ضرورت تقویت زبان ناشنوایان در مدارس - روزنامه رسالت | روزنامه رسالت
شناسه خبر : 109375
  پرینتخانه » اجتماعی, مطالب روزنامه تاریخ انتشار : 22 دی 1403 - 6:09 |

ضرورت تقویت زبان ناشنوایان در مدارس

استفاده از زبان اشاره‌  ایرانی، كه زبان طبیعی ناشنوایان است، مورد حمایت معلمان و مسئولان آموزشی و حتی مادران و پدران ناشنوایان نیست.
ضرورت تقویت زبان ناشنوایان در مدارس

استفاده از زبان اشاره‌  ایرانی، كه زبان طبیعی ناشنوایان است، مورد حمایت معلمان و مسئولان آموزشی و حتی مادران و پدران ناشنوایان نیست. بسیاری از والدین حتی در مقابل یادگرفتن زبان اشاره برای ایجاد ارتباط با فرزندان ناشنوای خود مقاومت می‌كنند و اصرار دارند كه كودكان خود را با گفتاردرمانی و استفاده از سمعک و یا عمل جراحی کاشت حلزون شبیه كودكان شنوا كنند. بیشتر معلمان و والدین ناشنوایان از زبان اشاره به‌عنوان آخرین ابزار ارتباط و آموزش استفاده می‌كنند، یعنی زمانی كه درمی‌یابند فرد ناشنوا نمی‌تواند با كمک هیچ وسیله‌ای بشنود و در لبخوانی و گفتارخوانی هم پیشرفتی نشان نداده است، آن‌وقت به ناچار از زبان اشاره استفاده می‌کنند. از نظر آنان زبان اشاره زبانی ابتدایی و ناكارآمد است. تسلط به زبان اشاره جزء شرایط استخدام معلمان برای مدارس ناشنوایان نیست. به‌همین دلیل اغلب معلمان و در بسیاری از مدارس، هیچ‌یک از معلمان زبان اشاره بلد نیستند یا حتی مخالف یادگیری آن هستند. معلمانی که زبان اشاره نمی‌دانند، مشكلات بسیاری در آموزش و ارتباط با ناشنوایان دارند. البته هستند بعضی معلمانی كه انگیزه‌  آموزش بیشتری دارند و به علاقه و هیجان کودکان ناشنوا نسبت به زبان اشاره آگاه می‌شوند و سعی در یادگیری زبان اشاره دارند تا بتوانند ارتباط بهتری با دانش‌آموزان خود داشته باشند. اما تعداد این معلمان اندک است و همان‌ها هم با سرزنش همکاران و مدیران مدارس مواجه می‌شوند. عده دیگر روش‌های ارتباطی خاص خود را ابداع می‌كنند و در یاد دادن بعضی دروس ممكن است به موفقیت‌های مقطعی دست یابند. اما تعداد بسیار زیادی از معلمان به نوعی ناامیدی در امر آموزش به دانش‌آموزان ناشنوا رسیده‌اند و به سقفی محدود از یادگیری در ناشنوایان بسنده كرده‌اند.
