پمپاژ تروریسم آمریکایی در افغانستان بحران زده
گروه بین الملل
افغانستان به مهم ترین کانون خبری و تحلیلی در نظام بین الملل تبدیل شده است. اگرچه اصلی ترین بهانه دولت جرج واکر بوش در سال ۲۰۰۱ میلادی جهت حمله به افغانستان سرنگونی تروریسم در افغانستان بوده است اما اکنون در سال ۲۰۲۱ میلادی و پس از فرار مفتضحانه واشنگتن و مهره های آن در این کشور شاهد رشد تروریسم تکفیری در برخی مناطق این کشور هستیم. به عبارت بهتر، نه تنها آمریکا، دیگر اعضای ناتو با مبارزه با تروریسم تکفیری در افغانستان نپرداخته اند، بلکه آن را در نقاطی از این کشور تقویت کرده اند.
قاعده ای که نباید فراموش کرد
اکثر تحرکات و ناآرامیهایی که امروز در افغانستان و شبه قاره هند صورت می گیرد مصدری آتلانتیکی دارد و یا واکنشی نسبت به رفتارهای آمریکا و همپیمانان کاخ سفید در نظام بین الملل محسوب میشود.همچنین می توانیم از القاعده و داعش به عنوان تروریسم مکمل ایالات متحده نام ببریم.توجه داشته باشیم که تروریسم مولد باتروریسم مکمل تفاوت دارد.تروریسم مکمل بر خلاف تروریسم مولد ماهیت پیچیده ای ندارد. در قالب تعریفی ساده
می توان گفت که تروریسم مکمل زاییده مستقیم تروریسم مولد است. داعش و جبهه النصره و دیگر گروههای تروریستی مورد حمایت غرب در چنین ساختاری تعریف می شوند.القاعده گروهی افراطی بود که در راستای مقابله با اتحاد جماهیر شوروی و از سوی ایالات متحده آمریکا وبا همکاری مستقیم کشورهایی مانند عربستان سعودی به وجود آمده است. میان تروریسم مولد و تروریسم مکمل رابطه ای دووجهی را
نمی توان ترسیم نمود. به عبارتی دیگر در صورت از بین رفتن تروریسم مکمل و نابودی آن تروریسم مولد همچنان به حیات کلی خود ادامه خواهد داد ولی در صورت از بین رفتن تروریسم مولد تروریسم مکمل در قالبی ساکن جای خواهد گرفت. تروریسم مکمل در کل حرکتی نامنظم و ساختاری نامطمئن دارد و از آنجایی که مبدأتشدید فعالیت های آن تروریسم مولد می باشد روابط مستقل و تعریف شده ای را نمی توان در ساختار آن گنجاند.
رابطه آمریکا و داعش در افغانستان
استراتژی کلان آمریکا در افغانستان، تولید یا بازتولید تروریسم تکفیری است. در تحقق این استراتژی خطرناک،ما با مؤلفه و کلید واژه ای
به نام «داعش» مواجه می شویم.اما اصل ماجرا چیست؟پس از سرنگونی خلافت خودخوانده داعش در سال ۲۰۱۸ میلادی و پراکنده شدن تروریستهای تکفیری در سوریه و عراق، برخی از این تروریستها تحت برنامه ای هدفمند و کنترل شده، به سوی افغانستان و شبه قاره هند منتقل شدند تا بحرانسازی همیشگی خود را در این مناطق «بر اساس برنامه ای که از سوی سنتکام و سازمانهای نظامی-امنیتی آمریکا ارائه می شود» آغاز کنند.اکنون، علی رغم خروج ظاهری نظامیان آمریکا از افغانستان این استراتژی با همه ابعاد و اجزای خود در سیاست خارجی و امنیتی آمریکا پیگیری می شود. پیوند تروریسم آمریکایی و تروریسم تکفیری طی سالهای گذشته و اخیر، کاملا قابل رصد و ارزیابی است،واشنگتن و تروریست های تکفیری وابسته به آن، بارها انتقام شکست و تباهی خود در افغانستان را از زنان، کودکان و دانش آموزان معصوم و بی پناه در این کشور گرفتهاند تا بر همگان اثبات کنند که کمترین خط قرمز اخلافی و انسانی در قاموس آنها وجود ندارد. این سناریو بارها در کابل و مزارشریف و ننگرهار تکرار شده است.