اخبار ویژه »
شناسه خبر : 94280
پرینتخانه » اجتماعی, مطالب روزنامه, ویژه
تاریخ انتشار : 27 آبان 1402 - 6:51 |
پاشنه آشیل جمعیت؛ فرزندآوری یا فرزندخواهی؟
ایران در چند دهه گذشته تحولات جمعیت مهمی را تجربه کرده و هرم سنی که همواره ساختاری جوان بود، به ساختاری میانسال و رو به سالخوردگی تغییر یافته است. تصمیم گیری در مورد فرزندآوری یکی از وقایع مهم زندگی زوجین است و به نوبه خود از متغیرهای جمعیتی، اقتصادی، اجتماعی و فردی تأثیر می پذیرد.
ایران در چند دهه گذشته تحولات جمعیت مهمی را تجربه کرده و هرم سنی که همواره ساختاری جوان بود، به ساختاری میانسال و رو به سالخوردگی تغییر یافته است. تصمیم گیری در مورد فرزندآوری یکی از وقایع مهم زندگی زوجین است و به نوبه خود از متغیرهای جمعیتی، اقتصادی، اجتماعی و فردی تأثیر می پذیرد.
معمولا در جامعه ما بین تعداد ایده آل و واقعی فرزندآوری تفاوت وجود دارد. در شاخصهای جمعیتی، «شاخصی تحت عنوان نرخ باروری وجود دارد که به معنای میانگین تعداد فرزندان متولد شده از یک زن است اما شاخص باروری ایدهآل و مطلوب نیز وجود دارد که این شاخص بیانگر این است که هر خانواده دوست دارد چند فرزند داشته باشد.» بر اساس چند پژوهشی که در سطح کشور انجام شده، میانگین تعداد فرزندان دلخواه بالاتر از سطح جانشینی یعنی ۲٫۵ تا ۳ است که از عمومیت توجه به فرزندآوری در کشور حکایت دارد. با این حال باروری واقعی رقم ۱٫۶ است. این آمار تفاوت بین ایدهآل و واقعیت را نشان می دهد.
بی تردید نمیتوان تأثير حمایت اقتصادی را در رواج فرزند آوری انکار کرد زیرا سیاست های تشویقی؛ کارکرد انگیزه بخشی خود را حفظ کرده و تا حدودی نتیجه بخش بوده است و از سویی بهدنبال چرخش فرهنگی و عبور از دورههای مختلف تاریخی، اکنون خمیرمایه ذهن بسیاری از مردم کشور این است که فرزند مانع زندگی بهتر و آسایش بیشتر است که این مسئله نیازمند پژوهش و اجرای راهبردهای هوشمندانه و واقع گرایانه متناسب با اندوخته ذهنی مردم است. امروزه مردان و زنان علیرغم اینکه راغب اند تعداد فرزندان بیشتری داشته باشند، به سمت خودخواستن و مصرف گرایی بیشتر پیش می روند و تجملات و عدم مسئولیتپذیری و ترس از آینده مبهم اقتصادی، تمایل آنان را نسبت به فرزندآوری بیشتر کاهش داده است.
فرزندخواهی مردان بیش از زنان
«فرزندآوری خانوادهها بسیار پایین تر از دلخواه ایرانیان است. زنان و مردان ایرانی دوست دارند بیش از سه فرزند داشته باشند در حالی که این تمایل به فرزندخواهی با میزان فرزندآوری آنان همخوانی ندارد.» گوینده این عبارت، بهزاد خلیلی، در قامت جمعیت پژوه است که سال ۱۳۹۹ این نقطه نظر را در مصاحبه ای با مخاطبینش به اشتراک گذاشت. این اظهارات در شرایطی از سوی او و گروهی دیگر از پژوهشگران تحولات جمعیت مطرح شد که در نقطه مقابل، برخی کارشناسان از «بچه نخواستن!» به عنوان گفتمان غالب در مورد جمعیت ایران سخن گفته و می گویند…
