کودکان مشغول کارند!
گروه اجتماعی- نادیا احمدی
آنها به جزء جداییناپذیر و غیرقابل کتمان شهرها تبدیل شدهاند. نتایج بررسیهای سازمان بهزیستی نشان میدهد: « ۳۳/۸ درصد از کودکان کار بین یک تا چهار ساعت، ۵۲/۱ درصد، چهار تا هشت ساعت و ۱۳ درصد بالغ بر ۸ ساعت در خیابان مشغول به کار هستند». فعالیت مستمر کودکان برای کسب درآمد، از سوی اغلب کشورها و سازمانهای بینالمللی، پدیده ای استثماری و مضموم تلقی میشود، چرا که این کودکان از تحصیل و تجربه دوران کودکی باز می مانند و کار زودرس، مانع رشد طبیعی و اجتماعی و روانی و جسمی آنهاست. آمار کودکان کار و خیابان در کشور ما، روشن و شفاف نیست اما مطابق آنچه سال ۱۳۹۹ ارائه شده، حدود ۷۰ هزار کودک را شامل می شود. به روایت مروئه وامقی، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی کودکان خیابانی، «آنها عمدتا دو گروه قومی هستند که ۵۹٫۴ درصد آنها ایرانی و ۳۶٫۳درصد افغانستانی هستند. دخترها ۲۵٫۵درصد از کودکان خیابانی تهران را تشکیل میدهند.»
حق و حقوق جهانی کودکان کار
«سال ۱۹۸۹ مجمع عمومی سازمان ملل متحد پیمان نامه حقوق کودک را تصویب کرد. براساس ماده ۳۲ این پیماننامه، دولتهای عضو به مقابله با هرگونه سوءاستفاده و بهره کشی اقتصادی از کودکان مکلف شدند تا زمینههای رشد ذهنی، جسمی، روانی و اجتماعی تمام کودکان را فراهم کنند. علاوه بر این، پیمان نامه حقوق کودک وکنوانسیون ۱۳۸ «حداقل سن کار کودکان» و کنوانسیون ۱۸۲ «ممنوعیت بدترین اَشکال کار کودکان» را می توان مؤثرترین اقدامات بینالمللی در این حوزه برشمرد. ایران نیز سال ۱۳۷۰ پیمان جهانی حقوق کودک را امضا کرد و در اسفند سال ۱۳۷۳ مفاد پیماننامه به تصویب مجلس رسید. همچنین مقاولهنامه شماره ۱۸۲ حقوق بنیادین کار را در سال ۱۳۸۰ پذیرفت.»
قانون کار چه می گوید؟
طبق ماده ۷۹ قانون کار، «به کار گماردن افراد کمتر از ۱۵ سال تمام (پسر و دختر) ممنوع است. کارفرمایانی که افراد کمتر از ۱۵ سال را به کار بگمارند، مستوجب مجازات خواهند بود و باید کودکان را به کاری گماشت که در حیطه مشاغل زیان آور نباشد». البته طبق ماده ۱۸۸ قانون کار، «کارگران کارگاههای خانوادگی که انجام کار آنها منحصرا توسط صاحب کار، همسر و خویشاوندان نسبی درجه یک انجام میشود، مشمول مقررات قانون کار نیست.»
مفهوم کارگر نوجوان در ضمن ماده ۸۰ قانون کار تعریف شده است که بر این اساس، «کارگری که سنش بین ۱۵ تا ۱۸ سال تمام باشد، کارگر نوجوان نامیده می شود.» و البته تصریح شده است: «چنین کارگری در بدو استخدام باید از سوی سازمان تأمین اجتماعی مورد آزمایشهای پزشکی قرار گیرد.». همچنین در ماده ۸۲ قانون کار، ساعات کار روزانه کارگر نوجوان را نیم ساعت کمتر از ساعت کار معمولی کارگران تعیین میکند و ترتیب استفاده از این امتیاز را موکول به توافق کارگر و کارفرما میسازد.
