اثرات اعتیاد بر نیروی انسانی و اقتصاد کشور
نرگس رشید
داشتن نیروی کار سالم یکی از مهمترین سرمایههای هر جامعهای است؛ چراکه این امر ضمن افزایش استانداردهای زندگی اجتماعی و طول عمر خود فرد، در ارتقای بهرهوری وی بهعنوان یک نیروی کار مفید نیز بسیار مؤثر است.
سلامتی نیروهای کار باعث میشود این افراد سالم، ساعات بیشتری را در محیط کار خود حضورداشته باشند؛ لذا هرچه حضور آنان پررنگتر و فعالتر شود و باانرژی و نشاط بیشتری کار کنند، طبیعتا نقش فعالتری درصحنه اقتصاد کشور خواهند داشت. ازاینرو بهروشنی واضح است که این افراد نقش اساسی و قابلتوجهی در امر تولید خواهند داشت درحالیکه وجود نیروی کار بیمار و ناتوان، ضمن کاهش ساعت بهرهوری و مفید، بار درمانی نیز به همراه دارد و تمامی شاخصهای مهم اقتصادی ازجمله بهرهوری و نرخ رشد اقتصادی را تحتتأثیر مستقیم خود قرار میدهد.
تبعات حضور نیروی بیمار در امر تولید
نیروی بیمار نهتنها سهم کمی در امر تولید دارد بلکه با بروز بیماریهایی مانند اعتیاد، قدرت کار کردن آنها کمتر و نشانههای این تأثیرگذاری در کوتاهمدت بروز میکند و بهنوعی میتوان اشاره کرد که این اثر در کوتاهمدت هم خود را نشان میدهد و آثار و تبعات بلندمدتی هم دارد. فرض کنید در یک محیط تولیدی یا اداری هرچه افراد بیمار بیشتر باشند، طبیعتا غیبتها هم بیشتر خواهد بود و اگر فرد حضور هم داشته باشد انرژی برای کار نخواهد داشت و به همین دلیل کیفیت کار وی کمتر خواهد شد، لذا برای رسیدن به جامعه فارغ از بیماریهایی چون اعتیاد، پیشگیری بهترین راهکار است.
برای شروع آموزشهای پیشگیری، بهترین زمان و مکان مدرسه است؛ ما باید به کودکان آموزش دهیم که اعتیاد و مواد مخدر چیست و چرا باید از آن دوری کنند؟ البته پیشگیری از چنان اهمیتی برخوردار است که آموزشهای آن را بايد از قبل از مدرسه و از خانه شروع کرد تا کودکان بدانند که اعتیاد یک بیماری است و بیاموزند که سرآغاز هر اعتیادی معمولا با یک اتفاق ساده مثل تعارف یک نخ سیگار شروع میشود.
در مورد این موضوع هم باید از طریق رسانهها، سرمایهگذاری و اطلاعرسانی شود تا مردم را از مصرف سیگار بر حذر دارد. در حال حاضر مصرف سیگار روزبهروز به سنین پایینتر رسیده بهخصوص برای جوانان که سیگار ارزان و بهراحتی قابلدسترس است. این در حالی است که در برخی از کشورها خریدوفروش سیگار برای افراد زیر ۱۸ سال ممنوع است و افرادی که قانون را رعایت نکنند جریمه میشوند، بنابراین آموزش پیشگیری از اعتیاد باید از مدرسه و خانه شروع شود و محیطهای اجتماعی و رسانهها نیز در این زمینه کمک کنند.
سودجویی اقتصادی ناشی از مواد مخدر
تولید سالانه بیش از ۹ هزار تن مواد مخدر در افغانستان و قاچاق آن به کشورهای مختلف متأسفانه اقتصاد ایران را که در همسایگی این کشور قرار دارد، تحتالشعاع قرار داده است. بر اساس تحقیقی که در سال ۱۳۸۳ در رابطه با اقتصاد مواد مخدر انجام شد، مواد مخدر به کشور ما ۱۰ هزار میلیارد تومان خسارت زد که این خسارت در سه بخش دستهبندیشده است که بخش اول سهم مصرفکنندگان است و معادل ۴۸٫۳ درصد از سهم ۱۰ هزارمیلیاردی را به خود اختصاص داده بود.
