پایان باز امید
به نظر میرسد بیتفاوتی یا نمایش بیتفاوتی از سوی دولتمردان، بیش از آنکه در راستای قواعد بازیهای جناحی و سیاسی قابل تحلیل باشد، هزینه بالایش را به نظام تحمیل کرده و خواهد کرد. چه بسا میزان نارضایتی عمومی از فشارهای اقتصادی و اجتماعی و آسیبهای روحی و روانی و رفتاری نشئتگرفته از این فشارها، دیگر بر گردن یک شخص نیست و یک کلیت را تحت تأثیر قرار داده است. این قطعا سیاه نمایی نیست چراکه اهمال در همه زمینهها، از فرهنگ تا اقتصاد تا سیاست داخلی و خارجی بهوضوح دیده میشود و متأسفانه کماکان، توضیح جای خود را به توجیه داده است. دولتی که نه خود را به نمایندگان مردم پاسخگو میداند و نه به خود مردم. حتی اگر به این قائل باشیم که فشارهای خارجی و مسئله تحریم، دلیل ناکارآمدی اجرایی دولت بوده (که بوده)، ناتوانی در مدیریت بحران را باید بهپای چه کسانی بنویسیم؟ پاک کردن صورتمسئله و گزارشهای عوامفریبانه، غلط و غیراصولی را چه؟ وقتی دولت، خود را در ایستادگی در برابر آمریکا با مجلسیان جمع میبندد، وقتی دائم از تحمل و ایستادگی در برابر تحریم سخن میگوید آیا به معنای واقعی ایستادگی رسیده است یا قرار است نمایشی از ایستادگی را بروز دهد؟ آیا دولت نمیبیند که کمر ملت زیر این فشارها شکسته است؟ آیا معنای تاب آوردن این است؟ آیا دولت در شکستن کمر ملت، نقش نداشته است؟ جای افسوس دارد دولتی که با شعار تدبیر و امید شروع کرد و قرار بود بهواسطه رنسانس در سیاست خارجی، کشور را مدبرانه اداره کند و امید را در جامعه متبلور کند، بعد از به هم خوردن بازی و حضور دونالد ترامپ، هیچ طرح و نقشه مشخصی در این راستا نداشت چنانچه طرفدارانش را هم از فرط بیتدبیری، ناامید ساخت. بیتفاوتی دولتمردان در برابر پرواز قیمتها قطعا از نشانههای کرونا نیست که بتوان برای درمانش، در صف دریافت واکسن بود. دیگر حتی معجزه را هم نمیشود انتظار کشید! حرف زدن با صدای بلند در صحن مجلس هم نمیتواند مانع فریاد نمایندگان ملت شود. واقعیت این است که دولتمردان در یک سیر تصاعدی خواسته یا ناخواسته، ناکارآمد و ناکارآمدتر شدهاند. آنها مدتهاست به کما، خواب (یا مرگ) سیاسی زودهنگام رفتهاند، بهطوریکه در این ماههای پایانی هیچ تقلایی نمیتواند آنها را به حیات طبیعی خود بازگرداند. با این وصف، واضح است که این پایانی قطعی بر واژه «تدبیر و امید» نیست، بلکه صرفا نقطه انتهای مسیر کسانی است که نتوانستند تدبیر به خرج دهند و کسی را امیدوار کنند. طراحی استراتژی مدبرانه، امروز بیش از هر چیز نیازمند نیروی جوان و خلاق است. همانطور که در هشت سال دفاع مقدس و در۴۰ سال مقاومت، این «خارقالعاده» بودند که با تأسی از ولایت، سرنوشت ادامه انقلاب را رقم زدند. جوانههای امروز، ریشه در همان خاکی دارند که با خون آبیاری شد.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.