ويژگیهای سيلی اول
|حنيف غفاري|
سيلي نخست جمهوري اسلامي ايران بهصورت ايالاتمتحده آمريکا، مولد بحثها، منازعات و ديالوگهاي تازهاي در فضاي منطقه و فرامنطقه بوده است. در اين خصوص نکات مهمي وجود دارد که نميتوان بهسادگي از کنار آنها گذشت:
نخست اينکه پايگاه عين الاسد، نماد اصلي قدرت نظامي واشنگتن در عراق است. اهميت استراتژيک اين پايگاه براي ايالاتمتحده، بهمراتب نسبت به ديگر پايگاههاي نظامي اين کشور در خاک عراق بيشتر بوده است، چنانچه اکثر تحليلگران مسائل نظامي و استراتژيک در آمريکا اذعان کردهاند، مقامات کاخ سفيد و پنتاگون ، قدرت محاسبه پاسخ ايران، آنهم در موشکباران پايگاه عين الاسد را تا قبل از حمله نداشتهاند.
نکته دوم اينکه اقدام اخير سپاه پاسداران انقلاب اسلامي ايران در موشکباران پايگاه «عين الاسد»، بستر منازعات داخلي در ايالاتمتحده را نسبت به قبل از اين واقعه تغيير داده است. تا قبل از سيلي اول ايران،شاهد تائيد يا سکوت همراه با تائيد جمهوريخواهان در قبال شهادت سردار سپهبد سليماني و در مقابل، هشدار دموکراتها در قبال عواقب و تبعات اين اقدام وقيحانه و خطرناک دولت ترامپ بوديم، اما رصد مواضع سناتورهاي جمهوريخواه پس از پاسخ اول سپاه بهخوبي نشان ميدهد آنها اينبار نگراني خود در خصوص «عدم کنترل و مديريت صحنه منازعه» را با صراحت کامل بيان ميکنند. نکته سوم اينکه نوع موضعگيري بازيگران اروپايي دخيل در بحرانهاي امنيتي منطقه( اعضاي اروپايي ناتو) و تلاش آنها براي ترک موقت یا دائم عراق بهخوبي نشان ميدهد سيلي اول سپاه پاسداران به ايالاتمتحده ، تأثير بهسزايي در ايجاد شکاف ميان ايالاتمتحده و ديگر اعضاي ناتو داشته است. اين شکاف در آيندهاي نزديک ميتواند به يک «اختلاف راهبردي عميق» ميان اعضاي پيمان آتلانتيک شمالي تبديل شود.
نکته چهارم اينکه تفکيک نقشآفريني جمهوري اسلامي ايران و اعضاي محور مقاومت در پاسخ به ايالاتمتحده(در هر زمان و هر مکان )، منجر به خلق تصويري مبهم از «آينده آمريکا در منطقه» شده است.از کتائب حزبالله تا عصائب اهق الحق و ديگر گروههاي مقاومت در عراق گرفته تا حزبالله در لبنان و انصارالله در يمن، هريک ميتوانند در آيندهاي بسيار نزديک يا نسبتا نزديک نقش يک «عامل برهم زننده محاسبات آمريکا»در منطقه را پيدا کنند. همين مسئله ، قدرت ادراکي پنتاگون و کاخ سفيد در قبال تحولات منطقه را بهشدت سخت و دشوار ساخته است.
به عبارتي بهتر، ايالاتمتحده متعاقب رخدادهاي اخير، قدرت آيندهپژوهي خود در قبال تحولات منطقه را ازدستداده و ناچار به هدايت بازي خود در قالب نوعي «کنش – واکنش» منفعلانه و غيرقابلپيشبيني شده است.
نکته آخر اينکه تصويرسازي «وارونه»،«کاذب» و «حداقلي»رسانههاي وابسته به کاخ سفيد و جريان ضد مقاومت در جهان و منطقه، بهخوبي نشان ميدهد که ترامپ تا چه اندازهاي نسبت به افشاگري در خصوص آنچه در عين الاسدگذشته و ميتواند به ديگر پايگاههاي آمريکا در منطقه و حتي جهان نيز تسري يابد نگران و سردرگم به نظر ميرسد. بدون شک خونبهاي سردار دلها بهاندازهاي سنگين و پرهزينه است که واشنگتن و متحدان غربي و مهرههاي منطقهاي آن تا ساليان طولاني ناچار به پرداخت آن خواهند بود. درهرحال بهتر است مقامات آمريکايي حقيقت را در همين لحظه بپذيرند: اين فقط سيلي اول بود!
ترامپ , حنیف غفاری , سرمقاله , سیلی اول , ناتو
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.