«فرزندآوری خانوادهها بسیار پایین تر از دلخواه ایرانیان است. زنان و مردان ایرانی دوست دارند بیش از سه فرزند داشته باشند در حالی که این تمایل به فرزندخواهی با میزان فرزندآوری آنان همخوانی ندارد.» گوینده این عبارت، بهزاد خلیلی، در قامت جمعیت پژوه است که سال ۱۳۹۹ این نقطه نظر را در مصاحبه ای با مخاطبینش به اشتراک گذاشت. این اظهارات در شرایطی از سوی او و گروهی دیگر از پژوهشگران تحولات جمعیت مطرح شد که در نقطه مقابل، برخی کارشناسان از «بچه نخواستن!» به عنوان گفتمان غالب در مورد جمعیت ایران سخن گفته و می گویند…
دادههای پیمایش زندگی خانوادگی در ایران حاکی از آن است که نیمی از زنان متأهل یا فرزندی ندارند یا تک فرزند هستند و به روایت این جمعیت پژوه، «فرزندخواهی مردان ایرانی بیش از زنان است و هر مردی در زندگی دوست دارد پدری را تجربه کند. این برای هر فرهنگ، اقلیم و نظام سیاسی که مرد در آن رشد پیدا کرده، صدق می کند. همانند آمریکا که حدود ۸۷ درصد از مردان به پدر شدن علاقه مندند. در کشورهای اروپایی نظیر آلمان حدود ۷۵ درصد، در بلژیک حدود ۸۴ درصد و در سوئد حدود ۷۲ درصد از مردان تمایل به فررزندآوری دارند.» این آمار از منابعی همچون پاور ریسرچ و «پیمایشی درباره تعداد اعضای خانواده در اروپا» احصا شده و اگرچه «در کشورهای توسعه یافته با نظام فکری و سبک زندگی متفاوت توقع می رود که تمایل به فرزندآوری کم باشد و یا این نگرش حاکم است که این کشورها در یک رفاه اجتماعی و اقتصادی هستند و دوست ندارند آن را با فرزنددار شدن از بین ببرند. اما این موضوعات با تصور عامه مردم بسیار متفاوت است. در واقعیت این کشورها به رغم فرزندآوری پایین، فرزندخواه هستند و آمار گرایش مردان برای پدر شدن بالاست.» به گواه اظهارات این جمعیت پژوه، همین اتفاق درباره کشور ما هم صادق است: «مردهای ایرانی بسیار فرزندخواه هستند و دوست دارند که پدر شدن را تجربه کنند. میزان فرزندخواهی آنها از بسیاری کشورها بیشتر است و تمایل دارند بالغ بر سه فرزند داشته باشند. این آمار بی نظیر است. یعنی از هر ۱۰مرد ایرانی ۶ مرد علاقه مند است که بیش از سه فرزند داشته باشند.» (۱)
روند تحولات باروری در ایران نشان میدهد که طی سه دهه گذشته میزان باروری بهطور چشمگیری کاهش یافته است و این میزان پس از سال ۱۳۸۰ به کمتر از ۲ فرزند به ازای هر مادر و بهاصطلاح به کمتر از نرخ جانشینی جمعیتی رسیده است. فرزندآوری بهعنوان یک کنش اجتماعی علاوه بر بُعد رفتاری، دارای ابعاد نگرشی، معنایی و بین ذهنی است. نگرشهای باروری افراد بهعنوان یکی از مهمترین عوامل تعیینکننده رفتار باروری محسوب میشود. به همین علت یکی از مؤلفههای اصلی برای سیاستگذاری در حوزه فرزندآوری و جمعیت توجه ویژه به فرزندخواهی مردان و زنان آن کشور است و رسول قبادی، دانشآموخته جمعیتشناسی دانشگاه علامه طباطبایی پیش تر در مقاله ای که «رسالت» آن را منتشر کرده، با استناد بر نتایج مطالعات مختلف، تعداد مطلوب فرزند در میان ایرانیان را بهطور متوسط بیش از دو فرزند دانسته است.
