کمدی براندازی - روزنامه رسالت | روزنامه رسالت
شناسه خبر : 81741
  پرینتخانه » فرهنگی, مطالب روزنامه, ویژه تاریخ انتشار : ۲۵ بهمن ۱۴۰۱ - ۶:۱۹ |
حضور پرویز ثابتی در تجمع ضدانقلاب برگ دیگری از کمدی تمام‌عیار براندازان است

کمدی براندازی

انسان‌ها از دیرباز، علاقه خاصی به تصور و تخیل آخرت داشته‌اند. معاد که به شکل بهشت و دوزخ جلوه می‌کند، همواره ذهن بشر را به خود مشغول داشته و دستمایه گمانه‌زنی‌ها و خیال‌پردازی‌های زیادی شده است. از معروف‌ترین این تلاش‌ها، می‌توان به شاهکار ادبی ایتالیا، یعنی کتاب «کمدی الهی» اثر دانته آلیگیری اشاره کرد.
کمدی براندازی

گروه فرهنگی
انسان‌ها از دیرباز، علاقه خاصی به تصور و تخیل آخرت داشته‌اند. معاد که به شکل بهشت و دوزخ جلوه می‌کند، همواره ذهن بشر را به خود مشغول داشته و دستمایه گمانه‌زنی‌ها و خیال‌پردازی‌های زیادی شده است. از معروف‌ترین این تلاش‌ها، می‌توان به شاهکار ادبی ایتالیا، یعنی کتاب «کمدی الهی» اثر دانته آلیگیری اشاره کرد. در این کتاب راوی خود را در سه نشئه برزخ، دوزخ و بهشت می‌یابد و شرح حال خود در این سه سرا  را شرح می‌دهد. اما در جهان واقعی و عینی هم مکان‌هایی هست که بتوانیم با دیدن آن‌ها تجربه دیدن یک دوزخ را داشته باشیم. بستگی به این دارد که تصویرمان از دوزخ چگونه باشد. اگر از دوزخ تصور مکانی آتش‌آلود و سوزان را داشته باشیم، می‌توانیم با دیدن دامنه قله‌های آتش‌فشانی یاد دوزخ بیفتیم. اگر از دوزخ تصویر مکانی پر از عذاب‌ها و شکنجه‌های گوناگون را داشته باشیم، می‌توانیم سری به کمیته مشترک ضد خرابکاری بزنیم. زندانی که بین شهربانی و سازمانی اطلاعاتی و امنیتی کشور که به اختصار ساواک نامیده می‌شد مشترک بود و به همین دلیل آن را کمیته مشترک می‌خوانند. کمیته مشترک یک دوزخ به تمام معناست؛ تا جایی که معماری و ساختمان و ساختار مکان، خود یک شکنجه است. شاید به همین دلیل است که هنوز بازدید از آن تجربه ناخوشایندی است. این که معماری و پی‌ریزی مکانی به گونه‌ای باشد که آن مکان عامدانه جای خوبی برای شکنجه دادن انسان‌ها باشد، پدیده‌ای است فراتر از شکنجه سیستماتیک. در این مکان شکنجه سیستمی نیست، سیستم است که با قواعد شکنجه ساخته شده است. از این نظر، کمیته مشترک زندانی بی‌نظیر است. برای دانستن آنکه در این دوزخ چه می‌گذشت، بازدید از موزه عبرت لازم است؛ اما خواندن کتاب‌های خاطرات زندانیان لازم‌تر. کتاب‌هايی همچون خاطرات عزت‌شاهی، شکنجه‌گران می‌گویند، خاطرات احمد احمد و خاطرات مرضیه دباغ. اگر به موزه عبرت برویم؛ در طبقه اول زندان به اتاقی می‌رسیم که تنها اتاق رسمی زندان است و پشت میز آن، مجسمه‌ای از پرویز ثابتی قرار گرفته است. مجسمه‌ای ترسناک. از ثابتی عکسی هم بر دیوار است که آن هم عکسی است ترسناک. او پرویز ثابتی، رئیس اداره سوم ساواک است؛ اداره‌ای که کمیته مشترک زیرمجموعه آن بود. ثابتی که خود از شکنجه‌گران ساواک بود در سال ۵۷ به لندن گریخت. او در سال‌های پس از انقلاب نیز همواره زندگی‌ای امنیتی داشت و هرگز در برابر دوربینی یا صدایی حاضر به مصاحبه نشد. تنها ۱۰ سال پیش از او کتابی منتشر شد که آن هم حاصل یک مصاحبه بود و بیش از آن دروغ‌آمیز که قابل اعتنا باشد. پرویز ثابتی اما  اخیرا در یک تظاهرات ضدانقلاب حاضر شد. باید دید چرا این عنصر پاک و مردمی خواهان براندازی نظام جمهوری اسلامی است. دلیل این امر، می‌تواند وجود خشونت در ایران باشد. برای پرویز ثابتی که سال‌ها صدای ضجه دردآلود زندانیان را می‌شنید که با بخاری‌های داغ سوزانده می‌شوند یا با گیره‌های برق‌آلود به نوک سینه و اندام‌های حساس بدن دچار برق‌گرفتگی می‌شوند یا تا سر حد مرگ تازیانه می‌خورند یا دور حوض زندان می‌دوند تا تاول‌های پایشان بترکد یا ناخنشان کشیده می‌شود یا به شیوه‌ای غیر قابل وصف، از دفع ادرار آن‌ها جلوگیری می‌شود؛ حال نمی‌تواند خشونت‌های امروز ایران را تحمل کند. قلب کسی که با دیدن عذاب انسان‌ها روی صندلی آپولو
خو گرفته که نمی‌تواند خشونت تحمل کند. حضور پرویز ثابتی در تجمع ضدانقلاب برگ دیگری از کمدی تمام‌عیار براندازان و امضایی بر حکم ساواکی‌مسلک بودن جریان آنان است. 
