پازلهای بههمریخته غرب در کییف
گروه بینالملل
شی جین پینگ، رئیسجمهور چین در جریان سفر اخیر خود به مسکو، با ولادیمیر پوتین دیدار و در خصوص پروندههایی ازجمله همافزایی راهبردی میان مسکو-پکن و نحوه پایان دادن به جنگ اوکراین با همتای روسی خود گفتوگو کرد. در این دیدار، مقامات چینی بار دیگر از ابتکار عمل خود جهت پایان دادن به جنگ اوکراین پرده برداشته و طرح ۱۲ مادهای قبلی خود را با استناد به مواضع و دغدغههای طرفین درگیر در میدان نبرد باز تنظیم کردند. اما نکته قابلتأمل، مخالفت مطلق سران پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) با هرگونه ابتکار عمل چینیها در قبال جنگ اوکراین میباشد و سؤال اصلی اینجاست که مخالفت غرب با ارائه طرح صلح پکن در جنگ اوکراین به چه دلیل صورت گرفته و چه آثار و تبعاتی خواهد داشت؟ در این خصوص، سه نکته کلیدی وجود دارد که باید نسبت به آن توجه ویژه داشت.
اصل واسطهگری چینیها
نخستین نکته، به اصل واسطهگری چینیها در قبال بحرانهای بینالمللی ازجمله جنگ اوکراین بازمیگردد. پس از موفقیت دولت چین در واسطهگری میان تهران و ریاض که منتج به عادیسازی روابط طرفین گردید، تمایل پکن جهت نقشآفرینی مؤثر در پایان دادن به جنگ اوکراین شدیدا افزایش یافته است. این خواسته و مطالبه چینیها، منبعث از خواسته ذاتی این کشور جهت تبدیلشدن به هژمون اقتصادی در نظام بینالملل و لزوم تقویت مؤلفههای امنیتی (ایجاد صلح جهانی) جهت طی شدن مسیر رسیدن به این خواسته مهم است. اکنون دولت شی جین پینگ بهوضوح متوجه این گزاره مهم شده است که «حصول قدرت اقتصادی» بدون نادیده گرفتن مؤلفههای «قدرت سیاسی» بهسختی امکانپذیر خواهد بود. از سوی دیگر، مقامات آمریکایی و اروپایی که در عرصه دیپلماسی رسمی خود بارها از چین بهعنوان بازیگری زیادهخواه در جهان یادکردهاند، شدیدا در برابر قدرتنمایی سیاسی پکن در قبال بحرانهای جهانی موضعگیری میکنند.
نگرانی ناتو از نقشآفرینی چینیها
دومین نکته، به طرحهای صلح جایگزین در اتاقهای فکر غرب بازمیگردد که هیچیک بهواسطه اصرار ناتو بر ادامه جنگ، قدرت ظهور پیدا نکرده است. بهعنوانمثال، هنری کسینجر، استراتژیست برجسته آمریکایی در اظهارنظرهای جداگانه خود، «عدم عضویت اوکراین در ناتو» و «موافقت اوکراین با الحاق کریمه» را پیششرطهایی عملیاتی و مهم جهت عقبنشینی روسیه از مناطق چهارگانه شرقی (ژاپورژیا، خرسون، دونتسک و لوهانسک) قلمداد کرده است.اگرچه هنوز طرح کسینجر بهصورت رسمی مورد استناد بازیگران غربی قرار نگرفته است، اما سران ناتو درصدد هستند نحوه پایان دادن به جنگ اوکراین را خود تعیین کنند! اگر چین در این خصوص ابتکار عمل را در دست گیرد، ناتو علاوه بر عرصه امنیتی-نظامی، بازی را در عرصه دیپلماتیک نیز به روسیه و چین واگذار خواهد کرد. فراتر از آن، نقشآفرینی چین در پایان دادن به جنگ اوکراین، منجر به تمرکززدایی خودکار آمریکا و اروپا از شرق آسیا، خصوصا تایوان خواهد شد. در این صورت، تلاش غرب برای شکلگیری یک سناریوی خطرناک علیه پکن (مشابه جنگ اوکراین) نیز با شکست مواجه میشود. ازاینرو سران ناتو بدون آنکه از جزئیات طرح چینیها جهت پایان دادن به جنگ اوکراین آگاهی پیدا کنند، درصدد نفی و ابطال آن برمیآیند.
