چراغ حیات رودخانه کرج رو به خاموشی
گروه اجتماعی
انتقال آب رودخانه کرج از طریق تونل ۳۰ کیلومتری به تصفیهخانه ششم پایتخت که این روزها مراحل نهایی خود را طی میکند حرفوحدیثهای فراوانی به همراه داشته است. به گفته بسیاری از کارشناسان و کنشگران محیطزیست انتقال آب به این شکل، پیامدهای عمیق زیستمحیطی، اقتصادی و اجتماعی برای استان البرز در پی دارد و نفسهای رودخانه کرج را به شماره می اندازد. « خشک شدن ۲۵ کیلومتر از مسیر رودخانه و بهتبع آن از بین رفتن حجم وسیعی از باغات و مزارع، اثرات سوء زیادی به دنبال خواهد داشت. تضعیف سفرههای آب زیرزمینی تخریب پوشش گیاهی منطقه، تهدید حیات برخی گونههای جانوری و تأثیرات سوء بر اکوسیستم منطقه » گوشهای از تهدیدهای زیستمحیطی این پروژه است که عباس زارع، عضو شورای شهر کرج به آنها اشاره میکند. هرچند دادستان انقلاب و عمومی کرج پس از ابراز نگرانیها به قضیه ورود و از تعهد وزیر نیرو مبنی برافزایش ۲۰ میلیون مترمکعبی حقآبه استان از سد کرج و جلوگیری از بر هم خوردن شرایط زیستمحیطی منطقه پس از انتقال آب موردنظر خبر داده است، اما تجربه نشان میدهد انتقال آب بینحوضه ای هیچگاه راهکار مناسبی نبوده و این تعهدها و اطمینان دادنها از حرف فراتر نرفته است.
گفته میشود این پروژه فاقد پیوست زیستمحیطی است و اطلاعات چندانی از کم و کیف اجرای طرح و مختصات آن به بیرون درز نکرده است. اما علیرغم اطمینانبخشی وزیر نیرو که پیشتر به آن اشاره شد بسیاری آن را بیضرر ندانسته و تبعات جبرانناپذیری را متوجه اکوسیستم منطقه میدانند. « با افتتاح این پروژه حتی باید منتظر تغییر وضعیت زندگی ساکنان بومی اطراف رودخانه کرج ازلحاظ اقتصادی و … باشیم.» این را معاون فنی اداره کل محیطزیست البرز روز یکشنبه ۱۱ آبان در جمع خبرنگاران گفت. حمیدرضا لشکری همچنین از مصوبه سال ۸۶ هیئتوزیران سخن میگوید که بعد از اعتراض محیطزیست و سایر مسئولان استان نسبت به حقآبه زیستمحیطی تعیینشده در آن، اعلام نظر کارشناسی شد و از ۶۴ میلیون مترمکعب به ۱۸۳ میلیون مترمکعب تغییر پیدا کرد: « طبق مصوبه سال ۸۶ قرار بود ۱۲۰ میلیون مترمکعب از آب برای کشاورزی پاییندست رودخانه کرج ۶۳میلیون مترمکعب بهصورت آب بین حوضهای ۶۴میلیون مترمکعب بهعنوان حقآبه زیستمحیطی و ۳۴۰میلیون مترمکعب هم برای انتقال به تهران در نظر گرفته شود. » لشکری در شرایط فعلی بحث را بر سر حقآبه میداند و میگوید: « در حال حاضر همان ۳۴۰ میلیون مترمکعبی آبی که سال ۸۶ مقررشده بود از سد به تهران منتقل شود از طریق این تونل منتقل میشود و تغییری نکرده است ولی بحث ما بر سر موضوع حقآبه زیستمحیطی است که باید افزایش پیدا کند. دو سال و نیم است تلاش میکنیم برای تغییر حقآبه مصوب و تبدیل آن به میزان کارشناسی شده با مسئولان وزارت نیرو جلسهای برگزار کنیم که متأسفانه موفق نشدیم. »
