اخبار ویژه »
شناسه خبر : 23551
پرینتخانه » سرمقاله, یادداشت
تاریخ انتشار : 31 خرداد 1399 - 23:28 |
دولت مدرن!
بیش از دو قرن از تاریخ مدرنیسم میگذرد.
امروز سه كشور آمریكا، فرانسه و انگلیس به علاوه آلمان، عالیترین نمونه شكلگیری «دولت مدرن» با مختصات علمی، فلسفی و حقوقی براساس مبانی اومانیسم است. با آن كه امروز چهره دولتهای مدرن در اروپا و آمریكا با فقر و فساد و تبعیض بهویژه تبعیض نژادی، زشتترین چهره خود را با سركوب مردم نشان میدهد، عدهای در تهران در حسرت رسیدن به «دولت مدرن» به عنوان یك آرزوی جدی لحظهشماری میكنند.
محمدكاظم انبارلويی
بیش از دو قرن از تاریخ مدرنیسم میگذرد.
امروز سه كشور آمریكا، فرانسه و انگلیس به علاوه آلمان، عالیترین نمونه شكلگیری «دولت مدرن» با مختصات علمی، فلسفی و حقوقی براساس مبانی اومانیسم است. با آن كه امروز چهره دولتهای مدرن در اروپا و آمریكا با فقر و فساد و تبعیض بهویژه تبعیض نژادی، زشتترین چهره خود را با سركوب مردم نشان میدهد، عدهای در تهران در حسرت رسیدن به «دولت مدرن» به عنوان یك آرزوی جدی لحظهشماری میكنند.(۱)
رؤسای جمهور آمریكا و اروپا نماد پررنگ شهوت و غضب را این روزها بر چهره دارند. آنها بر طبل نظام سرمایهداری آنچنان میكوبند كه حد یقفی برای «حرص» و «طمع» سرمایهداران و زراندوزان نمیدانند.
تشت رسوایی لیبرالیسم از بام تاریخ بشر افتاده است، اما عدهای در داخل هنوز این حرف هابرماس را تكرار میكنند كه؛ «مدرنیته هنوز همه ظرفیتهای خود را به فعلیت نرسانده و آیندهای روشن در انتظار آن است.»(۲)
این ظرفیت عظیمی كه ارتش، گارد ملی و پلیس آمریكا در سركوب مردم در ۵۰ ایالت آمریكا در نقض حقوق بشر و آزادیهای فردی و اجتماعی از خود نشان میدهد،آیا نباید طرفداران هابرماس در ایران را ساكت كند؟
این خشونتی كه پلیس فرانسه و انگلیس در سركوب مردم به كار گرفتند، نباید مدعیان لیبرال دموكراسی را در ایران از رو ببرد؟
میگویند؛ «ایكاش سوسیال دموكراسی شدنی بود؛ دریغا كه نیست لذا به لیبرال دموكراسی با همه اشكالاتش و با كوشش در رفع آنها باید دلخوش و پایبند بود». (۳)
نمی دانم از قبر سه گوشه مدرنیسم چه معجزهای دیدهاند كه هنوز بر پنجره آرامگاه آن پارچههای فكری خود را دخیل میبندند.
از تاریخ مدرنیسم چه افتخاری جز كشتار بیگناهان و بیرون آمدن دو جنگ جهانی كه میلیونها انسان را به كام خود كشید، بیرون آمده است. امروز آنها به مریدان خود هم رحم نمیكنند، آنها را در خیابان با ضرب و شتم هر روز راهی خانههای خود میكنند.
از فلسفه مدرن چه مانده است جز مشتی تباهی و تبهكاری فكری و كوبیدن بر طبل مادیگری و به اسارت درآوردن روح انسان كه میخواهد تا ابدیت و بینهایت پرواز كند.
از علم مدرن چه مانده است جز انگیزاسیون عریان و تفتیش عقاید! چرا به جنگ باورهای مردم به شكلی جدید آمدهند و به باورپرسی و باوركاوی روی آوردهاند و با خدا و اولوهیت اعلام جنگ دادهاند.