او به پیمایش های مختلفی اشاره کرده، ازجمله «دومین پیمایش ارزشها و نگرشهای ایرانیان در سال ۱۳۸۲ که ۷۴ درصد از مردم ایران تعداد مطلوب فرزند را ۲ فرزند اعلام نمود. همچنین ۱۱/۵ درصد یک فرزند، ۱۰/۷ درصد سه فرزند و ۳/۹ درصد بیش از ۴ فرزند را تعداد مطلوب فرزند در نگاه خود اعلامکردند. بهبیاندیگر در سال ۱۳۸۲ میانگین تعداد فرزند مطلوب در بین ایرانیان ۲/۱ فرزند بوده است. پس از ۱۲ سال در سال ۱۳۹۴ در سومین پیمایش ارزشها و نگرشهای ایرانیان تغییر مهمی در نگرش مردم به تعداد فرزند مطلوب ایجاد شد. بر اساس نتایج این پیمایش، سهم مطلوبیت دو فرزند نزد ایرانیان ۴۸/۶ درصد، سه فرزند ۲۲/۳ درصد، بیش از ۴ فرزند ۲۰/۳ درصد و کمتر از ۲ فرزند ۸/۸ درصد بود. افزایش فرزندخواهی در بین ایرانیان در سالهای بعد نیز ادامه داشته و بر اساس نتایج پیمایش ملی زندگی خانوادگی در ایران تعداد فرزند مطلوب در بین ۴۱/۵ درصد از ایرانیان ۴ فرزند و بیشتر بوده است. ۳۸/۹ درصد تا ۲ فرزند را تعداد فرزند مطلوب دانستهاند و ۱۹/۶ درصد سهفرزندی را شمار مطلوب فرزند در خانواده به شمار آوردهاند. بی تردید فرزندخواهی در طی سالهای گذشته در کشور افزایش پیدا کرده است. در طی سالهای ۱۳۸۲ تا ۱۳۹۶ میانگین تعداد فرزندان مطلوب در خانواده ایرانی از ۲/۱ فرزند به ۳/۱ فرزند رسیده است. بهبیاندیگر میتوان گفت فرزند در جامعه ما همچنان ارزشمند تلقی میشود و گذار به مادری و پدری اهمیت زیادی دارد. در حقیقت داشتن فرزند و پدرشدن و مادر شدن، یکی از ارزشهای غالب در ایران است. اما علیرغم تبدیل شدن هنجار دوفرزندی در سال ۱۳۸۲ به هنجار سهفرزندی در سال ۱۳۹۶ نرخ باروری زنان به حد جانشینی نرسیده است. بر اساس نتایج تفصیلی سرشماری سال ۱۳۹۵، زنان متولد دهه ۱۳۶۰، بااینکه بهطور میانگین نیمی از فرصت باروری خود را پشت سر گذاشتهاند، ۱۸/۱ درصد بیفرزند و ۳۶/۳ درصد آنان، تکفرزند بودهاند.»
رسول قبادی در ادامه این مقاله، یکی از دلایل عمده این اتفاق را هزینههای اقتصادی زندگی، بیاطمینانی و ماهیت نهادها و ساختارهای اجتماعی دانسته که منجر به کاهش تعداد فرزندانی شده که زنان درنهایت به دنیا میآورند. این موضوع در حالی است که از سال ۱۳۹۳ سیاستهای جمعیت در کشور تغییر رویکرد داشته و از سیاست تحدید نسل به سیاست تشویقی تغییر کرده است بااینحال و علیرغم میل خانوادههای ایرانی به فرزندآوری بیشتر این مهم در عمل رخ نداده است.
همانطور که گفته شد در سالهای اخیر روند فرزندخواهی ایرانیان افزایش داشته و میانگین فرزندان مطلوب برای آنها حداقل سه فرزند است. به بیان دیگر داشتن فرزند در جامعه ما همچنان یک امر ارزشمند و هنجارین محسوب میشود؛ بااینوجود بررسی نرخ باروری در سالهای گذشته نشان میدهد که این نرخ در زیر حد جانشینی ثابت مانده است.
رسول قبادی در ادامه این مقاله، یکی از دلایل عمده این اتفاق را هزینههای اقتصادی زندگی، بیاطمینانی و ماهیت نهادها و ساختارهای اجتماعی دانسته که منجر به کاهش تعداد فرزندانی شده که زنان درنهایت به دنیا میآورند. این موضوع در حالی است که از سال ۱۳۹۳ سیاستهای جمعیت در کشور تغییر رویکرد داشته و از سیاست تحدید نسل به سیاست تشویقی تغییر کرده است بااینحال و علیرغم میل خانوادههای ایرانی به فرزندآوری بیشتر این مهم در عمل رخ نداده است.
همانطور که گفته شد در سالهای اخیر روند فرزندخواهی ایرانیان افزایش داشته و میانگین فرزندان مطلوب برای آنها حداقل سه فرزند است. به بیان دیگر داشتن فرزند در جامعه ما همچنان یک امر ارزشمند و هنجارین محسوب میشود؛ بااینوجود بررسی نرخ باروری در سالهای گذشته نشان میدهد که این نرخ در زیر حد جانشینی ثابت مانده است.
با توجه به تغییر رویکرد سیاستهای جمعیتی در کشور و تصمیم حاکمیت بر تشویق فرزندآوری و حمایت از رسیدن نرخ باروری به بالاتر از حد جانشینی؛ قبادی، دانش آموخته دانشگاه علامه طباطبایی پیشنهاد کرده است قوانینی باهدف رفع نگرانی خانوادهها از آینده فرزندان بهویژه در حوزه تحصیل و تسهیل فرآیند فرزندپروری تدوین و راهبردهایی همچون تقویت «ارزش مادری»، تبیین «ارزش و مطلوبیت فرزند»، امیدآفرینی و تقویت «امید به آینده» جهت رسیدن نرخ باروری به میانگین مورد نظر خانوادههای ایرانی، اجرایی شود.