بهانهتراشیهایی از جنس وزارتخانه
وزارت نیرو دلیل خود را برای اجرای این پروژه دارد و آن آلوده شدن آب رودخانه کرج توسط اصناف و ویلاهای اطراف آن است، اما میثمترکیان، کارشناس محیطزیست معتقد است « با هزینهای بسیار کمتر میتوان سیستم فاضلاب را در منطقه تعبیه کرد و مانع خشک شدن این رود شد. » وی احداث این تونل را باعث خشک شدن رودخانه کرج دانسته که تنها یکی از تبعات آن از بین رفتن باغات اطراف رودخانه است: « رودخانه کرج عامل تأمین سفرههای زیرزمینی دشت کرج به شمار میرود و با اجرای طرح انتقال آب، در مدتزمانی نهچندان زیاد سفرههای زیرزمینی بیش از ۱۰۰ متر کاهش خواهند یافت و منطقه البرز جنوبی و دشت کرج با خطر خشکسالی مواجه میشوند. فرونشست زمین، افزایش نیترات منابع زیرزمینی آب، نابودی حیاتوحش و … از دیگر تبعات اجرای این طرح است. رودخانه کرج زیستگاه ماهی قزلآلای خال قرمز بهعنوان گونهای حمایتشده است که این زیستگاه نیز در آستانه نابودی قرارگرفته است. »
ترکیان همچنین « از بین رفتن باغهای اطراف رودخانه کرج و همچنین باغهای ساوجبلاغ و شهریار که آب موردنیاز آنها از این محل تأمین میشود » را منجر به از بین رفتن ریههای هوای غرب تهران و به دنبال آن افزایش آلودگی هوا در آینده میداند.
حال باید دید علیرغم تمامی مخالفتهای صورت گرفته از سوی کارشناسان محیط زیستی آیا وزارت نیرو همچنان میخواهد چون طرحهای گذشته یکهتاز میدان باشد و آب رودخانه کرج را بیتوجه به اثرات زیستمحیطی گوشزد شده و به قیمت نابودی اکوسیستم منطقه به خانههای پایتختنشینان روانه کند؟
از کشاورز مولد امنیت خوراک تا زاغهنشین دستفروش
گاهی راه کمهزینهتر و اقتصادیتر را تنها به دلیل سودهای کلان مالی که نصیب عدهای خاص میشود بدون توجه به عواقب آن پشت گوش میاندازیم. کاری که این روزها، پروژههای ریزودرشت انتقال آب و احداث سد در اقصی نقاط کشور میکنند از همین جنس است. گفتوگوی «فاطمه ظفرنژاد» کارشناس و پژوهشگر آب و توسعه پایدار با « رسالت» در همین راستاست. وی میگوید: احداث سد کرج در ۱۳۳۹ از همان ابتدا با آبی که به طول ۳۵ تا ۴۰ کیلومتر به تهران منتقل میشد، تأثیر خود را در پاییندست رودخانه و کل حوزه آبخیز کرج که انتهای آن به دریاچه نمک ختم میشد، گذاشت و روستائیان زیادی در پاییندست این رودخانه به این دلیل که حقآبه هایشان را از دست دادند مجبور به ترک زمینهای کشاورزی شدند و بالاجبار از یک قشر ارزشمندمولد به سمت حاشیهنشینی و دستفروشی سوق داده شدند.»
