کدام جمهوری اسلامی؟
امیرحسین عباسی زاده
در مسیر انقلاب اسلامی هرچه بیشتر به پیش می رویم با جمهوری اسلامی های قلابی و قرائت های مخدوش بیشتری از آن مواجه می شویم. گاهی این تصورات و قرائت های مخدوش تبدیل به تصویری عمومی می شود و بسیاری را به گمراهی می اندازد. که البته در این گمراه سازی مردم، سهم کسانی که خود را هوادار جمهوری اسلامی می دانند بیش از معاندین آن است و روی صحبت این نوشتار هم با همین دسته است. به عنوان مثال گاهی جمهوری اسلامی می شود آن تنفری که یک منبری از قشری از جامعه دارد و گاهی در برخوردی که یک نماینده مجلس با سربازان می کند. یکبار جمهوری اسلامی در قانون حجاب خلاصه می شود و یکبار در قانون قصاص. بعضی آن را حکومت طرح صیانت می دانند و بعضی حکومت نفی شفافیت.
همین مسئله ،نگارنده را بر آن داشته که بارها به این موضوع فکر کند که بالاخره جمهوری اسلامی کدام یک از این عناوین است. آیا حکومتی است که می خواهد مردم را با طرح صیانت ناآگاه نگه دارد که مبادا به محتوایی بر ضد آن دسترسی داشته باشند و یا حکومتی است که فقط به دنبال منافع ایدئولوژیک خود است و اساسا مردم و منافع آنها را در نظر نمی گیرد. آیا جمهوری اسلامی فقط متعلق به حزب اللهی هاست و یا مال همه مردم.
ناگفته پیداست که در صورت باور داشتن به هر کدام از تصورات فوق یک قرائت بسیط از جمهوری اسلامی را ارائه کرده ایم. واقعیت آن است که این حکومت یک پدیده پیچیده و چند وجهی است و اطلاق هرکدام از گزاره های فوق بر آن ناشی از درکی ساده انگارانه است. کسانی که به هر نحو آشنایی درستی با مبانی و مواضع جمهوری اسلامی داشته باشند در می یابند که گروه های مختلفی از مردم در آن مشارکت دارند و ترجیح های هیچ کدام از این گروه ها را نمی توان تصویری کامل از جمهوری اسلامی دانست. به این معنا که حضور تفکرات گوناگون اسلام گرا و حتی غیر اسلام گرا در آن در دوره های گوناگون باعث شده که در بعضی از موارد دیدگاه های برخی از آنان دیدگاه جمهوری اسلامی تلقی شود. به عنوان مثال در ماجرای همین طرح صیانت با کمی دقت می توان دریافت که حامیان آن بخش خاصی از بدنه جمهوری اسلامی است و لزوما شامل همه بدنه آن نمی شود بلکه مخالفان جدی نیز دارد. همچنین مطالبه یک منبری از مردم برای ایجاد نفرت علیه بخش هایی از جامعه نتیجه نگاه خاص وی به حکومت اسلامی است و نه
اسلام گرایی جمهوری اسلامی.
سؤال مهمی که در اینجای بحث مطرح می شود این است که با این اوصاف چگونه می توان جمهوری اسلامی واقعی را شناخت و برای این منظور باید به کجا مراجعه کرد. در پاسخ می توان ۲ مرجع اساسی را برای شناخت مبانی و مواضع آن معرفی کرد.
۲ سرچشمه معرفت که با نگاه به آنها و تأسی از آنان می توان بر بسیاری از تهمت های ناروایی که این روزها به جمهوری اسلامی وارد می شود خط بطلان کشید. مرجع اول، اندیشه و سیره عملی امامین انقلاب است. مرحوم حضرت امام و آیت الله خامنه ای چراغ افروزان مسیر انقلاب در تاریکی و ظلمتی هستند که بسیاری از مدعیان اسلام و منافع ملی در امتحانات سخت آن بارها مردود شده اند. از مهمترین ویژگی های
این دو شخصیت کم نظیر فهم دقیق شرایط روز و درک درست از جایگاه جمهوری اسلامی در هندسه فلسفه تاریخ است. در چارچوب همین هندسه است که می توان اولویت بندی درستی در سیاست ورزی و اتخاذ موضع طراحی کرد. از دیگر شاخصه های اندیشه ای آنان اعتقاد عمیقشان به مردم است مسئله ای که مدت هاست برای اصلاحطلبان نردبان قدرت است و برای اصولگرایان از نظر سیاسی اساسا مسئله نیست.
همین ویژگی هاست که آنان را از دیگر نظریه پردازان و مفسران انقلاب جدا می کند و همچنین با نگاه به سیره آنهاست که می توان میان جمهوری اسلامی و همه آن گزاره های باطلی که دشمنان انقلاب سعی در تثبیت آنان در ذهن مردم دارند و بعضی از هوادران انقلاب نیز نا خواسته موید گفته آنان می شوند تمایز قائل شد.
وجود این دو رهبر حکیم است که ما را به این نتیجه می رساند که جمهوری اسلامی حکومتی عمیقا مردمی، انسانی و همچنین اسلامی است.
اما مرجع دوم ما برای شناخت انقلاب کمی متفاوت از مرجع اول ماست. برای یافتن آن باید به فکه و هویزه و طلائیه و شلمچه سفر کنید. از این منظر جمهوری اسلامی نه طرح صیانت است و نه صرفا قانون حجاب. بلکه این خون وزوایی ها و قجه ای ها
و خرازی هاست که به آن رنگ و رو می بخشد. این رویه از جمهوری اسلامی هم بسیار زیباست و هم بسیار شیوا. وقتی از زاویه کانال کمیل و دژ طلائیه و جزیره مجنون نگاه کنید جمهوری اسلامی خون بر زمین ریخته ابراهیم هادی و مهدی باکری و ابراهیم همت است نه اختلاس رئیس بانک ملی.
با همین مرجع می توان مردان واقعی جمهوری اسلامی را از شبه مردان قلابی آن تشخیص دهید. پیروان مکتب انقلاب اسلامی و مردان مرد جمهوری اسلامی قاسم سلیمانی ها هستند نه هر قدرت طلب زالو صفتی که خود را آویزان ارزش های آنان کرده تا به نان و نوایی برسد. اینگونه که به جمهوری اسلامی نگاه کنید بسیار دوست داشتنی تر از آن است که پلیدی های نخاله های چپ و راست احساس شما را نسبت به آن تغییر دهد.
امیرحسین عباسی زاده
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.