باتوجه به رفتارهای باروری ایرانیان و در اکثریت بودن خانوادههای دارای دو فرزند و تکفرزند در کشور، سیاستهای مشوق فرزندآوری در قانون جوانی جمعیت باید در عمل و به شکل جدی اجرایی شود و در عین بهرهمندی تمامی خانوادهها از مشوقهای فرزندآوری، نحوه سیاستگذاریها بهگونهای باشد که از خانوادههای دارای سه فرزند و بیشتر حمایت گستردهتری صورت گیرد.
باتوجه به رفتارهای باروری ایرانیان و در اکثریت بودن خانوادههای دارای دو فرزند و تکفرزند در کشور، سیاستهای مشوق فرزندآوری در قانون جوانی جمعیت باید در عمل و به شکل جدی اجرایی شود و در عین بهرهمندی تمامی خانوادهها از مشوقهای فرزندآوری، نحوه سیاستگذاریها بهگونهای باشد که از خانوادههای دارای سه فرزند و بیشتر حمایت گستردهتری صورت گیرد.
موانعی از جنس اقتصاد و فرهنگ
صالح قاسمی، دبیر مرکز مطالعات جمعیت با اشاره به تحلیلی از آمار پیمایش های ملی خانوادگی، عنوان می کند: «خانوادهها به داشتن فرزند بیشتر تمایل دارند، اما موانعی از جنس اقتصاد و فرهنگ به آنها اجازه فرزندآوری را نمیدهد و با وجود نکات مثبت قانون «حمایت از خانواده و جوانی جمعیت»، هنوز جای کار دارد.»
قاسمی همچنین معتقد است که روح حاکم بر این قانون روح اقتصادی و بیشتر ناظر بر مشوقهای اقتصادی است در حالی که به روشنی این را میدانیم که فرهنگ و نگرش اجتماعی در فرزندآوری خانوادهها بسیار تأثيرگذار است و میتوان حتی گفت سهم نگرش فرهنگی و اجتماعی به فرزندآوری از سهم اقتصاد هم بالاتر است. با وجود این، در قانون «حمایت از خانواده و جوانی جمعیت» به میزان کافی به فرهنگسازی و اصلاح نگرش در مورد فرزندآوری توجه نشده است. چنانچه این قانون با پیوستهای فرهنگی و اجتماعی به عزمی ملی تبدیل شود، میتواند روی شاخصهای جمعیتی کشور تأثير بگذارد و چالش جمعیت کشور را به ساحل امنی برساند که این موضوع نیازمند اراده ملی و همچنین تلاش برای اصلاح فرهنگ و نگرش در کنار مشوقهاست.
تفاوت میل فرزندخواهی و فرزندآوری در جامعه روشنگر اهمیت بسیار ویژه سبک زندگی و نوع نگرش به فرزندآوری است و علیرغم تمایل به داشتن فرزندان بیشتر، بهعلت رواج سبکزندگی غیربومی و مصرفگرایی، این میل فرزندخواهی به عمل فرزندآوری منجر نمیشود. اگر این مسئله به درستی فهم شود، سیاست گذاران و تصمیم گیرندگان میتوانند گره اصلی فرزندآوری را باز کنند. برخی از جمعیت پژوهان در واکاوی علت اینکه چرا میان شاخص ایدهال فرزندآوری و باروری زوجین تفاوت وجود دارد، اینگونه پاسخ می دهند: «دو عامل اقتصاد و سبک زندگی در ایجاد تفاوت میان این دو نرخ مؤثر است و از آنجایی که متأسفانه فرزندآوری به دلایل غیر کارشناسانهای پرهزینه شده است، وقتی زوجی برای بار اول با هزینههای فرزندآوری روبهرو میشوند، انگیزهشان برای به دنیا آوردن فرزند دوم کم میشود. از طرفی سبک زندگی از عامل اقتصادی نقش پررنگتری ایفا میکند به این معنی که دختران و پسران جوان با توجه به گسترش سبک زندگی غربی، به سمت اصالت فردی، رفاه و مصرفگرایی و لذت گرایش پیدا کردهاند و از این جهت فرزندآوری متعارض با بنیانهای زندگیشان که مبتنی بر فردگرایی است قرار گرفته است. بنابراین زوجین پس از قرار گیری در شرایط واقعی زندگی وقتی متوجه به خطر افتادن لذتهای فردی زندگیشان میشوند در ایده ال فرزندآوری تجدید نظر میکنند.»