در ماده ۸۳ قانون کار به تأکید آمده است: «ارجاع هر نوع کار اضافی و انجام فعالیت در شب و نیز ارجاع کارهای سخت و زیان آور و خطرناک و حمل بار با دست بیش از حد مجاز، استفاده از وسایل مکانیکی، برای کارگر نوجوان ممنوع است». ماده ۸۴ قانون کار نیز یادآور شده است: «در ارتباط با مشاغل و کارهایی که به علت ماهیت آن و یا شرایطی که کار در آن انجام میشود برای سلامتی یا اخلاق کارآموزان و نوجوانان زیان آور است، حداقل سن کار ۱۸ سال تمام خواهد بود [نه ۱۵سال]. تشخیص این امر با وزارت کار و امور اجتماعی است.» «البته با این که مواد ۸۲ تا ۸۴ قانون کار، شرایطی برای کار کودکان قائل شده که از آن جمله منع اضافه کار، انجام فعالیتهای سخت و زیانبار و شبانه است اما بر اساس ماده ۱۸۸ این قانون، ایفای نقش کودکان در کارهای خانگی و به موجب ماده ۱۹۶ در کارگاه های کوچک زیر ۱۰ نفر ممنوعیت ندارد. بنابراین قانون کار با استثنا کردن کودکان شاغل در کارگاه های کوچک و خانگی از اصل ماده ۷۹ و مواد ۸۲ و ۸۳ و ۸۴ قانون کار که اشتغال به کار کودکان زیر ۱۵ سال را منع کرده، زمینه استثمار آنها را فراهم کرده است.» (برگرفته از مرکز توانمندسازی حاکمیت و جامعه)بی گمان نمی توان کودکان را از چرخه کار حذف کرد، مادامی که فقر در جامعه ریشه بدواند و نظام حمایت و تأمین و رفاه اجتماعی کشور از فراگیری، جامعیت و گستردگی لازم برخوردار نباشد، بر تعداد کودکان کار و خیابان افزوده خواهد شد. سیدحسن موسوی چلک، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران تأکید می کند: «تا زمانی که به دنبال اجرای نظام چندلایه تأمین اجتماعی نرویم و افراد را به موقع شناسایی نکرده و متناسب با شرایط آنها را حمایت نکنیم، نه تنها نمیتوانیم امیدی به بهبود وضعیت این گروه از کودکان داشته باشیم، بلکه باید منتظر افزایش کودکان کار در خیابان باشیم.»
آنطور که الهه خوشنویس، روانشناس و فعال حقوق کودک می گوید: «در دوران پاندمی کرونا و تورم، بحران اقتصادی و مشکلات معیشتی ناشی از آن، تعداد کودکان کار به طور قابل توجهی افزایش یافته و در واقع کودکان به عنوان یکی از ضعیفترین حلقههای اجتماعی از قربانیان اصلی این وضعیت بودهاند، موضوعی غیرقابل انکار است، چراکه وقتی خانواده دچار بیکاری، فقر و استیصال شود به ناچار برای بقای خود، فرزندش را وارد بازار کار میکند.»
فقر، علت تام و اساسی نیست
چنانچه در جامعه شکاف طبقاتی تشدید شود، فقر عمومی گسترش می یابد و خانوادههای بی بضاعت از دستیابی به حداقلهای یک زندگی انسانی محروم خواهند شد و حاصل آن، ورود کودکان فقیر به بازار کار است و به علت آنکه قادر به دفاع از حقوق خود نیستند، مورد بهرهکشی و استثمار قرار می گیرند اما باید توجه کرد که فقر از علل تام و اساسی کار کودکان به شمار نمی رود و سازمان بینالمللی کار در واکاوی علل این مسئله تصریح می کند که گرچه فقر عامل تشدید کننده است اما از سهم و نقش متقاضیان کار کودک که خانواده نیز یکی از آنهاست نباید غفلت ورزید و برخی خانوادهها اهمیت تحصیل را نادیده گرفته و کار کودکان را بر تحصیل آنان ترجیح میدهند.