وضعیت زبانی دانش‌آموزان ناشنوا در ایران از جهاتی بسیار شبیه دانش‌آموزان مناطق دوزبانه است. همانطور که ممکن است یک دانش‌آموز عرب، کُرد یا بلوچ برای اولین بار در مدرسه در معرض زبان فارسی قرار بگیرد و زبان مدرسه و زبان مادری‌اش متفاوت باشد، دانش‌آموز ناشنوا نیز وضعیتی مشابه دارد ولی تفاوت‌هایی هم وجود دارد. مثلا جامعه‌ زبانی دانش‌آموز ناشنوا خانواده‌  او نیست بلکه جمع ناشنوایان است که در هر شهر و روستایی این جامعه در فضایی خارج از خانواده‌  کودک است. درواقع زبان اصلی و اول کودک ناشنوا در بسیاری مواقع مورد حمایت خانواده‌  او نیست. تفاوت دیگر ناشنوایان با دانش‌آموزان دوزبانه و چندزبانه‌  دیگر ایران در این است که گروه‌های غیرفارسی زبان به جز مدرسه، از طریق رادیو و تلویزیون و سینما و… در معرض زبان فارسی قرار می‌گیرند. درحالی‌که در مورد ناشنوایان این مواجهه با فارسی همواره با تأخیر سنی و البته ناقص است. دوزبانه بودن ناشنوایان را از نوع نوشتار فارسی آنان تا حدی می‌توان دریافت. در واقع زبان فارسی، زبان دوم و یا سوم ناشنوایان است. ولی از آنجایی که این دیدگاه، یعنی دوزبانه دانستن ناشنوایان دیدگاه مورد نظر در نظام آموزشی ایران نیست، بسیاری از معلمان و مسئولان ناشنوایان و حتی كارشناسان زبان اشاره اغلب ادعا می‌کنند دایره لغات ناشنواها بسیار كم است، معنای واژه‌ها را نمی‌فهمند و جمله‌هایشان اغلب نادرست است. بنابراین در نظر گرفته نمی‌شود که بسیاری از ناشنوایان در زبان اول خود یعنی زبان اشاره، دایره لغات خوبی دارند و جمله‌های فصیح و كاملی ادا می‌كنند اما  مانند بسیاری از افراد دوزبانه در زبان دوم خود، یعنی فارسی ضعیف هستند. 
رویکردهای آموزشی تا به حال هیچ‌کدام در راستای حمایت از زبان اشاره به‌عنوان زبان آموزش نبوده است. شیوه‌های آموزشی مختلفی که به روش‌های شفاهی معروفند، همواره در آموزش به‌کار گرفته شده تا ناشنوایان مجبور به درک گفتار فارسی شوند و از اشاره بپرهیزند. به طور کلی محروم کردن کودکان ناشنوا از آموزش به زبان اشاره رویکرد رایج حدود نیم‌قرن اخیر است. نکته‌  تاریخی جالب توجه اینجاست که در دهه‌‌های متقدم‌تر، یعنی دهه‌هایی که آموزش رسمی برای ناشنوایان قدمت چندانی نداشت، استخدام معلمان ناشنوا در مدارس ناشنوایان رایج بود و اگرچه بر گفتار و نوشتار فارسی در آموزش تأکید می‌شد، معلم و دانش‌آموز ناشنوا ارتباط مستقیم و روان باهم داشتند و در واقع هم‌زبان بودند ولی در دهه‌های اخیر حتی استخدام معلم ناشنوا محدود و در بسیاری مدارس ممنوع شد.
 طرح تلفیقی
دهه هفتاد، طرحی به نام آموزش تلفیقی کودکان استثنایی در مدارس کشور اجرا شد که هنوز هم ادامه دارد. بنیان‌گذاران این طرح اعلام کردند که تمامی امکانات آموزشی کشور باید برای همه دانش‌آموزان در دسترس باشد و هیچ کودکی به دلیل معلولیت نباید از شرکت در آموزش عمومی کشور محروم شود. هدف این طرح آن بود که با همگانی کردن آموزش و ادغام کودکان و نوجوانان دارای معلولیت در مدارس عمومی،‌ به پذیرش آن‌ها در جامعه کمک کند. با توجه به محبوبیت این اهداف، انتقادها و ایرادات این طرح به ندرت مطرح شدند، و حقوق کودکان و نوجوانانی که نیازهای دیگری همچون زبان و ارتباط مناسب برای دسترسی به آموزش دارند،‌ نادیده گرفته شد. حضور یک دانش‌آموز ناشنوا در یک مدرسه‌  عمومی حق دسترسی روزمره‌  او به زبان خود، یعنی زبان اشاره را به کل نادیده می‌گیرد. دانش‌آموز ناشنوا به صورت جزیره‌ای تنها در اقیانوس زبان گفتاری و غیرقابل درک، گرفتار می‌شود و تنها قدرت لبخوانی او پرورش پیدا می‌کند که به هیچ‌وجه قابل قیاس با دریافت کامل زبانی نیست. همچنین از نظر احساسات مثبت و شادی و ارتباطات دوستانه نیز به دلیل سد زبانی با مشکلات زیادی روبه‌رو می‌شود. درحالی‌که در مدرسه ناشنوایان و در جمع هم‌زبانان خود تجربه‌  اجتماعی کاملی را می‌تواند از سربگذراند. با این حال این طرح چون در راستای «شنواـ‌ انگاری» فرد ناشنوا و نادیده گرفتن هویت فرهنگی و زبانی اوست مورد حمایت جامعه و خانواده و نظام آموزشی است.
