یک وابستگیِ مستقل
محمدصالح سلطانی
رویدادعبرتآموز سال ۸۸ که بهدرستی با لفظ «فتنه» به یاد آورده میشود، ردپاهایی عمیق در تمام عرصههای حکمرانیکشور داشت. سیاست، جامعه و اقتصادما از تبعات آن انتخابات و ماجراهای پس از آن تأثیرات فراوانی پذیرفته است؛ تأثیراتی عمدتامنفی اما بعضاآموزنده. عرصه فرهنگ از آنچه در سال ۸۸ پشت سر گذاشتیم، تجربههای گران اما مهمی کسب کرد. فعالان هنری و رسانهای پسازآن اتفاقات تلخ بود که بهدرستی متوجه ضعف اساسی«جبهه انقلاب» در عرصه فرهنگ شدند. تا ۸۸، گفتمان انقلاب اسلامی جایگاه پررنگی در گیشه سینماها، کنسرتهای موسیقی و صحنههای تئاتر نداشت. انگار عرصه فرهنگ تا قبل از فتنه، در نظام اولویت دغدغهمندان انقلاب جایگاه ویژهای نداشت و نقطه عطفی مثل ۸۸ نیاز بود تا عقبماندگیگفتمان انقلاب از سبد مصرف فرهنگی مردم را عیان کند. پس از بحران ۸۸ اما فرهنگ به دغدغهای مهم برای دلسوزان گفتمان انقلاب اسلامی تبدیل شد. «جنگ نرم» صورت تازهای پیداکرده بود و انبوهی از نیروهای جوان و مستعد، وارد فعالیتهای فرهنگی شدند تا با کنشگری فعالانه در میدان هنر و رسانه جورکمکاریهای گذشته را بکشند. در میانه این موج، نام «اوج» جور دیگری به چشم آمد. سازمانی هنری-رسانهای که سال ۱۳۹۰ تأسیس شد و امسال، دهمین سالگرد تولد خود را جشن میگیرد.
کار سنگین، پول سنگین
«اوج» از همان ابتدا با ادعاهای بزرگ وارد این عرصه شد. میخواست هم یک سازمان تولیدکننده باشد، هم یکنهاد حمایتکننده؛ هم اثرفاخرحرفهای بسازد و هم از تولیدکنندگان آماتور آیندهدار حمایت کند. چنین رویکردی بیشک نیاز به یک تأمین مالی گسترده داشت. کارسنگین، پولسنگین میخواست و یک سازمانفرهنگی با داعیهداریآرمانهای انقلاب، احتمالاباید برای تأمین مالی به دنبال ردیف بودجههای فرهنگی در نهادهایی باشد که خود را نهاد انقلابی میدانند. اوج اما نیامده بود تا با «بودجه» خودش را سرپا نگه دارد. برای همین، سراغمدل تأمین مالی خودش رفت. مدلی نه کاملامتکی به بازار و منطقهای خاص خودش، و نه کاملاوابسته به بودجه و حمایت حاکمیت.
سازمان فرهنگی یا کمپانی هنری؟
«این سازمان در سال ۹۰ با ۵۰۰ میلیون تومان بودجه راهاندازی شد. با اولین کمک که باافتخار از سپاه گرفتیم، کار را شروع کردیم. سال گذشته حدود ۱۸ میلیارد کمک دریافت کرده و بیش از نود میلیارد تومان درآمد داشتیم.» اینها بخشی از جملات احسان محمدحسنی، رئیس سازمان اوج در نشست خبریاش به مناسبت۱۰سالگی این سازمان است. اوج برخلاف برخی از سازمانهای مشابه، واهمهای از بیان وابستگیاش به سپاه پاسداران ندارد و البته مثل بسیاری از آن سازمانها، از جانب نهاد بالادستیاش موردحمایت جدی قرارگرفته است. پانصدمیلیونتومانسال ۹۰ امروز احتمالا ارزشی بیش از پنج میلیاردتومان دارد و این مبلغ برای تأسیس یک سازمان فرهنگی، مبلغ درشتی محسوب میشود. اوج هیچوقت ارتباطش را با سپاه قطع نکرده و در تمام طول دوران فعالیتش مراوده مالی خود با این نهاد را ادامه داده؛ اما وابسته به بودجه سپاه نمانده و به کسب درآمد از تولیداتش فکر کرده است. اوج اما این روزها بیش از آنکه به یک سازمان فرهنگیحاکمیتی شبیه باشد، مانند یک کمپانی هنری عمل میکند. اعداد و ارقام درآمدزایی این سازمان از فروش محصولاتش در پلتفرمهای مختلف نشان میدهد «اوج» برای محصولاتش بازار خلق کرده و میتواند تولیدات خود را در یک نظام مالی روشن، به مشتریان عرضه کند. آمارهای امیدوارکننده فروش فیلمهایی مثل «بادیگارد» و «بهوقت شام» در کنار استقبال چشمگیر مخاطبان پلتفرمهای VOD از سریال «آقازاده» نشان میدهد سازمان اوج منطق بازار فیلموسریال ایران را میشناسد و میتواند محتوای آرمانگرایانه و انقلابی خود را در ظرفی متناسب با ذائقه مخاطبان عرضه کند. اوج هم البته مثل هر سازمان فرهنگی دیگری، کارنامهای مصون از شکست ندارد و تعداد تولیداتشکستخورده این سازمان در گیشه سینما یا روی آنتن تلویزیون،قابلچشمپوشی نیست. گذشته از این موضوع، تمام محصولات اوج برای عرضه به بازار ساخته نمیشوند و بخش قابلتوجهی از کارنامه این سازمان با آثاری پرشده که نه باهدف فروش، که با اهدافی مثل حمایت از تولیدکنندگان جوان یا کمک به گروههای فرهنگی در سراسر کشور تولیدشدهاند؛ اما یک «کمپانی» میتواند و بلکه باید با ایجاد توازن میان تولیدات مقرونبهصرفه و سایر آثارش، سرجمع به درآمدزایی برسد و این همان کاری است که «اوج» در اینیک دهه انجام داده است.
هم حاکمیت، هم بازار
ایستادن درجایی میان حاکمیت و بازار برای فعالان فرهنگی چندان راحت نیست. سازمان هنری-رسانهای اوج در این ۱۰ سالی که از عمرش میگذرد اما تلاش کرده این میانهروی را تا حد ممکن در پیش بگیرد. اوجیها هیچ واهمهای از بیان وابستگیشان به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ندارند و بخش بزرگی از چهرههای شاخص سینمای ایران را باوجود همین وابستگی آشکار، پایکار پروژههایشان آوردهاند. باوجوداین اتصال مستقیم به حاکمیت اما اوج باعرضه درست و چارچوبمند آثارش در بازار محصولات فرهنگی و هنری، حالا جایگاهی ویژه در سینما و تلویزیون ایران پیداکرده است.
«اوج» با منطقی که میتوانیم آن را منطق«هم حاکمیت، هم بازار» بخوانیم؛ این روزها یکی از وزنههای مهم در عرصه فرهنگ و هنر کشور است و وابستگیاش بهنظام بیش از آنکه اقتصادی و مالی باشد، هویتی و گفتمانی است. این الگو و این نوع مواجهه در عرصه فرهنگ و هنر، حتمابرای فعالین آینده جبهه فرهنگی انقلاب که احتمالا خاطرات روشنی از فتنه ۸۸ ندارند و در سالهای پس از فتنه رشد کردهاند، درسآموز است.
محمدصالح سلطانی , موسسه اوج
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.