ای می تواند بفهمد وضعیت آب خطرناک است. نمی دانم مدیران چه تصمیمی می خواهند بگیرند اما آنچه مسلم است اینکه تصمیماتی که گرفته می شود باید به صورت مدیریت یکپارچه باشد، باید نگرش حوضه آبریزی باشد و معارضات بین استان ها به خاطر آب باید حل شود. تا این مسائل را حل نکنیم، فکر نمی کنم مشکل آب این کشور برطرف شود.»
عدم جذب بودجه و مشخص نبودن ساختارهای قانونی آب، موانع طرح تعادل بخشی
وی در پایان به موانع اصلی طرح مهم تعادل بخشی که یکی از راهکارهای حفظ و کنترل آب های زیرزمینی است اشاره کرده و بیان می دارد: « این موانع
در حال حاضر دو چیز است. اول مسئله اعتبارات مالی است. سنگ بنای این طرح در وزارت نیرو، ۱۵ سال پیش یعنی زمانی که هنوز قانون مجوزدار شدن چاه های غیر مجاز در سال ۸۵ تصویب نشده بود، گذاشته شد و بعد از سه، چهار سال مسکوت ماندن در نهایت در سال ۹۱، ۹۰ اجرای آن شروع شد. اما هر سال نهایت ۱۰ درصد بودجه را جذب می کند. اگر یک طرحی اینقدر مهم است و ۱۵ دستورالعمل بسیار مهم دارد و چند وزارتخانه قرار است درگیر آن بشوند و راه نجات دهنده است، چرا آنقدر بودجه کمی دریافت می کند؟ این اصلا معنا نمی دهد. حتی همان مبلغ کمی هم که تعلق می گرفت را در پروژه های دیگر هزینه می کردند. مورد دوم اینکه هنوز ساختار قانونی و حکمرانی آب در ایران برای مشخص کردن یکسری موارد از جمله اینکه وزارت کشاورزی چقدر باید آب مصرف کند، وزارت نیرو چقدر باید آب تأمین کند، حق آبه های زیست محیطی چقدر آب لازم دارند، آیا می خواهیم حوضه آبریز کاری کنیم یا استانی و غیره مشخص نیست. تا زمانی که این چارچوبها مشخص نشود حتی اگر طرح تعادل بخشی صد در صد بودجه را هم به خودش جذب کند آن کارآیی لازم را نخواهد داشت. مسلما از شرایط فعلی بهتر خواهد بود اما به آن کارآیی و اهداف از پیش تعیین شده خود نخواهد رسید. این دو مکمل یکدیگر هستند یعنی ساختارها باید اصلاح بشود و بودجه کامل جذب شود که ما بتوانیم کاری کنیم در غیر اینصورت وضعیت منابع آب کشور واقعا در خطر است.»
محمد درویش، کنشگر محیط زیست هم با اشاره به اینکه گزارش سه دانشمند ایرانی در مجله نیچر، تحلیل و بررسی اطلاعاتی بوده که توسط شرکت مدیریت منابع آب ایران و وزارت نیرو منتشر شده، معتقد است اساتید ایرانی از ۳۰ سال پیش در حال هشدار در رابطه با تخلیه منابع آب زیرزمینی هستند. وی در این زمینه به « رسالت » می گوید: «نکته مهم این گزارش این است که توانسته اند با عدد و رقم و به تفکیک ۳۰ حوضه آبریز اصلی کشور یک تصویر کاملا گویا از حجم برداشت های بی رویه از سفرههای آب زیر زمینی ارائه کنند. کاری که باید وزارت نیروی ما انجام می داد که انجام نداده و به هر دلیلی سکوت کرده است. اما این هشدارها توسط بسیاری از کارشناسان داخلی کشور سالهاست اعلام میشود. استاد مرتضی فرهادی بیش از ۳۰ سال پیش این هشدارها را داده بود و بسیاری دیگر مثل استاد سید آهنگ کوثر و استاد آل یاسین در این زمینه هشدار داده بودند. خود من ۱۱ سال پیش گفتم که ایرانیان در ظرف ۳۰ سال اخیر ذخیره ۱۰۰۰ ساله آبشان را مصرف کردند. اما به هر حال طبیعی است زمانی که این گزارش ها و هشدار ها در قالب بین المللی و در مجله معتبری مثل نیچر چاپ می شود توجه و حساسیت بیشتری جلب می کند. »
بیشتر از خشکسالی طبیعی نگران خشکسالی مدیریتی هستیم
درویش با بیان اینکه ما باید هر چه سریع تر وابستگی معیشتی مان را به منابع آب و خاک کاهش بدهیم، عنوان می کند: «آنچه در این گزارش نیز تصریح شده این است که وضعیت استان فارس در بین همه استان های کشور از همه فاجعه بارتر است و تراز آن ۲۶۰۰ درصد منفی شده است. این ناشی از چیست؟ ناشی از این است که سال های سال مدیران استان فارس دلشان می خواست در رقابت با استان خوزستان تولید کننده اول گندم کشور باشند و این رقابت و اینکه اسم شان به عنوان استان اول مطرح شود باعث شد اکنون بالاترین میزان فرونشست زمین نه در ایران بلکه در جهان به میزان ۵۴ سانتی متر در سال و در فاصله بین دشت فسا و جهرم رخ بدهد. حال باید حداقل ۵۰ تا ۷۰ هزار سال صبر کنیم تا بتوانیم این خطای راهبردی را جبران کنیم.