الهه خوشنویس نیز تأکید می کند: با افزایش فقر و گسترش اقتصاد جهانی، استثمار، ظلم و تجاوز به کودکان افزایش یافته است، اما به طور کلی ابعاد مختلف فقر (فقر اقتصادی، فقر اجتماعی و فقر فرهنگی) عوامل اصلی تشدیدکننده آن هستند.
برخی پژوهش ها حاکی از آن است که «فقر تنها عامل اثرگذار به شمار نمی رود و بعید است سیاستهایی که تنها بر کاهش فقر متمرکزند، کارآیی داشته باشد. بنابراین روشن است که در این میان ـــ گذشته از فقر ـــ عوامل دیگری هم در کارند.» به تعبیر مصطفی اقلیما، پژوهشگر مسائل اجتماعی، کودکان کار محصولی از مجموعه علتها هستند و خانواده آنان دچار نقص و ایراد است: « وقتی پدر یک خانواده از زندان آزاد میشود، علیرغم آنکه مجازات جرم خود را کشیده اما برای او سوء سابقه ثبت شده و دیگر نمیتواند شغلی به دست آورد، آن خانواده کارکرد خود را از دست می دهد و سرنوشت فرزندانش مشخص است و یا کودکی که نه والدینی دارد و نه سرپناهی، ناگزیر است کار کند و سرنوشت محتوم او، آسیب، تجاوز و اعتیاد است… در صورت برچیدن بساط بیکاری، مشکلات کودکان کار حل میشود. وقتی افراد شغل داشته باشند و درآمدشان کفاف زندگی را بدهد دیگر خانوادهها از هم نمیپاشند و افراد به سمت اعتیاد نمیروند؛ بنابراین کودک کار نخواهیم داشت. ریشه هر مسئله ای در کار است و ریشه هر نابسامانی اجتماعی در نبود امنیت شغلی نهفته است.»
این مسئله در اظهارات مروئه وامقی، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی نیز نمود دارد. او میگوید: «برخی افراد تصور میکنند اگر از کودکان دستفروش خرید نکنند، کار آنها کم خواهد شد. ممکن است این سؤال مطرح شود که باید با کودکان کار و خیابانی چگونه برخورد شود؟ واقعیت این است که برای انجام دادن کار اصولی در راستای کاهش کار کودکان، مطمئنا خرید نکردن راه اصلی نیست، بلکه باید دستگاهها و ارگانها والدین آنها را توانمند و برای آنها اشتغال ایجاد کنند.»
تقریبا هیچ کشوری نتوانسته کودکان را از چرخه کار و فعالیت حذف کند و این پدیده یکی از معضلات گریبانگیر اکثر شهرهای بزرگ در جهان معاصر است و گسترش و فراگیری آن به حدی است که جوامع توسعه یافته و در حال توسعه را به یک اندازه به خود مشغول داشته است. در کشور ما، مطابق قانون، کار برای افراد ۱۵ تا ۱۸ سال به رسمیت شناخته شده و سید حسن موسوی چلک رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران، با اشاره به این مسئله تشریح می کند: «در ماده (۷۹) قانون کار آمده که اشتغال برای کودکان زیر ۱۵ سال ممنوع است، اما ماده (۸۰) این قانون به طور رسمی، افراد ۱۵ تا ۱۸ سال را به عنوان کارگر نوجوان قلمداد کرده است، حتی در ماده (۸۴) آمده که این کودکان با نیم ساعت کار کمتر و کاری که به جسم و روحشان آسیب نزند از حمایتهای تأمین اجتماعی نیز برخوردار میشوند، بنابراین ما کار افراد ۱۵ تا ۱۸ سال را به رسمیت شناختهایم، مگر مشاغلی که کودکان از آن منع شده باشند. براساس مقاولهنامه ۱۸۲ سازمان بینالمللی کار، کشورها متعهد شدند تا متناسب با شرایط فرهنگی کشور خود، مشاغلی را برای کودکان منع کنند که ایران هم این کار را کرده است، کما اینکه در گام اول گفته شده از نظر قانونی کار کودک هیچ منعی ندارد، مگر اینکه کار موجب آزار، استثمار و بهرهکشی کودک شود.»