به موازات این طرح، طرح دیگری با سروصدای کمتر به اجرا درآمد و آن تعطیل کردن مدارس ناشنوایان با تبلیغ به فرستادن آن‌ها به مدارس شنوا بود. بنابراین به جای آنکه انتخاب نوع مدرسه به عهده خود افراد گذاشته شود، عملا با از دسترس خارج کردن مدارس ناشنوا، به جای گسترش آن‌ها، مسیر آموزشی ناشنوایان را محدودتر کردند. در حال حاضر تعداد کمی مدرسه ناشنوا در سراسر کشور وجود دارد که در آن‌ها ناشنوایان اغلب با دانش‌آموزان دارای معلولیت‌های دیگر ادغام شده‌اند. در این مدارس، کودکان ناشنوا، کودکان دارای معلولیت‌های ذهنی، کودکان دارای اوتیسم و سایر معلولیت‌ها کنار هم در کلاس درس می‌نشینند و اغلب معلمان هیچ آشنایی با زبان اشاره ندارند.
همانطور که گفته شد، استفاده از زبان اشاره ایرانی در آموزش مورد حمایت نظام آموزشی نیست. با این حال اگر از مسئولان آموزش و پرورش استثنایی کشور درباره این موضوع سؤالی پرسیده شود،‌ احتمال دارد بعضی از آن‌ها اعلام کنند که مخالفتی با زبان اشاره ندارند و حتی حمایت خود را اعلام کنند. اما آنچه آن‌ها به‌عنوان زبان اشاره در نظر دارند، نظامی اشاره‌ای متکی به دستور زبان فارسی است که با زبان طبیعی و روزمره‌  ناشنوایان متفاوت است. در حقیقت بسیاری از افراد شنوا که با ناشنوایان کار می‌کنند، از جمله بعضی معلمان، تعدادی از اشارات زبان را یاد می‌گیرند و طبق دستور زبان فارسی جملات خود را با آن اشارات بیان می‌کنند. در این میان ناشنوایان و البته بیشتر نیمه‌شنوایانی که تا حدی به زبان فارسی مسلط هستند منظور آن افراد را درک می‌کنند. این موضوع باعث می‌شود که افراد شنوا گمان کنند که به زبان اشاره مسلط هستند و مشکلی در ارتباط با ناشنوایان ندارند. ماجرا به همین‌جا ختم نمی‌شود. این افراد که در زندگی ناشنوایان نقش‌های مهمی چون مشاور و معلم و والد دارند، گمان می‌کنند زبان اشاره‌  طبیعی و روزمره‌ای که خود ناشنوایان به آن صحبت می‌کنند به دلیل اینکه از دستور زبان فارسی پیروی نمی‌کند پس ایراد دارد و کودک و نوجوان ناشنوا را مجبور می‌کنند که طبق نظام فارسی اشاره کند. در حقیقت این نظام «فارسی اشاره‌ای» تداعی کننده‌  ناشنوای باسواد و با تحصیلات است و زبان اشاره‌  طبیعی که زبان‌شناسان به نام «زبان اشاره ایرانی» نام‌گذاری کرده‌اند، برای بسیاری از افراد ـ حتی خود ناشنوایان ـ تداعی‌کننده‌  بی‌سوادی و عدم مشارکت اجتماعی مؤثر است. این وضعیت زبانی ـ آموزشی حدود یک قرن است که بر زندگی ناشنوایان ایران حاکم است. به‌تازگی و تنها در دهه  گذشته تلاش‌ها و کمپین‌هایی برای انگ‌زدایی از زبان اشاره‌  طبیعی شکل گرفته است و ناشنوایان آگاه‌تر تلاش می‌کنند جامعه ناشنوا را از سرکوب زبانی «فارسی اشاره‌ای» یا «زبان اشاره فارسی» آگاه کنند. 