سهم جامعه از این میزان معادل ۲۷٫۷ درصد است که شامل افزایش آسیبهای اجتماعی نظیر طلاق، سرقت، قتل، بیکاری، از دست رفتن سرمایهگذاریهای زیربنایی، کاهش بهرهوری یا کاهش ساعت کار است. سهم دولت نیز از این هزینه در ابعاد مقابله و مبارزه باعرضه مواد مخدر، درمان، کاهش درآمد مالیاتی و کاهش مشارکت اجتماعی معادل ۲۴ درصد است.
گردش مالی مواد مخدر در جهان ۶۰۰ میلیارد دلار است و بعد از نفت، توریسم و تجارت سلاح و مهمات، قاچاق مواد مخدر چهارمین تجارت پرسود دنیاست که تأثیرات آن گستره جهانی دارد و تمامی مسائل اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی را درگیر خودکرده است. همچنین هزینههای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، نظامی و انتظامی ناشی از مواد مخدر در کشور خودمان ایران، آنقدر بالاست که رقم این هزینهها را سالانه به ۱۶۷ هزار میلیارد تومان یعنی معادل ۷/۱۱ درصد تولید ناخالص ملی میرساند.
قاچاقچیان مواد مخدر از همه شیوهها استفاده میکنند. آنها برای حمل مواد مخدر از بچههای خردسال وزنان استفاده میکنند. برای توزیع از پیکهای موتوری، محمولات پستی، جاسازی در خودروها و… بهره میبرند. آدمهایی را اجیر میکنند که در مشاغل دیگری مثل اغذیهفروشی یا هر نوع شغل دیگری هستند و از آنها بهعنوان پیک برای توزیع مواد مخدر استفاده میکنند. امکان دارد حتی از خانواده استفاده کنند. مثلا یک خانواده را به سیستان و بلوچستان میبرند و یکدفعه ۱۰ کیلوگرم مواد مخدر را بهواسطه زنان به آنجا منتقل میکنند؛ بنابراین افزایش سطح آگاهیها و ارائه آموزشهای پیشگیری از اعتیاد در همه کانونهای هدف امری لازم و ضروری است.
فقر اقتصادی
فقر، در وقوع انحرافات و افزایش میزان آن، بهویژه در زمینه اعتیاد تأثیرگذار است. فقر انگیزه رویآوری به انحرافات را افزایش میدهد، همچنان که رفاهطلبی و ثروتمند بودن در گرایش فرد بهسوی انحرافهای اجتماعی، انگیزهای بسیار قوی است. همچنین ضعف روابط انسانی بهنوبه خود، عامل مساعدی برای کشش فرد به مواد مخدر است. شاهد این مدعا، افزایش روزانه درصد معتادان در جوامع صنعتی غرب است که با رشد
صنعت، روابط انسانی ضعیفتر میگردد. همچنین افرادی که درآمد بیشازحد دارند موقعیت و زمینه مساعدتری برای شرکت در کلوپها و یا تفریحهای متنوع در داخل یا خارج از کشور دارند و بدیهی است که این قبیل امکانات و تفریحات، زمینه را برای مصرف و فروش مواد مخدر مساعد میکند.