گروهی از کودکان، مطابق آیین نامه ساماندهی کودکان خیابانی، ناچارند برای تأمین معاش خانواده کار کنند و چالش ها و مصائب اقتصادی حضور کودکان را در جامعه و خیابان برای کسب درآمد پررنگتر میکند. موسوی چلک می گوید: «به جز پذیرش این پدیده نامبارک چاره دیگری نداریم و باید شرایطی را مهیا کرد تا کودکان جدا از حضور در بازار کار، به سایر حقوق خود مانند امنیت، بهداشت، بیمه و آموزش نیز دسترسی داشته باشند، چراکه حذف این کودکان از چرخه کار و فعالیت در شرایط اقتصادی کنونی امکانپذیر نیست و باید تدابیری اتخاذ کرد که ساعت کار آنان به عنوان کودک کار کمتر شود، هر چند مطلوب و نگاه واقعبینانه این است که کودک، بچگی کند و این در حالی است که آنان، کودکی را تجربه نکردهاند، بنابراین طبیعی است که در آینده کمتر بتوانند در چرخه توسعه کشور و ایجاد امنیت نقش مؤثر، سازنده و پایداری داشته باشند.»
این سؤال مطرح است که آیا دستگاههای مربوطه به وظایف خود در حوزه حمایت از کودکان کارعمل کردهاند، چلک پاسخ می دهد: این دستگاهها تلاش خود را میکنند، چرا که اگر اقدامی صورت نمیگرفت شرایط بدتر از وضع موجود بود، اما بحث اینجاست که مشکل حل نمیشود به این دلیل که ریشههای آن همچنان باقیاست.
چلک، ریشه و علل اصلی را متوجه مباحث سیاستگذاری در حوزه کودکان کار نمی داند: «برخی کودکان، بیسرپرست و یا بدسرپرست هستند؛ که در این زمینه اصل ۲۱ قانون اساسی را داریم. برخی از خانوادهها نیز نیازمند هستند که در این زمینه هم اصل ۲۱ و هم اصل ۲۹ قانون اساسی را داریم. در بحث آموزش نیز اصل ۳۰ قانون اساسی را داریم. در موضوع پیشگیری از جرم نیز اصل ۱۵۶ قانون اساسی به موضوع پیشگیری از وقوع جرم پرداخته است. از طرفی دیگر در قانون تشکیل سازمان بهزیستی هم حمایت از کودکان و هم حمایت از کودکان بیسرپرست و هم حمایت از خانوادههای نیازمند آمده است. از طرفی دیگر قانون ساختار نظام جامع رفاه و تأمین اجتماعی وجود دارد و در آنجا هم موضوع حمایت از کودکان بیسرپرست و بدسرپرست و خانوادههای نیازمند که برخی از این کودکان ممکن است فرزندان همین خانوادههای نیازمند باشند، در این قانون دیده شده است. قانون حمایت از کودکان بیسرپرست و بدسرپرست سال ۹۲ و قانون حمایت از اطفال و نوجوانان مصوب سال ۱۳۹۹ نیز وجود دارد. همچنین آییننامه ساماندهی کودکان خیابانی، آییننامه اورژانس اجتماعی و آییننامه منع فوری اشکال کار کودک نیز وجود دارد؛ لذا ما سیاستگذاری در این حوزه کم نداریم، ضمن اینکه دولت موظف به اجرای نظام چند لایه تأمین اجتماعی است. به نظر مشکل ما در سیاستگذاری نیست.»
آسیب های کودکان کار
کار کودکان از آسیبهای مهم اجتماعی در جهان قلمداد می شود. بسیاری از کودکان در شرایط بهره کشانه کار کرده و مورد استثمار قرار می گیرند.