انتشار تصویری از پرویز ثابتی نفر دوم اداره ساواک در تجمع ایرانیان در آمریکا روز گذشته خبرساز شد. از زمان خروج وی از ایران در آبان ماه ۵۷ تا امروز، کمتر تصویری از وی منتشر شده بود و به‌شدت رسانه‌گریز بود، چند تصویری هم که از او پخش شده بود کنار خانواده و مربوط به سال‌های قبل است.
آخرین‌بار که نام ثابتی بر سر زبان‌ها افتاد در ماجرای مصاحبه با صدای آمریکا به‌بهانه انتشار کتاب خاطراتش با نام «در دامگه حادثه» بود، کتابی که خشم بسیاری از زندانیان سیاسی دوران شاه و مبارزان و فعالان آن زمان را برانگیخت. تصور چاپ کتاب خاطرات ثابتی به این امید که وی حقایق ناگفته از تاریخ ساواک و رژیم پهلوی را گفته باشد خبری خوشحال‌کننده بود اما ثابتی در پیشگاه تاریخ صادق نبود و عمده مطالب وی نه‌تنها کذب بود بلکه بیشتر زاییده تخیلات و در راستای تطهیر ساواک و دستگاه پهلوی بود.
 تصویر جدید پرویز ثابتی در تجمع ایرانیان ضدانقلاب در خارج از کشور
شاید به‌همین دلیل است که وی ترجیح داد در طول این سال‌ها هیچ‌گاه با هیچ رسانه‌ای (جز همان یک مصاحبه‌  از پیش ضبط‌شده) با خبرنگار دیگری ننشیند؛ وی حتی با پروژه تاریخ شفاهی هاروارد نیز حاضر به مصاحبه نشده بود اما حرکت دیروز او و حضورش میان مردم را باید به‌فال نیک گرفت از این جهت که ثابتی بماهو ثابتی نمادی از تجمیع دشمنان ایران در قامت یک شخص است. او یک بهائی‌زاده است که همه‌کاره یکی از مخوف‌ترین و جنایتکارترین دستگاه‌های امنیتی تاریخ ایران بود و با تابعیت اسرائیلی و آمریکایی در سال‌های اخیر اسپانسر مالی جمهوری‌خواهان آمریکا و همچنین بخشی از اپوزیسیون حامی سلطنت بود. ثابتی را از چند منظر می‌توان بررسی کرد: در مقام یک بهائی، یک ساواکی و یک آمریکایی!
ـ ثابتی در مقام یک بهائی: پرویز ثابتی به‌گواه کارگزاران رژیم پهلوی بهائی‌زاده بود. وی را مرد شماره ۲ ساواک و البته می‌توان مرد همه‌کاره این دستگاه امنیتی دانست. «فلیکس آقایان» نماینده ارامنه در مجلس شورای ملی در مصاحبه با پروژه تاریخ شفاهی هاروارد، ثابتی معاون سازمان امنیت و نصیری هم در حقیقت یک figurehead (رئیس پوشالی) بود و کارها دست ثابتی بود.