از وعدههای حقوقی «دولت مدرن» جز زانو نهادن بر گردن مردم و تنگ كردن فضای تنفسی انسانها اعم از سفید و رنگینپوست چه مانده است؟
میگویند غرب از این بحران عبور میكند، چون جنبشهای اجتماعی در غرب فاقد رهبری و فاقد ایدئولوژی رهاییبخش است. بر فرض این حرف، درست باشد. مشكل بحران هویت، ظهور آنارشیسم تهوعآور و فقر و فساد ناشی از آن را چگونه حل میكنند. سازمان فكری كه غرب را روی پا نگه داشته است، فروپاشیده. هیچ فیلسوف سیاسی، هیچ متفكری از آنچه در غرب میگذرد راضی نیست و دفاع نمیكند. نمیدانم رهبران این جماعتی كه به فرمان جورج سوروس در فتنه تیرماه ۷۸ و آشوبهای سال ۸۸ به خیابانها ریختند، چرا هنوز از ریخت «دولت مدرن» و یا «لیبرال دموكراسی» دفاع میكنند.
نظام سرمایهداری در ستیز مداوم با جوهره انسان و انسانیت میباشد و در برابر آزادیهای حقیقی انسانی ایستاده است. بوی عفونت شهوت، غضب، حرص، طمع و تجاوز به حقوق انسانها از سر و روی حكام آنها میریزد. شورای حكام آنها در آژانس در سازمان ملل و در سازمانهای جهانی دست تجاوز و تعدی به دولتهای مستقل و ملتهای بیپناه گشودهاند. دموكراسی، آزادی و حقوق بشر را به سخره میگیرند. چه چیز قابل دفاعی در این جماعت وجود دارد كه عدهای در داخل با هزینه رسوایی بیحد و حصر با آن همراهی میكنند؟
دفاع از «دولت مدرن» و «لیبرال دموكراسی» غرب بدون حتی اشارهای به اینكه در آن بلاد چه میگذرد و بر مردم كتكخورده آن سامان در قاب دوربینهای جهان چه آمده است.
توهین به شعور فكری و سیاسی مردم ما از یك طرف پررویی این جماعت است كه آفتاب انقلاب اسلامی را در روز روشن انكار میكنند!
پینوشتها:
۱- اظهارات اخیر حجاریان در نقد تئوری ولایت فقیه
۲- مصاحبه عبدالكریم سروش با روزنامه اعتماد، ۳۱ خرداد ۹۹
۳- مصاحبه عبدالكریم سروش با روزنامه اعتماد، ۳۱ خرداد ۹۹
بیش از دو قرن از تاریخ مدرنیسم میگذرد.
امروز سه كشور آمریكا، فرانسه و انگلیس به علاوه آلمان، عالیترین نمونه شكلگیری «دولت مدرن» با مختصات علمی، فلسفی و حقوقی براساس مبانی اومانیسم است. با آن كه امروز چهره دولتهای مدرن در اروپا و آمریكا با فقر و فساد و تبعیض بهویژه تبعیض نژادی، زشتترین چهره خود را با سركوب مردم نشان میدهد، عدهای در تهران در حسرت رسیدن به «دولت مدرن» به عنوان یك آرزوی جدی لحظهشماری میكنند.(۱)
رؤسای جمهور آمریكا و اروپا نماد پررنگ شهوت و غضب را این روزها بر چهره دارند. آنها بر طبل نظام سرمایهداری آنچنان میكوبند كه حد یقفی برای «حرص» و «طمع» سرمایهداران و زراندوزان نمیدانند.
تشت رسوایی لیبرالیسم از بام تاریخ بشر افتاده است، اما عدهای در داخل هنوز این حرف هابرماس را تكرار میكنند كه؛ «مدرنیته هنوز همه ظرفیتهای خود را به فعلیت نرسانده و آیندهای روشن در انتظار آن است.»(۲)
این ظرفیت عظیمی كه ارتش، گارد ملی و پلیس آمریكا در سركوب مردم در ۵۰ ایالت آمریكا در نقض حقوق بشر و آزادیهای فردی و اجتماعی از خود نشان میدهد،آیا نباید طرفداران هابرماس در ایران را ساكت كند؟
این خشونتی كه پلیس فرانسه و انگلیس در سركوب مردم به كار گرفتند، نباید مدعیان لیبرال دموكراسی را در ایران از رو ببرد؟
میگویند؛ «ایكاش سوسیال دموكراسی شدنی بود؛ دریغا كه نیست لذا به لیبرال دموكراسی با همه اشكالاتش و با كوشش در رفع آنها باید دلخوش و پایبند بود». (۳)
نمی دانم از قبر سه گوشه مدرنیسم چه معجزهای دیدهاند كه هنوز بر پنجره آرامگاه آن پارچههای فكری خود را دخیل میبندند.