در کشور ما تاکنون مداخلات و اقدامات علمی و عملی سیاستگذاران و نهادهای متولی سلامت و رفاه کودکان در زمینه کاهش این پدیده و پیامدهای آن از کارآمدی لازم برخوردار نبوده است. کار کودکان می تواند شامل فعالیت در کارگاه و کارخانه، دستفروشی، کار در خیابان، زباله گردی، تکدی گری و کار پنهان، کشاورزی، کمک در کسب و کار والدین و فروش مواد غذایی و یا کارهای نامتعارف باشد. کار در ایام تعطیلی مدرسه (کار فصلی) و کسب و کار خارج از ساعات مدرسه، پدیده غیرمعقولی نیست اما به طورکلی، اشتغال کودکان اگر به صورت مداوم و با خروج از چرخه آموزش همراه باشد، تبعات و پیامدهایی به دنبال دارد که در پژوهش ها و مطالعات مختلف به آن اشاره شده است. در مقاله «کودکان کار و معضلات اجتماعی و اقتصادی» آمده است: « این کودکان می توانند به راحتی به دام بزهکاران حرفه ای اعم از سارقین یا باندهای توزیع مواد مخدر و عوامل و دست اندرکاران خانه های فساد بیفتند و همچنین عدم بهره گیری از آموزش و تحصیل، قدرت رقابت با سایر همسالان در ایجاد یک زندگی سالم را از این کودکان سلب می کند.» از سوی دیگر با توجه به اینکه تمام اجزای بدن کودکان در حال رشد، بسیار بیشتر در معرض آسیب قرار دارد، آنان از ناحیه ارگان های مختلف به ویژه در ناحیه ستون فقرات و گردن می توانند به آسیب های جبران ناپذیر مادام العمری دچار شوند.
دکتر نصرالله پزشکی در قامت متخصص کودکان، با اشاره به اینکه، آنان مجموعه مشکلاتی دارند که بههم پیوسته است، می گوید: «مشکلات جسمی نمی تواند از مسائل روحی، اجتماعی، فرهنگی و خانوادگی منفک باشد چراکه بر هم تأثیرگذارند. در مجموع کودکان کار، در خطر آسیب های جسمانی و روحی بسیار بالایی نسبت به سایر کودکان قرار دارند و بسته به محیطی که در آن کار می کنند، آسیب های جسمی می تواند مانند سایر آسیب هامتفاوت باشد. از طرفی کودکانی که در محیط خیابان و سر چهارراه حضور دارند، به طور مداوم و ساعت های طولانی در معرض آلاینده ها با غلظت بالا هستند به ویژه آلاینده های ناشی از سوخت بنزین و سایر مواد سوختنی در خودروها که می تواند منجر به مشکلات تنفسی درازمدت و حتی مادام العمرو مسمومیت با بعضی مواد آلاینده همچون سرب شود. کودکانی که زباله گردی می کنند و به دنبال جمع آوری زباله هستند مشخص است که در معرض انواع و اقسام آلودگی های میکروبی و عفونی بوده و متأسفانه به همین علت میزان ابتلا به بیماری های خطرناک عفونی در این افراد بسیار بالاست و همراه با این قضیه، به علت سوءتغذیه و کمبودهای اساسی، سیستم ایمنی ضعیف تری دارند و این بیماری ها می تواند در آنها شدیدتر و با عواقب جسمی پایدارتر و حتی با کشندگی بالاتری همراه باشد. همچنین هر ارگان در حال رشدی آسیب پذیری بالاتری دارد و متأسفانه کودکان کار از ناحیه ارگان های مختلف به ویژه در ناحیه ستون فقرات و گردن می توانند به آسیب های جبران ناپذیری دچار شوند.»
سید حسن موسوی چلک، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی نیز می گوید: «درصد قابل توجهی از این کودکان مبتلا بهHIV هستند و باتوجه به اینکه وارد کار در خیابان میشوند، معمولا تهدیدهایی (مانند مصرف سیگار، وابستگی به مواد مخدر و مشروبات الکلی و خشونتهایی که بر این افراد وارد میشود و سوء استفاده هایی که از این افراد صورت میگیرد که بخشی از آزارها و سوء استفادهها به آزارهای جنسی یا بهرهکشی جنسی برمیگردد) شاملشان میشود و این به تبعات کار در خیابان برمیگردد. طبیعتا حضور در خیابان محرومیت کودکان از تحصیل، سوء تغذیه، بیماریهای پوستی و جسمی و بیماریهای تغذیهای و گوارشی را به دنبال دارد. در کنار این موارد، آزارهای روانی و یا شرایط مربوط به سلامت روانشان مطرح است که میتواند مانند سایر ابعاد نگرانکننده باشد. آن ترس و ناامنی که دارند، خشونتی که بر آنها وارد میشود و ناسازگاری که ممکن است به دلیل شرایط کار در خیابان داشته باشند و نوع برخوردی که مردم با آنها دارند و همچنین محدودیتهایی که برای دسترسی به خدمات عمومی از جمله آموزش، بهداشت و درمان و حمایتهای اجتماعی دارند، زمینهای را فراهم کرده که این گروه از کودکان باید مورد توجه بیشتری قرار گیرند.