وی در خصوص اثرات زیستمحیطی احداث سد کرج عنوان میدارد: « یکی از شاهرگهای دریاچه نمک، همین رودخانه کرج است. زمانی که سد بر روی رودخانه ساخته شد انتهای این رود و دهانه آن در دریاچه خشک شد و در ادامه، احداث چند سد دیگر در این حوزه باعث شد دیگر دریاچه نمکی نداشته باشیم. خشک شدن این دریاچه بهشدت آبوهوای تهران را تغییر داد و بر دمای این کلانشهر چندین درجه نسبت به دهههای بیست و سی افزوده شد. این اتفاق تاکنون به همین شکل ادامه پیداکرده است و ما آخرین بخشهای این آب را بدون اینکه محق بوده و به فکر سرنوشت کشاورزان مولد ارزشمندی باشیم که تولید خوراک میکنند، میخواهیم به تهران منتقل کنیم. چرا بر روی کشاورزان آنقدر تأکیددارم؟ به این دلیل که امنیت خوراک کشور را تأمین میکنند. امنیت خوراک یکی از سرفصلهای کلیدی امنیت ملی است، اما این آب را برای چهکاری میخواهیم به تهران منتقل کنیم؟ جای بسیار اندوه و غصه دارد که این آب را برای مصرفزدگیهای بیکرانی که همهروزه شاهدش هستیم و هیچ کار درخوری در قبال آن انجام ندادهایم، انتقال میدهیم. »
اقدامی برای اجرای سیاستهای الگو مصرف نکردهایم
ظفر نژاد از وجود سیاستهای کلی اصلاح الگوی مصرف در شرایطی سخن میگوید که هیچگاه برای اجرای آنها اهتمام جدی وجود نداشته است: « در بسیاری از سیاستگذاریهای کلان در سطح ملی شاهد این هستیم که به مسئله کاهش مصرف و هدر رفت آب، بازچرخانی آب و کاهش مصارف نامولد بهویژه در کلانشهرها تأکید ویژه شده است. متأسفانه بیش از یک دهه از این سیاستها میگذرد و ما آنها را نادیده گرفتهایم. درجایی خواندم ۴۷ درصد و درواقع نزدیک نیمی از آب پایتخت در مناطق ۱ تا ۳ آن به مصرف میرسد و مناطق مرفه نشینی که بخش بزرگی از این آب را برای استخرها، جکوزیها، کارواشها و مصارف غیراصولی دیگر به هدر میدهند. درعینحال توجه داشته باشید هزینههایی که از جیب مردم کشاورزان، کارگران، صنعت گران، کارگاه داران و همه افراد مولد جامعه در سراسر کشور صرف تأمین آب شرب تهران میشود، متعلق به عموم است و یک یارانه بسیار اساسی هم به دنبال خود دارد. درواقع ما داریم این یارانه را از جیب همه اقشار مولد و اقشاری که در شهرستانهای دور و روستاها زندگی میکنند میگیریم و اتفاقابه مرفهترین اقشار مملکت میدهیم. جایی میخواندم که مبلغ یارانهای که به این سه منطقه داده میشود روزانه بیش از یک میلیارد تومان است. مدیریت فعلی که در خصوص منابع آبیمان در پیشگرفتهایم مدیریتی ناسازگار با اقلیم و بوم سرزمین و همچنین ناسازگار بافرهنگ غنی صرفهجویی آبمان است. متأسفانه هیچ اقدامی هم در مورد اصلاح آن انجام نمیدهیم. سیاستهای کلی اصلاح الگوی مصرف را اعمال نمیکنیم، بازچرخانی آب در واحدهای ساختمانی تهران را اجباری نمیکنیم، حتی پول آب مصرفی را هم از این اقشار مرفه نمیگیریم. بهجای همه این کارها میآییم آب را از اقصی نقاط مملکت با هزینههای بسیار سنگین به شهری منتقل میکنیم که خودمان میدانیم دارد به بدترین شیوه ممکن آب را برای کارهای نامولد هدر میدهد. یکزمان کشاورزی دارد با آب، خوراک من و شمارا تأمین میکند وزندگی ما را از مرگ نجات میدهد. اما یکزمان این آب در استخر و جکوزی و سیفونهایی که دائم میکشیم استفاده میشود. آبی که مانند اشک چشم است و میتواند انسانی را از مرگ نجات بدهد، در سیفونهای توالتها میکشیم و متأسفانه شهرسازان و معماران و سازندگان ما کوچکترین دغدغهای در رابطه با تغییر این شیوه مصرف آب در ساختمانها ندارند. شهرداریها همتی ندارند و وزارت نیرو خودش را مسئول نظارت بر اینها نمیداند و هیچ اقدامی در این زمینه نمیکند. »
سود برای وزارت نیرو در طرحهای سازهای و نه مدیریتی است!