این قدرت ثابتی ناشی از نفوذ بهائیان در دستگاه حکومتی شاه بود. به‌گفته فلیکس آقایان «بیشتر کارها به دست بهائی‌ها سپرده شد به‌ترتیبی که اکثر پست‌های مهم را در کانون بهائی‌ها تعیین می‌کردند و بعد می‌آوردند پیش شاه که شاه تصویب می‌کرد و ابلاغ می‌کردند.»  اگرچه ثابتی در کتاب خاطراتش خود را «غیردینی و غیرمذهبی» معرفی می‌کند اما رسیدن وی به پلکان ترقی در رژیم سابق مرهون انتساب به حزب بهائیت بود. تیمسار ایادی، سرهنگ نصیری، امیرعباس هویدا و بسیاری دیگر از سرسپردگان رژیم سابق بهائی بودند.
در سال‌های اخیر وابستگان به فرقه بهائی در ضربات ضدامنیتی به نظام مشارکت مستقیم داشتند و بارها اخباری مبنی بر دستگیری تعدادی از آنها منتشر می‌شد. وجود کعبه بهائیان (بیت‌العدل) در اراضی اشغالی و ارتباطشان با رژیم صهیونیستی آنها را به یکی از دشمنان درجه اول ایران قرار داده است. وین مدسن، خبرنگار آمریکایی سال ۹۳ بعد از بازدید از موزه عبرت در یادداشتی تحلیلی نوشت؛ پرویز ثابتی بعد از خروج از ایران به‌عنوان افسر موساد فعالیت خود را در اسرائیل و بعد از آن در فلوریدا ادامه داد.
ثابتی بعد از ماجرای سیاهکل و درگیری چریک‌های فدایی خلق با نیروهای شهربانی به تلویزیون آمد و به‌عنوان یک مقام امنیتی مصاحبه کرد.
ـ ثابتی در مقام ساواک: ثابتی همه‌کاره ساواک بود و در خشونت ورزیدن گوی سبقت را از همه ربوده بود. راهبرد وی اعمال خشونت حداکثری و سرکوب شدید بود تا جایی که مدعی بود در عرض ۴۸ ساعت می‌تواند بساط انقلاب را جمع کند. حسن علوی‌کیا، قائم‌مقام ساواک در مصاحبه‌ای می‌گوید ثابتی به وی گفته است؛ «اعلیحضرت اجازه نمی‌دهند اگر اجازه بدهند ما در ظرف دو روز کلک همه‌شان را می‌کنیم… ، اگر اجازه می‌داد من در ظرف ۴۸ ساعت به تمام این غائله خاتمه می‌دادم!»
کریم سنجابی ،رهبر جبهه ملی و وزیر فرهنگ دولت مصدق در مصاحبه با پروژه تاریخ شفاهی هاروارد درباره ساواک و ثابتی چنین می‌گوید: در زمان قدرت ساواک، یعنی در دوره نصیری و به‌‌خصوص آن عامل فعال و معروفش پرویز ثابتی آنها رعایت هیچ اصولی را  نمی‌‌کردند و هر آدم ماجراجو و مفسد و دورو و دروغگویی که ممکن بود پیدا بکنند در آن دستگاه وارد می‌‌کردند و افراد را از دانشجو گرفته تا کارگر کارخانه و کارمند اداره و روحانی و بازاری و افرادی که کم‌وبیش در سیاست وارد بودند تحت نظر می‌‌گرفتند، در این دوران بود که دست به کشتار و تصفیه زدند و عده کثیری از افراد را به‌‌طور آشکار در نتیجه آن محاکمات کذایی یا به‌‌طور مخفی بدون رسیدگی و بدون هیچ گونه محاکمه‌‌ای به قتل رساندند، نظیر کشتن احمد آرامش در میان پارک شهر، آرامش اولین شخصی بود که در برابر رژیم شاه علنی ایستاد و اعلام جمهوریت کرد…، البته داستان خانم ثابتی را هم شنیده‌‌اید که یک وقت در یک مغازه‌‌ای مشغول خرید بوده و نگهبانی که همراهش بوده علیه شخصی که در آنجا فقط سؤالی کرده و اعتراضی هم نکرده بود هفت‌‌تیر می‌‌کشد و او را می‌‌کشد و بعد هم با آن قاتل کاری نکردند و هیچ ترتیب اثری ندادند و قتل او به‌‌طور کلی لوث شد! پدیدار شدن ثابتی در تجمع ضدانقلاب در آمریکا شاید برای خود او یک مانور تبلیغاتی بود اما برای عقبه سلطنت و حامیان رژیم سابق خبر خوبی نبود چراکه یادآور جنایات یکی از بدنام‌ترین سازمان‌های تاریخ ایران است که در عصر پهلوی فعالیت می‌کرد، سازمانی که رژیم سابق در واپسین روزهای حیات خود برای دوام حکومتش حکم به انحلال آن داد اما دیر شده بود و این سؤال مطرح است؛ چرا ضدانقلاب که مدعی دموکراسی و آزادی هستند، حتی با امثال ثابتی مرزبندی ندارند؟
ـ ثابتی نمادِ نقض حقوق بشرِ آمریکا: ساواک در دوران فعالیت به نقض گسترده حقوق بشر متهم بود؛  در گزارش سازمان عفو بین‌الملل که در شماره ۲۶ نوامبر ۱۹۷۶ روزنامه واشنگتن پست منتشر شد، نوشته است بین ۲۵ تا ۱۰۰ هزار نفر به‌خاطر دلایل سیاسی در ایران زندانی شده‌اند و همچنین پلیس مخفی ایران به‌هنگام بازجویی آنان را زیر شکنجه مداوم قرار می‌دهد.