۲۳٫۷درصد کودکان خیابانی هرگز تحصیل نکرده و بیسوادند و ۴۰٫۴ درصد ترک تحصیل کردهاند. به این ترتیب بیشتر کودکان خارج از چرخه تحصیل هستند. این آمار را مروئه وامقی، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی و پژوهشگر حوزه کودکان کار و خیابان ارائه کرده است.
مطابق پژوهشی که سال ۱۳۹۶ انجام شده، در حوزه خشونتهای وارده بر کودکان کار و خیابان با جامعه آماری ۸۵۰ کودک خیابانی در ۶ استان کشور، ۱۳/۸ درصد از کودکان خیابانی تجربه تصادف با ماشین را داشتهاند. ۲۲/۷ درصد با سرما یا گرمای شدید روبهرو بوده، ۲۰/۷ درصد گرسنگی را تجربه کرده و ۳ درصد هم جایی برای خواب نداشتهاند. این آمار هم از زبان وامقی در خبرگزاری ایسنا منعکس شده است.
به گفته وی و بر اساس مطالعات صورت گرفته، ۲۱ درصد از کودکان خیابانی از سوی برخی مردم و ۱۵/۴ درصد از سوی مأموران مورد توهین و کتک قرار گرفتهاند، ۱/۶ درصد از آنها مورد آزار جنسی قرار گرفته و ۳۴ درصد از آنها هیچ یک از انواع آزار را تجربه نکردهاند.
آیا این کودکان باند هستند؟
سال ۹۹ بود که رئیس اورژانس اجتماعی کشور مطرح کرد: گردش مالی کار کودکان خیابانی تنها در تهران بیش از «هزار میلیارد تومان» است و به گفته او نکته تأسفبار اینجاست که کمتر از« ۳۰ درصد این پول در اختیار کودکان کار قرار میگیرد.» اما بسیاری از پژوهشگران معتقدند، القای این تصور که کودکان کار، تحت عنوان «باند» فعالیت می کنند
به دور از واقعیت و فاقد بهرهگیری از دیدگاه کارشناسی است. طبق مشاهدات مددکاران اجتماعی، تنها باند سازمانیافته بهرهکشی از کودکان، کارگاههای بازیافت زباله متعلق به پیمانکاران شهرداری یا کارگاههای مستقلی است که به این موضوع اختصاص دارد.
مروئه وامقی، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی در این باره توضیح می دهد: «آنچه تبلیغ میشود این است که « کودکان کار بخشی از گروههایی هستند که مورد استثمار قرار گرفتهاند یا بخشی از گروههایی هستند که پول زیادی جمع میکنند، درحالی که مشکلی ندارند». یا گفتوگوها این را نشان میدهد که «این کودکان باند هستند»؛ واقعیت این است که این تفکر (باند) حداقل برای کودکان دستفروش بسیار کم است و اگر هم به شکل گروهی کار کنند معمولا گروههای آنها خانوادگی یا به صورت همسایگی است.»
پیش تر سیدحسن موسوی چلک نیز این نگاه که عموم کودکان کار در باندها حضور دارند را تأیید نکرده است: «اغلب این کودکان با خانوادههایشان ارتباط دارند و چنین تحلیلی، نوعی برچسب نامیمون به این گروه از کودکان است. بنابراین نگاه جرمانگارانه باید حذف شود.»
کودکان کار
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.