مطابق تحلیل محسن مسعودیان، در قامت جامعه شناس و استاد دانشگاه، خانوادهها برای فرزنددار شدن از عقل محاسباتی سود و زیان استفاده میکنند. آنها با خود تحلیل میکنند که آیا فرزندآوری برایشان نفع مادی خواهد داشت یا نه. با این حساب اگر هزینههای فرزندآوری را بالاتر از میزان درآمدشان ارزیابی کنند، حاضرند از آوردن فرزند انصراف دهند. چنین رویکردی فرزند را همچون یک کالای مصرفیِ محض میداند و نسبت به مواهب فرزندآوری و حضور آن بیاطلاع است!
صالح قاسمی، دبیر مرکز مطالعات جمعیت با اشاره به تحلیلی از آمار پیمایش های ملی خانوادگی، عنوان می کند: «خانوادهها به داشتن فرزند بیشتر تمایل دارند، اما موانعی از جنس اقتصاد و فرهنگ به آنها اجازه فرزندآوری را نمیدهد و با وجود نکات مثبت قانون «حمایت از خانواده و جوانی جمعیت»، هنوز جای کار دارد.»
قاسمی همچنین معتقد است که روح حاکم بر این قانون روح اقتصادی و بیشتر ناظر بر مشوقهای اقتصادی است در حالی که به روشنی این را میدانیم که فرهنگ و نگرش اجتماعی در فرزندآوری خانوادهها بسیار تأثيرگذار است و میتوان حتی گفت سهم نگرش فرهنگی و اجتماعی به فرزندآوری از سهم اقتصاد هم بالاتر است. با وجود این، در قانون «حمایت از خانواده و جوانی جمعیت» به میزان کافی به فرهنگسازی و اصلاح نگرش در مورد فرزندآوری توجه نشده است. چنانچه این قانون با پیوستهای فرهنگی و اجتماعی به عزمی ملی تبدیل شود، میتواند روی شاخصهای جمعیتی کشور تأثير بگذارد و چالش جمعیت کشور را به ساحل امنی برساند که این موضوع نیازمند اراده ملی و همچنین تلاش برای اصلاح فرهنگ و نگرش در کنار مشوقهاست.
تفاوت میل فرزندخواهی و فرزندآوری در جامعه روشنگر اهمیت بسیار ویژه سبک زندگی و نوع نگرش به فرزندآوری است و علیرغم تمایل به داشتن فرزندان بیشتر، بهعلت رواج سبکزندگی غیربومی و مصرفگرایی، این میل فرزندخواهی به عمل فرزندآوری منجر نمیشود. اگر این مسئله به درستی فهم شود، سیاست گذاران و تصمیم گیرندگان میتوانند گره اصلی فرزندآوری را باز کنند. برخی از جمعیت پژوهان در واکاوی علت اینکه چرا میان شاخص ایدهال فرزندآوری و باروری زوجین تفاوت وجود دارد، اینگونه پاسخ می دهند: «دو عامل اقتصاد و سبک زندگی در ایجاد تفاوت میان این دو نرخ مؤثر است و از آنجایی که متأسفانه فرزندآوری به دلایل غیر کارشناسانهای پرهزینه شده است، وقتی زوجی برای بار اول با هزینههای فرزندآوری روبهرو میشوند، انگیزهشان برای به دنیا آوردن فرزند دوم کم میشود. از طرفی سبک زندگی از عامل اقتصادی نقش پررنگتری ایفا میکند به این معنی که دختران و پسران جوان با توجه به گسترش سبک زندگی غربی، به سمت اصالت فردی، رفاه و مصرفگرایی و لذت گرایش پیدا کردهاند و از این جهت فرزندآوری متعارض با بنیانهای زندگیشان که مبتنی بر فردگرایی است قرار گرفته است. بنابراین زوجین پس از قرار گیری در شرایط واقعی زندگی وقتی متوجه به خطر افتادن لذتهای فردی زندگیشان میشوند در ایده ال فرزندآوری تجدید نظر میکنند.»
مطابق تحلیل محسن مسعودیان، در قامت جامعه شناس و استاد دانشگاه، خانوادهها برای فرزنددار شدن از عقل محاسباتی سود و زیان استفاده میکنند. آنها با خود تحلیل میکنند که آیا فرزندآوری برایشان نفع مادی خواهد داشت یا نه. با این حساب اگر هزینههای فرزندآوری را بالاتر از میزان درآمدشان ارزیابی کنند، حاضرند از آوردن فرزند انصراف دهند. چنین رویکردی فرزند را همچون یک کالای مصرفیِ محض میداند و نسبت به مواهب فرزندآوری و حضور آن بیاطلاع است!