بعضی از افراد مرفه و ثروتمند نیز دچار یکنواختی و دلزدگی میشوند. این افراد، معمولا برای ایجاد تنوع، راههای مختلفی ازجمله مصرف مواد مخدر صنعتی را امتحان میکنند. پس از اولین استفاده، چنان سرخوشی و شادی به فرد دست میدهد که او را به مصرف دوباره تشویق میکند اما طولی نمیکشد که این شادی، جای خود را به وابستگی و اجبار به مصرف میدهد. برخی نیز با تصوری نادرست، برای پیدا کردن آرزوهای گمشده خود به مصرف مواد مخدر روی آورده و آن را منبع لذت و خوشحالی و رفع نیازمندیهای خود میپندارند. آنان لذتهای زودگذر ناشی از مصرف مواد مخدر را مرهمی بر آلام زندگی خود میپندارند و از این راه آلوده میشوند. حتی برخی افراد، ریشه اعتیاد را با امور جنسی مرتبط میدانند و میپندارند مصرف مواد مخدر، لذت جنسی و نفسانی زودگذر را افزایش میدهد، اما واقعیت این است که مصرف مواد مخدر، نهتنها توانایی جنسی را زیاد نمیکند، بلکه موجب اختلال در تعادل هورمونهای جنسی و عقیمی در مردان و نازایی در زنان میشود.
اعتیاد مسئله اجتماعی است
اعتیاد یک بیماری فردی نیست بلکه اجتماعی است و جامعه باید این هزینه را تقبل کند. اینکه ما بگوییم فردی را به دلیل اعتیاد اخراج کنیم این مسئله حل نمیشود؛ بنابراین باید افراد معتاد را شناسایی و به آنها کمک کرد و این در سطح ملی، وظیفه رسانههای عمومی است تا تلاش کنند این افراد را نجات دهند؛ لذا لازم است در سه سطح فردی، خانوادگی و اجتماعی به مسئله اعتیاد توجه شود تا درنهایت اجازه ندهیم سرمایههای انسانی کشور دچار امراضی مانند اعتیاد شوند چراکه درنهایت، هم آنها ضرر خواهند کرد و هم اقتصاد کشور در بخشهایی مانند تولید، بهرهوری و رشد اقتصادی تحت تأثیر قرار خواهد گرفت.
بیکاری و ارتباط آن با اعتیاد و انحرافات اجتماعی
بیکاری و فرار از مشکلات زندگی و عدم توانایی فرد در روبهرو شدن با مسائل اجتماعی، از دیگر عواملی هستند که موجب میشوند شخص به مواد مخدر پناه ببرد. بهطورکلی، مشکل بیکاری، منشأ اصلی بسیاری از مفاسد و انحرافهای اجتماعی، مانند اعتیاد و سرقت است. بیکاری بهطور غیرمستقیم، در گرایش فرد به اعتیاد اثر دارد. فرد به دلیل بیکاری و نداشتن درآمد آبرومند، به خریدوفروش مواد مخدر روی آورده و برای خود شغلی کاذب ایجاد میکند. فرد بیکار، اوقات فراغت فراوانی دارد و چنانچه برای اوقات بیکاری خود برنامهریزی مناسبی نداشته باشد، ممکن است به اعتیاد گرایش یابد و با سرگرم شدن به مواد مخدر، درصدد کاهش افسردگی ناشی از بیکاری باشد.
در پایان برای داشتن جامعهای عاری از بیماری اعتیاد و بهتبع آن اقتصاد بیمار ناشی از آسیبهای اجتماعی، باید آموزشهای پیشگیری از اعتیاد را از سنین کودکی آغاز کرد تا نسل پرورشیافته نیرویی سالم با آگاهی اجتماعی لازم و کافی باشند. در چنین جامعهای، نیروی انسانی با اتکا به آگاهی درونی خود به سمتوسوی آسیبها نخواهد رفت و درنتیجه جامعه کمتر دچار خسران اقتصادی و اجتماعی و کاهش بهرهوری و افت تولید میشود.
بنابراین برنامهریزی بهمنظور ضربه زدن به بنیانهای اقتصادی قاچاق مواد مخدر، بازبینی قانون پولشویی و ضرورت برنامهریزی جدیتر از سوی متولیان ذیربط برای اجرای قانون پولشویی و همچنین آموزش پیشگیرانه در محیطهای صنعتی و کارگری برای جلوگیری از کاهش بهرهوری و افت تولید از مواردی است که باید موردتوجه بیشتر قرار گیرند؛ درواقع هر قدمی كه بتواند سالانه چند درصد هم از مجموع خسارت اقتصادي ناشي از مواد مخدر كم كند، قدم بسيار بزرگی است.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.