دقیقا زمانی که اشغالگران افغانستان در یک بن بست سیاسی یا عملیاتی گرفتار می شدند ،مردم مظلوم را قربانی این شکست می ساختند. همگان ماجرای حمله تروریستی به مدرسه دخترانه سید الشهدا در کابل « که منجر به شهادت دهها دانش آموز بیگناه شد »یا حتی حمله تروریستی به یک شیرخوارگاه از سوی تروریستهای تکفیری را از یاد نمی برند. در این معادله خونین، یک سؤال و دغدغه به کرات مطرح شده است : پیوند تروریسم تکفیری و تروریسم آمریکایی در بستر مکانی افغانستان چگونه منعکس شده است؟مقامات امنیتی و نظامی آمریکا سعی داشتند با هدایت غیرمستقیم این حملات وحشیانه به مخاطبان بین المللی اثبات کنند که ثبات افغانستان تنها یک شاه کلید دارد و آن مداخله طولانی مدت و تسلط مزمن و دامنه دار دو حزب دموکرات جمهوریخواه در این کشور است.از سوی دیگر،تروریستهای تکفیری وابسته به آمریکا و آل سعود نیز سعی دارند موجودیت کثیف و ننگین خود را هر از گاهی به رخ افکار عمومی دنیا بکشند.البته در این معادله خونین،اراده واشنگتن محیط بر داعش و تروریست های تکفیری بوده و هرگز میان این دو منبع ترور و خشونت،تداخل یا مغایرتی به وجود نمی آید.به عبارت بهتر میان تروریسم آمریکایی و تروریسم داعش
«و انواع تروریسم تکفیری» نوعی همپوشانی مطلق وجود دارد که نمی توان تحت هیچ شرایطی آن را انکار کرد.
بازی خونین آمریکا در افغانستان
طی ماههای گذشته، اسناد قابل توجهی در خصوص حمایت ایالات متحده از داعش در افغانستان به دست آمده است. ماریا زاخاروا سخنگوی وزارت خارجه روسیه در یکی از کنفرانسهای خبری خود در سوم مرداد ماه امسال، تأکید کرد که اسناد محکمی در خصوص پیوند واشنگتن و داعش در افغانستان وجود دارد. شورای امنیت سازمان ملل متحد هم در تازهترین گزارش خود اعلام کرد داعش مواضع خود در اطراف کابل تقویت کرده تا جنگجویان خود را از عراق و سوریه به این کشور منتقل کند.درادامه این گزارش اضافه شده است گروه طالبان امیدوار است که شماری از افراد طالبان که مخالف روند صلح هستند را به صفوف خود جذب کند.شورای امنیت سازمان ملل در ادامه این گزارش اضافه کرد داعش پس از شکست در ننگرهار و کنر، حالا به استانهای نورستان، بادغیس، سرپل، بغلان، بدخشان و قندوز تغییر مکان کردهاند. شبکه القاعده که شامل شهروندانی از افغانستان،پاکستان،هند و میانمار هستند هم اکنون در ۱۵ استان افغانستان از جمله در استانهای شرقی، جنوبی و جنوب شرقی حضور دارد .سؤال اصلی اینجاست که تروریستهای تکفیری تحت چه مکانیسم حمایتی و انتقالی از عراق و سوریه به افغاستان هدایت و منتقل شدهاند؟! بدیهی است که پاسخ این سؤال را باید اعضای ارشد امنیتی دولتهای ترامپ و بایدن و البته دیگر دولتهای عضو ناتو بدهند. بدیهی است که آمریکا و دیگر اعضای پیمان آتلانتیک شمالی، باید پاسخگوی بحرانهای فعلی و آتی در افغانستان باشند. بدون شک در آینده ای نزدیک، اسناد زیادی در خصوص پیوند تروریسم تکفیری و تروریسم آمریکایی در کابل و دیگر مناطق افغانستان منتشر خواهد شد.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.