از تاریخ مدرنیسم چه افتخاری جز كشتار بیگناهان و بیرون آمدن دو جنگ جهانی كه میلیونها انسان را به كام خود كشید، بیرون آمده است. امروز آنها به مریدان خود هم رحم نمیكنند، آنها را در خیابان با ضرب و شتم هر روز راهی خانههای خود میكنند.
از فلسفه مدرن چه مانده است جز مشتی تباهی و تبهكاری فكری و كوبیدن بر طبل مادیگری و به اسارت درآوردن روح انسان كه میخواهد تا ابدیت و بینهایت پرواز كند.
از علم مدرن چه مانده است جز انگیزاسیون عریان و تفتیش عقاید! چرا به جنگ باورهای مردم به شكلی جدید آمدهند و به باورپرسی و باوركاوی روی آوردهاند و با خدا و اولوهیت اعلام جنگ دادهاند.
از وعدههای حقوقی «دولت مدرن» جز زانو نهادن بر گردن مردم و تنگ كردن فضای تنفسی انسانها اعم از سفید و رنگینپوست چه مانده است؟
میگویند غرب از این بحران عبور میكند، چون جنبشهای اجتماعی در غرب فاقد رهبری و فاقد ایدئولوژی رهاییبخش است. بر فرض این حرف، درست باشد. مشكل بحران هویت، ظهور آنارشیسم تهوعآور و فقر و فساد ناشی از آن را چگونه حل میكنند. سازمان فكری كه غرب را روی پا نگه داشته است، فروپاشیده. هیچ فیلسوف سیاسی، هیچ متفكری از آنچه در غرب میگذرد راضی نیست و دفاع نمیكند. نمیدانم رهبران این جماعتی كه به فرمان جورج سوروس در فتنه تیرماه ۷۸ و آشوبهای سال ۸۸ به خیابانها ریختند، چرا هنوز از ریخت «دولت مدرن» و یا «لیبرال دموكراسی» دفاع میكنند.
نظام سرمایهداری در ستیز مداوم با جوهره انسان و انسانیت میباشد و در برابر آزادیهای حقیقی انسانی ایستاده است. بوی عفونت شهوت، غضب، حرص، طمع و تجاوز به حقوق انسانها از سر و روی حكام آنها میریزد. شورای حكام آنها در آژانس در سازمان ملل و در سازمانهای جهانی دست تجاوز و تعدی به دولتهای مستقل و ملتهای بیپناه گشودهاند. دموكراسی، آزادی و حقوق بشر را به سخره میگیرند. چه چیز قابل دفاعی در این جماعت وجود دارد كه عدهای در داخل با هزینه رسوایی بیحد و حصر با آن همراهی میكنند؟
دفاع از «دولت مدرن» و «لیبرال دموكراسی» غرب بدون حتی اشارهای به اینكه در آن بلاد چه میگذرد و بر مردم كتكخورده آن سامان در قاب دوربینهای جهان چه آمده است.
توهین به شعور فكری و سیاسی مردم ما از یك طرف پررویی این جماعت است كه آفتاب انقلاب اسلامی را در روز روشن انكار میكنند!
پینوشتها:
۱- اظهارات اخیر حجاریان در نقد تئوری ولایت فقیه
۲- مصاحبه عبدالكریم سروش با روزنامه اعتماد، ۳۱ خرداد ۹۹
۳- مصاحبه عبدالكریم سروش با روزنامه اعتماد، ۳۱ خرداد ۹۹
به اشتراک بگذارید
https://resalat-news.com/?p=23551
تعداد دیدگاه : دیدگاهها برای دولت مدرن! بسته هستند
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.