در گزارش مذکور گفته شده است سرکوبی مخالفان سیاسی به‌عهده ساواک ـ پلیس مخفی ایران ـ است که با بی‌رحمی شدید انجام می‌گیرد. پلیس مخفی ایران دارای یک سیستم خبرچینی است که مأموران آن در تمام سطوح جامعه ایران نفوذ دارند و بنا به گفته مسافرانی که از ایران آمده‌اند و همچنین تأکید مخالفان رژیم ایران در خارج کشور ساواک فضايی آمیخته از رعب و وحشت ایجاد کرده است.
در گزارش سازمان عفو بین‌المللی نوشته شده بود از آغاز سال ۱۹۷۲ تا زمان  انتشار گزارش (۱۹۷۶) دادگاه‌های نظامی ایران ۳۰۰ زندانی سیاسی را به مرگ محکوم ساخته‌اند؛ در ۶ ماه اول سال ۱۹۷۶ دولت ایران اعدام ۲۲ زندانی سیاسی را اعلام داشته است. گزارش مذکور ساواک را متهم می‌سازد که قبل از وارد کردن اتهام و انجام محاکمه مظنونین سیاسی را برای دوره‌های طولانی در زندان‌های مجرد نگه می‌دارد و با شکنجه مداوم گاهی منجر به مرگ می‌شود و همچنین با اعدام‌های سریع اعلامیه حقوق بشر را نقض می‌کند. در گزارش مزبور گفته شده است ساواک با تکنیک‌هایی مثل زدن شلاق، شوک‌های الکتریکی، کشیدن ناخن انگشتان دست و شست پا و تجاوز به عنف مظنونین سیاسی را شکنجه می‌کند.
همچنین در ماه می سال ۱۹۷۶ نوشته شده بود که کمیسیون بین‌المللی حقوقدانان که مرکز آن در ژنو قرار دارد طی انتشار گزارشی ساواک را متهم ساخت که با استفاده از وسایل فیزیکی و روانی نسبت به زندانیان سیاسی شکنجه سیستماتیک اعمال می‌دارد؛ کمیسیون مزبور مرکب از حدود ۴۵۰۰۰ قاضی حقوقدان و استادان حقوق می‌باشد. موزه عبرت یا همان کمیته مشترک ضدخرابکاری که زیر نظر ثابتی اداره می‌شد، سند جنایات رژیم شاه است که بازدید از‌ آن در سال‌های اخیر نیز انسان را دچار وحشت می‌کند. باتوجه به پیشینه جنایت‌آمیز ساواک، اقامت یک شکنجه‌گر در آمریکا و فعالیت اقتصادی او سیاست دوگانه این کشور در قبال حقوق بشر را نشان می‌دهد. سال گذشته یک عضو سابق دون‌پایه ساواک به‌نام میرزاعلی واعظ‌زاده از کانادا به ایران مسترد شد که از سال ۴۳ تا ۴۹ در ساواک کارمند بوده است؛ اگر بنا به استرداد جنایتکاران است بهتر بود پرویز ثابتی را به ایران مسترد می‌کردند تا پاسخگوی کشتار مردم به دست ساواک باشد.
ثابتی این سال‌ها در اورلاندوی آمریکا زندگی می‌کرد؛ فرزند وی پردیس ثابتی  متخصص ژنتیک است و در حوزه تخصصی ژنوم انسان فعالیت می‌کند، همچنین او در راستای انتقال ویروس ابولا از مخزن ژنتیک حیوانات به انسان‌ها فعالیت کرده است. ثابتی شرکتی با نام Paris Enterprises دارد و به کمپین انتخاباتی جورج بوش در انتخابات ریاست‌جمهوری‌ آمریکا کمک کرده بود.

|
برچسب ها
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : ۰
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.