مؤلف کتابهای«توسعه پایدار و مدیریت آب» و «تمدن و توسعه پایدار»سیاست وزارت نیرو را مدیریت سازهای یعنی مدیریت ناپایدار و ناسازگار آب میداند که چنین مدیریتی، منابع آب را به خشکی آلودگی و نابودی کشانده است: « تمرکز مدیریت وزارت نیرو بر این است که طرحهای سازهای و سختافزاری مانند ساخت کانال، ساخت سد ساخت خط انتقال و غیره را کلید بزند. چرا؟ زیرا در این طرحها منابع مالی کلانی نهفته است. متأسفانه ریختوپاشهای بسیاری در این میان صورت میگیرد و پایش مالی این طرحهای سازهای ازجمله برآورد هزینهها و اینکه آیا هزینهها در جای درستی مصرف میشود یا خیر، آیا زیاد است یا کم و در چه جاهایی هدر رفت داریم، بسیار دشوار است. از طرفی سود بسیار کلانی برای شرکتهای کارفرما مجری، پیمانکار، مشاور و عامل چهارم به همراه دارد. منافع این شرکتها در اینگونه طرحها نهفته است، اما شما ببینید یک طرح کاهش مصرف در شهرها یا یک طرح حذف یارانه بیش از مصرف ۱۰۰ مترمکعب به ازای هر نفر، هزینه چندانی ندارد و شما میتوانید این را در یکپایش درست مدیریتی در بسیاری از نقاط پایتخت و شهرهای بزرگ اعمال کنید. اینیک کار مدیریت نرمافزاری است که بهراحتی پایش میشود. خوب این انگیزه چندانی برای وزارت نیرو و شرکتهای وابستهاش ایجاد نمیکند. سود در ساختوساز این پروژههای بیدروپیکر است. متأسفانه به حرف کسی هم گوش نمیدهند. با این نگاه و با این مدیریت اگر این خط انتقال را هم افتتاح کنیم بازهم آب کم داریم. اگر از خلیجفارس و دریای مازندران و هر جای دیگر هم با سنگینترین هزینهها آب را به تهران بیاوریم، بازهم کمبود آب خواهیم داشت. واقعیت این است که تهران ظرفیت این جمعیت را ندارد. پایتخت حداکثر ۳ میلیون نفر را میتواند پاسخگو باشد و توان اکولوژیکی بیش از این تعداد را نداشته و ندارد. این انتقال آبها تنها باعث انباشت بیشتر جمعیت در تهران میشود چیزی که شوربختانه شاهدش هستیم.»
این کارشناس و پژوهشگر آب و توسعه پایدار معتقد است: سد کرج دیگر آبی ندارد و احداث تونل بهجای لوله آب، رودخانه کرج و کل حوزه آبخیز را با مصیبتی عظیم روبهرو میکند. شما ببینید حتی در بهار پرباران ۹۸ هم سد کرج پر نشد. همواره آب این سد در حال کمتر شدن بوده است. شنیدهام که میخواهند این خط لوله را تبدیل به تونل کنند. خوب این یعنی آن خط لوله را میخواهند بزرگتر و احتمالاحجمش را افزایش بدهند و این یعنی بیشتر شدن حجم برداشت آب رودخانه بهاضافه هزینه بسیار سنگینی که از بودجه ملی برداشت میشود.
رودخانه کرج , سد کرج , کرج
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.