 استانداردسازی
یکی دیگر از اقدامات زبانی که به صورت نهادینه در ایران شکل گرفت، تلاش برای استانداردسازی زبان اشاره بود. این اقدام از دهه‌  ۱۳۵۰آغاز شد و تاکنون ادامه دارد. کمیته‌ گسترش و پژوهش زبان اشاره وابسته به دانشگاه بهزیستی و توانبخشی ایران، از سال ۱۳۵۲ با جمع‌آوری اشارات در قالب فرهنگ لغت کار خود را آغاز کرده است و این فعالیت تا سال ۱۳۸۴ ادامه داشت. سپس با وقفه‌ای چندساله بار دیگر در دهه‌  ۹۰ ادامه یافت. تلاش این كمیته هماهنگ كردن و استانداردسازی واژگان زبان اشاره در قالب لغتنامه‌  اشارات است. آنچه با نام «استانداردسازی» زبان اشاره در ایران و نقاط دیگر جهان شکل گرفته است، بر چند باور غیرواقعی بنا شده است. مثلا این گمان رایج که زبان اشاره‌ در یک کشور، گونه‌  دستی و بدون کلام از زبان گفتاری است و از این رو تلاش می‌شود تناظری یک به یک بین واژگان زبان گفتاری با اشارات ایجاد شود که اغلب با شکست مواجه می‌شود. زیرا هیچ دو زبانی واژگان متناظر ندارند. باور نادرست دیگر اصرار به یکسان‌سازی اشارات است. در این دیدگاه، تنوع اشاره‌های زبان که بر اساس عوامل جامعه‌شناختی است سرکوب می‌شود و تلاش می‌شود برای هر مفهوم از بین اشارات متنوع رایج در زبان طبیعی ناشنوایان، یک اشاره را استاندارد و «درست» معرفی کنند و گونه‌های دیگر و اشارات متنوع را تنها براساس سلیقه‌  یک اقلیت بانفوذتر، اشاره‌های «نادرست» بخوانند. 
تاكنون پنج جلد فرهنگ اشارات زبان اشاره در کمیته‌  گسترش و پژوهش زبان اشاره و با بودجه  دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی به چاپ رسیده است. در این کتاب‌ها از میان چند اشاره‌  رایج برای یك مفهوم تنها یكی به عنوان اشاره‌  استاندارد برگزیده شده است. گونه‌های مختلف جغرافیایی یک اشاره معرفی نشده است و همچنین اشاره‌هایی برای مفاهیمی كه در زبان اشاره وجود ندارد، به‌طور مصنوعی ابداع شده است. از دیگر سیاست‌های این کمیته جایگزین کردن بعضی از اشارات زبان اشاره آمریکایی به جای اشارات ایرانی است که دلیل آن را می‌توان یا سلیقه‌  مؤلفان یا اعتبار بالای زبان اشاره آمریکایی نزد مؤلفان دانست. 
همانطور که گفته شد در این لغتنامه‌ها مؤلفان سعی داشته‌اند یک هم‌ارزی یک به یک میان اشارات و واژگان فارسی برقرار كنند. مثلا بسیاری نشانگرهای دستوری فارسی معادلی در زبان اشاره‌  ایرانی ندارند، ولی در این كتاب‌ها معادل‌های ابداعی برای آنان در نظر گرفته شده است. همچنین در این كتاب‌ها قواعد ساختواژی زبان اشاره‌  طبیعی دیده نمی‌شود و در عوض تلاش شده قواعد ساختواژی زبان فارسی رعایت شود. 
