نوبت ملت
|سيد محمد بحرينيان-جانشين سردبير|
باوجود همه رنگ و لعابي که سخنان سياسيون دارد، گاهي دم خروس بيرون ميزند و آنچه نبايد بگويند گفته ميشود. دبير کل يکي از احزاب اصلاحطلب که پيشازاين هم سابقه نمايندگي مجلس داشته و از عناصر اصلي اين جريان است، پس از ثبتنام در انتخابات مجلس، در پاسخ به پرسش خبرنگاري پيرامون ريزش رأي اصلاحطلبان پس از تصميم بنزيني دولت و حوادث پيرامون آن، بهصورت ضمني ابراز خوشحالي کرده است که اين ريزش رأي، متوجه ما نيست و به جريان رقيب آسيب ميزند. او چنين استدلال کرده که گراني بنزين، بيش از همه به حاشيهنشينها و طبقات فرودست فشار ميآورد و رأي اين اقشار، معمولا به سبد رقيب ما ريخته ميشود. اين مواضع، پسازآن که با بازخوردهاي بدي مواجه شد، موردتکذيب هم قرار نگرفت.
جملاتي که خوانديد، چکيده تفکر سياسي، مديريتي و امنيتي دو جريان اصلاحات و کارگزاران است. اين جمله يک معنا بيشتر ندارد و آنهم اين است که «اگر ضعفا و فقرا و گرسنگان ناراضيتر شوند و رأي ندهند مهم نيست، چون رأي آنها به ما نيست.» از ابتدا هم روشن بود که ائتلاف شوم چپهاي سياسي و سرمايه سالاران اقتصادي، نتيجه بهتر از اين هم ندارد. جرياني که از همان ابتدا هم معتقد بود چارهاي جز اين نيست که عدهاي از فقرا زير فشار ناشي از سياستهاي جديد اقتصادي له شوند تا چرخ توسعه کشور بچرخد، جرياني که پس از دوران دفاع مقدس، اشرافي گري را در ميان برخي مسئولان باب کرد، جرياني که وقتي در دولت مستقر ميشد، شکاف طبقاتي عميقتر شده و عموم اعتراضات، متوجه عدالت و معيشت بود، جرياني که انديشمندانش، رسما مبناي خود را نئوليبراليسم اعلام ميکنند، جرياني که مسئول ارشد دولتش با کفش روي فرش پيرزن زلزلهزده کرمانشاه ميآيد، جرياني که وزير هزارميلياردياش، به گوش خدمتگزاري در يک منطقه محروم سيلي ميزند، جرياني که نماينده مجلسش، لکسوس سوار است و براي سرکشي يا شنيدن درد مردم، پا به هيچ اداره و سازماني نميگذارد و اگر هم برود، براي کارچاقکني و توصيه و سفارش و ايجاد رانت رفته است، جرياني که حتي وقتي شهرداري تهران را به دست ميگيرد، با تغيير طرح ترافيک، اعلام ميکند هر کس ميخواهد در تهران زندگي کند بايد هزينهاش را بپردازد، يعني بهمرور، بايد شهر تهران طوري شود که ثروتمندان بمانند و طبقه متوسط و فقرا بروند، جرياني که اگر مجال ببيند، حتي صندليهاي اتوبوسها را ميفروشد، جرياني که قيمت بنزين را يکشبه، چند برابر ميکند و به گواهي تغييرات مکرر پسازآن، به بسياري از ابعادش فکر هم نکرده است، جرياني که برخي متوليانش بهراحتي ميگويند که جامعه و اقتصاد کشور به شوک نياز داشت! بايد به آقايان گفت مگر زندگي مردم، اسباببازي آقازادههاي شماست که به اين راحتي، با آن بازي کرده و آن را بالا و پايين کنيد.
نميتوانم اين را نگويم که اگرچه به هزار دليل، از قدرت گرفتن جريان غربگرا و نئوليبرال در کشور متأسفم، اما از يک جنبه خوشحالم که هم دولت، هم اکثريت مجلس و هم نظام مديريت شهري بسياري از کلانشهرها، در سالهاي گذشته در اختيار اين جريان بوده است. اميدواران به غرب، همانها که درد مردم برايشان مهم نيست و اصلا بساط زندگي مستضعفين، حالشان را به هم ميزند، امتحان بدي دادند و کارنامه کاملا مردودي در پيشگاه ملت به نمايش گذاشتند. حال ديگر، نوبت ملت است!
اصلاح طلب , انتخابات مجلس , بنزین , سر مقاله , سيد محمد بحرينيان
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.