ساختارهایی که کاهش جمعیت را بازتولید میکنند
این جامعه شناس در گفت و گو با «ایرنا» ناتوانی در تربیت درستِ فرزندان را رویکرد دیگری می داند که «باعث عدم فرزندآوری میشود. زن و شوهرها گاه چون روند تربیتی خود را شکست خورده میپندارند، از لحاظ تربیت کردن فرزند آینده خود واهمه دارند. آنها گمان میکنند در تربیت فرزندشان شکست خواهند خورد و در نهایت، فرزند بلای جان خود و جامعهشان خواهد شد. یا اینکه چون خود را قربانی خواستههای افراطی والدینشان در طول تربیت و پرورش میدانند، حاضر نیستند به سبب القاء خواستهها و تمایلاتشان به فرزند آینده، بارور شوند.» از سوی دیگر باید پذیرفت که علیرغم تصویب قانون جوانی جمعیت و مشوق ها و تسهیلاتی که در نظر گرفته شده، ساختارها همچنان کاهش جمعیت را بازتولید میکنند و آنچه برنامههای جمعیتی را در رسیدن به اهداف موردنظر ناکام گذاشته، وجود ساختارهایی است که در سالهای متمادی بیفرزندی و فاصله زیاد بین فرزندان را فرهنگسازی و تقویت کرده است. خانوادهها دیر تشکیل میشوند و طبیعتا دیر صاحب فرزند شده و خیلی زود باروری خود را به پایان میرسانند و بسیاری از افراد به علت ساختارهایی که منطبق بر نظام کمفرزندی شکل گرفته، توانایی خود را برای داشتن خانواده پرجمعیت از دست می دهند.
براین اساس محمد سلیمی، پژوهشگر حوزه جمعیت می گوید: «در گفتمان غالب در میان اعضای خانواده و در همه این شئون فرزند کمتر به عنوان مطلوب قرار گرفته و نهایتا قرار گرفتن در مسیر توسعه اجتماعی و اقتصادی سبب تغییر ایدهآلها و سبکزندگی شده و برآیند این ها سبب شده ساختارهای موجود در کشور، کم فرزندی و دیر فرزنددار شدن را با قدرت بازتولید کند. در حال حاضر اگر به مسیر حیات یک شهروند در کشور نگاه کنیم، میبینیم که مهمترین سالهای باروری یک فرد اعم از مرد یا زن، در دانشگاه طی میشود.
این جامعه شناس در گفت و گو با «ایرنا» ناتوانی در تربیت درستِ فرزندان را رویکرد دیگری می داند که «باعث عدم فرزندآوری میشود. زن و شوهرها گاه چون روند تربیتی خود را شکست خورده میپندارند، از لحاظ تربیت کردن فرزند آینده خود واهمه دارند. آنها گمان میکنند در تربیت فرزندشان شکست خواهند خورد و در نهایت، فرزند بلای جان خود و جامعهشان خواهد شد. یا اینکه چون خود را قربانی خواستههای افراطی والدینشان در طول تربیت و پرورش میدانند، حاضر نیستند به سبب القاء خواستهها و تمایلاتشان به فرزند آینده، بارور شوند.» از سوی دیگر باید پذیرفت که علیرغم تصویب قانون جوانی جمعیت و مشوق ها و تسهیلاتی که در نظر گرفته شده، ساختارها همچنان کاهش جمعیت را بازتولید میکنند و آنچه برنامههای جمعیتی را در رسیدن به اهداف موردنظر ناکام گذاشته، وجود ساختارهایی است که در سالهای متمادی بیفرزندی و فاصله زیاد بین فرزندان را فرهنگسازی و تقویت کرده است. خانوادهها دیر تشکیل میشوند و طبیعتا دیر صاحب فرزند شده و خیلی زود باروری خود را به پایان میرسانند و بسیاری از افراد به علت ساختارهایی که منطبق بر نظام کمفرزندی شکل گرفته، توانایی خود را برای داشتن خانواده پرجمعیت از دست می دهند.
براین اساس محمد سلیمی، پژوهشگر حوزه جمعیت می گوید: «در گفتمان غالب در میان اعضای خانواده و در همه این شئون فرزند کمتر به عنوان مطلوب قرار گرفته و نهایتا قرار گرفتن در مسیر توسعه اجتماعی و اقتصادی سبب تغییر ایدهآلها و سبکزندگی شده و برآیند این ها سبب شده ساختارهای موجود در کشور، کم فرزندی و دیر فرزنددار شدن را با قدرت بازتولید کند. در حال حاضر اگر به مسیر حیات یک شهروند در کشور نگاه کنیم، میبینیم که مهمترین سالهای باروری یک فرد اعم از مرد یا زن، در دانشگاه طی میشود.
