|سيدمحمد بحرينيان-جانشين سردبير|
۶سال قبل، کمي بيشتر از ۵۰ درصد مردم ايران، به اميد اينکه کسي مي‌تواند قفل‌هاي اقتصاد را با کليد تدبير باز کند به حجت‌الاسلام حسن روحاني رأي دادند. مهم‌ترين گزاره و شعار انتخاباتي روحاني اين بود: «هم چرخ سانتريفيوژها بايد بچرخد و هم چرخ زندگي مردم». اين شعار، اگرچه منطقا درست بود، اما در عمل، بسيار زيرکانه، چرخش سانتريفيوژها و چرخيدن چرخ زندگي مردم را در برابر هم و در تعارض با يکديگر جلوه مي‌داد. پنج سال زمان نياز بود تا باطل بودن اين گزاره براي هر که طالب فهميدن باشد، کاملا روشن شود، پنج سالي که طي آن، هر روز يک تحريم جديد را پذيرفتيم و تنها از دولتمردانمان شنيديم که «متأسفانه روح برجام نقض شده است». پنج سالي که طي آن، شايد خانواده و دوستان دانشمندان شهيد حوزه هسته‌اي، بارها به اين موضوع انديشيده باشند که اگر قرار بود بسياري از تأسيسات ما تعطيل شود، پس چرا پاي پيشرفت آن‌ها، خون پاک‌ترين و نخبه‌ترين فرزندان ما ريخته شد. سخن در اين باب بسيار است، کافي است يک‌بار پاي آن دست درد و دل‌هاي خانواده يکي از شهداي هسته‌اي نشسته باشيد.
بگذريم؛ اخبار خوبي از گام‌هاي کاهش تعهدات برجامي و چرخش بهتر سانتريفيوژها به گوش مي‌رسد. هم چرخ سانتريفيوژ، هم چرخ معيشت، شده بود نه چرخ سانتريفيوژ و نه چرخ معيشت؛ اما به فضل الهي و فشار مردم و رسانه‌ها، دوباره قطار انرژي هسته‌اي روي ريل خود قرارگرفته؛ شايد دوباره لبخندي بر لب خانواده شهداي هسته‌اي بنشيند و اين دل هر ايراني آزاده را شاد مي‌کند. امروز ديگر همه مي‌دانند که چرخ زندگي مردم و چرخ سانتريفيوژ، نه‌تنها در برابر هم نيستند، بلکه مکمل و مقوم يکديگرند، بدين معنا که يا هر دو با هم مي‌چرخند و يا اگر به بهانه يکي، ديگري از کار افتاد يا کند شد، هر دو به سمتي مي‌روند که از چرخش بازايستند.
اين روزها که به نام استکبارستيزي نام‌گذاري شده، خوب است بر اين تأکيد کنيم که مرگ بر آمريکا گفتن هرچند درست و مؤثر است، اما قطعا کافي نيست. دشمن را بايد با همين چرخش قدرتمند سانتريفيوژها و همان چرخش معيشتي که وعده داده بودند خاک کرد. دشمن را بايد به‌جايي رساند که تحريم توسط آمريکا، تحريم آمريکا باشد نه ايران و اين شدني است.