کشکول ژانرهای اجتماعی - روزنامه رسالت | روزنامه رسالت
شناسه خبر : 90197
  پرینتخانه » فرهنگی, مطالب روزنامه تاریخ انتشار : 26 مرداد 1402 - 9:11 |
فیلم‌هایی مثل «بی‌مادر» با کنار هم چیدن مضامین و ژانرهای گوناگون خود را از داستان‌گویی بی‌نیاز می‌بینند

کشکول ژانرهای اجتماعی

«بی‌مادر» هم از همان مشکلی رنج می‌برد که آفت اصلی «کت‌ چرمی» بود: کثرت موضوعات و ژانرهایی که هرکدام در جای خود می‌توانند به‌تنهایی درونمایه یک فیلم باشند. وقتی چند مضمون مهم در یک فیلم به‌زحمت جا شود، درنهایت ما با فیلمی طرفیم که گویی هیچ مضمونی ندارد.
کشکول ژانرهای اجتماعی

«بی‌مادر» هم از همان مشکلی رنج می‌برد که آفت اصلی «کت‌ چرمی» بود: کثرت موضوعات و ژانرهایی که هرکدام در جای خود می‌توانند به‌تنهایی درونمایه یک فیلم باشند. وقتی چند مضمون مهم در یک فیلم به‌زحمت جا شود، درنهایت ما با فیلمی طرفیم که گویی هیچ مضمونی ندارد. بیایید ببینیم در «بی‌مادر» با چند موضوع که زیرشاخه‌های مهم ژانر اجتماعی هستند سروکار داریم. یکی موضوع، بحث رحم اجاره‌ای است. موضوع دیگر، بحث مسائل خانوادگی و مشخصا خیانت است. موضوع دیگر، حاشیه‌نشینی و فرهنگ خاص مناطق جنوبی تهران است. موضوع دیگر، آسیب‌های اجتماعی مثل اختلاف طبقاتی است.

هرکدام این‌ها می‌تواند مستقلا مضمون یک فیلم باشد یا نهایتا به یک مضمون دیگر به‌صورت کمرنگ گریز زده شود. «بی‌مادر» یک کشکول است؛ خلاصه‌ و عصاره‌ای از مضامین اجتماعی سینمای ایران در دهه‌های ۸۰ و ۹۰.
 هنر، از پس انسجام و درهم تنیدگی و نظمی اعلا و هارمونیک می‌آید. ملغمه درهم‌وبرهم موضوعات هرگز نمی‌تواند به انسجام ‌و فرم هنری برسد.

مهروز، زنی بی‌شوهر است که در خانه برادرش زندگی می‌کند  در محله‌ای فقیر و ناامن. کسب‌وکار برادر مهروز با بازی پژمان جمشیدی چیزی مثل پرورش و فروش نژادهای مختلف سگ‌هاست. وجود انواع و اقسام سگ‌ها در حیاط خانه قدیمی جمشیدی، حس آلودگی و ترسناک بودن خانه را تداعی می‌کند. خانه با این سگ‌ها شبیه یک دوزخ است.

دوزخی که اعصاب خراب و فرهنگ الواتی و غیرت کور جمشیدی آن را هولناک‌تر هم می‌کند. جمشیدی باغیرت از همسر و خواهرش محافظت می‌کند اما چهره غیرتش آن‌قدر کریه است که بعید نیست زنی از مخاطبان در دلش بگوید: «خدا را شکر که شوهر من غیرتی‌ نیست». مهروز علاوه‌بر زندگی در این محله، بدون شوهر و با برادری که اخلاقش مثل سگ‌هایش شده است، مصیبت دیگری هم دارد. پسربچه‌اش نارسایی کلیه دارد. پسربچه‌ای زیبا که عینک و البته رفتار و موهای چتری لختش، به ما می‌فهماند علاوه‌بر نمک و خوش‌زبانی، باهوش است. اما خیلی وقت ندارد و باید هرچه زودتر عمل پیوند کلیه انجام دهد. اینجاست که یک زن و شوهر ثروتمند به فکر اجاره رحم برای بچه‌دار شدن می‌افتند. شوهر، امیرعلی، یک تراپیست و زن، مرجان، یک پزشک است.

این زن و شوهر به مهروز پیشنهاد اجاره رحمش را می‌دهند و او از قعر فلاکت و به قصر ثروت می‌آید. (کمی یاد سریال یاغی می‌افتیم). زوج امیرعلی و مرجان آن‌قدر ثروتمندند که سر شام در خانه وسیعشان، آهنگی آرام با زبانی نامأنوس می‌گذارند. اگر در دهه ۸۰ آب پرتقال و خانه دوطبقه و تردمیل نماد ثروت بود، الان آهنگ‌های خارجی به زبان غیر انگلیسی نماد ثروت است. با ورود مهروز به خانه اعیانی امیرعلی و مرجان، ژانر فیلم عوض می‌شود. امیرعلی به مهروز علاقه‌مند می‌شود. چقدر عجیب. یک روانشناس پایه‌های زندگی‌اش اینقدر لرزان است و توجه‌اش به زندگی مشترکش تا این حد کم، که با ورود زنی بیچاره به خانه‌اش به او دل می‌بندد.

برادر غیرتی امیرعلی را تعقیب می‌کند و او را در دفتر تراپی گیر می‌آورد. توقع داریم عربده بکشد و بزند و بشکند. اما او یک معامله می‌کند و فلنگ را می‌بندد. فیلم وقت ندارد غیرتی بودن این شخصیت را تا انتها ادامه دهد و باید به ژانرهای دیگرش برسد. رابطه امیرعلی با مهروز هرروز تنگ‌تر می‌شود و مرجان هم از این داستان بو می‌برد. اما این خیانت تبدیل به بحران فیلم نمی‌شود. چرا؟ چون فیلم وقت ندارد. در این میان پسر مهروز می‌میرد. این هم تبدیل به بحران‌ نمی‌شود، چون فیلم وقت ندارد به رابطه یک مادر و فرزند بپردازد. او کمی هذیان می‌گوید و به نظر می‌رسد براثر ضربه روحی مشاعرش را ازدست‌داده. اما گویا ایستگاه مخاطب را گرفته بوده و ناگهان خوب می‌شود. درنتیجه فیلمی که می‌توانست چند فیلم خیلی خوب باشد، یک فیلم معمولی است.

|
برچسب ها

این مطلب بدون برچسب می باشد.

به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : دیدگاه‌ها برای کشکول ژانرهای اجتماعی بسته هستند

مجوز ارسال دیدگاه داده نشده است!

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.