مردان به عنوان عامل اصلی تشکیل خانواده، مجبورند سالهای زیادی را صرف تحصیل و بعد دوره خدمت سربازی کنند و پس از آن تازه وارد بازار کار شوند. یا دختری که مجبور است مهمترین سالهای باروری خود را ناچارا به خاطر سختگیری و غیرمنعطف بودن نظام آموزشی از ازدواج دور بماند یا فرزندآوری را به تعویق بیندازد. این الگوی کلی حاکم بر کشور است. مقصود از این گزارهها حذف تحصیل یا سربازی نیست، بلکه باز طراحی این دو ساختار است به طوری که باعث تعارض نقشها نشود. نمیتوان در جامعه مرد موفق را مرد دارای مسکن و ماشین و مدرک دانست و زن موفق را زن دارای تحصیلات عالی و استقلال مالی معرفی کرد و همزمان از آنها خواست خانواده پر فرزند هم تشکیل دهند. همزمان جامعهای که میخواهد پس از سالها توقف در زیر سطح جانشینی اکنون به بالای این سطح بازگردد و این بازگشت را به صورت «با ثبات» و نه موقت میخواهد، نیاز مبرم و قطعی به اصلاح این ساختارها دارد.»
بحث مراقبت از فرزندان در هنگام اشتغال زن و مرد نیز از دیگر ساختارهایی به شمار می رود که فرزند کمتر را بازتولید می کند. بنابراین باید مکانهایی با هدف مراقبت و نگهداری از کودکان فراهم کرد تا کارکنان ادارات و سازمانها دست کم بتوانند به داشتن تعداد فرزندان ایده آل و دلخواه خود فکر کنند. یکی دیگر از مشوق هایی که می تواند در جهت اصلاح ساختارها مورد توجه قرار گیرد، حمایت از مادران شاغل در قالب مرخصیهای بلندمدت و دور کاری یا نزدیکی مهدهای کودک به محل کار است که تأثير مهمی در میزان فرزندآوری دارد.
بحث مراقبت از فرزندان در هنگام اشتغال زن و مرد نیز از دیگر ساختارهایی به شمار می رود که فرزند کمتر را بازتولید می کند. بنابراین باید مکانهایی با هدف مراقبت و نگهداری از کودکان فراهم کرد تا کارکنان ادارات و سازمانها دست کم بتوانند به داشتن تعداد فرزندان ایده آل و دلخواه خود فکر کنند. یکی دیگر از مشوق هایی که می تواند در جهت اصلاح ساختارها مورد توجه قرار گیرد، حمایت از مادران شاغل در قالب مرخصیهای بلندمدت و دور کاری یا نزدیکی مهدهای کودک به محل کار است که تأثير مهمی در میزان فرزندآوری دارد.
مشوقهای اقتصادیِ نیز می تواند فاصله بین فرزند قصدشده توسط زوجین و فرزند محققشده را از میان بردارد. وقتی در فیش حقوقی کارکنان و کارگران، سهم حق اولاد قابل توجه باشد، افراد دغدغههای اقتصادیشان کاهش یافته و حتی برای فرزنددار شدن انگیزه پیدا میکنند. البته سوای بُعد اقتصادی، باید طرحواره های ذهنی و باورهای فرهنگی را نیز تغییر داد. چراکه کاهش فرزندآوری به دنبال نبود الگوی مناسب، خود محور پنداری، تغییر ارزش های فردی و اجتماعی، مزاحم پنداریِ فرزند، باورهای نوظهور و نوع نگاه به فرزند آوری اتفاق افتاده و به شدت رواج یافته است. اینکه بدون کنکاش گرههای ذهنی؛ همیشه فهرست تکراری و بلند از دلایل کاهش فرزندآوری آماده ارائه داشته باشیم با کشف آنچه به عنوان واقعیت های جامعه شناخته می شود، تفاوت دارد.