وضعیت حوضه مرکزی ما که پر جمعیت ترین شهرهای ایران در آن قرار گرفتهاند، بسیار بسیار نگران کننده است و احتمال خشک شدن سطح خاک، افزایش چشمه های تولید ریزگرد و افزایش آلاینده های کوچک تر از ۲٫۲۵میکرون برای مردم شهرهایی همچون اراک، قم، اصفهان، تهران و حتی کرج و قزوین و از آن سو سمنان فوق العاده زیاد است. چنانچه می خواهیم این مشکل را حل کنیم باید به سمت ارتقا نرم افزای بخش کشاورزی حرکت کنیم و اجازه ندهیم ضایعات در بخش کشاورزی همچنان ۵ تا ۶ برابر استانداردها یعنی حدود ۳۰ درصد باشد. این یعنی ما ۲۶٫۷ میلیارد مکعب از آبی را که با این هزینه های گزاف، با این سدسازیها، با این طرح های انتقال آب در اختیار بخش کشاورزی قرار می دهیم عملا به غذا برای سفره مردم تبدیل نمی شود. زیرا به خاطر بسته بندی های ضعیف، نداشتن سردخانه، تکنیکهای بدوی حمل کالا به مغازه ها برای فروش و به خاطر روش های غلط دپو، این محصولات قبل از رسیدن به دست مصرف کننده نابود می شوند. راندمان آبیاری ما در کشاورزی بسیار پایین تر از حتی منطقه است. کسی مخالف کشاورزی نیست و کشاورزی همچنان باید تداوم داشته باشد اما آن چیزی که مهم است اینکه کشاورزی باید پایدار و خردمندانه باشد. آن هم در کشوری که با کمبود آب روبه روست.
ما چنین حماقت هایی را کردیم. ما در دشت فامنین همدان یونجه می کاریم و به امارات متحده عربی صادر می کنیم و بعد فکر می کنیم داریم پول تولید می کنیم. بعد همین دشت فامنین بر اثر فرونشست زمین از حیض انتفاع خارج می شود. ما بیشتر از اینکه نگران خشکسالی های طبیعی باشیم نگران خشکسالی مدیریتی هستیم. اگر مدیران درستی در این کشور داشتیم چنین حماقت های آشکاری را مرتکب نمی شدیم.»
وی در خصوص قانون مجوزدار کردن چاه های غیر مجاز مصوب سال ۱۳۸۵ مجلس نیز اظهار می دارد: « همان سال ۸۵ ، ما هشدار دادیم این قانون غلطی است و نباید تصویب شود چرا که دارد به کار خلاف مجوز می دهد و این چراغ سبز را نشان می دهد که بروید غیر قانونی چاه حفر کنید، بروید غیرقانونی جنگل تصرف کنید و در نهایت حاکمیت کوتاه می آید و به شما سند می دهد. متأسفانه بعد از این قانون چاه های غیر مجاز بسیار بیشتری حفر شدند.اکنون چاههای غیر مجاز در حوضه آبخیز دریاچه ارومیه به نزدیک ۱۰۰ هزار حلقه رسیده است و این واقعا یک فاجعه است. شما در منطقه خانه کت در جنوب تالاب بختگان در فاصله ۱۰۰ متر به ۱۰۰ متر موتور پمپاژ می بینید و هیچ کس هم کاری به کارشان ندارد.»
آب های زیر زمینی , خشکسالی , زهره سادات موسوی
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.