تصویرسازی آمریکا در هم میشکند
اما سومین نکته، ریشه در دیپلماسی عمومی آمریکا – اروپا در قبال جنگ اوکراین دارد! دیپلماسی عمومی، عرصه تعامل دولتها با افکار عمومی و ملتهای دنیاست. مقامات ناتو در یک تصویرسازی کاذب، بدون آنکه کمترین اشارهای به نقش اصلی و پررنگ خود در آغاز جنگ اوکراین کنند، از روسیه بهعنوان یک بازیگر متجاوز و از خود بهعنوان مدافعان ملت اوکراین یاد میکنند. این تصویرسازی کاذب، نشات گرفته از سیاستگذاری کلان غرب در حوزه دیپلماسی عمومی محسوب میشود. بااینحال بر همگان مسجل است که اصرار اعضای پیمان آتلانتیک شمالی بر گسترش ناتو به شرق از طریق عضویت اوکراین و درنهایت، محاصره راهبردی همهجانبه روسیه از سوی آمریکا-اروپا، چه تأثیری در واکنش روسها و آغاز جنگ داشته است. درهرحال، رسانههای غربی درصدد هستند این تصویرسازی یکطرفه و دروغین را با هدف تبرئه ناتو از تنشزایی در نظام بینالملل ادامه دهند. اما رد طرح صلح چینیها در جنگ اوکراین این نقشه غربیها را مخدوش ساخته است.اکنون افکار عمومی دنیا با بازیگری به نام «ناتو» مواجه هستند که نهتنها خود اقدامی در راستای پایان دادن به جنگ اوکراین صورت نمیدهد، بلکه طرح انعقاد صلح بازیگران واسطهگر دیگر مانند چین را نیز در این آوردگاه رد میکند. در چنین شرایطی ناتو دیگر نمیتواند خود را مدافع مردم اوکراین نشان دهد. مقامات آمریکایی و اروپایی مدعی هستند که پکن بهواسطه شراکت استراتژیک با روسیه و بیطرفی در جنگ اوکراین، نمیتواند طرحی تحت عنوان «صلح »در قبال این جنگ ارائه دهد. این در حالی است که چینیها در جریان چندین رأیگیری مجمع عمومی سازمان ملل متحد، در قبال جنگ اوکراین «رأی ممتنع»داده و فراتر از آن، هیچگونه ورود نظامی (حداقل تاکنون) در جنگ اوکراین نداشتهاند.
ناتو ، بازیگران بحرانساز در نظام بینالملل
به عبارت بهتر، چینیها به لحاظ اصول حقوقی و عرفی واسطهگری در نظام بینالملل، شروط اصلی و لازم را در خصوص ارائه طرح صلح مشترک به روسیه و اوکراین دارا هستند.اتفاقا به همین دلیل است که کلیت پیشنهاد چینیها برای واسطهگری در جنگ اوکراین، مورد استقبال کلی زلنسکی، رئیسجمهور این کشور نیز قرار گرفته است. درهرحال، اروپائیان و آمریکا با اعلام مخالفت مطلق خود با طرح صلح چین، عملا تصویر کاذب«صلحطلبی ناتو»در جهان سیاست را بار دیگر مخدوش ساختهاند.
اکنون برای چندمین بار در طول تاریخ روابط بینالملل بر همگان اثبات شده است که اساسا مأموریت ناتو، خلق بحرانهای بالقوه و بالفعل راهبردی در سرتاسر دنیا بوده و همسانسازی نام پیمان آتلانتیک شمالی با صلح ، واسطهگری و ثبات جهانی، مضحک به نظر میرسد. قطعا اعضای ناتو و در رأس آن دو بازیگر جنگطلب آن یعنی آمریکا و انگلیس، هزینه این بازی خطرناک خود در قبال جنگ اوکراین را در آیندهای نهچندان دور پرداخت خواهند کرد.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.