 دورنمای آینده
پیشرفت علمی و تکنولوژیکی از یک‌سو به ناشنوایان این امکان را داده که بسیار بیشتر از گذشته اخبار و اطلاعات را دریافت کنند و همچنین با ناشنوایان دیگر کشورها مراوده برقرار کنند و از وضعیت ناشنوایان در کشورهای دیگر مطلع شوند. اما از سوی دیگر پیشرفت‌های پزشکی با محوریت دیدگاه شنوا ـ برتری مشکلات و معضلات دیگری به وضعیت ناشنوایان افزوده است. مثلا اگر خانواده ای برای عمل جراحی کودک ناشنوای خود اقدام نکند، اولا از نظر کارشناسان این اقدام آنان مردود است و ثانیا راه‌های دیگر مرتبط با حقوق ناشنوایان روز به روز بسته‌تر می‌شود. کم شدن تعداد مدارس ناشنوا و همچنین کیفیت پایین آموزش در کلاس‌های ناشنوایان از جمله این مشکلات است. همچنین بعضی افراد، که تعدادشان کم نیست، پس از کاشت حلزون همچنان با صداهای زبانی بیگانه می‌مانند و وارد جامعه شنوا نمی‌شوند ولی به دلیل فشارهای اجتماعی از بودن در جامعه ناشنوا سرباز می‌زنند که همین امر مسائل و بحران‌های دیگری ایجاد می‌کند.  
در مدارس ایران زبان اشاره نه تنها تقویت نمی‌شود، بلکه استفاده از آن تا کنون منع شده است. استدلال کارشناسان امر تاکنون این بوده است که استفاده از زبان اشاره ممکن است یادگیری زبان فارسی را تضعیف کند. درحالی‌که این ادعا در حوزه‌های پژوهشی مختلف سال‌هاست که مورد نقد و چالش است. ولی همچنان به بهانه تقویت گفتار فارسی ناشنوایان، آموزش به زبان اشاره که آسان‌ترین شیوه درک و فهم دروس است در مدارس منع می‌شود. دانش‌آموزان ناشنوا پس از اتمام دوره تحصیل ممکن است لبخوانی و گفتار بهتری داشته باشند، اما کل آموزش برای آنان ناقص و ناکارآمد طی شده است. از این رو نظام آموزش ایران از دو سو به ناشنوا آسیب وارد می‌کند. اول آنکه او را از زبان طبیعی و انسانی‌اش دور کرده و از تقویت و گسترش این زبان جلوگیری می‌کند و از سوی دیگر در مقایسه با افراد شنوا که علوم و فنون مختلف را در طول تحصیل ۱۲ ساله خود می‌آموزند، دانش‌آموزان ناشنوا، این آموزش را به‌سختی، به کندی و ناقص دریافت می‌‌کنند. 
با این‌حال گروه‌های مختلفی از ناشنوایان بیش از پیش به حقوق زبانی خود واقف شده‌اند و برای اولین بار در تاریخ اجتماعی ناشنوایان، دو زبانشناس ناشنوا در دهه‌  ۱۳۹۰ در ایران ظهور کرد (اردوان گیتی و فرزانه سلیمان‌بیگی) که علاوه بر فعالیت‌های علمی، در زمینه‌  حقوق زبانی و آگاهی‌رسانی هم به جامعه‌  ناشنوا و هم به سازمان‌های مرتبط تلاش فراوانی می‌کنند. فعالیت‌های این دو نفر از جمله ایجاد کمپین‌های مختلف برای بهبود جایگاه زبان اشاره‌  ایرانی و احترام به فرهنگ بصری ناشنوایان نوید می‌دهد که لطمه به زبان ناشنوایان به شکل امروز ادامه نخواهد داشت و ناشنوایان ایران نیز پا‌به‌پای جامعه‌  جهانی ناشنوایان برای دسترسی به حقوق زبانی خود گام‌های مؤثری برخواهند داشت.
پی نوشت
۱- این مقاله به قلم سارا سیاوشی در کتاب «زبان، انسان و جامعه: ادبیات و زبان‌های اقلیت در ایران» منتشر شده است. 

|
برچسب ها

این مطلب بدون برچسب می باشد.

به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : ۰

مجوز ارسال دیدگاه داده نشده است!

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.