محمدكاظم انبارلويي
اقتدار و امنيت ملي طي ۴۰ سال گذشته نشان مي‌دهد يك نظام پاك و مردم سالار در ايران اسلامي مستقر است. اين اقتدار برگ برنده ما در مصاف با دشمنان اسلام و ايران است.
سپاه كه اكنون مورد حقد، كينه و خصومت پايان ناپذير استكبار جهاني و به‌ويژه آمريكاست در صف اول خط توليد افزايش قدرت ملي ايستاده است. سپاه در جايگاه اصلي خود كه قانون اساسي تعيين كرده نگهبان انقلاب اسلامي است و در عرصه‌هاي مختلف خوش درخشيده. هر جا كه وارد شده باري از دوش مردم و نظام برداشته است. سپاه يك نهاد اصيل برخاسته از متن مردم و متن انقلاب است. آمريكا در هدف‌گيري خود اشتباه نكرده، فقط اشتباه آنها اين است كه نه سپاه بلكه مردم ايران را هدف قرار داده است. با يك ملت نمي‌توان جنگيد اگر اين جنگ شدني بود آمريكا از ويتنام خارج نمي‌شد و در جنگ با افغانستان و عراق شكست نمي‌خورد.
يك طيف غنيمت طلب از اول انقلاب دستاوردهاي انقلاب را در عرصه توليد قدرت ملي تهديد كرده است. امروز هم اين جماعت وجود دارد بايد از آنها با راي هوشمند مردم عبور كرد. آنها با مايه‌فروشي، آينده فروشي،‌ ارزان‌فروشي و نسيه‌فروشي به خط توليد ملي آسيب مي‌زنند. اين آسيب موقتي است. از باب اينكه اين ايام نيز بگذرد. مردم اين جماعت را به‌دليل از كارافتادگي وفرتوتي و پيري پشت سر خواهند گذاشت. اقتدار ملي فقط قدرت موشكي و توانمندي‌هاي شگرف پهبادي و سربازان جان بر كف تراز شهيد حججي‌‌ها نيست. اقتدار ملي ميليون‌ها ساعت نفر كار در كمتر از يك ماه در چهار، پنج استان سيل زده است كه به طور خودجوش و طبيعي با كمترين فراخوان بدون مزد و منت، هم هست. اقتدار ملي را در سيماي جواناني مي‌توان ديد كه با نشاط، با حوصله، با تحرك فوق العاده، بدون خستگي و افسردگي عاشقانه مشغول خدمت به هموطنان خود هستند. اقتدار ملي را مي‌توان در سيماي مردان و زناني ديد كه فارغ از قوميت و مذهب به كمك هم مي‌انديشند و جز رضاي خدا به چيزي نمي‌انديشند.
ملت ما براساس روايت صادق بيانيه گام دوم روي ۷ قله نشسته است؛
۱- قله استقلال
۲- قله غيرت و حميّت
۳- قله دينداري ، معنويت و اخلاق
۴- قله آزادي
۵- قله پيشرفت در علم
۶- قله رفيع انباشت تجربيات انقلابي
۷- قله عزت ملي و مرزبندي با دشمنان بشريت
اين قله‌ها هر كدام مؤلفه‌هاي قدرت ملي است.
براي فتح اين قله خدا مي‌داند چه سفرها كرده‌ايم، چه رنج‌ها و مرارت‌ها كشيده‌ايم. براي «خودسازي»، «جامعه‌پردازي» و «تمدن‌سازي» فتح اين قله‌ها ضروري و اجتناب ناپذير بود.
روح بيانيه گام دوم به ملت شريف ايران و توليدكنندگان اصلي قدرت ملي مي‌گويد؛
۱- ما كي هستيم تمايزات ما چيست؟
۲- كجا بوديم و روايت صحيح ما از اين «كجايي» چيست؟
۳- كجا مي‌‌رويم، كجا بايد برويم و راهكار آن چيست؟
۴- موانع راه كدام است و دشمنان ما كجا را هدف قرار داده‌اند و بالاخره شرط پيمودن ادامه راه و مقابله با بدخواهان چيست؟ راه را پرچمدار بيدار انقلاب تعيين كرده است،‌ اين راه پيمودني است و پيموده خواهد شد.
انقلاب اسلامي فهم جديدي از «هستي» ، « تاريخ» و « انسان» را در برابر بشر حيرت‌زده، سرگردان، طاغوت زده امروز ارائه داده است كه در مكاتب فكري و سياسي قرن ما ارائه نشده است. اين فهم چون ريشه در وحي الهي و قرآني دارد پاسخگوي همه پرسش‌هاي بي‌پاسخ بشر امروز است. جاذبه انقلاب اسلامي و رهبري نيرومند آن در تئوري‌پردازي و نظريه‌پردازي همين فهم است. تهديدها، تحريم‌ها، تحقيرها، تحميق‌هاي … آمريكا نمي‌تواند جلوي اين فهم و درك تاريخي را بگيرد.
انقلاب براي تداوم خود نياز به اقتدار روز افزون دارد. لذا همه ملت به‌ويژه نخبگان بايد در سال «رونق توليد» در مسير خط توليد، افزايش قدرت‌ملي و امنيت ملي قرار گيرند.