اتفاقات مختلفی باعث ایجاد این فاصله و تفاوت میشود؛ جالب است که بدانیم در بسیاری از کشورها این فاصله در حدود صفر است! و همه میل مردم به فرزندخواهی در آنها محقق شده است حتی در بعضی از کشورها شاهد بالانس منفی هستیم یعنی تعداد فرزندان محققشده بیش از فرزندان قصدشده است. آیندهپژوهان جمعیت در این رابطه آمریکا را مثال می زنند که «در مقاطعی به ویژه میان مهاجرین لاتینتبار، تعداد فرزندان محققشده از تعداد فرزندان قصدشده بیشتر بوده است! دلیل آن هم، امکانات تعلقگرفته به فرزندان و کنترلها و تنظیمهای کشورهای مذکور بوده است.»
اتفاقات مختلفی باعث ایجاد این فاصله و تفاوت میشود؛ جالب است که بدانیم در بسیاری از کشورها این فاصله در حدود صفر است! و همه میل مردم به فرزندخواهی در آنها محقق شده است حتی در بعضی از کشورها شاهد بالانس منفی هستیم یعنی تعداد فرزندان محققشده بیش از فرزندان قصدشده است. آیندهپژوهان جمعیت در این رابطه آمریکا را مثال می زنند که «در مقاطعی به ویژه میان مهاجرین لاتینتبار، تعداد فرزندان محققشده از تعداد فرزندان قصدشده بیشتر بوده است! دلیل آن هم، امکانات تعلقگرفته به فرزندان و کنترلها و تنظیمهای کشورهای مذکور بوده است.»
این آیندهپژوهان در اشاره به دلایل فاصله بین فرزندخواهی با فرزندآوری ایرانی ها می گویند: «اولا زیربنای این مفهوم، باروری ارادی است؛ قبلا با بارداری طبیعی مواجه بودیم که افراد بههرحال تعدادی فرزند در طول دوره باروری خود به دنیا میآوردند و در این مورد اگر تعداد فرزندان از تعداد مدنظرشان بیشتر میشد، مشکلی با آن نداشتند؛ در زمان حاضر به این خاطر که بارداریها ارادی و برنامهریزیشده است، این مفهوم فرزند قصدشده و فرزند محققشده بیشتر خودش را نشان میدهد. این درحالی است که ایران طی ۳۰سال آینده، افزایش ۳۰۰درصدی پیری را تجربه خواهد کرد. اما نکته مهمی که در این میان اتفاق میافتد، این است که واقعیت فرزندآوری و مسائل آن تا حد زیادی به تجربه فرزند نخست مربوط است؛ خیلی از زوجین از مواجهه با تولد فرزند نگران میشوند، تکفرزندی بهعلل مختلفی روی میدهد که یکی از آنها کمبود کودکان در پیرامون زوجهاست، جامعه نادوستدار کودک و… از عواملی هستند که باعث میشوند تجربهای از فرزندآوری رقم بخورد که مطلوب والدین نیست! و باعث به سختی افتادن آنها میشود، این دشواری و سختی خود به خود از فرزندآوری بیشتر پیشگیری میکند؛ بخش عمده این مسئله راهکار دارد؛ مهمترین بخش آن به جامعه، اجتماع و خاندان پیرامونی خانواده مربوط است که میتواند تجربه فرزند اول را برای افراد، شیرین، سهل و ملایم کند تا تمایل برای فرزندان بعدی ایجاد و حفظ شود. نکته سوم بعدی است که افراد با نُرمها و هنجارهای فرزند، بیگانه شدند؛ از آنجایی که فرزند در اطراف آنها کم است، اتفاقاتی که بهطور طبیعی برای یک بچه میافتد و نگرانی خاصی ندارد، برای زوجین بهمثابه یک فاجعه جلوه پیدا میکند! مثلا دندان درآوردن بچه، واکسن زدن، یا بیماریهای نوزاد از این قبیل مسائل هستند که همگی سخت و دشوار بهنظر میرسند در حالی که در گذشته اینطور نبود؛ علاوه بر این، مشکلات اقتصادی هم وجود دارد، قیمت پوشک یا شرط صاحبخانهها برای کمفرزند بودن مستأجر و… مضاف بر این قضیه است؛ همه این موارد میل به داشتن دو و سه فرزند را در حد یک فرزند نگه میدارند!»
پی نوشت:
۱- مصاحبه با خبرگزاری فارس/ علت فاصله میان فرزندخواهی و فرزندآوری مردان
پی نوشت:
۱- مصاحبه با خبرگزاری فارس/ علت فاصله میان فرزندخواهی و فرزندآوری مردان
برچسب ها
جمعیت , فرزندآوری , فرزندخواهی
به اشتراک بگذارید
https://resalat-news.com/?p=94280
تعداد دیدگاه : دیدگاهها برای پاشنه آشیل جمعیت؛ فرزندآوری یا فرزندخواهی؟ بسته هستند
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.